eitaa logo
مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید جواد زیوداری
420 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
197 ویدیو
27 فایل
اندیمشک، شهر ظرفیت‌ها شهر هزار شهید و هزار کار نکرده و هزار راه نرفته ارتباط با مدیر: @nikdel313
مشاهده در ایتا
دانلود
خانم بستاک در کنار برادرش اردشیر، بیمارستان شهید چمران اصفهان، پاییز ۶۰ مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید جواد زیوداری @shahre_zarfiyatha
مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید جواد زیوداری
خانم بستاک در کنار برادرش اردشیر، بیمارستان شهید چمران اصفهان، پاییز ۶۰ #نعمت‌جان #صغری_بستاک مجتم
برشی از خاطرات صغری بستاک در کتاب نعمت‌جان: ننه خیلی بی‌تاب بود و بلندبلند گریه می‌کرد. آقام مرتب توی راهرو، پشت در اتاق عمل قدم می‌زد. صَفر هم به دیوار تکیه زده بود و گاهی سرش را از ناراحتی تکان می‌داد. دل توی دلم نبود. وقتی به اردشیر که فقط شانزده سالش بود فکر می‌کردم، گریه‌ام می‌گرفت. اجازه‌اش را من از آقام و ننه گرفتم تا برود جبهه. برای همین احساس مسئولیت بیشتری می‌کردم. دلم بی‌قرار بود. بغض راه گلویم را بسته بود. داشتم خفه می‌شدم. دلم نمی‌خواست جلوی اردشیر و ننه از خودم ضعف نشان بدهم. رفتم توی محوطۀ بیمارستان تا حال‌وهوایم کمی عوض شود. روی یکی از نیمکت‌های توی حیاط نشستم. نسیم خنکی می‌آمد. سرسبزی حیاط و صدای جیک‌جیک پرندگان حالم را بهتر می‌کرد. چهرۀ اردشیر لحظه‌ای‌ از جلوی چشم‌هایم پاک نمی‌شد. به آینده‌اش فکر می‌کردم که چطور باید با یک پا زندگی کند. یاد مصائب حضرت زینب و امام‌سجاد افتادم. اشک‌هایم را پاک کردم. به امام‌حسین سلامی دادم و کمی همان جا نشستم. حالم که بهتر شد برگشتم توی بیمارستان. روی تخت، آوردندش. رفتیم بالای سرش. آقام برای اینکه بهش روحیه بدهد گفت: «تو برای رضای خدا رفتی. نکنه یه وقت ناراحت باشی.» اردشیر گفت: «من رفتم که شهید بشم. حضرت اباالفضل دو دستش رو داد. من که فقط یه پام رو دادم.» اصلاً نفهمیدیم اردشیر کی این‌قدر بزرگ شده. آقام دودستی زد روی سرش و گفت: «من رو باش می‌خوام به تو روحیه بدم. برو خدا پشت‌وپناهت. برو ایشالا آقا اباالفضل نگهدارت باشه.» مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید جواد زیوداری @shahre_zarfiyatha
کتاب روایت‌ مجاهدت‌های ناشنیده مردم اندیمشک امروز عصر به اتفاق خانم ، نویسنده کتاب نعمت‌جان به دیدار مادر آقاجواد رفتیم تا کتاب نعمت‌جان را به مادر و خواهران شهید تقدیم کنیم. در کتاب نعمت‌جان پس از ۴۲ سال برای اولین بار روایت‌هایی از فعالیت بنیاد مستضعفین در ابتدای انقلاب و تشکیل کمیته امداد امام خمینی اندیمشک توسط شهید و شهید روایت شده که حاوی توصیفی بسیار خوب از آن روزها است. برای تهیه کتاب می‌توانید از ساعت ۸ تا ۱۸ با شماره‌های زیر تماس بگیرید. ۰۶۱۴۲۶۵۱۰۱۱ ۰۹۳۵۳۹۰۳۱۱۹ ۰۹۳۷۰۵۱۴۰۱۷ کانون فرهنگی تبلیغی شهید جواد زیوداری مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید جواد زیوداری اینستاگرام. بله. ایتا. تلگرام @share_zarfiyatha
🔰برشی از کتاب نعمت‌جان: یک روز از خانم شنیدم یکی از راننده‌آمبولانس‌ها تصادف کرده و دوسه تا گوسفند را زیر گرفته، باید خسارت بدهد. انگار از بچه‌های پاسدار وظیفه بود. آن‌طور که فهمیدم دست‌وبالش تنگ بود. خیلی ذهنم مشغول شد. دلم می‌خواست هرطوری هست کمکش کنم: بالاخره او اینجا مهمان اندیمشکی‌هاست. یک لحظه جرقه‌ای به ذهنم زد. رفتم سراغ خانم‌های رخت‌شوی. اکثر خانم‌های رخت‌شوی با اینکه وضع مالی مناسبی نداشتند، همیشه برای کمک به پیش‌قدم می‌شدند. ماجرا را برای خانم و خانم تعریف کردم. فردای همان روز مبلغ خوبی از خانم‌های جمع کردند و بهم دادند. خودم هم پولی گذاشتم رویش و دادم به خانم سبحانی. هزینه تقریباً جمع شده بود. خانم سبحانی هم کمی از دیگران کمک گرفت و پول را داد به و مشکلش حل شد. کانون فرهنگی تبلیغی شهید جواد زیوداری مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید جواد زیوداری ایتا، بله، تلگرام و اینستاگرام @shahre_zarfiyatha
تقدیر سرکار خانم میرعالی، مدیر مؤسسه قرآنی ریحانةالنبی، از نویسندهٔ کتاب با اهدای هدیه‌ای معنوی به ایشان. کانون فرهنگی تبلیغی شهید جواد زیوداری مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید جواد زیوداری @shahre_zarfiyatha
سخنان حجت‌الاسلام والمسلمین سید ولی‌الله مهدوی امام جمعه موقت اندیمشک و‌ مسئول بنیاد مهدویت در دیدار با نویسنده کتاب نعمت‌جان و اعضای مجموعه شهید جواد زیوداری: ▫️من وقتی فرازهایی از کتاب نعمت‌جان را می‌خواندم واقعاً‌ حال‌و‌هوای آن روزهایی که اردشیر مجروح شد و بیمارستان بود و خواهراشان خیلی تلاش می‌کردند [برایم مجسم شد.] ▫️ این [کتاب] قدم بزرگی است و این نمونه‌هایی که الان تنظیم شده در همین راستا خواهد بود، بسیار کار ماندگاری است. مخصوصاً امروزه به رشته تحریر و نگارش در آوردن این خاطرات و این واقعیات برای قشر جوان ما بسیار تاثیرگذار است. مخصوصاً وقتی با قلم کسانی این وقایع نگارش شود که خودشان هم متعهد هستند و هم واقعاً علاقه‌مند به این کار. ▫️بنده دوست داشتم در این کاری که شروع کردید خیلی بیشتر از این‌ها در خدمت شما باشم. دیدم کار بسیار بنیادی است. چه در حوزه شهید و شهادت و چه در حوزه خود تاریخ شفاهی اندیمشک که متاسفانه ما توی این بخش خیلی آثاری ازمان باقی نمانده. ▫️ آثار دفاع مقدس باید یادش می‌ماند و یا بالاخره آثاری ازش باقی می‌ماند. به تلاش شما در استفاده از ظرفیت‌های شهر اندیمشک که ‌به تعبیر شما شهر ظریفت‌ها است، واقعاً می‌شود خیلی کار کرد. ▫️ با همه سختی‌هایی که مجموعه شما داشت باید گفت که وقتی کار برای خدا باشد و نیت الهی باشد، این آثار و برکات را دارد. کانون فرهنگی تبلیغی شهید جواد زیوداری مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید جواد زیوداری ایتا، بله، تلگرام و اینستاگرام @shahre_zarfiyatha
🔸نعمت‌جان، روایت زندگی صغری بستاک به قلم سمانه نیکدل است. این کتاب در حوزه تاریخ شفاهی نگاشته شده و قلمی روان و ساده دارد. سمانه نیکدل از پژوهشگران تاریخ شفاهی موسسه شهیدجواد زیوداری اندیمشک است که تجربه قریب به سیصد ساعت مصاحبه و گفت‌وگو با راویان انقلاب و جنگ را در کارنامه خود دارد. او علاوه‌بر دانش نویسندگی با بهره‌گیری از این تجربه توانسته، همه جوانب زندگی خانم بستاک را به خوبی بررسی کند و روایتی خواندنی با تصویرسازی دقیق ارائه دهد. 🔸مخاطب در همان نگاه اول از طرح ‌جلد کتاب متوجه می‌شود با عاشقانه‌ای متفاوت روبرو خواهد شد. عاشقانه‌ای که با جنگ گره خورده است. جنگ در خط مقدم اندیمشک که حال و هوای آن روزها را برای خواننده به تصویر می‌کشد. در این کتاب از بانوی امدادگری در بیمارستان شهید کلانتری می‌خوانیم که با تمام احساسات، عواطف، چالش‌ها، دغدغه‌ها، کنش‌ها و واکنش‌هایش به خوبی روایت شده است. 