🔻جدایی آه از شین
(نقد و بررسی رمان #آه_با_شین نوشتۀ #محمدکاظم_مزینانی به قلم #ملیکا_آلیک در پروندۀ #ادبیات_انقلاب)
▪️«...هر هنرمند مطرحی با یک جهش ژنتیکی به دنیا میآید. مثلاً نویسندهها مانند ششانگشتیها با یک گوش و چشم اضافه متولد میشوند و یا شاید مثل گربهها هفت جان دارند که هریک را برای جاسوسی به گوشهای میفرستند و هربار که میمیرند با جان دیگر زنده میشوند و دوباره زندگی را تجربه میکنند. آنها فلسفه و ایده دارند و فلسفهشان را میبینند و میشنوند و میتوانند چیزها را به زبانی غیرفلسفی بنویسند. وضعیت شاعران هم بهتر نیست. آنها هم با احساسات گیج و درهمی به دنیا میآیند و انگار هیچکدام از حسها نمیخواهند فقط سر کار خود باشند و شاعر را در هزیان و سرگردانی همیشگی نگه میدارند. خوشبختانه "محمدکاظم مزینانی" یک شاعر و نویسنده است...»
🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11503
☑️ @ShahrestanAdab
🔻کجا میری ننه امرو؟
(بازخوانی داستانی کوتاه از #احمد_محمود ویژۀ پروندۀ #ادبیات_انقلاب)
▪️«ئوشب چه به سرت ئومد ننه امرو.
ننه امرالله خیال میکند که - انگار- بار دیگر، در گذشتهای دور، همین هول و تکان را داشته است.
- گریه هم کردی ننه امرو؟
خیال میکند که در همین گذشتۀ دور، پای امرالله، به وقت فرار تیر خورده است و از نردبان چوبی سقوط کرده است.
شب خیس زمستان، سرمای نمور، ثلث اول بعد از نیمه شب، ترس و لرز خودش و بهت همسایه ها – "یا قمر بنی هاشم!"
- ئیقدر بیتابی نکن ننه امرو، خدا بزرگه.
امرالله را کلبچه میزنند. پای چپش میلنگد و از بالای زانو خون میجوشد – "ای کس بی کسان". پیرزن تنها میماند...»
🔗 ادامه این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11502
☑️ @ShahrestanAdab
🔻گزارش مشروح و تصویری نشست خبری آغاز دوره هشتم آفتابگردانها
▪️نشست خبری ویژه آغاز دوره هشتم #آفتابگردان_ها، شنبه نوزدهم بهمنماه ساعت ۱۰ صبح در موسسه شهرستان ادب برگزار شد. در این نشست #علی_محمد_مودب، #علی_داودی، #میلاد_عرفانپور و #محمدمهدی_سیار درباره دورۀ جدید اردوهای آفتابگردانها سخن گفتند و به سوالات جمعی خبرنگاران پاسخ دادند.
همچنین در این نشست خبری، از پوستر هشتمین دورۀ شعر جوان آفتابگردانها رونمایی شد.
🔗 مشروح و گزارش تصویری این نشست را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11504
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻گزارش مشروح و تصویری نشست خبری آغاز دوره هشتم آفتابگردانها ▪️نشست خبری ویژه آغاز دوره هشتم #آفتاب
🔻انتشار پوستر هشتمین دوره آموزشی شعر جوان کشور «آفتابگردانها»
▪️شنبه ۱۹بهمن ۱۳۹۸ با حضور جمعی از مدیران موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب در نشست خبری هشتمین دوره آموزشی شعر جوان کشور #آفتابگردان_ها از پوستر اختصاصی این دوره رونمایی شد.
