شهیدشاهرخضرغاموشهیدمغفوری
یادی از ۱۴ شهید دسته اخلاص گردان حمزه سیدالشهدا(س) ۱۴ شهیدی که هرکدام یک بند از دعای توسل را خواندند
شهید اکبر مدنی
فقط برای رضای #حق طلب #شهادت کردم
سوم شهریور 1348 در روستای چهلرز محلات به دنیا آمد اما در محله نظام آباد تهران قد کشید و بزرگ شد. اکبر چهارمین فرزند خانواده بود. از بچگی عاشق کشاوررزی و باغبانی بود.به فوتبال هم خیلی علاقه داشت. طرفدار پر و پا قرص تیم استقلال بود. کلاس دوم متوسطه را تازه شروع کرده بود که شناسنامهاش را دستکاری کرد و رفت جبهه. ابتدا به کردستان اعزام شد. اولین حقوقش را که گرفت نیمی از آن را به فقرا بخشید. مرحله بعدی به گردان حمزه سید الشهدا (ع) پیوست. آنجا کمک آرپیجیزن و خادم دسته یک بود. دوست داشت هر طور شده برای بچه های دسته خدمت کند. مخفیانه آفتابهها را پر از آب میکرد. در هر فرصتی دعا و قرآن میخواند. اکبر آرزو داشت در روستای چهل رز باغ زیبایی داشته باشد و هر درختش را به نام یک شهید نامگذاری کند. در شب عملیات، کوله مهمات اکبر، آتش گرفت و مظلومانه و بی صدا سوخت و با قلبی سوخته به ملاقات پروردگارش رفت. حالا «محسن گودرزی» دوست زمان جنگ اکبر در روستای سربند اراک باغی دارد که هر درختش را به نام یکی از شهدای دسته یک نامگذاری کرده است. اکبر توی وصیت نامه اش نوشته: «اگر من #شهید شدم نه به این خاطر بود که اسمی و نامی بجای بگذارم نه به والله این چنین نبود. فقط برای رضای حق و تحقق بخشیدن به خونهای پاک شهیدان بودکه از #خدا طلب#شهادت کردم.»