من عبد روسیاهم دست مرا بگیرید
شرمنده از گناهم دست مرا بگیرید
از بس که دور گشتم از خانه ی حبیبم
گم گشته است راهم دست مرا بگیرید
با زورقی شکسته خود را رساندم اینجا
تنها و بی پناهم دست مرا بگیرید
آغوش خود گشودی اما فرار کردم
برگشته غرق آهم دست مرا بگیرید
وقتی که غیرتم رفت شوق عبادتم رفت
درمانده از گناهـم دست مرا بگیرید
عهد شباب رفت و مویم سفید گشته
بی حد شد اشتباهم دست مرا بگیرید
شد آرزوی این دل ایوان طلای حیدر
غیر از نجف نخواهم دست مرا بگیرید
تنها ره نجاتم شش گوشه ی حسین است
بـی کـربلا تباهـم دست مـرا بگیرید
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسیـن_جـان
خوب است زندگی من آن دم که دارمت
آقـا اجـازه هست که #بابا بخـوانمت؟
من بی تو هیچ، با تو دلم جور دیگریست
شکـر خـدا که ریزه خـورم زیر پرچـمت
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#بیاد_شهید_مدافع_حـرم_یاسین_غـلامـی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم