سبک نوشتههای ادگار آلنپو
ادگار آلنپو نقش بزرگی در ادبیات جهان و به خصوص ادبیات آمریکا دارد. او بنیانگذار جنبش مکتب ادبی رمانتیسم در آمریکا بود. بیشتر آثار آلنپو در ژانر وحشت نوشته شده است. او عمدهی داستانهای خود را در فضایی خیالی تعریف میکرد و در بیان داستانهای پلیسی، کارآگاهی و جنایی مهارت زیادی داشت. بیشتر کتابهای این نویسنده در فضایی سیاه، تاریک و رازآلود روایت شدهاند و دربردارندهی مفاهیم مختلفی مانند مرگ، رنج، اندوه، تنهایی و... هستند. وی شخصیتهای اصلی کتابهایش را از بین افراد تنها و زجرکشیده انتخاب میکرد. ادگار آلنپو خودش طعم فقر را چشیده بود و این مسئله باعث شد تا در آثارش نسبت به مشکلات اقتصادی و مالی مردم جامعه، بیتفاوت نباشد. ویلیام فاکنر، توماس مان، خورخه بورخس، ژول ورن و... از جمله افرادی هستند که از ادگار آلنپو تاثیر پذیرفتهاند.
آثار ادگار آلنپو
این نویسندهی آمریکایی در حوزههای مختلف ادبی فعالیت داشته و آثار بینظیری خلق کرده است. شعر کلاغ، شعر اعراف، مقاله دربارهی عالم مادی و معنوی، داستان سوسک طلایی، فروپاشی خانمان آشر، سرگذشت آرتور گوردن پیم، قلب رازگو، گربهی سیاه، قتلهای خیابان مورگ و... تنها بخشی از گنجینهی آثار ادگار آلنپو هستند. داستانهای این نویسنده به شدت ذهن مخاطب را درگیر میکند و بسیاری از منتقدان به نقد آثار ادگار آلنپو پرداخته اند.
فاطمه آل آقا
@shahrzade_dastan
یک قاچ کتاب📒📒
گفت :
دنیا پوچ و بی ارزش است ...!
هیچ ارزش ندارد ...
گفتم :
حرفهای خوب بزن،
دنیا بیارزش نیست،
فقط انسانی زندگی کردن خیلی سخت است ...!
#عباس_معروفی
#سمفونی_مردگان
@shahrzade_dastan
هر نویسندهای سبک خودش را دارد. من از بین نویسندگان عاشق کارهای مارکز، بورخس و ویرجینیا ولف هستم. به نظرم خاص مینوشتند و نگاه متفاوتی به دنیای پیرامونشان داشتند. شما کدام نویسنده را دوست دارید. ترجیحتان نویسندههای خارجی است یا ایرانی؟
@shahrzade_dastan
شخصیت محوری داستان🌱
#شخصیت_محوری
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
شخصيت اصلي، مهم ترين درون مايه، پيام و يا حس داستاني را منتقل مي كند ويا دست كم در انتقال آن نقش اساسي دارد.
در رمان « سرخ وسياه» اثر استاندال»،« ژوليان سورل استاندال» شخصيت اصلي و محوري است. اوست كه حوادث را پيش مي برد و پايان و سرنوشت اوست كه براي خواننده اهميت پيدا مي كند.
« خالد» قهرمان رمان « همسايه ها» نوشته ي « احمد محمود» شخصيت اصلي است. « بابا سبحان» در « آوسنه باب سبحان» اثر « محمود دولت آبادي»، « آهوخانم» در « شوهر آهوخانم» از « علي محمد افغاني»،« مرسو» در « بيگانه» اثر « آلبركامو»، « استادماكان» در« چشم هايش»، از « بزرگ علوي» و « اما بـوواري» در« مادام بوواري» اثر « گوستاو فلوبر» نمونه هايي از صدها نمونه ي شخصيت اصلي هستند كه مي توان نام برد.»
« فردي راكه در محور مركز داستان كوتاه ورمان يا نمايش نامه و فيلم نامه قرار مي گيرد و نويسنده سعي مي كند كه توجه خواننده يا بيننده را به او جلب كند، شخصيت اصلي مي گويند.
« شخصيت اصلي»، گاهي مترادف « قهرمان اصلي» مي آيد، گرچه ضرورتي ندارد كه شخصيت اصلي هميشه خصوصيت هاي قهرماني داشته باشد.»
