eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
150 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
خسته ی خسته ام ای یار چه باید بکنم رفتم از یاد تو انگار! چه باید بکنم این دوماه از کف من رفت و‌ نکردم کاری وای از غفلت بسیار،  چه باید بکنم اهل دل با تو شب خویش سحر میکردند منِ محروم ز دیدار چه باید بکنم با همه خوب شدم با تو ولی بد بودم چشم‌ من بود به اغیار چه باید بکنم هرچه گفتی تو به من‌ گوش ندادم! العفو! شدم امروز گنهکار چه باید بکنم مثل هربار زدم زیر قرارم با تو تو بگو تا که من اینبار چه باید بکنم نروم کرببلا خاک به سر خواهم شد تا روم محضر دلدار چه باید بکنم؟ : برای من که بهشتم فقط گـدایی توست بهشت را چه شباهت به یک شب حرمت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
یادت می آید زیر پرچم گریه کردیم هرجا حسین گفتند، در دم گریه کردیم تا کربلا رفتیم و با هم روضه خواندیم تا کــربلا رفتیم و با هم گـریه کردیم این که روایت گفته زائر عـرشیانند یعنی کنار نوح و آدم گـریه کردیم در زیر بارانـی که نم نم بود، ما هم از اصغرش خواندیم و نم نم گریه کردیم چندین سه سـالـه در میان راه دیدیم بر روضه ای که شد مجسّم گریه کردیم خسته شدیم و با قـد خـم راه رفتیم یک لحظه بعدش بر قد خم گریه کردیم گفتند تا کی گریه بر آقـای مظلـوم؟ گفتیم که اللهُ اَعـلـم... گریه کردیم تنها نه بر کـرب و بلا و هر مقامش بر عکسهای کـربلا هم گریه کردیم این اشکـها آبیست بر دوزخ، به والله فردا پشیمانیم اگر کم گریه کردیم : دست بر سینه، ادب حکم کند وقت قیام رو به اربابِ دو عالم دهی هر صبح سلام نوکری کردنِ این طایفه لذت بخش است بالاخص ارباب شدن ختــــم کلام سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
خوشا به حال رفیقی که چشم تر دارد خوشا کسی که هوای حرم به سر دارد همیشه مرغ دل آدمی به پرواز است خوشا دلی که برای تو بال و پر دارد هبوط میکند انسان به غیر زائرتو به زائر حرم تو خدا نظر دارد برای سینه زنت نیست ترسی از دوزخ برای آتش فردای خود سپر دارد دعای هرشبم این است با شما باشم که زندگی بدون تو درد سر دارد نوشته ام بنویسند گوشه ی کفنم نفس کشیدن بی عشق تو ضرر دارد بدا به حال کسی که ز اشک محروم است خوشا دلی که غم عشق بر جگر دارد بیا برو روضه اگر که کسی جوابت کرد بیا به روضه دعا کن دعا اثر دارد کجا دهند جوابی که از تو می گیریم مرام لطف شما را کسی مگر دارد : 💔 هرچه دارم همه از لطف پدر بود كه او عوض ِ قِصه به بالين ِ سرم گفت سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
روسیاه آمده در این دل شب در وا کن مهربان عیب نداردکه مرا دعوا کن قدرنشناس منم باهمه خوبم جز تو لااقل با من بد مثل خودم بد تا کن من خودم معترفم بنده ی ابلیس شدم بازهم مثل همیشه تو بیا حاشا کن یک بهانه بتراش و دل من را بشکن دل من سنگ شده زود مرا احیا کن به من بی سروپا ربط ندارد که نبخش نوکر فاطمه ام حال مرا رسوا کن چادر مادر من تابه قیامت کهف است پس مرا روز جزا کلب در زهرا کن نمک سفره ی او دست حسین است فقط داخل موکب او قلب مرا هم جا کن احتیاجی به کفن نیست فقط هرطوراست مرگ من را وسط کرب و بلا امضا کن : 💔 نوکر اینجا هم که باشد روح او در کربلاست هر غلام افتخاری می شود سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
