در روایت داریم که اگر شهید هم حقالناس به گردن داشته باشد، پشت در بهشت متوقف میشود تا آن را ادا کند، این حقالناس اثر وضعی در زندگی دارد، فرد در رسیدن به اهداف مادی و معنوی با دشواری روبرو میشود، پیشرفت و ترقی یا حاصل نمیشود یا به کندی صورت میپذیرد، اینها گوشهای از اثرات حقالناس است.
💳
5892107044245937🌹رد مظالم عباد (ادای حق الناس) ☘دارالاحسان حضرت فاطمه سلام الله علیها ⭕️روی شماره کارت کلیک کنید، کپی می شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علامت حسود
حاج آقا قرائتی
.
http://eitaa.com/shahrah313
💫شاهراه ظهور،مهدویت وشهدا💫
🌹امام سجاد (عليهالسلام):
💎در ثروت دنیا آسایشی نیست
اما شیطان آدمی را وسوسه میکند
که ثروت اندوزی باعث آسایش است و همین ثروت اندوزی آدمی را در دنیا به رنج و سختی گرفتار می کند و در آخرت به حساب پس دادن.
📚بحارالانوار۷۳-۹۲
.
http://eitaa.com/shahrah313
💫شاهراه ظهور،مهدویت وشهدا💫
امام سجاد علیه السلام ج.mp3
5.76M
نافله های طلایی
💚 لذت بخش ترین
لحظه های عمر با برکت
امام سجاد علیه السلام💚
🎙استاد امینی خواه
#میلاد_امام_سجاد (ع)
#ماه_شعبان
#امام_زمان
.
http://eitaa.com/shahrah313
💫شاهراه ظهور،مهدویت وشهدا💫
🌸بر حضرت سجاد و صفایش صلوات
🌿او روح دعاست بر دعایش صلوات
🌸از پرده ی غیب جلوه گر شد رخ او
🌿بفرست برای رو نمایش صلوات
🔸باعرض سلام و تبریک و تهنیت به مناسبت میلاد با سعادت حضرت امام سجاد علیه السلام خدمت شما همراهان مهدوی؛
به مناسبت#میلاد_امام_سجاد علیه السلام ختم صلواتی هدیه به محضر ایشان و به نیت سلامتی و تعجیل در فرج مولایمان حضرت صاحب الزمان عجلالله،برگزار خواهیم کرد.
مثل همیشه با نفس های گرمتون همراهی بفرمائید.🌹
اجرتون با حضرت امام سجاد علیه السلام.
لطفا تعداد صلواتهای خودتون رو در ربات زیر وارد کنید👇👇👇
https://EitaaBot.ir/counter/kh8b92
با تشکر از همراهی شما بزرگواران🌹🙏
#اللهمعجللولیکالفرج
5.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ پشیمانی گناهکاران در آخرت:
«خدایا من چه میدونستم آخرت و جهنم اینطوریه»
«موجودات وحشتناک جهنم»
🎤استاد : شجاعی
لطفاوارد گروه بعدی شوید
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۲۴) ✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی 💢قسمت دویست و بیست و چهارم:اردوگاهی در دل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۲۵)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و بیست و پنجم:دموکراسی در اسارت
🍂هیچ چیز به اندازه#آزادی عمل داشتن حتی در زندان و اسارت برای آدم لذتبخش نیست. در اردوگاه جدید، گر چه هنوز محدودیتای فراوانی وجود داشت، اما محدودیتای زیادی هم برداشته شده بود. دورِ هم نشستن آزاد شد. برای جلسات و کلاسهایی که داشتیم، سختگیری نمیکردن. نماز جماعت محدود هم کمکم برگزار میکردیم و به تدریج مراسم دعا در گروههای کوچیک خونده میشد و اونها هم زیر سبیلی رد میکردن و حساسیت نشون نمیدادن.
🔸️تو اردوگاه تکریت۱۱ تمامی ارشد ها تحمیلی از طرف بعثیها بودن و اولویت با عربها بود و به جز تعداد کمی مثل محمود میری ارشد آسایشگاه هفت، اکثرِ ارشد آسایشگاهها برای بچهها دردسر ساز بودن. امّا در ملحق ۱۸ همون روزِ اول افراد شاخص هر آسایشگاه با مشورت هم یکی از بهترین و قویترین افراد به نام علی گلوند از بچه های کرج رو بعنوان ارشد معرفی کردن و بچه ها هم همه با ایشون همکاری میکردن.
