eitaa logo
بیان | روانشناسی اسلامی
1.6هزار دنبال‌کننده
243 عکس
383 ویدیو
51 فایل
✍ زیر نظر پژوهشگر #علی_اکبر_شهرامی ⚡ #معلم_حوزه_دانشگاه 📍 کارشناس مذهبی #رادیو_قرآن 💫 #بنیاد_جهانی_خورشید_ولایت ✅راه حل مشکلات روحی ✅پاسخ به شبهات روز ✅اعتقادی،اخلاقی ✅ازدواج،همسرداری ✅تربیت فرزند ✅فن بیان،کلاسداری 🔴راه ارتباطی:👇 @shahrami_irpv
مشاهده در ایتا
دانلود
تخفيف ويژه فعالان فرهنگي آتليه مذهبي فيروزه كادر بانو، محجبه و حرفه اي مشاوره رايگان 09016835703 instagram.com/firoozeh.studio
*توسل من معلوم است، توسل به باطن لیله القدر است،لیله القدر باطنش در روایات دارد زهرا سلام الله علیهاست، من اول چند تا جمله از خود زهراسلام الله علیها نسبت به اون حادثه نقل می کنم: «وَ رَکَلَ‌ الْبَابَ‌ برِجْلِهِ فَرَدَّهُ‌ عَلَیَ وَ أَنَا حَامِلٌ»آن درب نیم سوخته، چنان لگد بهش زد،اون رو انداخت روی ِ من،در حالی که من باردار بودم.«وَ النَّارُ تُسْعَرُ» آتش زبانه می کشید،«وَ تَسْفَعُ وَجْهِی»؛ من با صورت روی زمین افتادم،آتش زبانه می کشید و چهره ی من رو می سوزاند.«فَیَضْرِبُ‌ بیَدِه» من رو با دست سیلی زد،اما چگونه سیلی زد؟«حَتَّى انْتَثَرَ قُرْطِی مِنْ أُذُنِی» چنان محکم سیلی زد،گوشواره های من را پراکنده کرد…. امشب من می خوام چند جمله نوحه براتون بخونم،زبانحال علی علیه السلام،خواننده علی،خواننده پدر،برای کی؟همسرش که مادر ِ، این پدر روضه بخونه برا پسر،یعنی امام زمان صلوات الله علیه،آقا تشریف بیارید به آستانه ی مجلس ما،امشب براتون نوحه بخونیم،زبانحال علی علیه السلام، رو کرد به زهرا سلام الله علیها، یا زهرا:* در وسط کوچه تو را می زدند کاش به جای به جای تو مرا می زدند *یازهرا:* چرا شده گوشه ی چشمت کبود؟ بگو به من مگر علی مرده بود؟ *یا زهرا:* وای من و وای من و وای من میخ در و سینه ی زهرا من
. شعر طنز مانند جستم جستم به صورت جمع خوانی اجرا می شود و می شود کلید واژه هایش را برای هر بند تغییر داد 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻 ای خدای بالا سری بالای سری نگذار بمیرم نگذار بمیروم تا که از نفس بد و نامردی ها تقاص بگیروم تقاص بگیروم جستم جستم جستم جونوم رو کف دستوم مو مرد حق پرستم به شهدا پیوستم جستم جستم جستم جونم رو کف دستوم مو فرد حق پرستم به مشتیا پیوستم آسمون به اون گپی به اون گپی گوشه ش نوشته گوشه ش نوشته هر کسی تو راه حق تلاش کنه جاش تو بهشته جاش تو بهشته آخ جستم جستم جستم جونوم رو کف دستوم مو مرد حق پرستم به خمینی پیوستم آخ جستم جستم جستم جونم رو کف دستوم مو فرد حق پرستم به شهدا پیوستم هر کی که معرفت توی قلبشه حالش بهتره حالش بهتره امام زمان می خره دل اونی که تو عشق سره که تو عشق سره آخ جستم جستم جستم لوح و قلم به دستوم مو فرد حق پرستم به عاشقا پیوستم آخ آخ جستم جستم جستم جونم رو کف دستوم مو فرد حق پرستم به شهدا پیوستم آخ جستم جستم جستم با خبر شده شصتم ما مرد حق پرستم از تنبلی برستوم پاشاپور
اجرای تمرینی سبک شعر همنوایی جستوم جستوم جستوم.....
