eitaa logo
شهرک با صفای ولیعصر(عج)
210 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1هزار ویدیو
194 فایل
انعکاس آخرین اخبار و رویدادهای روستا
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 روز دوم: ورود کاروان امام حسین علیه‌السلام به کربلا گلهای اهل بیت به گلزار می رسند موعودیان به موعد دیدار می رسند این کاروان به قافله سالاریِ حسین دارند با امیر و علمدار می رسند😔 گفته‌اند که چون کاروان امام حسین به کربلا رسید، اسب آن حضرت از حرکت ایستاد. امام پرسید نام این سرزمین چیست؟ پاسخ دادند: «غاضریه» فرمود: نام دیگری هم دارد؟ گفتند: «شاطی الفرات» دوباره فرمودند: «اسم دیگر چطور؟» گفتند: «کربلا»؛ امام آهی از دل کشیدند و فرمودند: «اللهم انی اعوذبک من الکرب والبلاء» @shahrakvaleyasr
🔴 روز سوّم ماه محرّم الحرام: 1-نامه امام حسین علیه السلام برای اهل کوفه در این روز امام حسین علیه السلام برای بزرگان کوفه نامه ای نوشتند و آن را به قیس بن مسهّر صیداوی دادند که به کوفه برساند.مأمورین بین راه قیس را گرفتند،و پس از آنکه او بر ضد یزید وابن زیاد سخن گفت، او را به شهادت رساندند.   2- ورود عمر بن سعد به کربلا در این روز عمر بن سعد با با شش یا نه هزار سوار برای قتل پسر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وارد کربلا شد و در مقابل آن حضرت لشکر گاه ساخت و خیمه برافروخت.ورود ابن سعد به کربلا در روز چهارم هم نقل شده است. @shahrakvaleyasr
🔴 روز چهارم ماه محرّم الحرام: در روز چهارم محرم سال ۶۱ هجری قمری، ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع و در سخنرانی خود مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه ‏السلام تشویق و ترغیب کرد. به دنبال آن ۱۳ هزار نفر در قالب ۴ گروه که عبارت بودند از: ۱. شمر بن ذی الجوشن با ۴ هزار نفر؛ ۲. یزید بن رکاب کلبی با ۲ هزار نفر؛ ۳. حصین بن نمیر با ۴ هزار نفر؛ ۴. مضایر بن رهینه مازنی با ۳ هزار نفر. به سپاه عمر بن سعد پیوستند بهم پیوستن این نیرو‌های از روز چهارم تا دهم محرم بوده است. . حربن ریاحی اولین سرکرده هزار سواره نظام برای رویارویی و محاصره امام حسین(ع) و رساندن او به شهر کوفه و نزد عبیدالله ابن زیاد بود. حربن ریاحی به دستور ابن زیاد امام حسین(ع) را به نزول در کربلا وادار کرد، البته در روز عاشورا تصمیم خود را گرفت و از عمر بن سعد جدا شد، توبه کرد و به امام حسین(ع) ملحق شد و امام حسین(ع) توبه او را پذیرفت و به عنوان یکی از سواران اولیه قتال کربلا و از شهدای اولیه رکاب امام حسین(ع) قرار گرفت. @shahrakvaleyasr
🔴 روز پنجم ماه محرّم الحرام: ورود چهار هزار سرباز تازه‌نفس به کربلا عبیدالله بن زیاد لشکری به تعداد چهار هزار نفر از سربازان مهارت دیده و تازه‌نفس به سوی کربلا فرستاد تا در خدمت عمر سعد بوده و او را برای کشتن نوه رسول خدا صلی‌الله علیه و آله یاری کنند. بستن مسیرهای منتهی به کربلا در این روز همچنین ابن زیاد یکی از یاران خود به نام زجر بن قیس را فرستاد تا بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیه السلام داشته و بخواهد به سپاه آن حضرت ملحق شود، به قتل برساند. زجر بن قیس هم همراه 500 نفر بر سر راه کربلا قرار گرفت تا راه شیعیان و یاران حضرت اباعبدالله علیه السلام را ببندند. دستور بستن آب بر امام حسین علیه السلام در این روز همچنین عبیدالله بن زیاد برای عمر سعد پیکی فرستاد و طی آن، بر او سختگیری کرده و مورد فشار و تهدید قرار داده بود تا بر امام حسین علیه السلام به شدت سخت بگیرد و راه را برای آن حضرت ببندد. در برخی از منابع نوشته شده که این پیک در روز ششم ماه محرم به دست عمر سعد که در کربلا خیمه زده بود، رسید. طبق منابع تاریخی ابن زیاد در نامه نوشته بود: «میان حسین علیه السلام و یارانش و آب فرات حائل شو (فاصله بینداز) که حتی یک قطره از آب ننوشند تا اینکه به بیعت امیرالمؤمنین یزید و عبیدالله بن زیاد درآیند یا مانند شهید مظلوم عثمان بن عفان (که در زمان کشته شدن تشنه بود) کشته شوند.» @shahrakvaleyasr
🔴 روز ششم ماه محرّم الحرام: بستن راه کمک به امام حسین به دستور ابن زیاد: در اين روز بود كه ابن زياد بر كوفه ديدبانی گماشت تا مبادا كسی از ‏شهر به كمك امام برود. سپس ميان خود و اردوی عمربن سعد سوارانی تيز رو گماشت ‏كه پيوسته اخبار را گزارش می‌دادند. ‏در بحار است که ابن زیاد پشت هم لشکر برای ابن سعد فرستاد تا سی هزار سواره و پیاده نزد او تکمیل شد و به او نوشت: «من از جهت قشون راه عذری برای تو نگذاشتم و در نظر بگیر که هر صبح و پسین وضع تو را به من گزارش می دهند.» درخواست کمک حبیب ابن مظاهر از بنی اسد: حبیب بن مظاهر نزد حسین (ع) آمد و عرض کرد: یابن رسول الله! در این نزدیکی یک تیره از بنی اسد هستند، اجاز می‌دهید نزد آن ها بروم و آن‌ها را به یاری تو بخوانم. حضرت اجازه دادند. حبیب نزد آنها رفت و گفت بهترین سوغات را برای شما آوردم، آمدم شما را به یاری پسر دختر پیغمبرمان دعوت کنم. مردی از بنی اسد به نام عبیدالله بن شبیر از جا پرید و گفت: من اولین کسی هستم که این دعوت را می‌پذیرم. تعداد ۹۰ نفر به پا خاستند و حرکت کردند، اما در میان راه با لشکر عمر بن سعد برخورد کردند و چون تاب مقاومت نداشتند، پراکنده شده و برگشتند. حبیب به نزد حضرت رسید و جریان را تعریف نمود. حسین (ع) فرمود: »لا حول و لا قوه الا بالله » @shahrakvaleyasr
 🔴 روز هفتم ماه محرّم الحرام:  روز هفتم محرم آب به روی سپاه امام حسین (ع) بسته شد و آرام آرام زمان هرچه بیشتر به نمایانگر شدن جلوه‌های ایثارگری در صحرای کربلا نزدیک می‌شد.     «امام حسین (ع) از کربلا نامه‌ای برای محمد بن حنفیه فرستاد : «نامه‏‌ای است از حسین بن علی به محمد بن علی و دیگر بنی‌هاشم. اما بعد، مثل این‌که دنیا اصلا وجود نداشته و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست».    در شب هفتم امام حسین (ع) با عمر سعد ملاقات و گفتگو کردند.    خولی بن یزید اصبحی، چون عداوت شدیدی با امام حسین (ع) داشت ماجرا را به عبیدالله بن زیاد گزارش داد و آن ملعون نامه‌ای برای عمر سعد نوشت و او را از این ملاقات‌ها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد.    در این روز عبیدالله بن زیاد نامه‏‌ای به نزد عمر بن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن حتی قطره‏ای آب را به امام ندهد، همان‌گونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خودداری شد.    هنگامی که کاملا آب به روی امام حسین (ع) و یارانشان بسته شد مردی به نام عبدالله بن حصین ازدی که از قبیله بجیله بود فریاد برداشت که:‌ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید، به خدا سوگند که قطره‏‌ای از آن را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی.    امام حسین (ع) فرمودند: خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده.     @shahrakvaleyasr
🔴 روز دوم: ورود کاروان امام حسین علیه‌السلام به کربلا گلهای اهل بیت به گلزار می رسند موعودیان به موعد دیدار می رسند این کاروان به قافله سالاریِ حسین دارند با امیر و علمدار می رسند😔 گفته‌اند که چون کاروان امام حسین به کربلا رسید، اسب آن حضرت از حرکت ایستاد. امام پرسید نام این سرزمین چیست؟ پاسخ دادند: «غاضریه» فرمود: نام دیگری هم دارد؟ گفتند: «شاطی الفرات» دوباره فرمودند: «اسم دیگر چطور؟» گفتند: «کربلا»؛ امام آهی از دل کشیدند و فرمودند: «اللهم انی اعوذبک من الکرب والبلاء» @shahrakvaleyasr •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🔴 روز سوّم ماه محرّم الحرام: 1-نامه امام حسین علیه السلام برای اهل کوفه در این روز امام حسین علیه السلام برای بزرگان کوفه نامه ای نوشتند و آن را به قیس بن مسهّر صیداوی دادند که به کوفه برساند.مأمورین بین راه قیس را گرفتند،و پس از آنکه او بر ضد یزید وابن زیاد سخن گفت، او را به شهادت رساندند.   2- ورود عمر بن سعد به کربلا در این روز عمر بن سعد با با شش یا نه هزار سوار برای قتل پسر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم وارد کربلا شد و در مقابل آن حضرت لشکر گاه ساخت و خیمه برافروخت.ورود ابن سعد به کربلا در روز چهارم هم نقل شده است. @shahrakvaleyasr •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🔴 روز چهارم ماه محرّم الحرام: در روز چهارم محرم سال ۶۱ هجری قمری، ابن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع و در سخنرانی خود مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیه ‏السلام تشویق و ترغیب کرد. به دنبال آن ۱۳ هزار نفر در قالب ۴ گروه که عبارت بودند از: ۱. شمر بن ذی الجوشن با ۴ هزار نفر؛ ۲. یزید بن رکاب کلبی با ۲ هزار نفر؛ ۳. حصین بن نمیر با ۴ هزار نفر؛ ۴. مضایر بن رهینه مازنی با ۳ هزار نفر. به سپاه عمر بن سعد پیوستند بهم پیوستن این نیرو‌های از روز چهارم تا دهم محرم بوده است. . حربن ریاحی اولین سرکرده هزار سواره نظام برای رویارویی و محاصره امام حسین(ع) و رساندن او به شهر کوفه و نزد عبیدالله ابن زیاد بود. حربن ریاحی به دستور ابن زیاد امام حسین(ع) را به نزول در کربلا وادار کرد، البته در روز عاشورا تصمیم خود را گرفت و از عمر بن سعد جدا شد، توبه کرد و به امام حسین(ع) ملحق شد و امام حسین(ع) توبه او را پذیرفت و به عنوان یکی از سواران اولیه قتال کربلا و از شهدای اولیه رکاب امام حسین(ع) قرار گرفت. @shahrakvaleyasr •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🔴 روز پنجم ماه محرّم الحرام: ورود چهار هزار سرباز تازه‌نفس به کربلا عبیدالله بن زیاد لشکری به تعداد چهار هزار نفر از سربازان مهارت دیده و تازه‌نفس به سوی کربلا فرستاد تا در خدمت عمر سعد بوده و او را برای کشتن نوه رسول خدا صلی‌الله علیه و آله یاری کنند. بستن مسیرهای منتهی به کربلا در این روز همچنین ابن زیاد یکی از یاران خود به نام زجر بن قیس را فرستاد تا بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیه السلام داشته و بخواهد به سپاه آن حضرت ملحق شود، به قتل برساند. زجر بن قیس هم همراه 500 نفر بر سر راه کربلا قرار گرفت تا راه شیعیان و یاران حضرت اباعبدالله علیه السلام را ببندند. دستور بستن آب بر امام حسین علیه السلام در این روز همچنین عبیدالله بن زیاد برای عمر سعد پیکی فرستاد و طی آن، بر او سختگیری کرده و مورد فشار و تهدید قرار داده بود تا بر امام حسین علیه السلام به شدت سخت بگیرد و راه را برای آن حضرت ببندد. در برخی از منابع نوشته شده که این پیک در روز ششم ماه محرم به دست عمر سعد که در کربلا خیمه زده بود، رسید. طبق منابع تاریخی ابن زیاد در نامه نوشته بود: «میان حسین علیه السلام و یارانش و آب فرات حائل شو (فاصله بینداز) که حتی یک قطره از آب ننوشند تا اینکه به بیعت امیرالمؤمنین یزید و عبیدالله بن زیاد درآیند یا مانند شهید مظلوم عثمان بن عفان (که در زمان کشته شدن تشنه بود) کشته شوند.» @shahrakvaleyasr •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🔴 روز ششم ماه محرّم الحرام: بستن راه کمک به امام حسین به دستور ابن زیاد: در اين روز بود كه ابن زياد بر كوفه ديدبانی گماشت تا مبادا كسی از ‏شهر به كمك امام برود. سپس ميان خود و اردوی عمربن سعد سوارانی تيز رو گماشت ‏كه پيوسته اخبار را گزارش می‌دادند. ‏در بحار است که ابن زیاد پشت هم لشکر برای ابن سعد فرستاد تا سی هزار سواره و پیاده نزد او تکمیل شد و به او نوشت: «من از جهت قشون راه عذری برای تو نگذاشتم و در نظر بگیر که هر صبح و پسین وضع تو را به من گزارش می دهند.» درخواست کمک حبیب ابن مظاهر از بنی اسد: حبیب بن مظاهر نزد حسین (ع) آمد و عرض کرد: یابن رسول الله! در این