eitaa logo
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدعبدالمهدی‌مغفوری
2.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.1هزار ویدیو
37 فایل
👈سعی کن طوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه ! وقتی خدا عاشقت بشه خوب تو رو خریداره👉 نمازشبخونامونند👈 @Shabahengam 🌙 کانال‌احکام‌شرعی 👈 @Ahkammarfe گروه تبادلات شاهرخ💫مغفوری👇 @shahrokhzarghamm #کانال_وقف_مادر_سادات💚 #کپی_با_ذکر_یافاطمه"س"
مشاهده در ایتا
دانلود
خراب‌شوددنیـٰایم‍ ..🖐🏽 اگرقـرارباشد دمےبۍیـادِشمـٰاباشم‍ .. یادتوحـس‌اوج‌گرفتن🕊 درشایستھ‌ترین‌حالات‌بندگۍست..🌿
سه روز از عاشورا گذشته بود. شاهرخ خیلی جدی تصمیم گرفته و کار در کاباره را رها کرده بود. عصر بود که آمد خانه. بی‌مقدمه گفت: پاشین! پاشین وسایلتون رو جمع کنید می‌خوایم بریم مشهد! مادر با تعجب پرسید: مشهد! جدی می‌گی! گفت: آره بابا، بلیط گرفتم. دو ساعت دیگه باید حرکت کنیم. باور کردنی نبود. دو ساعت بعد داخل اتوبوس بودیم. در راه مشهد مادر خیلی خوشحال بود. خیلی شاهرخ را دعا کرد. چند سالی بود که مشهد نرفته بودیم. اتوبوس برای شام نگه داشت.جلوی رستوران یه دیوانه نشسته بود چند نفری هم او را اذیت میکردند. شاهرخ جلو رفت کنار دیوانه نشست. یکی از نفرات با طعنه گفت دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید... که یکدفعه شاهرخ فریاد زد: آره من دیوانم دیوانه ی خمینیم... جوانهای هرزه فرار کردند.
شهیدشاهرخ‌ضرغام‌‌وشهیدعبدالمهدی‌مغفوری
#شهیدشاهرخ_ضرغام #حرانقلاب سه روز از عاشورا گذشته بود. شاهرخ خیلی جدی تصمیم گرفته و کار در کاباره ر
توبه ی واقعی شاهرخ در حرم امام رضا علیه السلام فردا صبح رسیدیم مشهد. مستقیم رفتیم حرم. شاهرخ سریع رفت جلو، با آن هیکل همه را کنار زد و خودش را چسباند به ضریح! بعد هم آمد عقب و یک پیرمرد را که نمی‌توانست جلو برود را بلند کرد و آورد جلوی ضریح. عصر همان روز از مسافرخانه حرکت کردم به سوی حرم. شاهرخ زود‌تر از من رفته بود. می‌خواستم وارد صحن اسماعیل طلایی شوم. یکدفعه دیدم کنار درب ورودی شاهرخ روی زمین نشسته. رو به سمت گنبد. آهسته رفتم و پشت سرش نشستم. شانه‌هایش مرتب تکان می‌خورد. حال خوشی پیدا کرده بود. خیره شده بود به گنبد و داشت با آقا حرف می‌زد. مرتب می‌گفت: خدا، من بد کردم. من غلط کردم، اما می‌خوام توبه کنم. خدایا منو ببخش! یا امام رضا علیه السلام به دادم برس. من عمرم رو تباه کردم. اشک از چشمان من هم جاری شد. شاهرخ یک ساعتی به همین حالت بود. توی حال خودش بود و با آقا حرف می‌زد. دو روز بعد برگشتیم تهران، شاهرخ در مشهد واقعاً توبه کرد. همه خلافکاری‌های گذشته را‌‌ رها کرد.
11.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◖🕊🌱◗ بایدمراقب‌قلب‌هاباشیم‌آنهاخیلی‌زود غبار‌مـی‌گیرند. راه‌دل،‌چشـم‌است. آنهاراکه‌پوشاندی،قلبت‌بازخواهد‌شد ونظاره‌گروجه‌الله‌خواهی‌بود! <🕊⇢› <🌱⇢ <🌱 مغفوری
19.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاهرخ را به راستی می توان مصداق یک امل برای این آیه قرآن (کسیکه توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد، اینها کسانی هستند که خدا بدیهایش آنرا به خوبی تبدیل می کند) معرفی کرد. چرا که او مدتی را در جهالت سپری کرد. اما خدا خواست که او برگردد. داستان زندگی او، ماجرای حُر در کربلا را تداعی می کند.
خراب‌شوددنیـٰایم‍ ..🖐🏽 اگرقـرارباشد دمےبۍیـادِشمـٰاباشم‍ .. یادتوحـس‌اوج‌گرفتن🕊 درشایستھ‌ترین‌حالات‌بندگۍست..🌿
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊 محبوب‌من! صُبح‌ڪہ‌فرا‌می‌رسد لبریز‌از‌دلتنگی‌می‌شوم و‌تنها‌دوست‌داشتنِ‌شماست ڪہ‌آرامم‌می‌ڪند...
•|﷽|• 💌: شاهرخ همیشه میگفت:هرچه امام بگوید: همان است🌹 حرف امام برای او فصل الخطاب بود🦋. برای همین روی سینه اش خالکوبی کرده بود که فدایت شوم خمینی ولایت فقیه را به زبان عامیانه برای رفقایش توضیح می داد. از همان دوستان قبل از انقلاب یارانی🤝 برای انقلاب پرورش داد.❤️ 🌱
•|﷽|• 💌: شاهرخ همیشه میگفت:هرچه امام بگوید: همان است🌹 حرف امام برای او فصل الخطاب بود🦋. برای همین روی سینه اش خالکوبی کرده بود که فدایت شوم خمینی ولایت فقیه را به زبان عامیانه برای رفقایش توضیح می داد. از همان دوستان قبل از انقلاب یارانی🤝 برای انقلاب پرورش داد.❤️ 🌱🌱