چون کسی که به خدا تعهد نداره به بنده خدا هم تعهد نداره
کسی که در انتخاب ریاست جمهوری کاندید میشه و برای تبلیغاتش از هر روشی استفاده میکنه تا به قدرت و ریاست برسه تقوا نداره
کسی که در مناظره تلوزیونی انتخابات ریاست جمهوری ، از هر کلمه ای استفاده میکنه و براش مهم نیست تهمت باشه یا نباشه ، دروغ باشه یا نباشه ، وعده بی پایه و اساس باشه یا نباشه این شخص تقوا نداره ؛ فقط براش مهمه هر جوری شده توی انتخابات رای جمع کنه
شاید جواب شهید چمران برای این سوال بهترین جواب باشه که وقتی ازش سوال کردند آقای دکتر تقوا باالتر است یا تخصص ؟ اون شهید بزرگوار گفت تقوا باالتر است ولی اگر کسی تخصص کاری را نداشته باشد ومنصبی را قبول کند قطعا انسان بی تقوایی است
🔵 *روزی جنگل آتش گرفته بود و ساكنين جنگل وحشت‌زده تلاش مي‌كردند فرار كنند!* 🟤 ببر مي‌گفت من قوي هستم. به جاي ديگری مي‌روم و دوباره زندگيی‌ام را می‌سازم! 🟣 فيل خودش را به رودخانه رسانده بود و با ريختن آب روی بدنش خود را خنك می‌كرد و در فكر گريز بود! و و و ... 🟠 اما گنجشکی نفس‌نفس زنان خود را به رودخانه می‌رساند، با نوكش قطره‌يی آب برمی‌داشت، پر می‌كشيد و دوباره برمی‌گشت... 🔴 از او پرسیدند: در اين وانفسا تو داری چه می‌كنی؟ پاسخ داد: آب را می‌برم تا آتش جنگل را خاموش كنم! 🟡 به او گفتند: مگر حجم آتش را نديده‌ای؟ مگر تو با اين منقار كوچكت می‌توانی آتش جنگل را خاموش كنی؟اصلا اين كار تو چه فايده‌ای دارد؟ 🟢 گنجشك گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما وقتی از من پرسيدند زمانی که جنگلی كه وطن تو بود و در آتش می‌سوخت چكار کردی؟ خواهم گفت؛ صحنه را ترك نكردم و هر چه از دستم بر آمد؛ برای نجات جنگل كردم! و به جنگ با آتش رفتم! 📌 مهم نیست که شما چقدر «قدرت» دارید، مهم این است که چقدر «غیرت» دارید. ✍️ حالا که حاج قاسم و همرزمانش برای امنیت این کشور تکه تکه شدند، ما برای امنیت و اقتدار و پیشرفت كشور در اين كره خاكي كه همچون جنگل در آتش استكبار می‌سوزد، با تمام توان و بصيرت كامل پای صندوق هاي رای خواهيم رفت.(ميزان راي ملت است).
کتاب فن رثا.pdf
18.92M
کتاب درس آموزش ذکر مصیبت
رهنما: https://taaghche.com/book/91127/%D8%B3%D9%87-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B1%D8%AF%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A7%D8%B2-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D9%88%D8%B1-%D9%85%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D8%AF%D8%9B-%D8%AC%D9%84%D8%AF-%D8%AF%D9%88%D9%85 رهنما : ۳ دیدار یه رمان ۳ جلدی است انتشارات سوره ‌ . پیشنهاد می کنم حتما حتما حتما اینو در برنامه بگذارید بخونید ....پشیمون نمی شید قطعا بعدا به دیگران هم پیشنهاد خواهید داد رهنما: کتاب مفتون و فیروزه رهنما: https://fidibo.com/book/3248-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D9%81%D8%AA%D9%88%D9%86-%D9%81%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87 رهنما: http://neyestanbook.com/fa/product/%D9%85%D9%81%D8%AA%D9%80%D9%80%D9%88%D9%86-%D9%88-%D9%81%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2%D9%87-%DB%B2-%D8%AC%D9%84%D8%AF%DB%8C/
✅عقد اخوت 🍀يكي از سنتهاي حسنه در شرع مقدس اسلام عقد اخوت بين مؤمنين است كه خود پيامبر صلي الله عليه و آله هم با علي بن ابي طالب عليه السلام عقد اخوت بستند. در روز غدير به اين عمل حسنه تأكيد بسزايي شده است تا آنجا اگر كسي خواست با ديگري پيمان اخوت ببندد و امكان حضور با برادر ديني اش را پيدا نكرد به كسي وكالت دهد كه آن عقد را بخواند. 🔷آداب پيمان اخوت 👈 كيفيت پيمان اخوت چنين است كه دست راست خود را در دست راست برادر مومن خود بگذارد و بگويد: ✨واخَيْتُكَ فِي اللَّهِ وَ صافَيْتُكَ فِي اللَّهِ وَ صافَحْتُكَ فِي اللَّهِ وَ عاهَدْتُ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ وَ كُتُبَهُ وَ رُسُلَهُ وَ اَنْبِياءَهُ وَ الاَئِمَّةَ الْمَعْصُومينَ عليهم السلام عَلي أَنّي اِنْ كُنْتُ مِنْ اَهْلِ الْجَنَّةِ وَ الشَّفاعَةِ وَ اُذِنَ لي بِأَنْ أَدْخُلَ الْجَنَّةِ لااَدْخُلَها اِلاّ وَاَنْتَ مَعي. 👈آنگاه برادر مؤمن بگويد: «قَبِلْتُ» 👈و بگويد: «اَسْقَطْتُ عَنْكَ جَميعَ حُقوقِ الاُخُوّةِ ما خَلاَ الشّفاعَةِ وَ الدُّعاءِ وَ الزِّيارَةِ».✨ 📚مستدرک الوسائل ج6 ص278 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
