eitaa logo
لطفاوارد گروه بعدی شوید
62 دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.6هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
1_1656679664.mp3
1.78M
💫دعای عهد💫 🍃باصدای استاد فرهمند🍃
🌷امروز سی ونهمین روزچله شهداس🌷 🌹 یک تسبیح صلوات 🌹 برای سلامتی وفرج ✨ امام زمان عج✨ بفرستید وثوابش هدیه کنید به روح پاک ⚘️⚘️ 🌹التماس دعای فرج🌹
*♥️دعای_سلامتی_امام_زمان_عج♥️* ✅درقنوت نمازهابخوانید بِسم اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم *۞اَللّهُمَّ۞* *۞کُنْ لِوَلِیِّکَ۞* *۞الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ۞* *۞صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ۞* *۞فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة۞* *۞وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً۞* *۞وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ۞* *۞طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها۞* *۞طَویلا۞* *🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج🌤*
☘امام صادق (ع) فرمودند: 💫🌟هر مؤمن جای نشستن یا متکایِ خود در مجلسی را به مؤمن دیگر دهد به مانند اطعام یا کالایی بر او هدیه بخشیده است و در بهشت منزلتی می‌یابد و باید از او تشکر شود. 📚اصول کافی . http://eitaa.com/shahrah313 💫شاهراه ظهور،مهدویت وشهدا💫
🌷نبی مکرم اسلام (ص) می‌فرمایند: 💫🌟اگر یک روز برادر خود را کمک کنی، بهتر از یک ماه عبادت در مسجد با اعتکاف است. 📕نهج الفصاحه. http://eitaa.com/shahrah313 💫شاهراه ظهور،مهدویت وشهدا💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «سلام به امام زمان(عج)» 🌺 استاد 🌸 مهم‌ترین پله‌ای که می‌خوای به امام زمان(عج) نزدیک بشی اینه که غفلت رو کم کنی. 🌼 اگه اینجوری باشی حتما امام زمان(عج) در حقت دعا میکنه.... http://eitaa.com/shahrah313 💫شاهراه ظهور،مهدویت وشهدا💫
حرف خاص.mp3
19.03M
نه شب آرزوهاست، و نه شب درخواست‌ها و حاجت‌ها. قضیه چیزی فراتر از اینهاست! 🌙لیله الرغائب؛ شبِ یافتن " لیلی " ست!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفاوارد گروه بعدی شوید
✫⇠#خاکریز_اسارت(۱۲۸) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و بیست و هشتم:از حجله عروسی تا شه
✫⇠(۱۲۹) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و بیست و نهم:از حجله عروسی تا شهادت(۳) 🌷 خودش هم از خوابی که دیده بود فهمیده بود تعبیرش چی هست. دو روز پشت سر هم  وصیتش رو با من و حاج عباس تکرار می کرد. از ما قول گرفت که اگه شما به وطن برگشتید و من توی این خاک غربت دفن شدم به خانهَ ام برید و به سفارش و وصیت من عمل کنید ، گاهی من و حاجی به شوخی می گفتیم( انه نشتاک ور نده امه دل بوردی) اینقدر ناز نکن دل ما رو بردی، گویا از خواب هر دو یه چیز رو فهمیده بودن. توی اون دو روز آروم و قرار نداشت. گاهی به صدام لعنت می کرد. گاهی هم زیر لب ذکر می گفت... 💥خوابی که تعبیر شد❣ 🔹️مهدی خیلی بهم ریخته بود. انگار منتظر حادثه ای بود که خوابش رو تعبیر کنه. یه شب همون جاسوس روسیاه نشریه منافقین رو به مهدی داد و گفت این نشریه رو عدنان «جلاد معروف بعثی» داده و تو باید بخونی. مهدی از دیدن نشریه منافقین به شدت عصبانی شد و نشریه رو پاره کرد و شروع کرد به شعار دادن. با صدای بلند می گفت: مرگ بر صدام، مرگ بر آمریکا، مرگ بر منافقین. نگهبان سنگدل بعثی عبدالکریم سیاه معروف به کریم کافر متوجه شد و اومد. 📌هیچکس قادر به ساکت کردنش نبود. سر و صدا اونقدر بلند شد که بقیه نگهبانها هم اومدن پشت پنجره  گفتن ها چیه چه خبره؟ مهدی داد می زد صدام و شما سگ ریگان«رئیس جمهور وقت آمریکا» آمریکایی هستید. شما نوکر اسرائیل هستید. بعثیها دیگه تحمل نکردن. در رو باز کردن و منتقلش کردن سلول انفرادی. ما نفهمیدیم چه اتفاقی برای مهدی پیش اومد، صبح قبل از برنامه آمار یه سرباز عراقی آمد در آسایشگاه رو باز کرد و جاسوس«ر.ر» رو با خودش بُرد. 💥بعد از چند دقیقه سوت آمار رو زدن و ما داخل آسایشگاه سر صف آمار نشستیم و منتظر بودیم که عراقی بیاد آمار بگیره. چند دقیقه ای منتظر موندیم. به انتظار نشسته بودیم که ناگهان سربازان عراقی اومدن پشت پنجره بند و با داد و فریاد گفتن یلا همه بخوابید روی زمین هیچکس حق نداره از جاش تکان بخوره  تاکید کردن هرکس از جاش بلند بشه عقوبات شدید میشه... ☀️   ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠(۱۳۰) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت صد و سی:از حجله عروسی تا شهادت(۴) 🍂سربازهای عراقی بجز یه نفر همه رفتن و ما همه روی زمین دراز کشیده بودیم. اون سرباز عراقی هم آهسته آهسته در طول راهروی بند که تقریبا 70 متر بود قدم می زد، سرباز که از جلوی بند ما رد شد یکی از بچه‌ها که خیلی زیرک و سریع بود آهسته خودشو به پنجره نزدیک کرد و آهسته سرش رو بالا آورد. گفت بچه ها یه آمبولانس اومد داخل اردوگاه و رفت پشتِ بند دو. کسی نمیدونست ماجرا چیه؟ چه خبر شده که امروز عراقی ها این حرکت را انجام دادن، یادم نیست که نیم ساعت بود، یه ساعت بود تا اینکه بعثیها اون جاسوس رو آوردن داخل و گفتن یلا همه بشینید صف آمار. ⚡آمار گرفتن و راحت باش دادن و رفتن. همه بچه‌ها توی فکر این قضیه بودن. هر کسی یه تحلیل و تفسیری می کرد. من و حاج عباس کنار همدیگه نشسته بودیم که اون شخص اومد کنار ما نشست و با گریه آهسته به حاج عباس گفت: حاج آقا! مهدی رو کشتن. حاج عباس نگاهی بهش کرد و با تعجب پرسید کشتن؟! گفت: بعثیها اولش حسابی مهدی رو تا سر حد مرگ زدن و آخرِ کار هم عدنان با باطوم محکم کوبید توی فرقِ سرش و مغز از سرش بیرون زد و در جا جان داد و تموم کرد و بعثیها به من پتو و سیم تلفن دادن و دستور دادن که بزارمش داخل پتو و با سیم تلفن بپیچم. جنازه مهدی رو داخل آمبولانس گذاشتن و از اردوگاه بیرون بردن. 💥همین ملعون که مسبب اصلی شهادت مهدی بود، یه بار از نگهبان سنی عراقی بنام امجد که خیلی هوای بچه ها رو داشت بخاطر لو دادن نماز جماعت کتک مفصلی خورد و بعد از اون همیشه وحشت زده و بی قرار بود... ☀️   ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