شهیدشاهرخضرغاموشهیدعبدالمهدیمغفوری
#نامه ی به خواهرم #قسمت_هفتم ج -تضعیف فعالیت های اقتصادی وفرهنگی در جامعه خواهرم از تو می پرسم: در
#نامه ی به خواهرم
#قسمت_هشتم
د-افزایش نا امنی وخیانت
سارقان همیشه در پی سرقت وتصاحب اموال دیگران هستند ،اما هنگامی که شخصی بی احتیاطی می کند ومثلا در خودرو خود را باز می گذارد یا درب منزل را نمی بندد ویا طلا ،جواهرات وپول خود را در معرض دید قرار می دهد بیشتر در معرض دستبرد قرار می گیرد که سارقان زمینه را برای فعالیت خومهیاتر می بینند .
همین طور افراد بیمار دل وکسانی که دنبال هوسرانی و کامجویی هستند ،وقتی خانمی را می بینند که پوشش لازم را ندارد ویا در مکان های عمومی با آرایش ولباس های برانگیزاننده حضور پیدا کرده،بیشتر تحریک می شوند،به او تعرض می کنند وبا ایجاد مزاحمت های مختلف به اذیت وآزار می پردازند تا آنجا که آبرو حتی جان چنین خانم هایی بارها به دست این گونه افراد به خطر افتاده است
اگر پرونده جانیانی که با عنوان هایی نظیر خفاش شب،گروه عقرب ،گروه باغ آلود...
محاکمه شده اند را مرور کنی می بینی تقریبا تمام کسانی که به دام اینان افتاده وپس از تحمل آزارهای فراوان جان خود را از دست داده اند ،خانم هایی بوده اند که پوشش لازم وخدا پسندرا نداشته اند ومتسفانه این گونه قربانیان حوادث ناگوار کم نیستند وشک ندارم که اکثر قربانیان هرگز نه قصد ایجاد نا امنی در جامعه داشنتد و نه از جان خود سیر شده بودند بلکه به گمان خود می خواستند با لباس و آرایش مورد علاقه ی خود در کوچه و بازار ظاهر شوند .غافل از اینکه این کار چه نتایج تاسف باری به دنبال دارد .تداوم چنین مسائلی باعث افزایش ناامنی و فساد در جامعه واز بین رفتن آسایش فردی واجتماعی خواهد شد
#ادامه دارد…
#ان_شاءالله_عاقبت_بخیر_شید_و_شهید
#نشر_این_پیام_صدقه_جاریه_است
بسم الله الرحمن الرحیم
#کتاب_سه_دقیقه_در_قیامت
🔷#قسمت_هشتم
💠حسابرسی
جوان پشت ميز، به آن كتاب بزرگ اشاره كرد. وقتي تعجب من را ديد، گفت: كتاب خودت هست، بخوان. امروز براي حسابرسي، همين كه خودت آن را ببيني كافي است.
🔻چهقدر اين جمله آشنا بود. در يكي از جلسات قرآن، استاد ما اين آيه را اشاره كرده بود: «اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا.» اين جوان درست ترجمه همين آيه را به من گفت.
🌀نگاهي به اطرافيانم كردم. كمي مكث كردم و كتاب را باز كردم. سمت چپ بالاي صفحه اول، با خطي درشت نوشته شده بود: «13 سال و 6 ماه و 4 روز» از آقايي كه پشت ميز بود پرسيدم: اين عدد چيه؟
🔸گفت: سن بلوغ شماست. شما دقيقاً در اين تاريخ به بلوغ رسيدي. به ذهنم آمد كه اين تاريخ، يكسال از پانزده سال قمري كمتر است. اما آن جوان كه متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانههاي بلوغ فقط اين نيست كه شما در ذهن داري. من هم قبول كردم.
⭕️قبل از آن و در صفحه سمت راست، اعمال خوب زيادي نوشته شده بود. از سفر زيارتي مشهد تا نمازهاي اول وقت و هيئت و احترام به والدين و... پرسيدم: اينها چيست؟ گفت: اينها اعمال خوبي است كه قبل از بلوغ انجام دادي. همه اين كارهاي خوب برايت حفظ شده.
🔅قبل از اينكه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شويم، جوان پشت ميز نگاهي كلي به كتاب من كرد و گفت: نمازهايت خوب و مورد قبول است. براي همين وارد بقيه اعمال ميشويم.
💫من قبل از بلوغ، نمازم را شروع كرده بودم و با تشويقهاي پدر و مادرم، هميشه در مسجد حضور داشتم. كمتر روزي پيش ميآمد كه نماز صبحم قضا شود. اگر يك روز خداي ناكرده نماز صبحم قضا ميشد، تا شب خيلي ناراحت و افسرده بودم. اين اهميت به نماز را از بچگي آموخته بودم و خدا را شكر هميشه اهميت ميدادم. خوشحال شدم.
🍃به صفحه اول كتابم نگاه كردم. از همان روز بلوغ، تمام كارهاي من با جزئيات نوشته شده بود. كوچكترين كارها. حتي ذرهاي كار خوب و بد را دقيق نوشته بودند و صرف نظر نكرده بودند. تازه فهميدم كه «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ» يعني چه. هرچي كه ما اينجا شوخي حساب كرده بوديم، آنها جدي جدي نوشته بودند!
🖋ادامه دارد...