🖇انتشار کتابِ «اندیشۀ فرهنگیِ آیت‌الله خامنه‌ای»: نخستین روایتِ تحلیلی و منظومه‌وار از مواضعِ فرهنگیِ رهبرِ انقلاب نگارندۀ این اثر پس از شش سال، توانسته در قالب یک پژوهشِ «علمی» و «مستند»، اندیشۀ فرهنگیِ آیت‌الله خامنه‌ای را گرد آورد و روایتی «تحلیلی» و «راهبردی» از آن ارائه نماید، به‌طوری‌که: 🔻 یک «منظومۀ فکری» طراحی شده که مشتمل بر عناصر و لایه‌های فرهنگیِ متنوّع و درهم‌تنیده است؛ 🔻 مخاطب هم با «زیرساخت‌های معرفتی و فکریِ» اندیشۀ فرهنگیِ آیت‌الله خامنه‌ای آشنا می‌شود و هم با «نمودها و مصداق‌های عینیِ» آن؛ 🔻در چهارچوبی روایت شده‌ که شاملِ مجموعه‌ای از «تجویزها» و «توصیه‌ها»ی فرهنگی است؛ 🔻 مخاطب پس از مطالعۀ آن، می‌تواند به تصویری «دقیق» و «سرشار از جزئیّاتِ» دست یابد؛ 🔻 گردآوریِ محض نیست، بلکه دربردارندۀ «توصیف‌» و «تحلیل» نیز هست؛ 🔻 ادبیّاتِ آن، «استدلالی» و «بین‌الاذهانی» است؛ 🔻 جهت‌گیریِ اثر به‌سوی «اندیشه‌پردازی» و تبدیلِ «گفته‌های فرهنگی» به «اندیشه‌های فرهنگی» است؛ 🔻 از پرداختن به اضلاعِ «ساختاریِ» غفلت نشده است، بله مسأله‌هایی از جنسِ «نظام‌سازیِ فرهنگی»، مهمّ انگاشته شده‌اند؛ 🔻 دیدگاه‌های فرهنگیِ آیت‌الله خامنه‌ای را در طول پنجاه سال - یعنی از دهۀ پنجاه تا سال 1400 - در بر می‌گیرد؛ ناشر: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی، تیر 1400 حجم: 430 صفحه https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
💔 *باهمسرم تا همیشه* .... قابل توجه متاهلین عزیز-جالبه حتما بخونید..... ✔️ روزی استاد روانشناسی وارد کلاس شد و به دانشجویانش گفت: " امروز میخواهیم بازی کنیم!‌" سپس از آنان خواست که فردی بصورت داوطلبانه به سمت تخته برود. خانمی داوطلب این کار شد. استاد از او خواست اسامی سی نفر از مهمترین افراد زندگیش را روی تخته بنویسد. آن خانم اسامی اعضای خانواده, بستگان, دوستان , هم کلاسی ها و همسایگانش را نوشت. سپس استاد از او خواست نام سه نفر را پاک کند که کمتر از بقیه مهم بودند. زن ,اسامی هم کلاسی هایش را پاک کرد. سپس استاد دو باره از او خواست نام پنج نفر دیگر را پاک کند. زن اسامی همسایگانش را پاک کرد. این ادامه داشت تا اینکه فقط اسم چهار نفر بر روی تخته باقی ماند; نام : مادر/پدر/همسر/و تنها پسرش ... کلاس را سکوتی مطلق فرا گرفته بود. چون حالا همه میدانستند این دیگر برای آن خانم صرفا یک بازی نبود. استاد از وی خواست نام دو نفر دیگر را حذف کند. کار بسیار دشواری برای آن خانم بود. او با بی میلی تمام , نام پدر و مادرش را پاک کرد. استاد گفت: " لطفا یک اسم دیگر را هم حذف کنید!" زن مضطرب و نگران شده بود. با دستانی لرزان و چشمانی اشکبار نام پسرش را پاک کرد. و بعد بغضش ترکید و هق هق گریست ... استاد از او خواست سر جایش بنشیند و بعد از چند دقیقه از او پرسید: "چرا اسم همسرتان را باقی گذاشتید؟!!" والدین تان بودند که شما را بزرگ کردند و شما پسرتان را به دنیا آوردید. شما همیشه میتوانید همسر دیگری داشته باشید!! دو باره کلاس در سکوت مطلق فرو رفت. همه کنجکاو بودند تا پاسخ زن را بشنوند. زن به آرامی و لحنی نجوا گونه پاسخ داد :"روزی والدینم از کنارم خواهند رفت. پسرم هم وقتی بزرگ شود برای کار یا ادامه تحصیل یا هر علت دیگری ,ترکم خواهد کرد" *پس تنها مردی که واقعا کل زندگی اش را با من تقسیم میکند , همسرم است!!!* همه دانشجویان از جای خود بلند شدند و برای آنکه زن , حقیقت زندگی را با آنان در میان گذاشته بود برایش کف زدند *با همسرت به از آن باش , که با خلق جهانی* ❤️🌹❤️🌹❤️ معلم برای شاگردانش داستان کشتی مسافرتی که در دریا غرق شده بود را نقل کرد. کشتی در دریا واژگون شد و فقط و فقط یک زوج از مسافران این کشتی بودند که موفق شدند خود را به نزدیک قایق نجات برسانند. در قایق نجات فقط برای یکی از آن دو جا بود.. یا مرد باید میماند و یا زن... اینجا بود که مرد همسرش را کنار زد و خودش به داخل قایق نجات پرید. زن در حالی که همسرش درون قایق نجات بود و خودش داخل کشتی در حال غرق شدن ایستاده بود فریاد زد و چیزی به همسرش گفت. معلم از دانش آموزان پرسید: "فکر میکنید آن زن چه چیزی را به شوهرش گفت؟" دانش آموزان فریاد زدند: "ازت متنفرم؟! ای کاش بهتر شناخته بودمت؟" معلم متوجه پسری شد که آرام در جای خود نشسته. از پسر خواست تا به سؤال پاسخ دهد. (فکر میکنی آن زن در لحظات آخر به شوهرش چه گفت؟). پسر جواب داد: "به نظرم زن گفته: مواظب بچه مون باش!" معلم با تعجب پرسید: "تو این داستانو قبلا شنیده بودی؟" پسر سرش را تکان تکانی داد و گفت: "نه ولی مامان من هم قبل از اینکه در اثر مریضیش از دنیا بره همینو به بابام گفت (مواظب بچه مون باش!)" معلم غمگین شد و گفت پاسخ تو درست است. کشتی غرق شد، مرد به خانه رفت و دخترش را به تنهایی بزرگ کرد. چندین سال بعد از اینکه مرد هم از دنیا رفت، یک روز دختر در حال مرتب کردن وسایل بازمانده از پدرش، کتاب خاطرات او را پیدا کرد. مشخص شد که در زمانی که حادثه غرق شدن کشتی اتفاق افتاد مادرش مبتلا به یک بیماری لاعلاج بود و واپسین روزهای زندگیش را میگذراند. به همین خاطر هم پدرش برای سوار شدن به قایق نجات مادرش را کنار زده بود. پدرش در دفترچه خاطراتش اینطور نوشته بود: " چقدر آرزو میکردم اکنون در اعماق دریا و در کنارت باشم، اما به خاطر دخترمان مجبورم که تو را تنها بگذارم تا همیشه در آنجا بیآرامی" داستان در اینجا تمام شد و کلاس در سکوتی مطلق بود. - گاهی در پس کارهای خوب و بد دلایل پیچیده ای وجود دارد که ما آنها را نمیدانیم یا آنقدر پیچیده اند که درک و فهم آنها بسیار سخت و دشوارست! - آنهایی که مثلا حساب رستوران را پرداخت میکنند دلیلی ندارد که ثروتمند باشند، آنها این کار را میکنند چون به دوستیشان بیشتر از پول اهمیت میدهند. - آنهایی که همیشه در محیط کار پیش قدم هستند از روی احمقی نیست، بلکه متوجه شده اند که بالاخره یکی باید کار را به عهده بگیرد. -آنهایی که بعد از دعوا زودتر عذرخواهی میکنند، الزاما طرف تقصیر کار دعوا نیستند، بلکه به احترام طرف مقابل این کار را میکنند. 💖🌹⁦❤️⁩- آنهایی که مدام برای شما پیامک میفرستند از روی بیکاری نیست . به این خاطر است که شما در یاد و قلب آنها جای دارید. 💖🌹⁦❤️⁩ - یک روز ممکن هست بالاجبار برای همیشه از عزیزی جدا شویم. دلمان ب
رای خاطرات و گفتگوهایی که با او داشتیم تنگ خواهد شد و آن دلتنگی شاید چند روز، چند ماه یا چندین سال طول بکشد! - یک روز فرزندمان عکسهای ما را با آن دوست نگاه میکند و میپرسد "این کیه؟" و ما در حالیکه شمعی در دست داریم جواب میدهیم "این همونیه که بهترین لحظه هایم را با او گذرانده ام!!!! ✅ دوستان عزیز اینو یادتان باشه روزگار "دو چيز با ارزشو" از ما مي گيره : ❤ "دوستهاي خوب" ❤ و ❤ "روزهاي خوب" ❤ ولي هيچ وقت نميتونه "يه چيزو" از ما بگيره ... "روزهاي خوبي" که با "دوستهاي خوب" گذشت....... انشالله که زندگیتون پر از این روزهای" خوب" باشد . روزتان همراه با شادی و شور و در پناه بهترین های هستی ماندگار باشید.
*انا لله و انا الیه راجعون *⬅️ سؤال از آیت اللّه حسن زاده آملی :* *↙️ میخواهم بدانم در باطن به چه صورتی هستم . آیا این امر ممکن است ؟* 🌸⬅️ پاسخ : بله ⏪ هر انسانی میتواند باطن برزخی خویش را تشخیص دهد و بفهمد در باطن به چه صورتی میباشد. 1⃣ اگر آدمى میخورد و میخوابد و شهوت به كار میبرد "بهيمه" (چهار پایان غیر درنده) است. 2⃣ و اگر علاوه بر اين سه امر، ضرر و آسيب و آزار به خلق خدا دارد "سبع" (حیوانات شرور و درنده ) است. 3⃣ و اگر میخورد و میخوابد و شهوت به كار میبرد و حيله و مكر و تزوير و خلاف و دروغ و از اين گونه امور با بندگان خدا دارد "شيطان" است. 4⃣ و اگر میخورد و میخوابد و شهوت به كار میبرد ولى صفات سبعى و شيطانى ندارد يعنى مردم و خلق خدا از او آسوده‏ اند، "ملَك" (فرشته)است. 5⃣ و اگر علاوه بر مقام ملَكى بسوى معارف و ادراك حقايق عوالم وجود و سير در آنها و سيروسلوک الى اللّه و في اللّه گرايش دارد انسان است. ↩️خلاصه اینکه بشر به پنج گونه تقسیم میشود : بهيمه، سبع، شيطان، فرشته و انسان‏ . ⬅️ حال هر کسی با مطالعه این جملات میتواند بفهمد که در باطن به چه صورت است. ↙️ نیازی نیست انسان به نزد کسی برود که چشم برزخی دارد و از وی بخواهد باطن او را بگوید ...!
هدایت شده از نادر
بیش از یکصد کتاب جذاب و رایگان 📘 بینوایان 📗حاج قاسم 📒آن سوی مرگ 📕سلام بر ابراهیم 📘سه دقیقه در قیامت و.... اینجا گوش دهید👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2081751040C3711ba0d03
سلام یک سایت روایی عالی Alvahy.com روی هر سوره ای از قرآن که کلیک کنید، ذیل هر آیه روایات را همراه ترجمه میآورد. اين سایت در واقع همان "کتاب ۱۸ جلدی "تفسیر اهل بیت علیهم السلام" تالیف آقای علیرضا برازش یک مجموعه بسیار ارزشمند میباشد. ارسال همگانی اين پست صدقه جاريه است. التماس دعا برای ظهور
هدایت شده از سمیعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام، عرض ادب واحترام، ارادتمندم. صحبت‌های آقای صابر خراسانی در شب احیای مهدوی نیمه شعبان سال ٩٧ در هیئت مهدیه ، راجع به شفا، کرامت و معجزه امام رضا (ع)، التماس دعا
هدایت شده از شهید گمنام
دگر ای دوست مرا در حرمت محرم کن رفتم از دست نگاهی به دل ماهم کن یا بیا جانب قبله بکشان پای مرا یا بر احوال دلم فکر کمی مرهم کن با نگاهی بده خاکستر عمرم بر باد این جگر سوخته ، رسوای همه عالم کن من زمین گیر شدم باز قدم پیش گذار التفاتی کن و این فاصله ها را کم کن گریه از اول خلقت شده ارثیه ی ما فکر چشمان پر از اشک بنی آدم کن دیگر این نوکر تو گریه کن سابق نیست پای بر دیده نه و چشم مرا زمزم کن می رسد بوی تو اما خبری نیست زتو یوسفا چاره این شام پر از ماتم کن کاش می شد که شبی خواب ترا می دیدم  دوستم داری اگر ، قلب مرا محکم کن دست و پا می زنم از دور نگاهی بکنی گوشه چشمی به من و ناله پر دردم کن نازداری تو و ، ناز تو کشیدن سخت است رحمی آخر به من و کوچکی قلبم کن به علمدار قسم پای رکابت هستم شانه ی گرم مرا تکیه گه پرچم کن همچنان ام بنین سوز و نوا دارم من هوس یک سحر کرببلا دارم من 
اي دلت بند امير المومنين رشته هاي چادرت حبل المتين مادر ماهي و خورشيد زمين اي كنيز فاطمه ام البنين يك رباعي داشته ديوان تو چار گل روييده بر دامان تو چارقُل خوانديم در قرآن تو همسر شيري و خود شير آفرين @hosenih مثل قطره آمدي،دريا شدي خاك بودي،تربت اعلي شدي تا كنيز خانه زهرا شدي خانه ات شد قبله عرش برين اي به روح تو سلام اهل بيت عارفي تو بر مقام اهل بيت بچه هاي تو غلام اهل بيت اي غلام خانه ات روح الامين تو همه تن بودى و جان شد علي در كوير تشنه باران شد علي تو شدي قاري و قرآن شد علي اي مفاتيح الجنان بي قرين آنكه حكم صبر از الله داشت پيش چشمت سر درون چاه داشت نيمه شبها روضه اي كوتاه داشت: پيش چشمم خورد زهرا بر زمين وقت رفتن پيش چشم زينبين گفته اي عباس را،اي نور عين بر نميگردي مدينه بي حسين جان تو جان امام من،همين حال آورده بشير از ره خبر كاروان عشق آمد از سفر نه ستاره مانده ديگر نه قمر آه اي ام البنين بي بنين بند قلب دختر زهرا گسست تا كنار علقمه افتاد دست با عمودي فرق عباست شكست خورد با صورت زمين آن مه جبين تا علمدار حرم از حال رفت يوسف زهرا سوي گودال رفت دست دشمن جانب خلخال رفت حمله كردند از يسار و از يمين روز،سينه زن شد و شب گريه كرد شمر تا خنديد زينب گريه كرد نعل مي رقصيد و مركب گريه كرد ذوالجناح آمد به خيمه شرمگين تو نبودي خيمه را آتش زدند عشق را در كربلا آتش زدند بچه ها را بي صدا آتش زدند سوخت آن شب قلب ختم المرسلين @hosenih خوب شد مادر نبودي،ناگهان سرخ شد از خشم چشم آسمان تا كه در گودال آمد ساربان خاتم آل عبا شد بي نگين خوب شد مادر نبودي،سر شكست در حرم گهواره اصغر شكست بعد سقا حرمت معجر شكست راهي بازار شد پرده نشين شاعر:
اي دلت بند امير المومنين رشته هاي چادرت حبل المتين مادر ماهي و خورشيد زمين اي كنيز فاطمه ام البنين مثل قطره آمدي،دريا شدي خاك بودي،تربت اعلي شدي تا كنيز خانه زهرا شدي خانه ات شد قبله عرش برين  آجَـــــرَکَ ألله یـا بَـقــیَّـة ألله یـا صـــــاحِـــبَ الــزَّمــان مدح حضرت زهرا سلام الله علیها؛ هیئت ثارالله مسجد جامع الهادی (ع) التماسدعا
چرا در طولِ ۷۰۰۰ سال زندگیِ اقوامِ سرخپوستِ آمریکا و تمدن‌هایِ آن‌ها، خداوندِ جهان، دینی را برایِ هدایتِ آن‌ها نفرستاد؟ اگر کریستوف کلمب، آمریکا را کشف نمی‌کرد آیا خدایِ ابراهیم و موسی به این قاره راه می‌یافت؟ به راستی این چه خدایی است که ۷۰۰۰ سال سرخپوستان را رها کرد؟ در شرقِ دور تا کره و ژاپن هم خبری از خدایِ ادیانِ ابراهیمی نیست. در قطبِ شمال و قطبِ جنوب و در سرزمین‌هایِ سیبری و آلاسکا هیچ پیغمبری از جانبِ خدایِ جهان ظهور نکرد؟ به راستی خدایِ این صدمیلیارد کهکشان، چرا هدایتِ انسان را از همۀ زمین به غیر از خاورمیانه دریغ کرده است؟ خونِ عرب و اسرائیلی از استرالیایی و سرخپوست، رنگین‌تر بود!؟ چه لزومی داشت که خدایِ خاورمیانه با کشتیِ کریستف کلمب به آمریکا برسد؟ مردمِ دنیایِ غرب با قانون و دانش به سوی سعادت در حرکتند ،اما آن دینی که قرار بود از قتل و تجاوز و جنگ جلوگیری کند چنین نکرد. جهانی که ادیان ترسیم می‌کنند، جهانی است که سقفش، آسمان و بهشت آن بالاترهاست! فرشته‌ها انسان را هدایت و شیاطین منحرف می‌کنند! خشمِ خدا زلزله و سیل می‌آفریند و رضایتش نعمت می‌آورد! امروز مشخص شده است که پدیده‌هایی چون زمین‌لرزه و سیل و باد و باران و طوفان و آتش‌فشان، همگی دلایلِ علمی دارند. اگر در ژاپن و فیلیپین همیشه زمین_لرزه می‌شود، این دلیل بر خشمِ خدا نیست و بالعکس اگر جایی مردمش از ویرانگریِ طبیعت در امانند، آن هم بخاطرِ رضایتِ خداوند از مردمِ آنجا نیست! این که در قرآن و دیگر کتبِ ابراهیمی،خشمِ خدا بلا می‌آفریند و رضایتش نعمت می‌دهد، دلیلِ علمی ندارد و افسانه‌ای کودکانه بیش نیست. دین، ما را از حقیقتِ دنیا بازداشته است دانشمندانی چون گالیله و انیشتن و ادیسون و غیره نشان دادند که جهان، آن چیزی نیست که دین به ما می‌گفت،جهان آن مکان‌هایِ خیالی نیست که آسمان‌هایی با هفت طبقه داشته باشد و زمینش چون سفره‌ای گسترده باشد. جهان آن فضاهای موهوم و هول‌انگیزی نیست که خدایش بر یک کرسی در طبقۀ بالاتر نشسته باشد. جهان، در شش روز بوجود نیامده است. میلیاردها سال و هزاران مرحله، جهانِ امروز را پدید آورده است. اگر بخواهیم به آنچه این ادیان می‌گوید توجه کنیم، نه می‌توان شاتلی به فضا فرستاد و نه می‌توان با مهندسیِ ژنتیک، طبیعتِ موجودات و انسان را تغییر داد. و اما حقیقتِ این همه ادیانِ الهی با ۱۲۴ هزار پیغمبر چه بوده است؟ به راستی دین، جز پریشانیِ افکار و دور کردنِ خردِ انسان از حقیقتِ دنیا و تلف کردنِ عمر با موهومات به اسمِ بهشت و جهنم و زندگی بجایِ پیدا کردنِ قوانین و حقیقتِ حاکم بر جهان، چیزی ندارد. انقلابِ فرانسه به روزگارِ سیاهی و تباهیِ مردمِ اروپا پایان داد و تنها پس از صدسال، دنیایِ غرب راهی را رفت که مللِ خاورمیانه در طیِ قرونِ ‌متمادی نرفته بود! به راستی مشکلِ عربستان چیست که در طیِ ۱۴۰۰ سالِ گذشته یک دانشمندِ مخترع و‌ مکتشف، به دنیا نداده است؟ آیا مغزِ عربستانی، چیزی از آلمانی کم دارد؟ هرگز این، بسترِ مناسبِ دانش و آگاهیِ آلمان بود که صدها دانشمندِ بزرگ را تنها در یک قرن به جهان داد. به راستی کمکی که الکساندر فلمینگ، کاشفِ پنی_سیلین به نجاتِ انسان‌ها کرد، کدام مسیحِ نجات دهنده کرد؟ مرده‌هایی را که پاستور زنده کرد، با کدام معجزۀ موسی و عصای سحرآمیزش مقایسه کنیم؟ این ادیان نه تنها سودی ندارند، بلکه مشکلاتِ روانی و جنگ و خون‌ریزی و کشتارهایِ جمعی و غارتگری و تجاوز به نوامیسِ یکدیگر را در میانِ انسان‌ها بوجود آورده‌اند. علم و قانون به عنوانِ راهِ سعادتِ انسان شناخته شده و به سرعت نتیجه داده است، اما این ادیان، سده‌هاست که قرار است انسان را سعادتمند کنند و نکرده‌اند. این که بگوییم این ادیان ضرری ندارند و می‌توانند مفید باشند مانندِ آن است که بگوئیم: کشیدنِ موادِ مخدر ضرری ندارد و می‌تواند مفید هم باشد! اگر این ادیان، از زندگی حذف شوند و بجایش انسانیت و همزیستی بر اساسِ احترام به بشر و حقوقِ او جانشین شود، و قانون واحد جهانی حاکم گردد دنیا قدمِی بزرگِ برداشته است. برای مثال در این اتفاق بزرگ قرن،مدعیان دین(طبق اظهارات برخی از علمای دین) هیچ پاسخی و راهکاری برای نجات بشر از ویروس کرونا ندارند و همانها در انتظار علمند تا آنان را نجات دهد. اگردعا و توسل و صدقه دادن است، اثرش کو؟ و اگرهای دیگری که سالهاست بعنوان دفع بلا بما یاد داده اند...! کمی عمیق تر بیندیشیم و بدور از تعصب و جهل مقدس در باورهای خود بازنگری نماییم تا همسو با کائنات بسوی سعادت حقیقی حرکتی انسانی داشته داشته و از زندان اندیشه های القاء شده و تقلیدی رها شویم دست بوس و عاشق معلم و رهبرانی هستم که، بجای القاء اندیشه ها، اندیشیدن را به انسانها می آموزند
بیان | روانشناسی اسلامی
چرا در طولِ ۷۰۰۰ سال زندگیِ اقوامِ سرخپوستِ آمریکا و تمدن‌هایِ آن‌ها، خداوندِ جهان، دینی را برایِ هد
جواب؛ امروز به خوبی نشانه های از خداپرستی (اگر چه ضعیف و یا تحریف شده) در قبایل بدوی و یا سرخپوستان قاره آمریکا دیده می شود که نشانه از تعالیم پیامبران الاهی است. همین که جمعیت کثیری در امریکا و ...امروز مسیحی هستن نشان دهنده ی چیست؟🤔 آیا حاکی از فعالیت های پیامبر خدا نیست🙂 ۱۲۴۰۰۰پیامبر بوده جاهای مختلف که ما اسمشون رو نمی دونیم شاید بودا و ...هم پیامبر بودن اما بر اثر گذشت زمان دینش رو تحریف کردن اگر سیل و زلزله دلیلی فقط علمی داشتن قابل پیش بینی بودن حال انکه میبینید غیر قابل پیش بینی هستن شما نظرات انیشتن رو در رابطه با توحید سرچ کنید بخونید در ضمن طبقات اسمان و زمین را علم امروز هم اثبات کرده همچنین در ۶روز گسترش زمین را اتفاقا خدا از ما میخواد عالم ماورا رو بشناسیم اگر دین وجود نداشته باشه دیگر ترسی از قیامتی هم نیست زمین میشه خون و خون ریزی ظلم و فساد و تجاوز مشکل عربستان وابسته بودنش هست که دانشمند نداره ولی ایران دارد کمکی که ابن سینا ها کردن چرا نادیده گرفته میشه دین تمام گزاره های علمی از فلسفه و ...دارد و سراسر علمی هست فعلا که علمای ما با دین داروی کرونا رو هم ارائه دادند
[۱/۲،‏ ۱۶:۴۱] صدرا شاکری: چه بگویم نگفته هم پیداست غم این دل مگر یکی و دوتاست بهم ریخته است آن کوچه بهم ریخته است مدت هاست کوچه ای که شکست را کوچه ای که علی در آن افتاد تا زمین خورد مادرم زهرا فکرکردم که آسمان افتاد مادر می سوزم از زخم. بازویت میرم از داغ پهلویت می بارم از درد زانوییت چقدَر سوت و کوره این خونه خونه‌مون خونه نیست زندونه حال مادر منو بِهَم ریخته همه میگن دیگه نمی‌مونه برگرد و حال ما رو برگردون درد ما بی تو نمیشه درمون بعد از تو ویرون میشه دنیامون ای مادر، ای مادر دیگه انگار، خیلی دیره مادرم داره از دست میره ....................................... توی قلبش هزارتا غم داره ولی اصلاً به رو نمیاره منو میخواد بغل کنه اما ورم بازو مگه میذاره شب تا صبح، تب داره و بیداره معلومه، خیلی خیلی درد داره مجروحه، مردم میگن بیماره ای مادر، ای مادر [۱/۲،‏ ۱۶:۴۱] صدرا شاکری: بچه‌ها لحظه‌ای سکوت کنید به گمانم صدای پایی هست یک نفر نیست عده‌ای هستند بین کوچه سر و صدایی هست این دری را که با پرش می‌زد محترم می‌شمرد جبرائیل یا که بر قبض روح پیغمبر با اجازه می‌آمد عزرائیل حال بنگر که مشت می‌کوبند ؟ اف به دنیا مردم آزارش چقدر آشناست بر گوشم این صدا را به خاطرم دارم این همان دست ناجوانمردی است که در آن کوچه مادرم را زد گوشواره‌اش پر از خون شد پیش چشمم به چادرش پا زد این همان دست ناجوانمردی است که مرا بین کوچه پیرم کرد پیش من مادرم زمین خورده پیش بابام سر به زیرم کردم به در خانه می‌زنند انگار خانه وحی، خانه سوره چشم‌هایم چقدر ترسیدند باز افتاده‌ام به دلشوره مادرم عصمت است بر مریم مادرم عفت است بر هاجر مادرم عزت است بر کعبه نه فقط کعبه بلکه بالاتر می‌رود پشت در چکار کند ؟ من که از خاطرات گریه پُرم من مگر مرده‌ام که او برود ؟ کاش این‌بار من زمین بخورم پیش چشمان مضطر بابا در روی جسم مادرم افتاده [۱/۲،‏ ۱۶:۴۱] صدرا شاکری: زیر باران دوشنبه بعد از ظهر  اتفاقی مقابلم رخ داد  وسط کوچه ناگهان دیدم  زن همسایه بر زمین افتاد   سیب‌ها روی خاک غلطیدند  چادرش در میان گرد و غبار  قبلا این صحنه را... نمی‌دانم  در من انگار می‌شود تکرار    خدا کند که کسی بی هوا زمین نخورد به ضرب پا وسط شعله ها زمین نخورد هزار مرد بیفتد به پیش چشم همه ولی زنی وسط کوچه ها زمین نخورد در ازدحام هجوم ستم ، در خانه خدا کند که زنی (پا به ما) زمین نخورد.... به اشک چشم حسینش خدا کند دیگر که مادری جلوی بچه ها زمین نخورد زدند فاطمه را هر چه ، باز هم میگفت که من زمین بخورم ، مرتضی زمین نخورد پس از مدینه و این مادر و زمین خوردن خدا کند پسرش کربلا زمین نخورد خدا کند که کسی نیزه بی هوا نزند خدا کند که دگر بی هوا زمین نخورد خدا کند که دگر پیش خواهری مضطر سر برادری از نیزه ها زمین نخورد سر بریده به نیزه خدا خدا میکرد رقیه ام زروی ناقه ها زمین نخورد رباب هم به روی ناقه ها دعا میکرد علی اصغرم از نیزه ها زمین نخورد [۱/۲،‏ ۱۶:۴۱] صدرا شاکری: بچه‌ها لحظه‌ای سکوت کنید پیش من مادرم زمین خورده پیش بابام سر به زیرم کردم به در خانه می‌زنند انگار خانه وحی، خانه سوره چشم‌هایم چقدر ترسیدند باز افتاده‌ام به دلشوره مادرم عصمت است بر مریم مادرم عفت است بر هاجر مادرم عزت است بر کعبه نه فقط کعبه بلکه بالاتر می‌رود پشت در چکار کند ؟ من که از خاطرات گریه پُرم من مگر مرده‌ام که او برود ؟ کاش این‌بار من زمین بخورم پیش چشمان مضطر بابا در روی جسم مادرم افتاده پیش من مادرم زمین خورده پیش بابام سر به زیرم کردم [۱/۲،‏ ۱۶:۴۱] صدرا شاکری: جان سه تا امام همین که روح زخمی ات، سبک شد از لباس ها زدند روی دستشان مکاشفه شناس ها چه سایه های مبهمی نشسته زیر پلک تو چه کرده با ظرافتت غرور ناسپاس ها به وقت غسل همچنان، گوش تو زنگ می زند تو را رها نمی کند هنوز این تماس ها جان سه تا امام را به لب رسانده ای، مرو! توجهی نمی کنی چرا به التماس ها؟! جز پر قو چه بستری مطابق است با تنت بیم خراش دارم از خواب تو روی یاس ها برو ولی حلال کن، جهان مزاحم تو شد به درک تو نمی رسد شعور آس و پاس ها خدا درِ بهشت را محو کند نبینی اش مباد باز در دلت زنده شود هراس ها به یاد قبر مخفی ات چو ابر گریه می کنم گاه که می روم سر مزار ناشناس ها تو درد و روضه نیستی، تو راز آفرینشی تو را زدند کافران پرت شود حواس ها [۱/۲،‏ ۱۶:۴۲] صدرا شاکری: گوش عالم بشنود جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد گریه ها می کردد تا امت شود بیدار… حیف از صدای گریه اش امت فقط بی خواب شد پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد تا پدر بود آمدن در خانه اش آداب داشت به گواه شعله ها این کار بی آداب شد بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند باب