دوره آموزشی آفتابگردانها که به همت دفتر شعر موسسه شهرستان ادب از سال ۱۳۹۰ راهاندازی و برگزار شده است امسال به هشتمین ایستگاه خود رسیده است. از نخستینسال تأسیس آفتابگردانها تاکنون متولی امور گرافیکی و رسانهای این دوره آموزشی دفتر رسانه موسسه شهرستان ادب بوده است و این دفتر به ویژه در سالهای اخیر اهتمامی ویژه به زیبایی این پوستر داشته است. #محسن_نورپور، گرافیست جوان و توانمند کشورمان در همکاری با دفتر رسانه شهرستان ادب از سال ۱۳۹۵ طراحی این پوستر را برای سه دورۀ پنجم، ششم و هفتم آفتابگردانها بر عهده گرفت و با سه طراحی هنرمندانهاش جایگاه گرافیکی این دوره را به رتبهای حرفهای ارتقا داد. امسال اما طراحی پوستر هشتمین دوره آفتابگردانها بر عهده خانم #سمیه_صاحبی از دیگر طراحان توانمند و جوان کشورمان است که با نگاهی تازه سراغ طراحی این پوستر رفته است.
☑️ @ShahrestanAdab
🔻زندهباد انقلاب
(شعری از #پروانه_نجاتی در پروندۀ #ادبیات_انقلاب)
▪️بچههای عطر و نور، بچههای انقلاب!
فصلفصل عمرتان پُر ز لحظههای ناب!
یادتان هنوز هست موجموج تیرگی
خواب تلخ زندگی زیر سایۀ حباب
نه غرور و عزّتی، نه بهار رغبتی
میگذشت سال و ماه، روزهای پر شتاب
این طرف حضور فقر، آن طرف بلور قصر
این سیاه، آن سفید؛ سخت بود انتخاب
دستهای فتنهخیز، در بسیط خاک بود
داس یا تب هراس یا عقوبت و عذاب
شعله میزد از گلو بغضهای سرکشی:
«ما کجای عالمیم؟» یک سوال بیجواب!
ناگهان پیام عشق، بین ما ظهور کرد
گفت: خستگان شب، تشنگان آفتاب!
رخت صبر بر کنید وقت سرفرازی است
تیغ صبح برکشید! تیغ سرخ انقلاب
گرچه حس نمیکنند دوستان ناسپاس
راز صبح آرزو، درد شام التهاب
روی کوچه میکشید طرح سبز عشق را
دستهای گرم عشق، لرزههای اضطراب
زندگی جوانه زد روی شاخۀ امید
رنگ تازهای گرفت درس و دفتر و کتاب
گوشهگوشۀ زمین از گلوی لالهها
بانگ میزند وطن: زندهباد انقلاب!
☑️ @ShahrestanAdab
🔻نمونه خوب رمان انقلاب اسلامی
(یادداشتی بر رمان #لحظه_ها_جا_می_مانند نوشتۀ #یوسف_قوجق به قلم دکتر #محمد_حنیف در پروندۀ #ادبیات_انقلاب)
▪️«...در تعریف "داستان انقلاب" پرسشهایی مطرح میشود که برای رسیدن به تعریفی جامع، پاسخ به آن پرسشها لازم مینماید، پرسشهایی از قبیل: آیا برای تعریف ادبیات یک انقلاب، باید به تعریف خود آن انقلاب، رجوع کرد؟ اگر چنین است، تکلیف آن دسته از آثاری که در پس زمینه انقلاب خلق شدهاند یا آنهایی که در حاشیه یا در نقد انقلاب یا حتی در اختلاف زاویه با آن شکل گرفتهاند، چه میشود؟ آیا ادبیات یک انقلاب، تنها به آثاری محدود میشود که در مورد آن انقلاب سخن گفتهاند یا نوشتههای دیگری در همان راستا و با همان موضوع را نیز شامل میشود؟ در این میان تکلیف آثار سیاسی دیگر کشورها چه میشود؟ آیا باید گفت ادبیات انقلاب، ادبیاتی است که فقط در حوزه انقلاب اسلامی نوشته شده است یا میتوان تعریف عامتر و گستردهتری ارایه کرد؟ در مسیر پرفراز و نشیب انقلاب، انگیزه، دغدغه، درونمایه، فرم و محتوا، سبک و تکنیکهای ادبیات داستانی چگونه تغییر میکند؟...»
🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/6017
☑️ @ShahrestanAdab
🔻«مرد زندانی» به روایت #جواد_افهمی | از کتاب #سال_گرگ
(سیوهشتمین صفحه از #یک_صفحه_خوب_از_یک_رمان_خوب ویژۀ پروندۀ #ادبیات_انقلاب)
▪️«پرتو نوری نیست. هوا دم دارد. تا دمیدن صبح، هنوز زمان باقیست؛ شاید بیشتر از یکی، دوساعت. نگهبان شب ایستگاه راهآهن محلی، خمیازه میکشد و همزمان، چراغ فانوسی را مقابل چشمان خیسش به چپ و راست تکان میدهد. دیزل کهنه، چرخ به روی ریل میساباند و تن لُهُرش را میان سایۀ تاریک درختان نارون و سپیدار حاشیۀ ایستگاه میکشاند و دور میشود. واگنهای کهنه و تاریک هم به دنبالش ایستگاه را ترک میکنند.
دو مأمور یونیفرمپوش، تفنگهای سازمانی ام.یکشام را حمایل کردهاند و کمی دورتر از سکوی قطار، دوطرف زندانی بلندقامتی ایستادهاند. نگهبان پیر، بیاعتنا به سهتازهواردی که بهتازگی از قطار پیاده شدهاند، از کنارشان میگذرد و وارد اتاقک نگهبانی میشود...»
🔗 متن کامل این صفحه را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11501
☑️ @ShahrestanAdab
🔻چرک در خون
(بازخوانی داستانی از #نادر_ابراهیمی ویژۀ پروندۀ #ادبیات_انقلاب)
▪️«لای در را که باز کردم و مهری را وسط تالارک خانه ایستاده دیدم، دانستم که باز، حرفی برای زدن دارد و شاید مدتها خودش را با پسوپیشکردن گلهای گلدان کوچک روی تلویزیون و مرتبکردن صندلیهای دور میز ناهارخوری مشغول کرده بود تا نه در آشپزخانه و اتاق نشیمن، که همانجا، وسط تالارک، وقتی کتم را درمیآوردم تا به جالباسی نزدیک در آویزان کنم، خبرش را با شتابی ظاهراً صبورانه و خونسردانه به اطلاعم برساند.
از اینگذشته، آشپزخانه را- با بوی خوش غذاهایی که میپخت- هرگز با طعم خبرهای بد مخلوط نمیکرد و اتاق نشیمن را بخشیده بود به چرخ خیاطی و تقسیم رختهای شسته و آرایش و آنقدر چیزهای دیگر که در آنجا جایی برای خبر –حتی از نوع بسیار خوبش- باقی نمانده بود.
از اینهم گذشته، مهری، در ارسال خبر کمصبر بود و شتابش برای تحویل یکاطلاع، گاهی مرا سخت وحشت میانداخت...»
🔗 ادامه این داستان را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11510
☑️ @ShahrestanAdab
🔻آغاز به کار نخستین اردوی دورۀ هشتم «آفتابگردانها»، ویژۀ آقایان
▪️«نخستین اردوی هشتمین دورۀ آموزشی شعر جوان کشور، #آفتابگردان_ها امروز ۲۲ بهمنماه، همزمان با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، شروع به کار میکند. این اردو که مختص آقایان شاعر است، با حضور دهها شاعر جوان عضو این دوره، از سراسر کشور، در محمدشهر کرج برگزار میشود. در این اردو که تا روز جمعه ادامه دارد، آفتابگردانها از کارگاهها و کلاسهای آموزشی متنوعی با حضور شاعران نامدار و منتقدان برجستۀ کشور بهرهمند میشوند.
گفتنی است شاعران جوان و استعدادهای تازۀ شعر کشور پیش از این در فراخوان مربوطه با ارسالِ شعر شرکت کردهاند و پس از انجام مصاحبه، بر اساس معیارهای مشخصی گزینش شدهاند؛ مطالعات در زمینۀ شعر، انگیزه و جدیت، توان شعرخوانی، سطح دانش معرفتی و آزمون طبع شعر از جمله مهمترین معیارها برای حضور در این دورۀ تخصصی است...»
🔗 متن کامل این خبر را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11509
☑️ @ShahrestanAdab
🔻شعر کوتاه، آه بلند
(اشعاری کوتاه برای «شهید حاجقاسم سلیمانی» به مناسبت چهلمین روز شهادت سردار رشید اسلام در پرونده #برای_سپهبد_سلیمانی)
▪️همزمان با شهادت سردار #قاسم_سلیمانی، سایت شهرستان ادب ششمین #چالش_شعر_کوتاه خود را با موضوع «شهادت سردار پرافتخار ایران، حاجقاسم سلیمانی» منتشر کرد. در پی انتشار این چالش، اشعار بسیاری از شما مخاطبان عزیز از طریق صفحات مجازی و کامنتهای سایت شهرستان ادب به دست ما رسید.
امروز، به مناسبت چهلمین روز درگذشت سردار سپهبد، حاجقاسم سلیمانی، گزیدهای از اشعار ارسالی شما را با هم میخوانیم. گفتنیست برخی از شعرهای ارسالی که در قالب شعر کوتاه نمیگنجید و بلندتر بود، در مطلب «بیش از صد شعر برای سردار سپهبد قاسم سلیمانی» منتشر شده است که میتوانید با مراجعه به این مطلب، اشعار تازهای نیز بخوانید.
🔗 این اشعار را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11511
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻آفتابگردانهای دورۀ هشتم گردِ شعر حلقههای گفتگو زدند ▪️مشروح و گزارش تصویری اولین روز اردوی آقای
🔻شعر، مانند یک موجود زنده، روح دارد
▪️مشروح و گزارش تصویری دومین روز اردوی آقایان دورۀ هشتم #آفتابگردان_ها
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11514
☑️ @ShahrestanAdab
🔻اینرمان را یکمرد نمیتواند بنویسد!
(یادداشت #پرستو_علی_عسگرنجاد بر رمان #سدا اثر #پری_رضوی)
▪️«...در اینرمان زنانه، رفتارهای زنانه کاملاً بهجا، دقیق و ظریف چیده شدهاند. در طول داستان، مدام صدای گفتگوهای ذهنی شوقی را میشنویم و همانطور که پیشتر در یادداشت معرفی رمان نوشتهام، مصداقی عینی داریم برای نام داستان، سدا که به انعکاس صداها در طاق مسجد یا اندرونی حمام میگویند. ذهن شوقی پر است از صدا، از تکگوییها، تحلیلها، ترسها و تعریفهایی که همه درون او با خود او مرور میشوند و شما باید یکزن باشید تا بدانید اینویژگی چقدر زنانه است! اگر هم مرد هستید، زحمت بکشید یکبار مادر یا همسرتان را در آشپزخانه تحت نظر بگیرید. ظرف یکی، دوروز، حتماً میتوانید یکی از آنوقتهایی را پیدا کنید که در تنهایی، با خودش یا وسایل آشپزخانه حرف میزند و شما گوشهای با چشمان بازمانده از تعجب به او خیره ماندهاید. این گفتگوهای درونی و صداهای اندرونی، بخشی جدانشدنی از روح یکزناند و خدا را شکر که یکزن سدا را نوشته و...»
🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11516
☑️ @ShahrestanAdab
🔻پرواز را به خاطر بسپار
(بازخوانی شعر معروف #فروغ_فرخزاد در سالروز درگذشت این بانوی شاعر)
▪️دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان میروم و انگشتهایم را
بر پوست کشیدۀ شب میکشم
چراغهای رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنیست...
☑️ @ShahrestanAdab
🔻جنگ در اراک
(معرفی رمان نوجوان #تفنگ_بادی نوشتۀ #محسن_محمدی بهقلم #سیده_زهرا_محمدی)
▪️«...نمیدانم نوجوانان امروزی دربارۀ جنگی که پشت سر گذاشتیم چه تصوری دارند و ممکن است چه برداشتهای اشتباهی مثل من از جنگ داشته باشند. آیا مثل من خیال میکنند جنگ فقط پشت خاکریزها بوده یا حتی فکر میکنند فقط مردم خوزستان و جنوب کشور درگیر جنگ بودند. تولیدکنندگان آثار دفاع مقدس چقدر در روشنسازی سؤالات ذهنی احتمالی نسل جدید موفق بودهاند؟ آیا در تمام این سالهایی که از جنگ گذشته توانستهاند تمام ابعاد و پیامدهای ناشی از جنگ را نشان دهند؟
کتاب تفنگ بادی، قرار است از اتفاقات و روزهای جنگ در شهر اراک بگوید. این را میشود از همان صفحۀ تقدیمی اول کتاب فهمید؛ "تقدیم به بچههای جنگ شهر اراک". همین جملۀ تقدیمی میتواند برای نوجوان کلی نتیجه و برداشت از بخشی از تاریخ و اتفاقاتی که کشورشان پشت سر گذاشته داشته باشد...»
🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11519
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻شعر، مانند یک موجود زنده، روح دارد ▪️مشروح و گزارش تصویری دومین روز اردوی آقایان دورۀ هشتم #آفتابگ
🔻شاهنامه توحیدیترین متن ادبیات فارسی است
▪️مشروح و گزارش تصویری سومین روز اردوی آقایان دورۀ هشتم #آفتابگردان_ها
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11520
☑️ @ShahrestanAdab
🔻شب ولادت تو
(شعری از #علیرضا_قزوه در شب میلاد بانوی دوعالم #حضرت_فاطمه سلاماللهعلیها)
▪️بهار، سفرۀ سبزیست از سیادت تو
شب تولّد هستیست یا ولادت تو؟
تو سرّ مخفی لولاکی و جهان گم بود
اگر نبود گلافشانی ولادت تو
شهود، شمّهای از ربّنای شعلهورت
حضور، گوشهای از خلوت عبادت تو
تو نورِ نورٌ علی نوری، ای تمامت نور!
کدام ذرّه ندارد سرِ ارادت تو؟...
پُر از جمال و جلالِ جمادی و رجبم
شب ولادت مولاست یا ولادت تو؟!
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻شاهنامه توحیدیترین متن ادبیات فارسی است ▪️مشروح و گزارش تصویری سومین روز اردوی آقایان دورۀ هشتم #
🔻پایان نخستین اردوی آفتابگردانهای دورۀ هشتم در کرج
▪️خلاصهای از آخرین روز اردوی آقایان دورۀ هشتم #آفتابگردان_ها
🔗 shahrestanadab.com/Content/ID/11522
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻گشایش پروندهپرترۀ «هادی حکیمیان» در سایت شهرستان ادب
▪️«پروندهپرتره» از جمله فعالیتهای سایت شهرستان ادب است که در آن، هربار به بررسی آثار و وجوه ادبی یک شخصیت برجستۀ ادبی پرداخته میشود. پیش از این نیز پروندهپرترۀ نویسندگانی چون نادر ابراهیمی، محمود دولتآبادی، گابریل گارسیا مارکز، حمیدرضا شاهآبادی، مجید قیصری و شاعرانی چون فردوسی، شهریار،طاهره صفارزاده، محمدرضا شفیعی کدکنی و قیصر امینپور در سایت شهرستان ادب منتشر شده بود.
در تازهترین پروندهپرتره داستانی سایت شهرستان ادب بار دیگرسراغ یکی از نویسندگان و چهرههای فعال ادبیات داستانی امروز میرویم که در عرصۀ رمان تاریخی آثار موفقی را رقم زده است؛ #هادی_حکیمیان.
او نویسندهای است اهل یزد؛ شهری که در تاریخ معاصر نقش بسیار مهمی داشته و بخشی از سرنوشت همۀ ما ایرانیان در آنجا رقم خورده است. اما آنقدر که باید و شاید، صدای ویژۀ یزد به گوش مخاطب عمومی فارسیزبان نرسیده و نقش ویژهاش دیده نشده است. البته یزدِ حاضر در آثار هادی حکیمیان نیز چون یزدیهای دنیای واقعیت، ساکت و کمسروصداست، اما حکیمیان با «نمایش» یزد از زوایای مختلف، مخاطب را بدانجا میبرد و انس و الفتی بین ما و این شهر مهم ایجاد میکند. او یزدِ کمحرف را به سخن وا میدارد، اما نه با تولید صدای بلند، بلکه با نمایش بخشی از بودِ اهل یزد. این نمایش فرصتی است برای ایجاد ارتباط دیگران با پیچیدگیها و ابهامهای این شهر که زیر ظاهر ساده و ساکتشان، از چشمها پنهان مانده است. کتابهای هادی حکیمیان از نظر طبقاتی نیز همین خصلت را دارند. زندگی اقشاری که سر و صدای چندانی ندارند، در آنها به «نمایش» درآمده است تا گروهها و طبقات نام و نشاندار فرصتی پیدا کنند برای دیدن ایرانیان کمتر دیده شده. در اینجا هم او صدای مردمی بیصدا شده است؛ منتها نه با هیاهو، که با در معرض دید قرار دادن حاشیه.
با این توضیحات، به نظر میرسد هادی حکیمیان نویسندۀ مهمی است که این روزها مسیر خود در ادبیات داستانی را بهخوبی پیدا کرده است و قدمهای محکم و مهمی نیز در این راه برداشته است. سایت شهرستان ادب جدیدترین پروندهپرترۀ خود را به این نویسندۀ مهم اختصاص داده است. در این پروندهپرتره اخبار، یادداشتها، مصاحبهها و مطالب مربوط به هادی حکیمیان و آثارش را میخوانید.
🔗 برای مطالعۀ این پرونده به صفحۀ اختصاصی این پرونده در سایت شهرستان ادب مراجعه کنید:
shahrestanadab.com/هادی-حکیمیان
☑️ @ShahrestanAdab
🔻اُمّ اَبیها
(شعری از استاد #مرتضی_امیری_اسفندقه در ستایش #حضرت_زهرا سلاماللهعلیها)
▪️شعرم به مدح حضرت زهرا رسیده است
روی زمین به عالم بالا رسیده است
باغ و بهار میچکد از بیت بیت من
شعرم شکوفهوار به زهرا رسیده است...
میلاد دختر گل و ریحان و روشنیست
شعری شریف و شاد و شکوفا رسیده است
نوروز آمدهست به تبریک فاطمه
چون رودخانهای که به دریا رسیده است
هستی، نجات یافتهٔ حُسن خلق توست
زیبایی و کمال به امضا رسیده است
حُسنت رسیده است به فریاد زندگی
خُلقت به داد مردم دنیا رسیده است
وقتی که مادر پدری، پیر اُمّتی!
شعرم به درک امّ ابیها رسیده است
☑️ @ShahrestanAdab
🔻نویسندهای با تنوع روایتها
(کتابشناسی «هادی حکیمیان» در پروندهپرترۀ #هادی_حکیمیان)
▪️«...او سبک خاص خودش را دارد. هرچند در نوشتن داستان برای نوجوانان از روایت خطی و طبعاً نثر ساده استفاده میکند و معمولاً شخصیتهای ثابتی دارد که کاملاً معمولی هستند، ولی دست روزگار آنها را به جاهایی میکشد که ماجرایی مهم از یک مقطع تاریخی در حال وقوع است. داستانهای بزرگسالانهاش از تنوع روایی بیشتری برخوردار است. راوی در طول زمان، آزادانه حرکت میکند و نثری دارد که اگر در یزد باشد، با لهجۀ محلی آمیخته است. مکانها، اشیاء، لهجهها و نامها در قصههایش پررنگاند و اغلب نویسندهای است که آن دور و برها دارد با وسواسی نسبت به تاریخ، خود را سرگرم میکند...»
🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11517
☑️ @ShahrestanAdab
🔻از زبان تاریخ
(یادداشت #علیرضا_سمیعی بر رمان #برج_قحطی در پروندهپرترۀ #هادی_حکیمیان)
▪️«رمان "برج قحطی" عبارت است از حملۀ مؤثر ارتش تاریخ و قصههای بومی به قلم نویسندهای نسبتاٌ جوان. هرجا قصه میرود، تاریخ نه با هیمنۀ دانایی، بلکه با بذلهگویی و ریزبینی جلو میافتد و قصههای کوچک و شنیدنی افواهی همهجا موج میزنند. رمان در شهر یزد میگذرد، جایی که در بسیاری از خیابانهایش میتوانی به چشمانداز نگاه کنی و حس کسی را داشته باشی که دارد کارت پستالی با طرحی تاریخی میبیند. در سراسر کتاب، روایتهای جزئی تاریخی و قصههایی که مردم از این و آن و اینجا و آنجا دارند، به نحو تفکیکناپذیری در هم ادغام شدهاند. این قصهها، داستانهای عامیانۀ پندآموز نیستند؛ در عوض ماجراهایی هستند واقعی، جانسوز و گاهی دلخراش که حالا دیگر سرگرمکنندهاند و هر مادربزرگی، یکـدو جین از آنها را دارد...»
🔗 ادامۀ این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11360
☑️ @ShahrestanAdab
🔻رخِ تو
(شعری از کتاب #به_خط_روشن_عشق سرودۀ زندهیاد استاد #محمد_قهرمان)
▪️رخ تو پیش نظر داشتیم و دم نزدیم
صفای خاطرِ آیینه را به هم نزدیم
به دوشِ بیخودی از کوچهات گذر کردیم
به پای خویش درین بوستان قدم نزدیم
در این بساط، گرت نقش خوش نشست، بخند
که ما ز طالعِ بد، غیرِ نقشِ کم نزدیم
کدام روز درین شعلهزار، همچو شرار
ز بیوجودیِ خود خنده بر عدم نزدیم؟
به اعتقاد چو از بتپرست کم بودیم
چه جای سنگ، که گُل نیز بر صنم نزدیم
بیان شوق اگر از قلم نمیآمد
به دستِ آه، چرا نامهای رقم نزدیم
قلم ز شکوهطرازی به شُکر گرداندیم
به لوحِ خاطرِ احباب، نقشِ غم نزدیم
اگرچه دخلِ کم ما وفا نکرد به خرج
زدیم مُهر به لب، دَم ز بیش و کم نزدیم
☑️ @ShahrestanAdab
🔻بوف ایرانی کور است و شبیه غربیان
(یادداشتی از #محمدقائم_خانی بر #بوف_کور در زادروز #صادق_هدایت)
▪️«...از فرم که شروع بکنیم، باید اهمیت بسیار زیادی برای نحوۀ روایت آن بهعنوان اثری در تقابل با رئالیسم قائل شد. بوف کور از واقعیت فاصله نمیگیرد، بلکه به جنگ فهم واقعیت میرود. بوف کور از امر انتزاعی شروع میکند و در جنگی علیه واقعیت به همان هم ختم میکند. روایت و قصه نزد ما و در پیشینۀ ادبی ما، حتماً باید با امر انتزاعی نسبتی داشته باشد. رئالیسم محض هیچجذابیتی برای ما ندارد. هدایت در بوف کور، نه که از واقعیت فاصله بگیرد، همۀ انرژی خویش را بر روایت نمادها متمرکز میکند تا اثری از واقعیت در داستان نماند. نویسنده با واقعیت مبارزه میکند تا از همان ابتدا، یکی از مهمترین رمانهای فارسی، صرفاً به واکاوی تصاویر ذهنی بپردازد. این است که چنین روایتی، با زیباییشناسی ملت ایران همخوان میشود و به قصههای انتزاعی ادبیات ایران میپیوندد. از آن طرف با سوررئالیسم و سمبولیسم قرابتی پیدا میکند که در فرانسه مد روز بود و به کام روشنفکران ایرانی هم خوش نشست. پس دقت در فرم، نشانمان داد که بوف کور هم قرابت خاصی با بخشی از سنت روایی ما دارد و هم خویشاوند برخی آثار مدرن است...»
🔗 متن کامل این یادداشت را در سایت شهرستان ادب بخوانید:
shahrestanadab.com/Content/ID/11524
☑️ @ShahrestanAdab