eitaa logo
فرهنگی، تربیتی شهرک اکباتان
232 دنبال‌کننده
8هزار عکس
4هزار ویدیو
121 فایل
اخبار ، اطلاعیه ها و رویدادهای شهرک اکباتان ( فاز۲) را در کانال اطلاع رسانی فرهنگی ،تربیتی شهرک اکباتان دنبال کنید راه ارتباطی: 09381862272
مشاهده در ایتا
دانلود
11.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلید هر موفقیتی در مقاومت لبنان به دست رهبر انقلاب اسلامی است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خمینی: ▪️آقای خامنه ای تا وقتی که انقلاب به اوج خودش برسد و «تا آخر» حاضر خواهد بود. ✅ آیت‌الله خامنه‌ای: ▪️«اگر خوب باشیم...این حکومت، قطعاً به «زمان ظهور» حضرت ولیعصر خواهد پیوست. این را من به طور یقین می‌توانم قول بدهم». نظریه انتظار در اندیشه رهبری، ص۱۵۲.
7.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خودزنی در اینترنشنال! مجری دروغ گفت، کارشناس دستش را رو کرد! 🔹 مهرداد فرهمند، تحلیلگر سیاسی: تشییع بسیار بزرگی بود و گمان نمی‌کنم که در تاریخ لبنان تا به حال تشییع به این بزرگی انجام گرفته باشد. 🔺حسن نصرالله شخصیتی کاریزماتیک بود و در میان تمام ادیان و مذاهب محبوبیت داشت. مخالفان سید حسن هم به چشم احترام به او نگاه می‌کردند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای اولین بار 👇👇 اصل سند حمایت آمریکا از ۵۱ نهاد ایران با چه هدفی؟ پاسخ هارون برای گوساله‌پرستی بنی‌اسرائیل به حضرت موسی چه بود؟ 🔰 برشی از سخنرانی
مینویسم تا یادم نرود: *تمام اقتدار میهنم را از پرواز شما دارم...* ◤◢◣◥◤◢◣◥◤◢◣◥ 100 تا صلواٺ و یا سوره حشر هدیه می کنیم بہ همه ی شهدا و * شهید رجبعلی غلامی * به نیت تعجیل در امر فرج مولامون و برآورده شدن حاجات همه اعضای گروه ◤◢◣◥◤◢◣◥◤◢◣◥
نحوه شهادت خواندنی شهید «رجب غلامی در روز 6 اسفند ماه سال 1362 در منطقه کردستان، پس از باز کردن معبر مین به سیم خاردار حلقوی می‌رسد که به هیچ عنوان نمی‌شده آنرا قطع کنند، چون اگر سیم را قطع می‌کردند سیم‌ها جمع شده و معبر منفجر می‌شد. در این وقت این شهید با همرزم خود با نام «شریفی مقدم» تصمیم می‌گیرند که یک نفر بر روی سیم خاردار بخوابد، ابتدا شریفی مقدم قصد داشته این کار را انجام دهد، ولی شهید غلامی به او التماس می‌کند و او را قسم می‌دهد که بگذار من این کار را انجام دهم و این افتخار را از من نگیر. سرانجام شهید رجب غلامی بر روی سیم‌های خاردار می‌خوابد و در حالی که خون از بدن پاکش جاری بوده، بیش از 160 نفر و بنا بر روایتی 300 نفر از روی بدن او عبور می‌کنند. وقتی همه عبور می‌کنند و او را از روی سیم‌ها بلند می‌کنند، می‌بینند تمام بدنش غرق در خون است و درد می‌کشد. در همین حال دست به دعا برمی‌دارد و می‌گوید خدایا شهادت مرا برسان، در این لحظه بلافاصله تیری از سوی نیروهای عراقی شلیک می‌شود و به چشم چپ او اصابت می‌کند و همان جا به شهادت می‌رسد.»
