💚سلام به چهارده معصوم(ع):💚
🌸 صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ
🌸 صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اميرالمُومنِينَ
🌸 صَلی اَللّهُ عَلَیکِ یا فاطِمهُ الزَّهرَاءُُ
🌸 صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِی
🌸 صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اباعبداللَّه
🌸 صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ
🌸 صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ
🌸 صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياجعفربنَ مُحَمَّدٍ
🌸 صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياموسيَّ بْنُ جَعْفَرٍ
🌸 صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياعلي بن موسي
🌸 صَلِي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ اَلْجَوَاد
🌸 صَلي اَللَّهُ عَلَيْك ياعلي بْنَ مُحَمَّدٍ
🌸 صَلَّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍ العسکري
🌸 صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياحجه بْنَ اَلْحَسَنِ. اَلْمَهْدِيُّ عَجَّلَ اَللَّهُ تعالی فَرَجَهُ الشريف
https://eitaa.com/shahrah313
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
🥀امروز روز سی ویکمین چله شهداس🥀
🌹 یک تسبیح صلوات 🌹
برای سلامتی وفرج
✨ امام زمان عج✨ بفرستید وثوابش هدیه کنید به روح پاک
⚘️#شهیدعباس_برزگری⚘️
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹التماس دعای فرج
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
♥️دعای_سلامتی_امام_زمان_عج♥️
✅درقنوت نمازهابخوانید
بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
۞اَللّهُمَّ۞
۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞
۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞
۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞
۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞
۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞
۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞
۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞
۞طَویلا۞
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
لطفاوارد گروه بعدی شوید
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد
🥀🕊شهید نوجوان عباس برزگری🕊🥀
🍃تاریخ ولادت: ۱۳۴۹/۲/۱
🍃محل ولادت: یزد_ روستای بناد کوک
🥀🕊تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۹
🥀🕊محل شهادت: ام الرصاص_شلمچه
🥀🕊نحوه شهادت: بر اثر ترکش به سر و سینه
🥀مزارشهید: گلزار شهدای بناد کوک در جوار امامزاده علی ابن عبدالله ابن جعفر طیار
━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━
🍃🌸مختصری از زندگینامه شهید نوجوان عباس برزگری
🍃 شهید برزگری در تاریخ ۱۳۴۹/۲/۱ در روستای بنادکوک در خانواده ای مومن و متعهد در استان یزد دیده به جهان گشود.
از ویژگیهای شهید شرکت در نماز جماعت، نماز جمعه، دعای کمیل و توسل بود.
زیارت عاشورا به صورت مداحی از دوران طفولیت تا زمان شهادت حتی در جبهه و سنگر ،به نحوی که در شب عملیات و قبل از شهادتش که شب جمعه هم بوده در سنگر دیده بانی دعای کمیل را خوانده و بعد از آن به مداحی پرداخته و به همرزمش گفته بوده هر کس بتواند هزار صلوات را در یک روز بفرستد امام زمان عج را در آن روز ملاقات خواهد کرد.
بعد از این گفتوگو برای شروع حمله به سه نفر خط شکن احتیاج داشتند که ایشان اولین داوطلب در عملیات کربلایی پنج بوده است
بعد از موافقت فرمانده بااین پیشنهاد ،ایشان شروع به فرستادن هزار صلوات نموده و راهی خط مقدم میشود که تا حدود ۷۰۰صلوات فرستاد و به درجه رفیع شهادت نائل می شود.
━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━
🍃🌸خاطره ای کوتاه از زبان یکی از دوستان دوره دبستان شهید برزگری
🍃کلاس پنجم ابتدایی در گروه سرود مدرسه عضو بودم و استاد ما آقای حسین زارع از معلمان مدرسه سرود (من مرد جنگم)را به ما یاد داده بودن تا در مراسم جشن ۲۲بهمن اجرا کنیم
مراسم در سالن نماز خانه مدرسه راهنمایی شهید محمدرضا دیزوی بنادکوک برگزار میشد
🍃 قبل از شروع مراسم موقع اذان ظهر بود و شهید برزگری هم از یزد آمده بود تا برای شروع مراسم جشن ،قران تلاوت کند و مجری برنامه ها باشد.. چون از صوت و لحن زیبا و استثنایی برخوردار بود به ایشان گفتند برای نماز ظهر اذان بگوید و ایشان مشغول گفتن اذان بود که چند نفر از بچهها به شیطنت پرداختند و میخواستند ایشان را در حال اذان گفتن خنده بیندازند ولی موفق نشدند تا اذان تمام شد
🍃 شهید برزگری میکروفن بلندگو را به یکی از بچهها داد و گفت اگر راست میگوی پشت بلندگو اسم خودت را بگو که او هم که غافلگیر شده بود از خجالت سرخ شد و میکروفن را رها کرد و از سالن بیرون رفت در این هنگام شهید برزگری رو به ما چند نفر کرد و گفت خیال نکنید این کارها بازیچه است، شعارهای مذهبی دین ماست که باید از دل و جان آنها را حفظ کنیم
🍃این حرکت متواضعانه ایشان برای همگی ما که از نظر سنی کوچکتر از ایشان بودیم درس بزرگی شد
⊱❅✿•❅•✿❅⊰
✨خواب مادر مکرمه شهید:
🌸سفر حج
❣ فرزندم را در خواب دیدم در حالی که از مکه برمی گشت
به او گفتم مادر تو که پول نداشتی چطوری به مکه رفتی؟؟
ایشان به من گفت مادر جان من همراهی کاروان حجاج را بر عهده دارم و در معیت آنها به مکه مشرف شدم و نیازی به پول نداشتم
ایشان در خواب بلافاصله پس از بازگشت از سفر حج در کارهای منزل به مادرش کمک کرده به گونه ای که در بیداری هم این اعمال قابل لمس و محسوس است
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"رفاقت همینه"
روایتگری سردار محمد احمدیان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
✅نکته_های_مجرب
💫* چون خواهی کاری را ابتدا(شروع)کنی بگو:
«رَبَّنا اتِنا مِن لَدُنکَ رَحمَهً وَ هَیِّئ لَنا مِن اَمرِنا رَشَداً.»