نزدیکی یک تیره از بنی اسد هستند، اجاز می‌دهید نزد آن ها بروم و آن‌ها را به یاری تو بخوانم. حضرت اجازه دادند. حبیب نزد آنها رفت و گفت بهترین سوغات را برای شما آوردم، آمدم شما را به یاری پسر دختر پیغمبرمان دعوت کنم. مردی از بنی اسد به نام عبیدالله بن شبیر از جا پرید و گفت: من اولین کسی هستم که این دعوت را می‌پذیرم. تعداد ۹۰ نفر به پا خاستند و حرکت کردند، اما در میان راه با لشکر عمر بن سعد برخورد کردند و چون تاب مقاومت نداشتند، پراکنده شده و برگشتند. حبیب به نزد حضرت رسید و جریان را تعریف نمود. حسین (ع) فرمود: »لا حول و لا قوه الا بالله » @shahrakvaleyasr
 🔴 روز هفتم ماه محرّم الحرام:  روز هفتم محرم آب به روی سپاه امام حسین (ع) بسته شد و آرام آرام زمان هرچه بیشتر به نمایانگر شدن جلوه‌های ایثارگری در صحرای کربلا نزدیک می‌شد.     «امام حسین (ع) از کربلا نامه‌ای برای محمد بن حنفیه فرستاد : «نامه‏‌ای است از حسین بن علی به محمد بن علی و دیگر بنی‌هاشم. اما بعد، مثل این‌که دنیا اصلا وجود نداشته و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست».    در شب هفتم امام حسین (ع) با عمر سعد ملاقات و گفتگو کردند.    خولی بن یزید اصبحی، چون عداوت شدیدی با امام حسین (ع) داشت ماجرا را به عبیدالله بن زیاد گزارش داد و آن ملعون نامه‌ای برای عمر سعد نوشت و او را از این ملاقات‌ها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر کرد.    در این روز عبیدالله بن زیاد نامه‏‌ای به نزد عمر بن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خود بین امام حسین و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن حتی قطره‏ای آب را به امام ندهد، همان‌گونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خودداری شد.    هنگامی که کاملا آب به روی امام حسین (ع) و یارانشان بسته شد مردی به نام عبدالله بن حصین ازدی که از قبیله بجیله بود فریاد برداشت که:‌ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید، به خدا سوگند که قطره‏‌ای از آن را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی.    امام حسین (ع) فرمودند: خدایا او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده.     @shahrakvaleyasr •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
⭕️آماده شدن عمر سعد برای جنگ با سیدالشهدا علیه السلام 🔺در عصر روز نهم محرم عمر بن سعد به سپاهیانش فرمان داد تا برای جنگ آماده شوند. او در میان سپاهیان خود ندا داد : ‌ای لشکریان خدا! سوار شوید و به بهشت بشارت دهید. پس کوفیان خیمه‌های امام حسین(ع) و یارانش را محاصره کردند. 🔸هیاهو و سر و صدای لشکر که بلند شد، حضرت زینب سلام الله علیها، خدمت برادر رفت و فرمود: «آیا صداهایی که نزدیک می‌شوند را می‌شنوید؟‌» امام فرمود: «هم‌اکنون جدم رسول خدا(ص) را در خواب دیدم که به من فرمود: تو [به زودی] نزد ما خواهی آمد.‌» 🔹سپس امام(ع) به حضرت عباس(ع) فرمود: «جانم به فدایت؛ بر اسب خود بنشین و نزد آنها برو و بپرس که چه می‌خواهند و برای چه به پیش آمده‌اند؟‌» حضرت عباس(ع) با بیست سوار نزد سپاه دشمن آمد و فرمود: «‌چه رخ داده و چه می‌خواهید؟‌» ♦️گفتند: «‌فرمان امیر است که به شما بگوییم یا بیعت کنید و یا آماده کارزار شوید.‌» عباس(ع) فرمود: «‌از جای خود حرکت نکنید تا نزد ابی عبدالله(ع) رفته و پیام شما را به عرض ایشان برسانم.‌» پس عباس(ع) به تنهایی نزد امام حسین(ع) آمد تا موضوع را به ایشان خبر دهد. ◾️امام(ع) به حضرت عباس(ع) فرمودند: «‌اگر می‌توانی آنها را راضی کن که جنگ را تا فردا به تأخیر اندازند و امشب را به ما مهلت دهند تا با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگزاریم. خدا می‌داند که من نماز و تلاوت کتاب او را بسیار دوست می‌دارم.» @shahrakvaleyasr •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