🔸حضور فعال خانم بستاک در بزنگاه‌های انقلاب و دفاع مقدس از جمله؛ حضورش در بنیاد مستضعفین، نهضت سوادآموزی، کمیته امداد، بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک و تعاون سپاه تحسین مخاطب را برمی‌انگیزاند. افزون‌بر فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی و پشتیبانی جنگ، تصمیمات منطبق بر اصول ارزشی در زندگی شخصی خانم بستاک، نشان از تفکری انقلابی دارد که در طول چند دهه از ایشان بانویی تراز انقلاب ساخته است. 🔸کتاب، تعلیق بسیار خوبی دارد و با ایجاد معماهای گاه و بیگاه در خواننده کشش ایجاد می‌کند، به طوری که وقت می‌گذارد و آن را یک‌بند می‌خواند تا جواب سوال‌هایش را بیابد. سوال‌هایی که از اسم کتاب شروع می‌شود و ذهن مخاطب را درگیر می‌کند؛ چرا نعمت‌جان؟! 🔸نعمت‌جان کتابی‌ است که ارزش بیش از یکبار خواندن را دارد. کتابی‌ که قطعا پژوهشگران به یکبار خواندنش اکتفا نمی‌کنند و بارها به آن رجوع خواهند کرد و مخاطب عام بعد از خواندنش لبخندی حاکی از رضایت و تحسین بر لب خواهد نشاند. 🖊نسرین تَتَر _ پژوهشگر و نویسنده کانون فرهنگی تبلیغی شهید جواد زیوداری مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید جواد زیوداری ایتا، بله، تلگرام و اینستاگرام @shahre_zarfiyatha
13.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واکنش سرکار خانم بتول چگله، همسر شهید مدافع حرم حاج علی‌محمد قربانی، به انتشار کتاب نعمت‌جان: ▫️کسانی که این کتاب را مطالعه کردند احساس خیلی خوبی داشتند. اینکه خیلی چیزها را نمی‌دانستند و به واسطه کتاب نعمت‌جان مسائل رو فهمیدند، احساس غرور خاصی بهشان دست داد. ▫️آنچه دریافت کردید از خانواده‌های شهدا و ایثارگر، این‌هایی که پرستار بودند و خدمت کردند، قطعا خیلی جای کار دارد و می‌شود کتاب‌ها نوشت. توفیق این کار نصیب شما شده تا این‌ها را انتقال دهید به نسل‌های آینده. کانون فرهنگی تبلیغی شهید جواد زیوداری مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید جواد زیوداری ایتا، بله، تلگرام و اینستاگرام @shahre_zarfiyatha
استقبال مردم از در نمایشگاه کتاب مصلی جمعه اندیمشک کانون فرهنگی تبلیغی شهید جواد زیوداری مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید جواد زیوداری ایتا، بله، تلگرام و اینستاگرام @shahre_zarfiyatha
دیدار جمعی از بسیجیان پایگاه مطهره و رقیه با نویسنده کتاب نعمت‌جان. جمعه ۱ اسفند ۹۹ کانون فرهنگی تبلیغی شهید جواد زیوداری مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید جواد زیوداری ایتا، بله، تلگرام و اینستاگرام @shahre_zarfiyatha
نعمت‌جان را در طاقچه بخوانید... برای شما که از هر فرصتی برای خواندن کتاب خوب استفاده می‌کنید. https://taaghche.com/book/91763 کانون فرهنگی تبلیغی شهید جواد زیوداری مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید جواد زیوداری ایتا، بله، تلگرام و اینستاگرام @shahre_zarfiyatha
بعد از رفتن نعمت‌جان به خانه‌های مردم، کتابجو بار دیگر با نعمت‌جان شارژ شد... بشتابید... آخرین کتاب‌ها از چاپ اول در حال اتمام است... کانون فرهنگی تبلیغی شهید جواد زیوداری مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید جواد زیوداری ایتا، بله، تلگرام و اینستاگرام @shahre_zarfiyatha