شهرستان ادب
🔻ناگهانی مثل یک باران!
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب #زیر_سر_کوه سرودهی سرکار خانم #فاطمه_هاوشکی تازه میکنیم)
▪️کاش می شد ناگهانی مثل یک باران بیایی
ظاهرا باید به این منظور تابستان بیایی
کاش می شد ظهر، وقت قطع برق این سوی شهر
در هجوم این همه نفرین بیپایان بیایی
مثل مهمانی سرآسیمه بکوبی شیشه ها را
چکوچک گویان بریزی، اشک غم ریزان بیایی
رفته باشم خواب بلکه خواب باران را ببینم
تو ولی با ابن سیرین، زودتر از آن بیایی
مثل زاهدها نشو، تردید ماندن را رها کن
دوست دارم مثل مولانا شوی، رقصان بیایی
ابر باران زای رشتی! خاک بی روح کویرم!
گرچه حقم نیست اما می شود کرمان بیایی؟
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🎥 با خاطرات اردوی مردادماه #آفتابگردان_ها ✅ (بخش دوم) ☑️ @ShahrestanAdab
16.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 با خاطرات اردوی مردادماه #آفتابگردان_ها
✅ (بخش سوم)
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻۱۷مردادماه، روز خبرنگار مبارک!
▪️در ۳۶۵روز سال، خبرنگاران با تلاش و کوشش شبانهروزی رویدادهای مهم را بازگومیکنند و گرامی میدارند. در به ثمررسیدن بسیاری از اتفاقات خوب خبرنگارانی بودهآند که بیشترین نقش را داشتهاند و کمترین نامی از آنها برده شده. بنابراین «هفدهم مردادماه» کمترین زمانی است که از این ۳۶۵روز، باید توسط دیگران گرامی داشته شود.
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب و مجموعه همراهان با این موسسه، #روز_خبرنگار را به همه اهالی شریف رسانه و خبرنگاران آزاده، به ویژه به خبرنگاران حوزه ادبیات و فرهنگ و مخصوصا به خبرنگاران عزیزی که در همراهی با دفتر رسانه شهرستان ادب به اعتلای فرهنگ و ادبیات این سرزمین کمک میکنند تبریک میگوید.
در سالهای قبل هم گفتیم: «خبرنگارها چشمهایی هستند که با انتخاب باز یا بستهبودنشان در برابر پدیدهها تاریخ امروز را میسازند. از طرفی عالم ادب و فرهنگ ذاتا ثروت و قدرت عوالمی چون فوتبال، سیاست، سینما و... را ندارد. این است که توانایی و تاثیرگذاری این عالم بیش از دیگران به وجدان و تلاش خبرنگاران و چشمهای بازشان بسته است. و این است که خبرنگاران ادبی و فرهنگی، شریفترین خبرنگارانند و در خطیرترین موقعیت رسانهای قراردارند»
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻چشمان آن زن...
(ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری اجتماعی از دکتر #محمد_مرادی، شاعر سرشناس شیرازی تازه میکنیم)
▪️امروز حتی آسمان هم، آسمان تر بود
خورشید هم با خاک گویی مهربان تر بود
ذهنم به هم می ریخت قانون زمان ها را
حتی خیالم از همیشه بی مکان تر بود
عطر اذان در تار و پود شهر می پیچید
از روزهای قبل، بویش بی نشان تر بود
غرق صفا می کرد رویای درختان را
جویی که از شعر زلال من روان تر بود
یک چلچله بر شاخه ای از "زندگی" می خواند
در گوش من از صد قناری، نغمه خوان تر بود
شمشاد پیر خانه ی همسایه هم شاید
در چشم من، این بار زیباتر، جوان تر بود
باید که زیبا دید دنیا را ولی امروز:
[از ماه قبلی گوشت سی درصد گران تر بود]
من: داشتم، قدری خریدم _ در خیال من_
[چشمان آن زن از نداری همچنان... تر...]
☑️ @ShahrestanAdab
شهرستان ادب
🔻عشق را زنده نگه دار
(در تازهترین مطلب سایت شهرستان ادب غزلی زیبا میخوانید از کتاب تازه منتشر شدهی #ملاحظات سروده #امید_مهدی_نژاد)
▪️به شب و پنجره بسپار كه بر می گردم
عشق را زنده نگه دار كه بر می گردم
بس كن این سر زنش "رفتی و بد كردی" را
دست از این خاطره بردار كه بر می گردم
چندروزی هم - اگر چند - تحمل سخت است
تكیه كن بر تن دیوار كه بر می گردم
بین ما پیشترك هر سخنی بود گذشت
عاشقت می شوم این بار كه بر می گردم
گفته بودی دو سحر چشم به راهم بودی
به همان دیده بیدار كه بر می گردم
پرده ی تیره ی آن پنجره ها را بردار
روی رف آیینه بگذار كه بر می گردم
پشت در را اگر انداخته ای حرفی نیست
به شب و پنجره بسپار كه می گردم
☑️ @ShahrestanAdab