💫* چون خواهی دشمن تورا نبیند بگو:
« وَجَعَلنا مِن بَینِ ابدیهِم سَدّاً وَ مِن خَلفِهِم سَدّاً فَاَغشَیناهُم فَهُم لا یُبصِرون»
💫* چون اندوهی رسد،بگو:
«لا اِله الّا اللهَ العَلی الحَکیم لا اِله اِلّا اللهُ رَبَُ العَرشِ العَظیم»
💫* چون وارد بازارومحل کسب می شوی،بگو:
«لا اِله الّا اللهَُ وَحدَهُ لاشریکَ لَهُ،لَهُ المُلکُ وَ لَهُ الحَمدُ،یُحیی وَ یُمیتُ وَ هُوَ حَیٌّ لا یَمُوتُ بِیَدِهِ الخَیرُ،وَ هَوَ عَلی کُلِّ شیءٍ قدیر»
💫* چون خواهی زبان کسی را که بدگوئی می کند ببندی،بگو:
«صُمٌّ بُکمٌ عُمیٌ فَهُم لا یَعقِلونَ
صُمٌّ بُکمٌ عُمیٌ فَهُم لا یَرجِعونَ.»
💫* چون خواهی از گناه توبه کنی بسیار در سجده بگو:
«لا اِله اِلّا اَنتَ سُبحانَِکَ اِنّی کُنتُ مِن الظّالمین»
💫* برای شوهردادن دختر بسیاربگو:
«یَرجُونَ تِجارهً لَن تَبُورَ»
💫* چون خواهی از مکر دشمنان در امان باشی وکارهایت را به خدا واگذارکنی بگو:
«اُفَوِّضُ اَمری اِلَی الله اِنَّ اللهَ بَصیرٌ بِالعِبادِ»
💫* برای برآمدن حاجات و نیازها در شرایط سخت، بگو:
«اَمَّن یُجیبُ المُضطَّرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السّوء»
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
✨﷽✨
#پندانه
✅حسرت جایگاه و موقعیت دیگران را نخور
✍در زمانهای قدیم سقای فقیری زندگی میکرد که خر لاغری داشت.سقای تنگدست هر روز کوزههای پر از آب را بار خرش میکرد و برای فروش به شهر میبرد. از آنجایی که حیوان بیچاره همیشه گرسنگی میکشید و بارهای سنگینی حمل میکرد، جثه لاغر و ضعیفی داشت.
روزی از روزها میرآخور، مسئول اسبهای دربار پادشاه، سقا و خرش را دید و گفت:
چه بر سر این خر بیچاره میآوری که از او جز استخوان و پوست چیزی باقی نمانده؟سقا با ناراحتی پاسخ داد: راستش را بخواهید بهخاطر فقر و تنگدستی من، این حیوان زبانبسته به این حال و روز افتاده! با اینکه کار زیادی از او میکشم اما توانایی خرید علف و غذای کافی را ندارم.
میرآخور گفت: اگر میخواهی خرت را چند روزی به من بسپار تا او را به طویله دربار ببرم. مطمئن هستم که آنجا حسابی چاق و زورمند خواهد شد و به جان من دعا خواهی کرد.سقای بیچاره با خوشحالی پذیرفت و خرش را به میرآخور سپرد.میرآخور خر لاغر را به آخور دربار برد و آن را کنار اسبهای امیران و لشکریان بست. خر بیچاره که تا آن روز هیچگاه مزه جو و یونجه تازه را نچشیده بود، با اشتهای خاصی شروع به خوردن کرد. هنگامی که کاملاً سیر شد، با کنجکاوی به اطراف خود نگریست و در جای جای طویله اسبهای سالم و با نشاط را دید.
با حسرت گفت: خوش به حالشان! ای کاش من هم مثل این اسبها، همیشه اینجا میماندم و بدون رنج و زحمت، زندگی شاد و آرامی داشتم و همیشه یونجه و علف تازه میخوردم.سپس در حالی که به وضع زندگی فقیرانهاش تأسف میخورد، با خود گفت: مگر من چه فرقی با این اسبها دارم؟ چرا من خری ضعیف و ناتوان آفریده شدهام؟ در حالی که این اسبها در آسایش و نعمت فراوان قرار دارند؟!خر همین طور با خود از این حرفها میزد و حسرت میخورد، ناگهان چند نفر وارد طویله شدند و اسبها را با سرعت برای بردن به میدان جنگ، زین کردند.
فردای آن روز خر بیچاره با صدای ناله اسبها از خواب برخاست. در کمال تعجب مشاهده کرد که تعداد بسیاری از اسبها زخمی شده و تیر خوردهاند و عدهای با خنجر تیز و پر حرارت، تیرها را از بدن آنها بیرون میکِشند تا آنها را پس از بهبودی، دوباره برای بردن به میدان و صحنه کارزار آماده کنند.خر وقتی این صحنههای وحشتناک را دید و شیهههای دردناک اسبان را شنید، با خود گفت:
درست است که من خر لاغری هستم و صاحب بیپولی دارم ولی به همان زندگی فقیرانهای که داشتم، راضیام!