هرکس که در معامله با دوست غم خرید حتی اگر زیاد خریده ست، کم خرید قبل از الست بود که ما گریه کن شدیم ما را برای روضه ی خود در عدم خرید اصلا دلیل خلقت ما نوکری اوست این شد که در دل همه ی ما حرم خرید گفتیم روسیاهی ما را نمی خرد دیدیم از قضا همه را با کرم خرید قیمت گرفته بود دل رو سیاه ما وقتی حسین میوه ی گندیده هم خرید یک قطره اشک شافع روز قیامت است ما را حسین فاطمه با این رقم خرید در استکان ساده چرا چای می خوریم؟ باید برای مجلس او جام جم خرید خواهیم دید روز قیامت که فاطمه یک قوم را به نرخ دو دست قلم خرید : 💔 تمام عُمر نَهَم سر به خاک این درگاه که لحظه‌ای تو کنی زیر پای خویش نگاه سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
پر شده از خونِ دل در سینه ام انبارها خیس شـد پیراهنم از بارش رگبارها من به خواب غفلتی سنگین فرو رفتم، ولی باز راهم داده ای در مجلس بیدارها من خرابش کردم و فورا درستش کرده ای آبرویم را خریدی بارها و بارهـا با وجود نوکرانی چون رسول ترکها در حریمت اسم ماها میشود کم کارها رنگ و بویی که گرفتم از قبال نوکریست نوکری ات گـُل بسـازد از تمام خارها جان من قربان پَرهای علامتهای تو ای به قربان علمدارت، عَلـَم بردارها وای عجب صحن وعجب گلدسته هاوگنبدی بوسه باید داد بر دست همــه معمارها : 💔 ای كه همه نگاهِ من،خورده گره به روی تو تا نرود نفس زِ تن، پا نكشم زِ كوى تو... سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
من فقیری بینوایم دوستت دارم حسین سائل کـرب و بلایم دوستت دارم حسین رِند عالم سوزم اما تا به اسمت می رسم نوکری بی دست و پایم دوستت دارم حسین هر که هستم خوب یا بد، دوزخی، اهل بهشت بی خدایم، با خدایم دوستت دارم حسین من بهشت بی تو را پس دادم آقا سالـهاست ساکـن بزم عـزایم دوستت دارم حسین تربت تـو جـای خود‌ دارد، غبار زائرت بارها داده شفایم دوستت دارم حسین اینکه در داغ تو اشکی دارم و سینه زنم مادرت کرده دعایم دوستت دارم حسین لطف زینب شاملم شد اکبرت دستم گرفت با غــم تـو آشنایم دوستت دارم حسین در میان هـرولـه بر سینه میکـوبم اگـر با رقیه همنوایم دوستت دارم حسین لنگ لنگان خویش را تا پای نیزه می رساند ای پدر بشنو صدایم دوستت دارم حسین : 💔 در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده‌ام  عشق‌بازی با تو من را کـربلایی می‌کند سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
تسبیحِ دل ذکـر و دعـا را دوست دارد «أَمَّن یُجیبِ» روضه ها را دوست دارد دستِ گـدایی همه سویش دراز است بنده نواز است و گدا را دوست دارد شکـی ندارم با همین دستان خالـی اربابمان پیوسته ما را دوست دارد حبِّ حُسِینِ بنِ عَلی در سینه دارد هرآنکه با ایمان، خدا را دوست دارد فـرقـی ندارد ارمنـی یا شیعـه باشد هرکس که من دیدم، شما را دوست دارد این نـوکــر بیچـاره را دریاب آقـا از کودکی کـرب و بلا را دوست دارد : 💔 جز درد فراق حرمٺ هیچ غمی نیست این درد، جگـر سـوزترین داغ جهان اسٺ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