بخشی از وصیتنامه این شهید به شرح ذیل است: پدران و مادران عزیزی که در تشییع جنازه‌ام شرکت کردید افسوس نخورید بلکه به جای این افسوس خوردن خواسته فرزندانتان را جواب مثبت دهید و آنها را روانه جبهه کنید که امروز خط سرخ حسینی، خون می‌طلبد. اگر جسدم به دست دوستان افتاد در کنار دیگر برادران و عزیزان شهید بسجتان به خاک بسپارید. برادران عزیز همانطور که می‌دانید من غریبم پدر و مادر ندارم و همچنین برادر و خواهری.از شما عزیزان تقاضا دارم گاه گاهی که بر سر قبرم حاضر می‌شوید فاتحه‌ای بخوانید و اگر ممکن بود یک شب جمعه دعای کمیل بر سر مزارم برگزار کنید انشاءالله. در ضمن موتورم را هم بفروشید و پولش را به جبهه واریز کنید در پایان از کلیه برادران و خواهران بجستانی امید عفو و بخشش دارم اگر خطایی از من مشاهده کرده‌اند خواهند بخشید. از برادران عزیزم احمد باغبان و علی پور اسماعیل می‌خواهم که به جای برادرم جنازه‌ام را به خاک بسپارند. خاطره ای از علی «اسماعیل‌پور» همرزم شهید «رجب غلامی» وی می‌گوید: در تیپ 21 امام رضا بودیم اسم گردان را فراموش کردم و این قدر یادم است نام یکی از سوره‌های قرآن بود فرمانده گردان شهید حافظی بود ما در منطقه عمومی دشت عباس منتظر عملیات بودیم روزی در مرخصی به شهر اهواز رفتیم. جلوی مخابرات شهر اهواز رزمندگان صف می‌کشیدند و هر رزمنده سه دقیقه فرصت داشت با خانواده‌اش صحبت کند صف بسیار طولانی بود رزمندگان دو سه ساعت در نوبت می‌ماندند تا بتوانند سه با خانواده خود صحبت کنند. ما خیلی خوشحال بودیم که با خانواده خود صحبت می‌کنیم یک لحظه دیدم که شهید رجب غلامی بر دیوار مخابرات تکیه کرده و با حالت تفکر نگاه می‌کند. احساس کردم که ناراحت است رفتم کنارش پرسیدم آثا رجب چه شده ناراحتی؟ یک دفعه بغضش ترکید و شروع کرد به گریه کردن. گفتم برای چه گریه می‌کنی؟ من که چیزی نگفتم. برگشت و به من گفت: «شما پدر و مادر دارید». دقیقا دوبار تکرار کرد «و حالا هم با آن‌ها صحبت می‌کنید ولی من نه پدر دارم و نه مادر که با آن‌ها صحبت کنم». دو سه نفر از دوستان که از لحاظ سنی هم بزرگتر بودند دور و برش را گرفتند و از سر دلجویی گفتند: «بالاخره هرکسی سرنوشت خودش را دارد. مقام شما ارزشش بالاتر است چون اول هجرت کردید. شاید وظیفه شما نباشد که به جبهه می‌آمدید. شما علیرغم مهاجرت از کشورتان در اینجا هم به وظیفه شرعی‌تان عمل می‌کنید قطعا مقام شما بالاتر است» و او را آرام کردند. «حیف است بسیجی سیگار بکشد» بعد که کمی آرام شد رفتیم به سمت کارون. یکی از دوستان که چند سالی از ما بزرگتر و نامش حسن بود در حاشیه خیابان کارون سیگاری روشن کرد. دیدم که شهید رجب غلامی با استواری تمام پیش آمد و گفت: «حسن آقا سیگارت را بده به من». خیلی تعجب کردم غلامی که سیگاری نیست با سیگار حسن چه کار دارد؟ نگاهش می‌کردم دیدم که سیگار را گرفت خیال می‌کردم که حالا او پکی به سیگار می‌زند. آن بنده خدا سیگارش را تازه روشن کرده بود. اما دیدم که شهید غلامی سیگار را زیر پایش گذاشت و له کرد. حسن آقا خیلی ناراحت شد من هم ناراحت شدم و به رجب گفتم چرا اینکار را کردی؟ شهید جمله‌ای گفت که خشک مان زد. او گفت: «حیف است بسیجی سیگار بکشد». با این که او اصلا سواد نداشت این جمله آنقدر برای ما تکان دهنده بود که حد نداشت. با وجود آن که در اول جنگ رسما در بین رزمندگان سیگار توضیع می‌کردند. جمله شهید غلامی باعث شد که حسن آقا سیگار را در جبهه ترک کند. بر مزار من گریه کنید که من غریبم روی سنگ مزار این شهید نوشته شده است «مادران و خواهران بر سر مزار من گریه کنید که من در این شهر غریبم و پدر، مادر و خواهری ندارم که برایم گریه کنند.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 حکم رنگ باقیمانده از خون بر روی لباس ⁉️ آیا اثر کم رنگ خون که بعد از شستن بر لباس باقی می‌ماند، نجس است؟ ✅ اگر عین خون نباشد و فقط رنگ آن باقی مانده باشد، پاک است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️حسینیه ای که به دستور ملکه انگلیس در محله یهودی نشین وبرای جریان انحرافی شیرازی ساخته شده، تا اختلاف بین شیعه و سنی انداخته و ،،،، 🇮🇷