زندگی آرام و راحت این اسبها، فقط ظاهر گولزنندهای دارد، بیخود نیست که به آنها یونجه تازه میدهند، در واقع این غذاها قیمت جان اسبهای بیچاره است. من دوست دارم هرچه زودتر به نزد صاحب خود بازگردم. این را گفت و گوشهای از طویله منتظر ماند تا هرچه زودتر مرد سقا به سراغش بیاید و برای کار او را به کنار چشمه ببرد.
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
#حکایت
🔸مردی که با خبر دختردار شدنش، رنگ رخسارش تغییر کرد!
مردى به مردى كه نزد رسول حق نشسته بود خبر داد همسرت دختر آورد، رنگ آن مرد تغيير كرد، رسول اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود: چه شده؟ عرضه داشت: خير است، فرمود: بگو چه اتفاقى افتاده؟ گفت: از خانه بيرون آمدم در حالى كه همسرم درد زائيدن داشت، اين مرد به من خبر داد دختردار شده ام، حضرت فرمود: زمين حمل كننده او، آسمان سايه سرش، و خداوند روزى دهنده اوست، دختر دسته گل خوشبوئى است كه آن را مى بوئى،
سپس رو به اصحاب كرد و فرمود: كسى كه داراى يك دختر است، مشكل دارد «تربيت و حفظ او، تهيه جهیزيه، آماده كردن مقدمات عروسى، دلهره داماددارى» و براى هر كس دو دختر است، خدا را به فرياد او برسيد، و هر كس داراى سه دختر است جهاد و هر كار مكروهى را معاف است، و هر آن كه چهار دختر دارد، اى بندگان خدا او را كمك دهيد، به او قرض دهيد، و به او رحمت آوريد.
💠چقدر دختر عزيز است، كه رسول حق يارانش را به يارى دخترداران دعوت كرده، و كمك به دخترداران را وظيفه الهى امت قرار داده💠
📚برگرفته از کتاب نظام خانواده در اسلام اثر استاد انصاریان
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
💠داستان زیبا
روزی پادشاهی ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻫﺮ ﮐﺲ ﺟﻤﻠﻪ ﺣﮑﯿﻤﺎنه ﺍﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﻭﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﺑﺪﻫﻨﺪ.
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﺰﺭﻋﻪﺍﯼ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻧﻮﺩ ﺳﺎﻟﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﮐﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺷﺘﻦ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺍﺳﺖ.
شاه ﺟﻠﻮ ﺭﻓﺖ ﻭﺍﺯ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ، ﻧﻬﺎﻝﺯﯾﺘﻮﻥ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﻃﻮﻝ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﺎﺭﺑﻨﺸﯿﻨﺪ ﻭﺛﻤﺮ ﺩﻫﺪ، ﺗﻮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺳﻦ ﻭ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﭼﻪﺍﻣﯿﺪﯼ ﻧﻬﺎﻝ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﯽ ﮐﺎﺭﯼ؟
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼﺯﺩ ﻭﮔﻔﺖ: ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﺎﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻣﺎ ﺧﻮﺭﺩﯾﻢ ﻣﺎﻣﯽ ﮐﺎﺭﯾﻢ ﺗﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ...
سلطان ﺍﺯ ﺟﻮﺍﺏ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺧﻮﺷﺶ ﺁﻣﺪﻭﮔﻔﺖ: ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺟﻮﺍﺑﺖ ﺣﮑﯿﻤﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩ ﻭﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﻃﻼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ.
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﺧﻨﺪﯾﺪ
شاه ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯼ؟
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﺛﻤﺮﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﻦ ﺍﻻﻥ ﺛﻤﺮ ﺩﺍﺩ!!!!
باز ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ.
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪ،
ﺍﻧﻮ ﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﮔﻔﺖ: ﺍین باﺭ ﭼﺮﺍ ﺧﻨﺪﯾﺪﯼ؟
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺘﻮﻥ ﺳﺎﻟﯽ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺛﻤﺮ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﺍﻣﺎ ﺯﯾﺘﻮﻥ ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭ ﺛﻤﺮ ﺩﺍﺩ!!!
مجددا ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺳﮑﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪﺍﻭ ﺑﺪﻫﻨﺪ ﻭﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ.
پرسیدند چرا با عجله میروید؟
گفت: نود سال زندگیِ با انگیزه و هدفمند، ازاو مردی ساخته که تمام سخنانش سنجیده وحکیمانه است، پس لایق پاداش است.
اگر می ماندم خزانه ام را خالی میکرد...!
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
🖊 فواید نماز اول وقت:
۱- باعث طولانی شدن عمر می شود🔹
٢- نماز اول وقت
باعث نورانی شدن چهره ی انسان می شود🔹
٣-نماز اول وقت
باعث ثروتمند شدن انسان ها می شود🔹
۴- نماز اول وقت
باعث برآورده شدن دعا می شود🔹
٥- نماز اول وقت
باعث می شود که انسان تشنه از دنیا نرود🔹
۶- نماز اول وقت
باعث آسان جان دادن می شود🔹
٧- نماز اول وقت
باعث آسان شدن سؤال نکیر و منکر میشود🔹
٨- نماز اول وقت
انسان را بهشتی میکند🔹
٩- نماز اول وقت
باعث شفاعت پیامبر(ص) برای وى مى شود .
📚 منابع
1،بحارالانوار، ج82، ص204.
2،داستان هایی از نماز اول وقت، ص 121.
3،سفینه البحار،ج 2، ص 42.
4،وسائل الشیعه، ج 3، ص 81، ح 23و ص 78، ح 1.
5،الصلاة فی الكتاب و السنة، ج 1، ص 329.
6،وسائل الشیعه، ج3، ص 90، ح16.
7،سرمایه سخنوران، ص 306.
8،سفینه البحار، ج2، ص 44.
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاصاحب الزمان(عج) ادرکنا
یافارس الحجاز(عج) ادرکنا
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤍🍃'
لطفاوارد گروه بعدی شوید
#کتابدا🪴 #قسمتصدسیسوم🪴 🌿﷽🌿 یک لحظه به حضرت زینب فکر کردم. از بابا خداحافظی کردم و تلوتلو ع
#کتابدا🪴
#قسمتصدسیچهارم🪴
🌿﷽🌿
همیشه یکی از اقوام که فوت می کرد، همه فامیل از دور و
نزدیک خودشان را برای مراسم کفن و دفن می رساندند اما
امروزه از آن فامیل بزرگ هیچ کسی برای دفن بابا نبود هیچکس
حتی پاپا، خیلی دلم گرفت. یاد غریبی سیدالشهدا افتادم و پیکرهایی
که روی زمین مانده بودند. حضرت را نه تنها تشییع نکردند، روی
بدن های مطهرشان هم تاختند و خانواده اش را هم به اسیری
بردند. پس غریبی بابا در برابر آن غربت و مظلومیت چیزی نبود
یاد غریبی حضرت زینب افتادم و از او کمک خواستم. خواستم به
فریادم برسد، کمکم کند، خوددار باشم و بتوانم ادامه بدهم. همه این
فکرها و راز و نیازها باعث شد محکم بایستم و بی تاب نشوم.
گریه های داخل مسجد هم سبکم کرده بود. البته رفته بودم بابا را
ببینم و حرف بزنم ولی اشک هایم خودشان آمده، سبکم کرده بودند
صدای لااله الله تشییع کنندگان با گریه ها و ضجه های دا که
نمی توانست دنبال پیکر بابا راه بیاید و مدام توی مسیر زمین می
خورد و دوباره بلند می شد، درهم می پیچید، حال دا خیلی بد بود.
قدش خمیده بود، دستانش را محکم توی شکم و دور کمرش گرفته
بود تا بتواند راه بیاید. من هم گاه با پیکر بابا همراه می شدم؛ گاه
جلو می رفتم یا عقب می ماندم.
بیت سنگین و غیرقابل تحملی بود. ولی احساس می کردم خدا
صبر زیادی در وجودم مواری کرده و از کنار قبور شهدای گمنام
که رد شدیم، نگاهشان کردم. این چند روز چقدر گمنام به
خاک سپرده بودیم. از روی شان شرمنده بودم. به خودم گفتم: حداقل
با چند نفر موقع ومن بابا دور و برش هستیم ولی اینها چی؟ ما
حتی اسمشان را هم نمی دانستیم که روی قبرشان بنویسیم
وقتي سر مزار رسیدیم، پیکر بابا را زمین گذاشتند. دا که چشمش
به قبر افتاد، انگار تمام امیدش ناامید شده باشد یا به قول خودش
خانه خراب شده باشد، کنار مزار افتاد، خاک ها را بر می داشت و
روی سرش می ریخت و می گفت: جز یك گلبي ابو علی قلبم رو
سوزوندی ابوعلی. با این یتیم ها چه کنم؟
بعد خودش را پایین پای بابا کنید. توی ضجه هایش می شنیدم که
می گفت: خونه بابات خراب بشه با این قد و بالات. بلند شو زینب
رو بین این همون زینب نازکردنه. پاشو جوابش رو بده. نوازشش
کن. نذار گریه کنه
بعد خودش را روی پیکر بابا انداخت. لیلا هم مثل دا پیکر را بغل
کرده بود. محسن منصور، حسن و سعید دود پیكر نشسته بودند.
گاه محسن و منصور دا را بقل می گرفتند تا آرامش کنند. زینب
خانم دارا می بوسید و قربان صدقه اش می رفت. مریم خانم می
گفت: این قدر بی تابی نکن به فکر بچه ها باشی.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کتابدا🪴
#قسمتصدسیپنجم🪴
🌿﷽🌿
همکار های بابا پسرها را کنار می کشیدند و نوازش می کردند.
صحنه عجیبی بود. سربازها با دیدن این وضعیت گریه می کردند.
بعضی هایشان سیگار می کشیدند. می رفتند و می آمدند. می
نشستند الله اکبری می گفتند و بلند می شدند. یک لحظه احساس
کردم بهتر است خودم پیکر بابا را توی قبر بگذارم. در حالی که
صدایم از بغض می لرزید ولی خودم را کنترل می کردم تا نشکنم،
گفتم: من خودم میدم توی قبر.
صدای گریه همکاران بابا بلند شد. همه آنها و غسال ها می گفتند:
ما هستیم. ما این کار رو می کنیم
گفتم: نه من خودم می خوام بابام رو توی قبر بذارم رفتم توی قبر
و گفتم: بابام رو بدید
دا که مرا داخل قبر دیده جیغ و گریه و زاری اش بیشتر شد،
شروع کرد به صدا کردن پاپا و برادرانش حق علی، ناد علی
کجایید؟ بیایید به دادم برسید. بیایید آتشي قلبم را خاموش کنید. امان
از آتش دلم، بیایید آتش دلم را خاموش کنید.
بعد به بابا میگفت: پرکس بی کس، داریم غریب دفنت می کنیم
هر لحظه، آتشی که را می سوزاند بیشتر می شد. به کردی به
عربی می گفت و بی اختیار بلند می شد و دوباره روی پیکر بابا
می افتاد. احساس می کردم وقتی به عربی میگوید و می خواند،
راحت تر عقده گشایی می کند. از آن طرف صدای گریه بچه ها
را می شنیدم صدای زینب پنج ساله از همه بلندتر بود. چمشت هم
با دیدن دا و شنیدن حرف هایش گریه می کردند. آقای پرویز پور
و چند نفر دیگر مدام می گفتند: این طوری بچه ها و خانم آقا سید
بیشتر اذنت می شن، دست دست نکنید
به دا گفتم: مگه قول ندادی، بی تابی نکنی. ببین این همه آدم دور
ما هستن. اینا هم مثل فامیل های ما. مثل برادرهای ما. چه فرقی
می کنه. الان اینا دارن با ما همدردی میکنن به یاد حضرت زینب
باش که کسی بود اون رو دلداری بده. به بچه های امام حسین فکر
کن که بهشون سیلی زدن. الان همه با بچه های تو با مهربونی
برخورد میکنن. دارن نوازششون میکنن
بعد گفتم: بابام رو بدید
یکی از غسال ها آمد توی قبر. مردها جلو آمدند، پیکر بابا را
برداشتند، دا جیغ کشید بچه ها وحشت زده تر از قبل به دا چسبیدند
و صدایشان بلندتر شد
به لیلا که توی این چند روز این قدر مراقبش بودم و حالا داشت
بلند بلند گریه می کرد،نمی توانستم توجهی بکنم. همه حواسم به دا
بود، به خودم میگفتم اگه على الان اینجا بود این مساله این قدر
سخت نمی گذشت، جیغ های دا تنم را می لرزاند. مغزم از کار
افتاده بود نمی دانستم از قبر بیرون بیایم، بروم بغلش کنم؟ چه کار
کنم؟ نمی توانم ناراحتی اش را ببینم. من أنس عجیبی به دا داشتم.
خیلی به او وابسته بودم، هر وقت به خانه اقوام می رفته تا برگردد
جانم در می آمد. این قدر که انتظارش را می کشیدم. حالا که سر
خاک این طور می کرد، ذهن و روحم را به هم می ریخت دلم
یکپارچه آتشی می شد. احساس می کردم، نفسم بند می آید. انگار
کسی راه هوا را به رویم بسته بود. سرم را بالا می گرفتم چشمم به
آسمان می افتاد. همه جا به نظرم تیره و غبار آلود می آمد. تنها
حرفی که به زبانم آمد، این بود که دا تو را به جان بابا قسمت میدم
آروم بگیر. تو رو به حضرت زینب قسمت میدم آروم بگیر. این
بچه ها رو بین دارن سکته میکنن , قسمش که دادم جیغ و دادش
فروکش کرد و آرام آرام گریه کرد. آقای پرویزپور و یکی، دو بار
دیگر پیکر را بلند کردند و دست من و پیرمرد غسال دادند. من سر
بابا را گرفتم. روی
سینه ام فشردم و بوسیدمش. اما دیگر نتوانستم تحمل کنم. جان از تمام
بدنم رفت، ضعف جدیدی سر تا پایم را فرا گرفت. احساسی کردم
میرم در حال انجماد و کوچک شدن است داشتم آب می شدم. نمی
توانم گریه هم کنم. تمام نیرویم را جمع کردم و به زحمت گفتم
دیگه نمیتونم. یکی کمکم کنه
یکی از مردها توی قبر سرید و پیکر را از وسط گرفت و گفت:
کمک کنید. زینب خانم و لیلا زیر بغلم را گرفتند. نمی توانستم
خودم را بیرون بکشم. مرا بالا کشیدند. باز هم نتوانستم خودم را
جمع و جور کنم. روی زمین، کنار قبر مچاله شدم.
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
48-91.02.31.mp3
16.44M
💠سلسله سخنرانی با موضوع یاد مرگ
✅ جلسه چهل و هشتم
🔹 منظور از مواقف قیامت چیست؟
🔹 تفاوت یک آدم متدین با دیگر انسان ها چیست ؟
🔹 چگونه پاسخگوی نعمت های خداوند باشیم ؟
🔹 چگونه با فرزندانمان که کاهل به نماز هستند برخورد کنیم؟
#یاد_مرگ
❇️❇️❇️❇️❇️
این که گناه نیست 29.mp3
4.86M
#این_که_گناه_نیست 29
اینکه گناه می کنیم و گناه نمیدونیمِش؛
❌از خود اون گناه، خیلی بدتره!
گناه یعنی
بایستیم جلوی خدا، و بگیم نــه❗️
✅هیچ نَه گفتنی رو،کوچیک نشمار،
ببین به کی نه گفتی
☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
✨امروز سه شنبه
20 شهریور 1403 هجرے شمسى🗓
6 ربیع الاول 1446 هجری قمرے🗓
10 سپتامبر 2024 ميلادى🗓
ذکر روز سه شنبه
#یاارحم_الراحمین🌷
✨دعای برکت روز:
🍀امام صادق(ع):وقتى صبح دمید بگو:
(الحَمدُللهِ فالِقِ الإِصباحِ، سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ و عافِیَةٍ، و سُرورٍ و قُرَّةِ عَینٍ.اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیلِ وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلى أهلِ بَیتی مِن بَرَکَةِ السَّماواتِ وَالأَرضِ رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیعِ خَلقِک)َ.
📘بحار الأنوارج87/ص356
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
#سلام_امام_زمانم♥️
خدا کند امروز زینتتان باشم ...
خدا کند هر لحظه ام
مایه ی لبخندی باشد بر لب هایتان ...
خدا کند قلبتان را مجروح نکنم ...
خدا کند فرزند خوبی برایتان بشوم ...
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
﷽
#قرآن_کریم🌸
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ إِنَّهُ سَميعٌ عَليمٌ
و اگر وسوسهاى از شيطان به تو رسد، به خدا پناه بر؛ كه او شنونده و داناست.
📗سوره اعراف آیه ۲۰۰
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
☀️قرائت هرروز دعای عهد
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
✨اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِالْعَظیمِ،وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ،
وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ،وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ،یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ،وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ،وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ،یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.✨
✨اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا،وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.✨
✨اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ✨
✨حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
https://eitaa.com/shahrah313
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
4_5958806393468225520.mp3
21.59M
💬 قرائت دعای "عهــــد"
🎧 با نوای#سید_حجت_بحر_العلومی
هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹
💚سلام به چهارده معصوم(ع):💚
🌸 صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ
🌸 صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اميرالمُومنِينَ
🌸 صَلی اَللّهُ عَلَیکِ یا فاطِمهُ الزَّهرَاءُُ
🌸 صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِی
🌸 صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اباعبداللَّه
🌸 صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ
🌸 صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ
🌸 صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياجعفربنَ مُحَمَّدٍ
🌸 صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياموسيَّ بْنُ جَعْفَرٍ
🌸 صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياعلي بن موسي
🌸 صَلِي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ اَلْجَوَاد
🌸 صَلي اَللَّهُ عَلَيْك ياعلي بْنَ مُحَمَّدٍ
🌸 صَلَّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍ العسکري
🌸 صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياحجه بْنَ اَلْحَسَنِ. اَلْمَهْدِيُّ عَجَّلَ اَللَّهُ تعالی فَرَجَهُ الشريف
https://eitaa.com/shahrah313
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
🥀امروز روز سی ودومین چله شهداس🥀
🌹 یک تسبیح صلوات 🌹
برای سلامتی وفرج
✨ امام زمان عج✨ بفرستید وثوابش هدیه کنید به روح پاک
⚘️#شهیداحمدعلی_نیری⚘️
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
🌹التماس دعای فرج
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
♥️دعای_سلامتی_امام_زمان_عج♥️
✅درقنوت نمازهابخوانید
بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
۞اَللّهُمَّ۞
۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞
۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞
۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞
۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞
۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞
۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞
۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞
۞طَویلا۞
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
https://eitaa.com/shahrah313
شاهراه ظهور 1احادیث
https://eitaa.com/IRAN_ISLAM1401
شاهراه ظهور2شهدا
لطفاوارد گروه بعدی شوید
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد
اگر تنبلی به خرج دهی عقب میاُفتی، آنوقت آنطور که پروردگار باید به شما عنایت بکند نمیکند، آنوقت گرفتار نفس و شیطان میشوی.
💫به این دو بیت عمل کن:
پیری و جوانی چو شب و روز برآیـد
ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
بر لوح معاصی خـط عذری نکشیدیم
پهلوی کبائر حســـــــــناتی ننوشتیم
ترک گناه به خاطر خدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
لطفاوارد گروه بعدی شوید
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد
🥀🕊عارف شهید "احمدعلی نیری"🕊🥀
🍃تـاریخ ولادت :۱۳۴۵/۰۴/۲۹
🍃مـحل ولادت :تهران
🍃سـن :۱۹ سـال
🍃وضـعیت تاهل :مجرد
🍃دسـته اعـزامـی :سپاه پاسداران
🥀🕊تـاریخ شـهادت :۱۳۶۴/۱۱/۲۷
🥀🕊مـحل شـهادت :فاو
عـملیـات :والفجر۸
🥀🕊نـحوه شـهادت :حوادث ناشی از درگیری
🥀مـزارشهید : بهشت زهرا (س)_تهران
قـطعـه :۲۴
ردیـف :۷۶
شـماره :۳۲
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
لطفاوارد گروه بعدی شوید
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد
🍃🌸زندگینامه شهید والامقام احمدعلی نیری
🍃شهیداحمدعلی نیّری در 29تیرماه 1345شمسی در روستای آینه ورزان دماوند بدنیا آمد. دبستان را در مدرسه اسلامی کاظمیه با موفقیت پشت سر گذاشت.
⚡درس و مشقش خوب بود. برای دوره راهنمایی پدرش او را به مدرسه حافظ فرستاد؛ چرا که در این مدرسه به مسائل اخلاقی و معنوی توجه میشد.
🌺در دبیرستان جزو شاگردان ممتاز رشته ریاضی بود ولی به دلایلی از درس خواندن انصراف داد، و به خانواده خود گفت که «دیگر دبیرستان مرا به هدف نمیرساند، از این به بعد میخواهم در درسهای آیت الله حقشناس شرکت کنم».
🌹مدتی در چایفروشی یکی از بستگانش مشغول بود؛ احتیاجی به پول نداشت اما چون اهلبیت علیهم السّلام بیکاری را مهمترین خطر برای نوجوانان معرفی کرده بودند، کار میکرد؛ خمس پولی که از کارکردن به دست میآورد را پرداخت میکرد.
🌱احمدعلی مربی فرهنگی مسجد هم بود و خالصانه کار میکرد. او تأکید زیادی در دوری از گناه و ترک معصیت داشت؛
🕊احمدعلی نیّری در 1364/11/27 در عملیات والفجر8 منطقه عملیّاتی اروند، به آرزویش، که شهادت در راه خدا بود، رسید.