🍏من توی آسایشگاه یک بودم. تعدادی از افراد شاخص مانند مرحوم مهندس اسدالله خالدی از تهران ، احمد چلداوی از خوزستان و عبدالکریم مازندرانی از گلستان و محمد خطیبی از مازندران و هاشم انتظاری از مشهد حضور داشتن با پیشنهاد من و تایید دوستان، یکی از دوستان مشهدی بنام جعفر شد ارشد آسایشگاه یک.
💥آسایشگاه دو هم سید رسول حسینی شد ارشد و کارها با روال منظمی پیش میرفت. با بند دو چندان ارتباطی نداشیم. فقط گهگاهی بعضی از افراد دو بند با اجازه عراقیها می رفتن یکدیگه رو خیلی کوتاه مدت میدیدن و سریع برمیگشتن. عراقیها در این اردوگاه خیلی دخالت نمیکردن و خبری از شکنجه و کتککاری نبود. این آزادی عمل نسبی باعث شد بچهها به فکر فعالیتهای علمی و فرهنگی بیفتن و در هر آسایشگاهی یک شورای فرهنگی تشکیل شد. فعالیت فرهنگی در قالب سخنرانی، کلاس، تئاتر، مجله نویسی و غیره که بعد از قطعنامه در اردوگاه ۱۱ شروع شده بود و بچهها تجربیات خوبی رو با خودشون همراه آورده بودن؛ اینجا که زمینه مناسبتر بود ، رنگ و بوی خاصی گرفته و گسترش یافت...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۲۶)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و بیست و ششم:دوران طلایی اسارت
🍂شورای فرهنگی هر آسایشگاه یکسری وظائف داشت که از جمله اونها نظارت بر کار ارشد و تشکیل کلاسهای مختلف علمی و مذهبی و آموزش و راه اندازی تئاتر و مراسمات خاص در مناسبتها و از این دست فعالیتها بود.
🔸️البته در واقع این شورا مرکز تصمیم گیری و فرماندهی بود که اسمشو گذاشته بودیم شورای فرهنگی. بعثیها که در اردوگاه ۱۱ مراقب بودن کوچیکترین فعالیتی صورت نگیره و دائما نظارت می کردن و دم به دقیقه میومدن و میرفتن. اینجا سعی میکردن خیلی کم وارد اردوگاه بشن و بیشتر از بالای برجک ها مراقبت میکردن و گاهی اوقات افسرِ فرمانده اردوگاه با تعدادی درجهدار و سرباز میومد آمار میگرفت و میرفت. کار برای ما خیلی آسونتر شده بود. دیگه اینجا مثل اردوگاه ۱۱ تکریت بچهها درمضیقۀ شدید و در معرض انواع گرفتاری و شکنجه نبودن.
🔸️به تدریج نماز جماعت البته بصورت محدود و دعای کمیل و توسل و زیارت عاشورا در گروهای ده نفره و بیشتر شروع شد. یه وقتهایی که سخنرانی یا کلاس عمومی بود، یکی از سخنرانها بلند میشد و در یه زمینه مذهبی یا اجتماعی بصورت مختصر سخنرانی می کرد و اگه احیانا نگهبانی رد میشد و می پرسید چیکار دارید می کنین: میگفتیم: داریم برای همدیگه جوک و لطیفه می گیم و اونم سرشو تکون میداد و سختگیری نمی کرد و رد میشد و میرفت.
💥بعد از گسترش فعالیت در زمینههای مختلف، افراد شاخص هر سه آسایشگاه ۱و۲و۳ جمع شدن و پیشنهاد شد که یه کانون مرکزی تشکیل بشه که فعالیت فرهنگی در سطح بند یک رو مدیریت کنه. مثلا تئاتری برای همه آسایشگاها یا کلاسهایی متشکل از افراد سه آسایشگاه و حتی مراسمات عمومی مانند جشن و مناسبتها. این کانون تشکیل شد و خوشبختانه جنب و جوش و شوق و اشتیاق خاص و رقابتی ایجاد شد تا هر که هر چی می تونه عرضه کنه. البته اختلاف سلیقه هایی نیز وجود داشت و به نحوی اجتناب ناپذیر بود.
⚡دامنۀ فعالیتها خیلی گسترده بود و نماز جماعت کمکم تبدیل شد به چهل و پنجاه نفر و بیشتر. تئاترهای مختلف برنامهریزی و اجرا شد. در جای جای اردوگاه کلاسهای مختلف برگزار میشد و تقریبا برای عراقیها هم مشهود بود ولی دخالت نمیکردن...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠#خاکریز_اسارت(۲۲۷)
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت دویست و بیست و هفتم:تشکیل جامعه روحانیت
♦️در بند یک، از حدود ۳۰۰ نفری که بودیم ده نفر طلبه و روحانی که همدیگه رو شناخته بودیم وجود داشت و هر کدوم به نحوی فعالیت تبلیغی و کلاسداری داشت. من دیدم حالا که مشکلی بنام جاسوسی نداریم و همه یه دست هستن، خوبه یه تشکّل از دوستان روحانی تشکیل بشه و یه سری جلسات هماهنگی رو داشته باشیم. لذا بعد از مشورت با بقیه به صورت غیرعلنی جامعه روحانیت اردوگاه ملحق رو تشکیل دادیم و افراد اون عبارت بودن از: علی باطنی، احمد فراهانی، محمد خطیبی، عبدالکریم مازندرانی، سیدکرامت الله حسینی، حسن اسلامپور، جعفر یاراحمدی؛ علیرضا عبادی نیا و شیدالله گلستانی و بنده.
🔸️چندین جلسه هماهنگی برای بهتر اجرا شدن برنامههای فرهنگی تا مباحث طلبگی برگزار شد و خِرد جمعی جای فعالیتای فردی رو گرفت.از جمله مهمترین برنامهای که کانون مرکزی، برنامه ریزی کرده بود و اجرا شد یکسری برنامه های خاص و ویژۀ#هفته_بسیج بود که در آسایشگاهها برگزار شد و حتی برخی از اونها هم به محوطه و راهروها کشیده شد. دست نوشتههای زیبا، برخی جملات در مورد بسیج، چندین جلسه سخنرانی و مسابقۀ فرهنگی به مناسبت هفته بسیج و اجرای سرود و تأتر. خودمون هم باورمون نمیشد که ما همون اسرایی هستیم که تا چند ماه قبل و خصوصا سال اول تا تکان میخوردیم زیر مشت و لگد و ضربات کابل بعثیها له میشدیم و حالا داریم اینجا و در عراق و با وجود حزب بعث و جبروت صدام، بزرگداشت هفته بسیج برگزار میکنیم و جامعه روحانیت تشکیل میدیم؟!
💥یه وقتهایی شبیه خواب و خیال بود. خلاصه همه چی خوب بود و همه از این وضع و اوضاع پیش آمده راضی بودن. واقعا داشت شیرازۀ کار از دست عراقیها خارج میشد، ولی عملاً دخالت چندانی نمیکردن. نه اینکه تأیید کنن و کار نداشته باشن، بیشتر سعی میکردن خودشون رو به کوچه علی چپ بزنند و حضور کمتر در اردوگاه و مراقبت از راه دور، طوری وانمود کنن که مثلاً از این اتفاقات و فعالیتها خبر ندارن. حالا پشت سرِ این تصمیم چه سیاستی بود، دقیقا نمیدونستیم ، ولی حدس میزدیم که شاید عراقیها احساس می کردن اواخر اسارته و نمیخوان درد سری برای خودشون ایجاد کنن. البته پر بیراهه هم نبود...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
پیغام داده بود به مادرم بگوئید اینقدر سر مزار من گریه نکند. ما خدمت آقا ابا عبدالله هستیم و مجبورم به خاطر مادرم برگردم.
شبیه این مطلب را از برخی شهدای دفاع مقدس شنیده بودیم که از مادران خود خواسته بودند شب جمعه سر مزارشان نیایند.
می گفتند ما همراه شهدا در کربلا هستیم و آقا به ما میگوید بروید کنار مادرتان...
📙عرش ارشیا. اثر گروه شهید هادی