در خانهٔ خدیجه همان عدهٔ قبلی جمع بودند که مصعب با زید و مرد مسلمان همراهش وارد شدند. مصعب، مشتاق به سمت محمد رفت و سلام کرد. پوستی وصلهدار بر تن داشت و آنچه به پا داشت، چنان کهنه بود که به زحمت به پاهایش بند میشد. مصعب که سلام کرد، پیامبر و علی هر دو جواب او را دادند. سپس علیبنابوطالب، به چهرهٔ مصعب و لباسهای پارهٔ او نگریست و گفت: «آفرین بر تو ای برادر فداکار، اینک هر کس به بدن لاغر و لباس وصلهدار و نعلین کهنه و ســوراخشدهات بنگرد، نمیتواند باور کند که تو همان جوان اشرافزادهٔ مکی هستی که تا قبل از مســلمان شدن، زیباترین لباسها را میپوشیدی و بر بهترین مرکبها سوار میشدی.» چهرهٔ مسلمانان از اشک خیس شد. کلام علی که پایان یافت، همه دیدند که پیامبر آرامآرام اشک میریخت.
#رحلت_پبامبر
#وقتی_دلی
#محمدحسن_شهسواری
@shahrestanadab
مرادبخشا! در تو گريزم از اخلاص
کزين خراس خسيسان دهی خلاص مرا
مرا تو باش که از ما و من دلم بگرفت
برآر تيغ عنايت نه من گذار نه ما
کليد رحمتم آخر عطا فرست چنانک
که گنج معرفت اول هم از تو بود عطا
#پیامبر_اکرم
#خاقانی
@shahrestanadab
هر آن که رو در بقیع آرد، تو را به محشر شفیع آرد
بنای همت رفیع آرد، که سر بر آن آستانه دارد
سیام صفر، سالروز شهادت مظلومانهٔ امام حسن(ع)، تسلیت باد.
#امام_حسن
#حمید_سبزواری
@shahrestanadab
عجب نبود اگر که انس و جانش آستان بوسند
که اینجا سرور و فرمانروای انس و جان خفته است
شهادت شاه طوس و طابران، آبروی ایران و ایرانیان، امام رضا(ع) تسلیت باد.
#امام_رضا
#حسین_منزوی
@shahrestanadab
شهرستان ادب
هر آن که رو در بقیع آرد، تو را به محشر شفیع آرد بنای همت رفیع آرد، که سر بر آن آستانه دارد سیام صف
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرائت شعری از حسین منزوی توسط علیرضا قزوه؛ تقدیم به آستان امام حسن(ع)
#امام_حسن
#دیدار_رهبری
#حسین_منزوی
#علیرضا_قزوه
@shahrestanadab