« شخصيت اصلي، خوب يا بد، همواره با نيرويي معارض به كشمكش برمي خيزد. از وقتي كه « كشمكش ميان شخصيت اصلي با معارضش» آغاز مي شود، « پيرنگ داستان» شكل مي گيرد. در داستان « داش آكل» نوشته ي « صادق هدايت»،« داش آكل»، شخصيت اصلي داستان و « كاكا رستم» شخصيت مخالف اوست، كه اين ها در برابر هم قرار مي گيرند.»
« شخصيتي را كه نويسنده هم خود را عمدتاً مصروف پردازش او مي كند، « شخصيت محوري»، يا شخصيت عمده يا شخصيت اصلي، و شخصيتي كه رويـاروي او قرار مي گيرد و تحقق اهدافش را به تعويق مي اندازد و يا به طور كلي منتفي مي كند، « شخصيت مخالف» مي ناميم. بايد توجه داشت كه شخصيت اصلي لزوماً واجد صفات مثبت نيست، بلكه ممكن است افكار و رفتاري داشته باشد كه برطبق محك هاي پذيرفته شده ي عمومي يك سره مردود شمرده شود. پس شخصيت هاي داستان كوتاه به ويژه شخصيت اصلي آميزه اي از خصايص مثبت و منفي اند؛ نه در خلأ، كه در زمان و مكان خاصي زندگي مي كنند؛ از اوضاع زندگي تأثير مي پذيرند و به اين اعتبار، ديگر مطلق نيستند،
نسبي اند و لذا در كنش متقابل با يكديگر متحول مي شوند. از اين نظر شخصيت اصلي داستان كوتاه معمولاً سه بعدي است، يعني خلقيات پيچيده اي دارد و برخلاف شخصيت يك بعدي توصيفش در نوشته اي كوتاه ميسر نيست.»
ادامه دارد...
@shahrzade_dastan
تقویم داستانی🗓🗓
۱۵ مهرماه ۱۴۰۱ مقارن است با زاد روز سهراب سپهری شاعر ایرانی
«سهراب سپهری» شاعر و نقاش برجستهی ایرانی در تاریخ ۱۵ مهر ۱۳۰۷ در کاشان در خانوادهای اهل هنر و ادبیات به دنیا آمد. او پس از دوران دبیرستانش در ادارهی فرهنگ کاشان مشغول به کار شد و همزمان تحصیل در مقاطع بالاتر را آغاز کرد و توانست دیپلم بگیرد. او به تهران آمد و تحصیل در دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران را آغاز کرد. «سپهری» تحصیلاتش را در این دانشکده با موفقیت گذراند و موفق به دریافت نشان درجه اول علمی شد. او در این دوران مدتی را هم برای شرکت نفت فعالیت کرد و سرودن شعر و فعالیت در حوزهی نقاشی را متوقف نکرد. «سهراب سپهری» علاوه بر سرودن شعر، هنر نقاشی را هم دنبال میکرد و در آن دوران چندین نمایشگاه نقاشی نیز در تهران برگزار کرد و بهعنوان هنرمندی برجسته شناخته شد. او به فرهنگ و آیین شرقی بسیار علاقه داشت و مدتی را هم به حکاکی روی چوب مشغول بود. او به کشورهای هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین سفر کرد و بافرهنگ و زبانهای دیگر آشنا شد و به تجربیات باارزشی دست یافت. او همچنین در رشتهی لیتوگرافی مدرسهی هنرهای زیبای پاریس نیز تحصیل کرد. او پس از بازگشتش به ایران در هنرکده هنرهای تزیینی تهران به تدریس مشغول شد و زندگیاش را وقف نقاشی و ادبیات کرد. «سپهری» فردی خجول و کمحرف بود و از دوستان نزدیک «فروغ فرخزاد» بهحساب میآمد. «سپهری» عمر کوتاهی داشت و پس از دورهای بیماری و ابتلا به سرطان خون در بیمارستان پارس تهران در تاریخ ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹ درگذشت.
@shahrzade_dastan
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعری از سهراب سپهری
با دکلمه مرحوم خسرو شکیبایی
@shahrzade_dastan
شخصیتهای فرعی داستان🍁🍁
#شخصیت_فرعی
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
به آدم های دیگری که در داستان هستند ولی اهمیت آن ها به مراتب کمتر از شخصیت اصلی است، شخصیت فرعی گویند که آنها را باید نیروهای کمکی تلقی کرد.
شخصیت فرعی دو فایده عمده دارد:
1_ کمک به شناسایی شخص اصلی: یکی از راه های نمود شخصیت، شناخت روابط و مناسبات فرد با دیگر اشخاص است.
2_ طبیعی جلوه کردن فضای داستان: در داستان هایی با فضای واقعی، حضور اشخاص فرعی به طبیعی تر شدن فضای داستان کمک می کند.
البته وارد کردن اشخاص فرعی در داستان، مشکلاتی را هم به همراه دارد. این آدم ها، نیاز به رسیدگی و مراقبت دارند. نویسنده باید آنها را به حرکت درآورد. حرکات لازم را در جاهای لازم به آنها نسبت دهد و حرف های زائد را حذف کند. خلاصه اینکه شخصیت های فرعی هم باید باورپذیر باشند. به همین دلیل است که گاهی نویسندگان، از بار مسئولیت نگهداری آدم های فرعی، شانه خالی می کنند و با اینکه حضور آنها برای پیشبرد داستان، لازم است، آنها را از بعضی صحنه ها اخراج می کنند و همین باعث می شود که داستان در بعضی جاها غیر قابل باور جلوه کند.
🌱🌱🌱🌱🌱🌱
@shahrzade_dastan
یک قاچ کتاب📚📚
آقامیر فانوس روشنی برداشت و از نزدیکترین راه خود را به بقعه رساند. توی چینیخانه از دیدن اشکاف های خالی زانوهایش لرزید و دو زانو افتاد. وقتی هم که جای خالی کتابهای خطی را دید، کاغذی را کف دستش گرفت. اگر پدرش همان دم سر از قبر بالا میآورد و از کتاب ها و چینیخانه میپرسید باید یک به یک اسمهایشان را میگفت. همه را ازبر بود و در آن اطراف چرخید و جلوی اسم اشیایی که به غارت رفته بود علامت زد. زل زد. هق هق زد. به خودش سیلی زد. نبود، این رسمش نبود که آقامیر ستار خادم باشی زنده جلوی اشکاف خالی ظروف چینی بایستد و گیرم که از خشم اشک هم بریزد!
#برادرخوانده
نوشته محمود مهدوی
@shahrzade_dastan
تقویم روز 🗓🗓🗓
امروز ۱۶ مهرماه و ۸ اکتبر مصادف است با زاد روز لوییز هی.
لوییز هی (انگلیسی: Louise Hay؛ زادهٔ ۸ اکتبر ۱۹۲۶- درگذشته ۳۰ اوت ۲۰۱۷) یک سخنران انگیزشی، و نویسنده اهل ایالات متحده آمریکا است. لوییز در سال ۱۹۷۲ کتاب «شفای تن» را نوشت که یکی از بهترین کتابهایش است. این کتاب که به ۲۵ زبان در سراسر دنیا ترجمه شده است، محبوبیت او را افزایش داد و اثری پرفروش را به بیوگرافی لوییز هی اضافه کرد. در سال ۱۹۸۴ کتاب «شفای زندگی» را نوشت و نظریهای مهم را مبنی بر اینکه «این خود ما هستیم که باعث بیماریهای روحی، عاطفی، جسمی در خود میشویم.» بیان کرد. او در این کتاب راههایی برای تغییر طرز فکر و رسیدن به سلامت همه جانبه بیان کرده است.
او موسسهای قدرتمند به نام Hay House را تاسیس کرد که امروزه محبوبیت بسیار زیادی بین مردم دارد؛ همچنین آثاری از خود بر جای گذاشت که لیست آنرا در زیر مشاهده میکنید:
• شما میتوانید زندگی خودتان را بهبود بخشید!
• شفای زندگی
• شفای تن
• باغ افکار
• افکار قلب
• افکار و رژیم غذایی
• من فکر میکنم، من هستم!
• زندگی شما را دوست دارد!
• ۱۰۱ راه برای سلامتی و شفا
• ایدز و ایجاد یک رویکرد مثبت
• خودت را دوست داشته باش!
• قدرت در درون شماست!
• قدردانی، یک راه زندگی
• زندگی کامل عشقی-انسانی
• زندگی، بازتاب سفر در شما
• همه چیز خوب است!
لوییز هی با بر جای گذاشتن آثاری ارزشمند و درسهایی آموختنی برای آیندگان، در ۳۰ اوت ۲۰۱۷ چشم از جهان فرو بست.
@shahrzade_dastan