13.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#معرفی_کتاب
کتاب جنگ تمام شد... نشد
سهیل هم مثل بقیه بچه ها دلش میخواست به اردو بره. معلم قبلا از شهرک سینمایی دفاع مقدس براشون گفته بود اما پدر سهیل مخالف بود.
سهیل نمیدونست چجوری پدرش رو راضی کنه.
شروع به شستن کفش ها و موتور باباش کرد..
بلاخره پدرش رضایت داد. در اردو سهیل در یه ماشین دفترچه ای رو پیدا میکنه که توش قرآن هست و آخرش یه یادداشت، یادداشت مال رزمنده ای هست که در مورد بدهی هاش به افراد نوشته. سهیل با خواندن یادداشت ها، میخواد دین رزمنده رو ادا کنه....
#معرفی_کتاب
#مناسبتی
معرفی کتاب عطر گل های خورشید در جمع اعضای کتابخانه به مناسبت رحلت امام خمینی (ره)
#کتابخانه_شهریار_مهردشت
35.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مناسبتی
#معرفی_کتاب
معرفی کتاب قوچ آسمانی به مناسبت فرارسیدن عیدقربان
کتابخانه عمومی شهریار مهردشت
هدایت شده از کانال خبری اداره کتابخانههای عمومی شهرستان ابرکوه
#معرفی_کتاب
کتاب پایان ماموریت، داستان مستند شهید آیت الله رئیسی است که در آن زندگی ایشان اززمان تولد تا زمان شهادت در قالب ۱۴۰ برش داستانی بیان شده است.
برشی از کتاب:
مادرم دستانم را محکم گرفته بود تا در میان جمعیت گم نشوم. صحن به صحن را طی کردیم تا به کفشداری رسیدیم. رو به روی کفشداری ایستاد، جملهای را زیر لب گفت و قطرات اشکی که انگار از قلبش بر میخواست روی صورتش جاری شد.
کفشهای کهنهمان را به کفشداری داد، خم شد پیشانیام را بوسید و گفت: سید ابراهیم! اینجا امنترین نقطه دنیاست، هر وقت دلت گرفت، مشکلی داشتی و درهای دنیا به رؤیت بسته شد به اینجا بیا.
_ مادر جان! اینجا چه کسی دفن شده؟
_ کسی که هرچه ما داریم به برکت وجود اوست.
_ فقط هرچه ما داریم؟
_ نه پسرم! هرچه همه دارند به برکت صاحب این حرم هست.
_ مادر! دلم برای پدر تنگ شده.
_ صاحب این حرم، از پدر هم برای تو دلسوزتر و مهربانتر است.
_ با رفتن پدر تکلیف ما چه میشود؟
_ امام رضا همیشه حواسش به ما هست.
پس از آن، لباسی را که تا کرده بود از زیر چادر درآورد و با لبخندی پر از مهر گفت: پسرم! دوست دارم بعد از پدرت، این پیراهن طلبگی را همیشه بپوشی.
مادر مشغول به صحبت بود که خادمی چراغ به دست از کنار ما عبور کرد و من که نگاهم به او گره خورده بود، به چشمان مادر نگاه کردم و گفتم: مادر! من دوست دارم طلبه و مثل این آقا خادم امام باشم.
#کتابخانه_شهریار_مهردشت
#معرفی_کتاب
کتاب نامزد گلوله ها؛ سفری به زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی، نویسنده مرتضی سرهنگی
لباس سبزی که یک روز قاسم سلیمانی پوشیده و جلو آینه ایستاده بود، حالا قرار بود بالاترین نشان نظامی ایران را روی سینه اش ببیند.
بعد از این که ریشه داعش را با خستگی ناپذیری و جانفشانی زیاد از خاک منطقه بیرون کشید و دور انداخت، قرار شد فرمانده کل قوا، مقام معظم رهبری به پاس چهل سال جنگیدن و یاری رساندن به مسلمانان افغانستان، کردستان، عراق، فلسطین، لبنان، سوریه، یمن، بحرین و... نشان عالی ذوالفقار را به سینه او سنجاق کند. وقتی شنید گفت : اگر امر و دستور است می پذیرم؛ اما اگر اختیار دارم، نشان نمی خواهم گفتند امر و دستور است. عصر روز یکشنبه ۲۰ اسفند ماه ۱۳۹۷ در جلسه اهدای نشان، قاسم سلیمانی به رهبری گفت: دعا کنید عاقبت بخیر شویم. بعد گفت : دعا کنید من هم شهید شوم. مقام معظم رهبری فرمودند: خداوند متعال به این برادر بسیار عزیز ما، آقای سلیمانی که مخلصا لله مجاهدت کرده اجر بدهد و تفضل کند و زندگی ایشان را با سعادت و عاقبت ایشان را با شهادت قرار دهد، البته نه حالا.
#کتابخانه_عمومی_شهریار_مهردشت