⭐یکی از دوستانش، که هنگام شهادت با او بود، میگوید: ترکش به پهلویش خورد و به زمین افتاد، از ما خواست که بلندش کنیم، بلند شد و دستش را روی سینه گذاشت و سلام بر اباعبدالله الحسین علیه السّلام داد و به شهادت رسید.
🥀مزار شهیداحمدعلی نیّری در قطعه 24بهشت زهرای تهران، کنار بلوار، پنج ردیف بالاتر از مزار شهید دکتر چمران قرار دارد.
🍃🌹سبک زندگی
🍃احمدعلی نیّری در زندگی ساده، مرتّب و بی آلایش بود؛ چهرهای باآرامش و خندان، و محاسن و موهای کوتاه کرده داشت؛ دنبال مُد نبود، ولی همیشه تمیز بود؛ به پدر و مادرش احترام میگذاشت؛ ادب، مهربانی و اخلاق را از استاد خود آیت الله حقشناس یاد گرفته بود؛ در سلام کردن از همه پیشی میگرفت؛ ساده و عادی، مثل بقیه زندگی میکرد؛ با خدا بود؛ وقتی تصمیم میگرفت باهمّت بلند خود کار را به سرانجام میرساند؛
در نماز جمعه و برگزاری دعای ندبه فعالیت داشت؛ با نظم بود و از مطالعه غافل نمیشد؛ بچه هارا مؤدّبانه صدا میزد و در کنار آنها مانند خودشان میشد(فوتبال هم بازی میکرد)، و با بچه های شلوغ بسیار صبور بود؛ با کسی به خشونت رفتار نمیکرد؛ به تازه واردها احترام میگذاشت، هدیه میداد(که اغلب کتاب بود)؛ اگر کسی موضوع خنده داری تعریف میکرد، با بچه ها میخندید؛ در مقابل گناه واکنش نشان میداد(به غیبت بسیار حساس بود و اگر کسی غیبت می کرد سریع میگفت این بحث را ادامه ندهید)؛
🌙در برابر قرآن و اهل بیت ادب میکرد؛ اهل توسل بود و هر روز قرآن را با دقت میخواند؛ برای وقت خودش برنامه داشت؛ سخت ترین کارها را در مسجد انجام میداد؛ به نماز شب توجّه خاصی داشت، ولی میگفت اگر ببینم مستحبات به واجباتم ضرر میرساند، حتماَ آنرا ترک میکنم؛
💥 میگفت ما در همه مراحل زندگی بعد از توکل بر خدا، به توسل نیاز داریم؛ توسل به اهلبیت علیهم السّلام خصوصاُ اباعبدالله الحسین علیه السّلام را بهترین وسیله تقرب به پروردگار و محو گناهان میدانست؛ توصیه میکرد گناه را کوچک نشمارید واز انجام کارهای نیک نهراسید، که اگر برای رضای خدا کار کنید چشمه های حکمت الهی به سوی شما باز میشود.
🍃🌹دوستانه برای همه
🍃شهیداحمدعلی نیّری در نامه ای به یکی از دوستانش مینویسد: انسان باید حقتعالی را خوب بشناسد؛ وقتی که حقتعالی را خوب شناخت دنبال اطاعت و بندگی میرود.
☘وقتی به برادران هم سن خودت میرسی، یا یک چیز یاد بده! یا چیزی یاد بگیر!. در تنهایی هایت به پروردگار قرب پیدا کن، نه اینکه با فکرهای بیهوده وقت خودت را تلف کنی. هر وقت با کسی هم صحبت میشوی و چیزی برای گفتن نداری سکوت کن، مدام حرف نزن.
❌کارهای بچّگانه که در شأن تو نیست انجام نده. در جایی که خیلی پرده بین تو و پروردگارت حائل میشود، نگاه کن ببین حرفی که میزنی آیا نفعی دارد یا نه. از چیزی که به درستی نمیشناسی طرفداری نکن. قرآن زیاد بخوان.
🦋 کتاب درسیات را هم فراموش نکن. احترام برادرانت را داشته باش؛ احترام دوستانت را داشته باش؛ اشتباه است که به دوستانت سوءظن پیدا نمایی. تو باید در همه جا خودت را کوچکتر احساس نمایی. با کسانیکه اهل دنیا هستند هم صحبت نشو. اگر تنبلی به خرج دهی عقب میاُفتی، آنوقت آنطور که پروردگار باید به شما عنایت بکند نمیکند، آنوقت گرفتار نفس و شیطان میشوی.
💫به این دو بیت عمل کن:
پیری و جوانی چو شب و روز برآیـد
ما شب شد و روز آمد و بیدار نگشتیم
بر لوح معاصی خـط عذری نکشیدیم
پهلوی کبائر حســـــــــناتی ننوشتیم
ترک گناه به خاطر خدا
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
لطفاوارد گروه بعدی شوید
🍃🌸زندگینامه شهید والامقام احمدعلی نیری 🍃شهیداحمدعلی نیّری در 29تیرماه 1345شمسی در روستای آینه ورزان
🍃🌸یکی از دوستان شهید احمدعلی نیری از تقوا و سیر و سلوک شهید خاطرهای نقل می کند. این خاطره در کتاب «عارفانه» کاری از «گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی» نقل شده است که در ادامه میخوانید:
🌹زندگی او مانند یک انسان عادی ادامه داشت، اما اگر مدتی با او رفاقت داشتی، متوجه میشدی که او یکی از بندگان خالص درگاه خداست. یک بار برنامه بسیج تا ساعت سه بامداد ادامه داشت.
❣ بعد احمد آهسته به شبستان مسجد رفت و مشغول نماز شب شد. من از دور او را نگاه میکردم. حالت او تغییر کرده بود.
🌙گویی خداوند در مقابلش ایستاده و او مانند یک بنده ضعیف مشغول تکلم با پروردگار است.
💓عبادت عاشقانه او بسیار عجیب بود. آنچه که ما از نماز بزرگان شنیده بودیم در وجود احمد آقا میدیدیم. قنوت نماز او طولانی شد آن قدر که برای من سوال ایجاد کرد.
🍃 یعنی چه شده؟!
بعد از نماز به سراغش رفتم و از او پرسیدم:
احمد آقا تو قنوت نماز چیزی شده بود؟
احمد همیشه در جوابهایش فکر میکرد.
🦋 برای همین کمی مکث کرد و گفت: نه چیز خاصی نبود.
آنقدر اصرار کردم که مجبور شد حرف بزند: «در قنوت نماز بودم که گویی از فضای مسجد خارج شدم.
💥 نمیدانی چه خبر بود!
آنچه که از زیباییهای بهشت و عذابهای جهنم گفته شده همه را دیدم!
انبیا را دیدم که در کنار هم بودند و ...»
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
لطفاوارد گروه بعدی شوید
🍃🌸یکی از دوستان شهید احمدعلی نیری از تقوا و سیر و سلوک شهید خاطرهای نقل می کند. این خاطره در کتاب «
✅خاطره قابل تامل (دکتر محسن نوری) از دوستان شهید احمدعلی نیری که از دوران کودکی با او همراه بوده و خاطرات مشترکی با این شهید والامقام و عارف مسلک داشته است...
🍃ایشان در مورد نحوه تحول این شهید که با وجود سن کمش اما مراتب عرفانی زیادی را طی کرده بود به ذکر خاطرهای از زبان خود شهید اشاره میکند.
☘ این خاطره در کتاب «عارفانه» کاری از «گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی» نقل شده است که در ادامه میآید:
🍃رفتار و عملکرد احمد با بقیه فرق چندانی نداشت. در داخل یک جمع همیشه مثل آنها بود با آنها میخندید با آنها حرف میزد و...
🍃 احمد هیچ گاه خود را از دیگران بالاتر نمیدانست. در حالی که همه میدانستیم که او از بقیه به مراتب بالاتر است.
🍃از همان دوران راهنمایی که درگیر مسائل انقلاب شدیم احساس کردم که از احمد خیلی فاصله گرفتم. احساس کردم که احمد خداوند را به گونهای دیگر میشناسد و بندگی میکند! ما نماز میخواندیم تا رفع تکلیف کرده باشیم اما دقیقا میدیدم که احمد از نماز و مناجات با خدا لذت میبرد.
⚡ شاید لذت بردن از نماز برای یک انسان عارف و عالم طبیعی باشد اما برای یک پسر بچه 12 ساله عجیب بود. من سعی می کردم بیشتر با او باشم تا ببینم چه میکند.
🍃اما او رفتارش خیلی عادی بود و مثل بقیه میگفت و میخندید. من فقط میدیدم اگر کسی کار اشتباهی انجام میداد خیلی آهسته و مخفیانه به او تذکر میداد.
🍃احمد امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نمیکرد. فقط زمانی برافروخته میشد که میدید کسی در یک جمعی غیبت میکند و پشت سر دیگران صحبت میکرد در این شرایط دیگر ملاحظه بزرگی و کوچکی را نمیکرد با قاطعیت از شخص غیبت کننده میخواست که ادامه ندهد.
❣من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم. ما رازدار هم بودیم. یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمیدانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من...
لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد
و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم.
🍃نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند.
شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم.
🍃راه زیادی نبود از لا به لای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوتهها مخفی شدم.
💥من میتوانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوتهها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند.
🍃 من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما به خاطر تو از این گناه میگذرم.»
💫بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم.
بچهها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت.
اشک همین طور از چشمانم جاری بود.
❌یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.»
من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم.
🌻 حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم.
همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...»
😢 به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم.
از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد. همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح»👌❣
(پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح)
🌹وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند.
🌙من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات عالم این صدا را میشنیدم!
💚احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد!
🌸احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی ⚡انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد.
بعد گفت: «تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
لطفاوارد گروه بعدی شوید
✅خاطره قابل تامل (دکتر محسن نوری) از دوستان شهید احمدعلی نیری که از دوران کودکی با او همراه بوده و خ
🌷گزیده ای از وصیت نامه عارف شهید احمدعلی نیری
🌹پس از عرض سلام و تهیت به پیشگاه ارواح مقدس انبیاء و ائمه معصومین علیهم السّلام بالاخص حضرت بقیّت الله(ارواحنا له الفدا).
💫 شکر پروردگار عالمیان که ما را برانگیخت، و ما را لایق دانست، و هدایت کرد، و رسولان متعددی بالاخص رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلّم و ائمه معصومین علیهم السّلام را بر ما ارزانی داشت، تا بتوانیم رهگشای خوبی در این جهان باشیم در مقابل شیاطین.
🌿خوشا به حال کسانیکه شناختند وجود خویشتن را در این دنیا، و عمل میکنند به وظایف خود به امید تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب.
❣قرآن، قرآن را فراموش نکنید؛ بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالتان قرآن است. اسلام را در تمام شئوناتش حفظ کنید.
⚡رهبری و ولایت فقیهی که در این زمان از اهم واجبات است یاری کند. ان شاءالله خداوند عزّوجلّ جزای خیر به شما عنایت فرماید!
والسلام علیکم و علی عبادالله الصالحین.
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─