#شهدای_کتاب
زندگینامه
مـتولد سـال ۱۳۶۴ بـود. مراقبهها درمورد علی از
کودکی آغاز شد، از همان کودکی راهش مشخص
بود، نماز شب میخواند و در قنوتش شهدا را دعا
میکرد.
قـبل از خـدمت سربازی دوست داشت که جذب
سپاه بشود اما خوب مقدمات کارش فراهم نشده
بـود و در حـین خـدمت مقدس سربازی به سپاه
پــــاسداران انــــقلاب اســـلامی پـــیوست.
در عـملیتهای سـپاه عـلیه گـروهک پـژاک نـیز
شـرکت داشـت. ۵ مـاه بـود کـه بـرای حضور در
سوریه ثبت نام کرده بود. بالاخره از لشگر ۱۴ امام
حـسین(علیهالسلام) اعـزام شـد، تا از حرم زینب
کـبری دفاع کند بازوبندی با نوشته کلنا عباس نیز
بر بازویش بست.
او در نـبرد سـوریه اول دی ماه سال ۱۳۹۴ درسن
۳۰ سـالگی بـه شـهادت رسـید؛ وی نهمین شهید
مـدافع حـرم از خـطه شـهیدپرور استان اصفهان
اسـت کـه در دفـاع از حـرم حـضرت زینب(س)
آسمانی شد.
پـیکر پـاکش را ۵ روز بـعد در گـلستان شـهدای
اصفهان به خاک سپردند. از او یک فرزند دختر به
نام زهرا به یادگار ماند.
همسر
از اوضـاع ســوریه خــبر داشــتید؟
تـا حـدودی. وقتی به رفتنش رضایت دادم گفت
تـو بـاید مـادرم را هم راضی کنی. اگر تو بگویی،
او هـم راضی میشود. کارهای رفتنش خیلی زود
فـراهم شـد. شـخص دیـگری قرار بود برود، ولی
قـسمت عـلی آقا شد. ظرف مدت دو روز کارهای
رفـتش انـجام شـد. من هم با مادرشان صحبت
کــردم و ایـشان هـم راضـی بـه رفـتن شـدند.
از روز رفتنشان بگویید.
روز ۲۳ آبـــان ۹۴ روز ســختی بــود.من اصــلا
نـمیتوانستم جلوی گریههایم را بگیرم. از دو، سه
روز قـبلش گـریه مـیکردم. وقتی دید من خیلی ناراحتم،
#اللهم صل علی محمدوال محمد