ببست شیوه برای یافتن صدها سوژه
قسمت ششم
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍃🍃🍃🍃🍃
۶_داستان را بشنوید
موسیقی راهی میانبر به قلب آدمهاست.به آهنگهایی گوش کنید که تاثیری قوی بر شما میگذارند. آهنگهای متنوعی انتخاب کنید. از کلاسیک گرفته تا راک و جاز و...
وقتی به موسیقی گوش میکنید چشمانتان را ببندید و ببینید چه تصاویر، صحنهها و شخصیتهایی در ذهنتان شکل میگیرد.
وقتی حس کردید آن موسیقی باعث میشود سوژه با ارزشی برای نوشتن پیدا کنید؛ میتوانید هر وقت خواستید داستانی بنویسید به همان آهنگ گوش کنید تا حال و هوای همان داستان را در شما زنده کند.
@shahrzade_dastan
#ساختمان_داستان
نتیجه:
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍃🍃🍃🍃🍃🍃
پیشتر گفتیم که داستان سه جز دارد: مقدمه، تنه و نتیجه.
داستان با مشکلی که برای شخص پیش میآید، یا گرهی در کار شخصیت داستان ایجاد میشود؛ شروع میشود( مقدمه). این مشکل در تنه داستان بسط و گسترش مییابد و شخصیت جهت حل آن مشکل تلاش میکند و با بحران روبرو میشود. تا این که در نقطه اوج داستان مشکل حل میشود و داستان پایان میپذیرد. در این نقطه نتیجه داستان مشخص میشود و خواننده به نتیجه آن پی میبرد.
نتیجه گیری داستانهای شخصیت محور چیزی جز نشان دادن وجوه و ابعاد مختلف آن شخصیت نیست. پس میتوانیم بگوییم که:
حرف کلیای که داستان راجع به زندگی میزند یا نکات ناب زندگی که از داستان برمیآید نتیجه و پیام داستان را تشکیل میدهد.
داستان نویسان کلاسیک پیام بعضی داستان ها را در یک جمله یا پاراگراف بیان می کردند. اما امروزه نیازی به این کار نیست. چون داستان نویس مفسر نیست که نتیجه را
به صورت پیام اخلاقی بیان کند. بلکه هنر داستان نویس این است که زندگی و انچه را که در آن رخ میدهد به ما نشان دهد.
برای این که ببینیم پیام داستان چیست، باید ببینیم که چه حرفی در داستان به آن تاکید بیشتری شده است. برای رسیدن به پیام داستان نباید سوال کنیم که از این داستان چه پندی میگیریم؛ بلکه بهتر است سوال کنیم: این داستان چه چیزی را به ما نشان میدهد.
یا بپرسیم که شخصیت اصلی داستان چه تغییری کرده است؟
گاه نیز بهتر است تا درگیری اصلی داستان و حاصل آن را پیدا کنیم. در مواردی نیز اسم داستان سرنخ خوبی به ما میدهد تا پیام داستان را پیدا کنیم.
@shahrzade_dastan
Amin Rostami _ Yar Naboodi.mp3
7.39M
یار نبودی_ امین رستمی
چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه می گیرد🌹
فاضل نظری
@shahrzade_dastan
21.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای لحظههای بارانی❤
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
دکلمه و عکس: #نیره_محرمی_رنجبر
@shahrzade_dastan
معرفی یک نویسنده
#آلبر_کامو
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍃🍃🍃
کامو در هفتم نوامبر ۱۹۱۳ میلادی در الجزایر که تحت استعمار فرانسه بود، متولد شد. خانواده او اصالتی اروپایی داشت، پدرش آلزاسی تبار و مادر وی اهل اسپانیایی بود. مادرِ کامو بیسواد و نیمه شنوا بود و پدرش، کارگر ساده مزرعه بود که در یکی از نخستین نبردهای جنگ اول جهانی زخمی شد و مدتی بعد از به دنیا آمدن کامو درگذشت؛ این مساله اوضاع اقتصادی خانواده وی را بدتر کرد. آنها سالهای زیادی از زندگیشان را در فقر گذراندند؛ به همین دلیل، کامو از همان دوران کودکی کار میکرد. این رمان نویس برجسته در نوجوانی توجه معلم هایش را به استعداد خود جلب کرده بود. او با گرفتن بورس به تحصیل در دبیرستان پرداخت و سپس با کمک یکی از استادنش، وارد دانشگاه الجزایر شد و در رشته فلسفه تحصیل کرد و با انتشار آثار ویژه خود توانست، مفاهیم خاص در فلسفه را با ادبیات پیوند دهد و تحسین «ژان پل سارتر» فیلسوف و اگزیستانسیالیست اهل فرانسه را برانگیزد.
بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی، نخستین فعالیت های فرهنگی کامو با روزنامه نگاری و تشکیل گروه تئاتر شروع شد. در این مدت نمایش نامه های متعددی از اجرای تراژدی های یونانی گرفته تا اقتباس از آثار آندره ژید و آندرو مالرو را روی صحنه برد.
همچنین از جمله روزنامههایی که او از ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۰ میلادی در آنها مشغول بهکار بود می توان به: آلژه ریپوبلیکن، الجزیره جمهوریخواه، ریواژ، ساحلها و لوسوار ریپوبلیکن اشاره کرد.
@shahrzade_dastan
در ۱۹۴۰میلادی مقامات الجزایری روزنامه او را به اتهام هواداری از صلح و طرفداری از اعراب تعطیل کردند و از او خواستند که الجزایر را ترک کند. در واقع کامو با نوشتن گزارشی درباره فقر و شرایط سخت زندگی عربهای الجزایر مجبور به ترک آن کشور شد و به پاریس رفت در آنجا به ویراستاری در انتشارات گالیمار مشغول شد.رمانهای کامو به ترتیب سال انتشار عبارتند از بیگانه، طاعون، سقوط، مرگ خوش و آدم اول که از مهمترین آثار ادبیات فرانسه و گنجینه باارزشی از ادبیات نیمه اول سده بیستم هستند.
کامو در سال ۱۹۵۷ به خاطر «آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشری در عصر حاضر میپردازد»] برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات شد. آلبر کامو پس از رودیارد کیپلینگ جوانترین برندهٔ جایزهٔ نوبل و همچنین نخستین نویسندهٔ زادهٔ قارهٔ آفریقا است که این عنوان را کسب کردهاست.
او در کتاب طاعون از زبان تارو میگوید: من در دنیای امروز جایی ندارم. هنگامی که قاطعانه از کشتن سر باز زدم، خود را به انزوایی محکوم کردم که هرگز پایانی ندارد.
کامو قلمی شیوا و بیپروا داشت و هیچگاه از گفتن عقاید خود پرهیز نکرد. تمامی کتابهای کامو ریشه در فلسفه دارد و نشاندهنده ذهن پویای او است در کتاب طاعون، روایتگر یک حادثه همهگیر است. او سعی دارد، مخاطب را درگیر اتفاقات پیدرپی کند و در همان زمان فحوای سخن خود را در کلمات، پیاده میسازد و مخاطب را مجاب به همراهی میکند.سرانجام آلبر کامو در پنجم ژانویه ۱۹۶۰ در حالی که تنها ۴۶ سال داشت و رمان تازهای به نام آدم اول را در دست نوشتن داشت، به دلیل سانحه رانندگی در شهر ویلبلویل دیده از جهان فرو بست. این رمان نویس تاثیرگذار در آرامگاه لومارین در جنوب فرانسه به خاک سپرده شد.
منبع: سایت مقالات ایران، ویکی پدیا
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
@shahrzade_dastan
📚نامههای عاشقانه آلبر کامو به ماریا کاسارس (خطاب به عشق)
آلبر کامو به ماریا کاسارس
ساعت ۱۹، ۲۰ دسامبر ۱۹۴۹
❤❤❤❤❤❤
این نامه فقط بهرسم استقبال از تو است، برای اینکه به تو بگوید یک روز بدون تو روزیست که تمام نمیشود، شهریست بدون باغ، زمینیست بی آسمان… و برای اینکه به تو بگوید هرگز هیچ چیز ما را از هم جدا نخواهد کرد در این دنیا، به هم گره خوردهایم. شب خوش زندگی! قلبت را میبوسم.
@shahrzade_dastan