☀️بسم الله الرحمن الرحیم☀️
✨امروز دوشنبه
1 خرداد 1402 هجرے شمسى🗓
2 ذی القعده 1444 هجری قمرے🗓
22 مه 2023 ميلادى🗓
ذکر روز دوشنبه
#یاقاضی_الحاجات🌷
✨دعای برکت روز:
🍀امام صادق(ع):وقتى صبح دمید بگو:
(الحَمدُللهِ فالِقِ الإِصباحِ، سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ و عافِیَةٍ، و سُرورٍ و قُرَّةِ عَینٍ.اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیلِ وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلى أهلِ بَیتی مِن بَرَکَةِ السَّماواتِ وَالأَرضِ رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیعِ خَلقِک)َ.
📘بحار الأنوارج87/ص356
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤
#سلام_امام_زمانم♥️
تو بیایـے ،
همہ ےِ
زمینُ و زمانُ
و تمامِ جهان ؛
بهانہ مے شود ...
براے لبخندِ مُدام !
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
﷽
#قرآن_کریم🌸
اَعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَ اللهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
و هركس به خدا ايمان آورد، خداوند قلبش را هدايت مىكند؛ و خدا به هرچيز داناست.
📗سوره تغابن آیه ۱۱
☀️قرائت هرروز دعای عهد
🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
✨اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِالْعَظیمِ،وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ،
وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ،وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ،یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ،وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ،وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ،یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.✨
✨اللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا،وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.✨
✨اللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ✨
✨حتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
🍃 الْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج
✨امروز سی و هشتمین چله شهداس✨
🌹 یک تسبیح صلوات 🌹
برای سلامتی وفرج
✨ امام زمان عج✨ بفرستید وثوابش هدیه کنید به روح پاک
🌷#شهید_یونس_سیفی_نژاد🌷
✨التماس دعای فرج ✨
*♥️دعای_سلامتی_امام_زمان_عج♥️*
✅درقنوت نمازهابخوانید
بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
*۞اَللّهُمَّ۞*
*۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞*
*۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞*
*۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞*
*۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞*
*۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞*
*۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞*
*۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞*
*۞طَویلا۞*
*🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤*
➯ @ahadis14masuom
💠🔹امام صادق علیهالسلام⇩
《إِنَّ للهِ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ أَلَا إِنَّ لِرَسُولِ اللهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ أَلَا وَ إِنَّ لِأَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ أَلَا وَ إِنَّ قُمَّ الْكُوفَةُ الصَّغِيرَةُ أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَى قُمَّ تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ》
◽️خداوند حرمى دارد كه مكه است
◽️پيامبر ﷺ حرمى دارد و آن مدينه است
◽️و حضرت على علیهالسلام حرمى دارد
و آن كوفه است
◽️و قم كوفه كوچک است كه از هشت
درب بهشت سه درب آن به قم باز میشود
زنى از فرزندان من در قم از دنيا میرود
كه اسمش فاطمه
دختر موسى علیهالسلام است
و به شفاعت او همه شيعيان من
وارد بهشت میشوند
↲بحارالانوار، جلد۵۷، صفحه۲۲۸
#احادیث
#تفسیر_قرآن
لطفاوارد گروه بعدی شوید
#حسینپسرِغلامحسین🪴 #قسمتشصتششم🪴 🌿﷽🌿 *حالات روحانی* هفته های آخر آمادگی برای عملیات بود ی
#حسینپسرِغلامحسین🪴
#قسمتشصتهفتم🪴
🌿﷽🌿
*تلفن صحرایی*
محمدحسین قرار شد لب رودخانه بماند تا بچه ها وارد آب شوند سپس خودش را به سنگر ما که فاصله چندانی با رود نداشت برساند
بین سنگر ما و نقطه حرکت بچهها تلفن صحرایی تعبیه شده بود تا به وسیله آن ارتباط برقرار کنیم
هنوز وارد آب نشده بودند که محمدحسین با من تماس گرفت حاجی وضع خراب است
گفتم
خدا نکند مگه چی شده؟
گفت آب به شدت موج دارد بعید می دانم کسی بتواند خودش را به آن طرف برساند
گفتم چاره ای نیست به هر حال باید بچه ها را بفرستیم تو حسن یزدانی را توجیه کن و به امید خدا و بدون تردید به طرف دشمن حرکت کنند
محمدحسین گفت
چشم حاجی و قطع کرد
بعد از اینکه نیروها وارد آب شدند و به طرف عراقی ها راه افتادند محمدحسین خودش را به من رساند وقتی آمد دیدم آرام و قرار ندارد خیلی نگران بود من اشک چشم محمدحسین را خیلی کم می دیدم تا آن وقت اتفاق نیفتاده بود که حتی در شرایط سخت این چنین بی قراری کند و مضطرب باشد
گفتم
چطوری محمدحسین؟
بغض گلویش را گرفته بود با حالت گریه گفت
بعید می دانم کسی سالم به ساحل برسد مگر اینکه حضرت زهرا واقعا کمکشان کند
در همین موقع سجادی یکی از بچههایی که وارد آب شده بود پیش من آمد و با ناراحتی گفت
همه گروه ما را آب برگرداند
محمدحسین تا این حرف را شنید با عجله بلند شد و گفت
من رفتم لب آب تا ببینم صدای بچه هایی که داخل رودخانه پراکنده شدند میشنوم یا نه؟
آب آنقدر متلاطم بود که سر و صدای رودخانه صدای بچهها را در خودش محو می کرد
البته شاید این از معجزات الهی بود که صدای بچهها نه به ما برسد و نه به ساحل عراقیها
در واقع کمک بزرگی بود که نیروها بتوانند در نهایت اختفا خودشان را به خط دشمن برسانند
هنوز ۴۰ دقیقه از رفتن بچه ها نگذشته بود که حاج احمد رسید به همان نقطهای که ما باورمان نمیشد
وقتی حاج احمد تماس گرفت و موقعیت خودش و بچهها را اعلام کرد گل از گل محمد حسین شکفت
او بلافاصله با من تماس گرفت
حاجی وضع خوب است
آن شب هیچ چیز دیگری مثل این خبر نمی توانست محمدحسین را آرام کند
بی تابی و بی قراری او فقط با موفقیت بچه ها رفع میشد و چنین شد
حضرت زهرا واقعا کمکمان کرد
(به نقل از سردار قاسم سلیمانی)
*انصاف دهید منتظرم هستند*
وقتی برای عملیات والفجر ۸ خودم را رساندم خیلی مشتاق بودم حتماً محمدحسین را ببینم
آن روز بعد از ظهر من و مهدی پرنده غیبی با هم بودیم
محمدحسین سوار بر موتور از راه رسید و هم چنان به طرف ما میآمد وقتی دیدمش بی اختیار اشک من جاری شد
از موتور که پیاده شد در آغوشش گرفتم و میبوسیدمش و گریه میکردم چون برایم واضح بود که به زودی رفتنی است
آخر ۱۵ روز قبل موقعی که در هورالعظیم بودیم خواب دیدم محمدحسین شهید می شود تمام این ۱۵ روز هر زمان یادم میآمد گریه می کردم
آن روز قبل از عملیات حال خاصی داشتم محمدحسین رو به مهدی کرد
شما با ما کاری ندارید من هم دارم می روم
من و مهدی فهمیدیم که منظورش از رفتن چیست و کاملا از لحنش مشخص بود
مهدی هم نتوانست خودش را نگه دارد و بی اختیار زدیم زیر گریه
هردو فقط محمدحسین را نگاه می کردیم و اشک میریختیم
مهدی جو را عوض کرده و گفت
محمدحسین تو اهل این حرفها نبودی از تو بعید است این طور صحبت کنی تو که رفیق بامعرفتی بودی
محمدحسین به آرامی گفت
به خدا قسم دو سال است به خاطر رفاقت با شما ماندهام بعد از شهادت اکبر شجره این دوسال را فقط به خاطر شما صبر کردم دیگر بیش از این ظلم است بمانم انصاف بدهید آن طرف هم کسانی هستند که منتظرم هستند
مهدی سرش را پایین انداخت و هم چنان گریه میکرد
گفت
باشه محمدحسین حرف، حرف خودت
و هق هق گریه امانش نداد
احساس کردم زمین و زمان برایم تار شده هیچ کاری از دستم بر نمی آمد عزم رفتن کرده بود همانطور که میخندید خداحافظی کرد و سوار موتورش شد و رفت
(به نقل از حمید شفیعی)
*روبوسی*
محمدحسین همیشه قبل از رفتن به عملیات خداحافظی میکرد اما روبوسی نمی کرد من هم هر بار می خواستم روبوسی کنم مانع می شد و به شوخی میگفت
خیالت راحت باشد من سالم می مانم مطمئن باش که طوری نمی شوم
آن روز وقتی داخل اتاق شد پیش من آمد دیدم حال و هوای دیگری دارد مرا چند بار بوسید و گفت
حسین آقا حلالم کن
من نمیدانستم چه بگویم زبانم بند آمده بود بغض گلویم را میفشرد و نمیگذاشت حرف بزنم تا به حال این طور خداحافظی نکرده بود
ما از سال ۶۱ با هم بودیم و در خیلی از عملیاتها شرکت داشتیم چندین مأموریت انجام داده بودیم و برای هر کدام از اینها با هم وداعی داشتیم اما هیچکدام مثل این یکی نبود
هیچ کدام این طور بوی شهادت نمی داد
( به نقل از حسین ایران منش)
#حسینپسرِغلامحسین🪴
#قسمتشصتهشتم🪴
🌿﷽🌿
* آخرین عزاداری*
روز دوم عملیات والفجر ۸ به سمت جاده فاو - ام القصر ادامه یافت
قرار بود لشکر شب وارد عمل شود
از طرف فرماندهی به واحد اطلاعات دستور رسید که هرچه زودتر گروهی برای شناسایی منطقه به خط مقدم اعزام شوند
محمدحسین با همان وضعیت جسمی که داشت بلافاصله خودش را آماده کرد و سوار موتور شد
ما هم همینطور همگی با چهار موتور سیکلت به طرف جاده ام القصر راه افتادیم
محمدحسین علیرغم ضعف جسمی شدیدی که داشت با سرعت زیاد جلو می رفت و ما هم به دنبالش بودیم
دشمن دو طرف جاده را به شدت می کوبید نزدیک خط رسیدیم هلیکوپتر عراقی بالای سرمان ظاهر شد و راکت شلیک کرد فکر کردیم شلیک به طرف ما صورت گرفت به همین دلیل زود از موتور پیاده شدیم و موضع گرفتیم
راکت به یک دستگاه ایفا که پشت سر ما در حرکت بود اصابت کرد و منفجر شد و هلیکوپتر رفت
دوباره سوار شدیم و راه افتادیم منطقهای را که باید شناسایی می کردیم سه راهی کارخانه نمک بود دشمن آتش شدیدی روی این نقطه متمرکز کرده بود محمدحسین بی خیال و راحت میان آتش جلو رفت و به کمک بچهها منطقه را شناسایی کرد نقاط مختلف را زیر نظر گرفت و تمام جوانب کار را بررسی کرد
بعد از پایان مأموریت دوباره به سمت مواضع خودی برگشتیم در راه از چهره و حالت محمدحسین به خوبی می شد فهمید که هر لحظه منتظر گلولهای است تا بیاید و او را به آرزویش برساند
وقتی به خط خودی رسیدیم گزارش شناسایی را به فرماندهی لشکر دادیم اما در همین موقع از طرف قرارگاه اعلام شد که امشب لشکر حضرت رسول وارد عمل میشود به همین سبب قرار شد که بچه ها برای یک استراحت کوتاه به مقر اصلی واحد در عقبه بروند و فردا صبح دوباره به منطقه برگردند
همه به همراه محمد حسین سوار قایق شدیم و به ساختمان واحد که کنار اروند بود آمدیم
وقتی رسیدیم هرکس دنبال کاری رفت حمام، نماز و استراحت
آن شب همه بچه ها استراحت کردند چون همانطور که گفتم قرار بود لشکر حضرت رسول وارد عمل شود
صبح روز دوم بعد از نماز مجلس عزاداری و دعا برپا بود
حدود ۲۵ نفر از نیروهای اطلاعات داخل اتاقی در همان ساختمان واحد اطلاعات دور هم جمع بودند
بچه ها متوسل به خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها شدند
یک هفته آخر همه مجالس عزاداری به نیت حضرت زهرا سلام الله علیها برپا میشد
همه شور و حال خاصی داشتند هرکس گوشهای نشسته بود و ضجه میزد انگار میدانستند این آخرین عزاداری است
مراسم که تمام شد مشغول خوردن صبحانه شدیم
( به نقل از مجید آنتیکچی)
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج