eitaa logo
کتابخانه شهریار مهردشت
65 دنبال‌کننده
37 عکس
26 ویدیو
3 فایل
کانال کتابخانه عمومی شهریار مهردشت با هدف آگاهی شما در مورد اخبار،مسابقات و برنامه‌های فرهنگی کتابخانه تشکیل شده است.
مشاهده در ایتا
دانلود
13.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کتاب جنگ تمام شد... نشد سهیل هم مثل بقیه بچه ها دلش می‌خواست به اردو بره. معلم قبلا از شهرک سینمایی دفاع مقدس براشون گفته بود اما پدر سهیل مخالف بود. سهیل نمی‌دونست چجوری پدرش رو راضی کنه. شروع به شستن کفش ها و موتور باباش کرد.. بلاخره پدرش رضایت داد. در اردو سهیل در یه ماشین دفترچه ای رو پیدا میکنه که توش قرآن هست و آخرش یه یادداشت، یادداشت مال رزمنده ای هست که در مورد بدهی هاش به افراد نوشته. سهیل با خواندن یادداشت ها، میخواد دین رزمنده رو ادا کنه....
معرفی کتاب عطر گل های خورشید در جمع اعضای کتابخانه به مناسبت رحلت امام خمینی (ره)
35.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معرفی کتاب قوچ آسمانی به مناسبت فرارسیدن عیدقربان کتابخانه عمومی شهریار مهردشت
کتاب پایان ماموریت، داستان مستند شهید آیت الله رئیسی است که در آن زندگی ایشان اززمان تولد تا زمان شهادت در قالب ۱۴۰ برش داستانی بیان شده است. برشی از کتاب: مادرم دستانم را محکم گرفته بود تا در میان جمعیت گم نشوم. صحن به صحن را طی کردیم تا به کفشداری رسیدیم. رو به روی کفشداری ایستاد، جمله‌ای را زیر لب گفت و قطرات اشکی که انگار از قلبش بر می‌خواست روی صورتش جاری شد. کفش‌های کهنه‌مان را به کفشداری داد، خم شد پیشانی‌ام را بوسید و گفت: سید ابراهیم! اینجا امن‌ترین نقطه دنیاست، هر وقت دلت گرفت، مشکلی داشتی و درهای دنیا به رؤیت بسته شد به اینجا بیا. _ مادر جان! اینجا چه کسی دفن شده؟ _ کسی که هرچه ما داریم به برکت وجود اوست. _ فقط هرچه ما داریم؟ _ نه پسرم! هرچه همه دارند به برکت صاحب این حرم هست. _ مادر! دلم برای پدر تنگ شده. _ صاحب این حرم، از پدر هم برای تو دلسوزتر و مهربان‌تر است. _ با رفتن پدر تکلیف ما چه می‌شود؟ _ امام رضا همیشه حواسش به ما هست. پس از آن، لباسی را که تا کرده بود از زیر چادر درآورد و با لبخندی پر از مهر گفت: پسرم! دوست دارم بعد از پدرت، این پیراهن طلبگی را همیشه بپوشی. مادر مشغول به صحبت بود که خادمی چراغ به دست از کنار ما عبور کرد و من که نگاهم به او گره خورده بود، به چشمان مادر نگاه کردم و گفتم: مادر! من دوست دارم طلبه و مثل این آقا خادم امام باشم.  
کتاب نامزد گلوله ها؛ سفری به زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی، نویسنده مرتضی سرهنگی لباس سبزی که یک روز قاسم سلیمانی پوشیده و جلو آینه ایستاده بود، حالا قرار بود بالاترین نشان نظامی ایران را روی سینه اش ببیند. بعد از این که ریشه داعش را با خستگی ناپذیری و جانفشانی زیاد از خاک منطقه بیرون کشید و دور انداخت، قرار شد فرمانده کل قوا، مقام معظم رهبری به پاس چهل سال جنگیدن و یاری رساندن به مسلمانان افغانستان، کردستان، عراق، فلسطین، لبنان، سوریه، یمن، بحرین و... نشان عالی ذوالفقار را به سینه او سنجاق کند. وقتی شنید گفت : اگر امر و دستور است می پذیرم؛ اما اگر اختیار دارم، نشان نمی خواهم‌ گفتند امر و دستور است. عصر روز یکشنبه ۲۰ اسفند ماه ۱۳۹۷ در جلسه اهدای نشان، قاسم سلیمانی به رهبری گفت: دعا کنید عاقبت بخیر شویم. بعد گفت : دعا کنید من هم شهید شوم. مقام معظم رهبری فرمودند: خداوند متعال به این برادر بسیار عزیز ما، آقای سلیمانی که مخلصا لله مجاهدت کرده اجر بدهد و تفضل کند و زندگی ایشان را با سعادت و عاقبت ایشان را با شهادت قرار دهد، البته نه حالا‌.