سالها زوّاریت را آرزو کردم حسین هرکجا رفتم تورا من جستجو کردم حسین تا خراسان تا به قم تا حضرتِ عبدالعظیم پای هرمرقد تورا چون لاله بو کردم حسین سالها هر زائری می آمد از کرب و بلا تا که بوی تو بگیرم بوی او کردم حسین هرکجا نام تو بود آنجا بهشتم بود و هست من بهشتت را دو عالم آرزو کردم حسین همچنان در کربلا جاریست خون سرخِ تو مقتلت را من ز اشکم شستشو کردم حسین جسمِ خونینِ تو را دیدم میانِ قتلگه لعنتِ بسیار بر جانِ عدو کردم حسین وارد صحن تو گشتم در شبستانِ ولا ای همه آمالِ من، من برتو رو کردم حسین آنقدر شوقِ هوای صحن تو دارم به سر باتو در تنهاییِ خود گفتگو کردم حسین سالها با یاحسین از شورِ عشقت دم زدم تا سرِ خوانِ تو کسبِ آبرو کردم حسین قرهً العین نبی ای روح و جانِ فاطمه من دگر با روَضه ات عمریست خو کردم حسین شاهِ بطحا از کرم این رو سیه را کن قبول این زبان را وقف تو در گفتگو کردم حسین جان اصغر روزیم کن تربت شش گوشه ات در قراق تو ز خونِ دل وضو کردم حسین : 💔 به سن و سال جوانی که نیست ناکامی هر آنکه مُـرد و حـرم را ندید ناکام است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
چه میشود که فقط غرق این دعا بشوم فقط خدا نکند از غمت جدا بشوم بگیر دست مرا جان مادرت زهرا به حال خود نکند لحظه ای رها بشوم خدا کند که بزودی شوم فدای تو و فدای حضرت سقّای با وفا بشوم نه اهل کبر و غرور و نه اهل جلوه گری غلام مخلص و سرباز بی ریا بشوم مرا به هیئت خود راه دادی و گفتی همیشه گریه کنِ پای روضه ها بشوم نگاه کن به دلم تا به قدر وسع خودم کریم و صاحب دستی گره گشا بشوم گناه کردم و آقا چه می شود من هم رسولِ ترک تو باشم فقط گدا بشوم برای حال دلم، یاحسین کاری کن از این قفس گذری کن، بگو رها بشوم چه میشود که بیایم، نگو تو را به خدا بمانم و پرِ از اشکِ بی صدا بشوم به من بده حَرَمَت را، بگیر هر چه که هست به غیر عشق خودت تا خدا نما بشوم ببخش نوکر خود را؛ فقط اجازه بده دوباره هم زائر کرب و بلا بشوم : 💔 یکی به جای دلم زیر گریه کند به یاد آن شب جمعه که در بودم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
تا نغمه ی حسین نوایش به ما رسید دادی زدیم و فضل خدایش به ما رسید مارا نوشته اند شکار کمند یار شکرخدا که زلف رهایش به ما رسید کعبه نبرد و قسمت ما کربلا نمود سنگش به دیگران و طلایش به ما رسید حتی برات مشهد ما دست کربلاست سهمیه ی امام رضایش به ما رسید دستور داده است به ما: فَابْکِ لِلْحُسَیْن سلطانِ طوس توصیه هایش به ما رسید گرچه گرسنه کشته شد و تشنه ذبح شد اما همیشه آب و غذایش به ما رسید زخم هزار نیزه و خنجر به او رسید اجر طواف کرب و بلایش به ما رسید : 💔 سرم هوای تو دارد، دلم هوای ضریح چه می شود که سری گوشه ی حرم بزنم؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
بر من بتاب و جان مرا غرق نور کن از مشرق دلم به نگاهی ظهور کن چشم امید من به دوتا قطره اشک بود این چشمه خشک مانده، تو آن را نمور کن هرشب بساط ساز من آماده بوده است امشب بساط سوز مرا جفت و جور کن فرزند هیاتی مرا زیر پرچمت از چشم شور مردم بی روضه دور کن ما مُرده ایم بی تو و بی کربلای تو فکری به حال مردم اهل قبور کن کردی سفارش آن دو ملک را ولی حسین گاهی هم از کنار مزارم عبور کن پرونده ام پُر است از اعمال بد ولی تو صفحه های نوکریم را مرور کن : 💔 رو به سمت حرم انگار، سلامت دادیم هر شب جمعه اگر سرخیِ پرچم دیدیم لطف کن بیشتر از قبل طلب کن ما را شب جمعه حرمت را بخدا کم دیدیم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
برای من که دلم نیست در کمند کسی به جز حسین نباشد مهم، پسندِ کسی به بند بند وجودم قسم که در همه عمر دلـم نبوده به جز اهل بیت، بندِ کسی به غیر فاطمه و حیدر و حسین و حسن خدا کند که نباشم نیازمند کسی در این دو روزه‌ی دنیا به غیر آل عبا مباد بر سر ما سایه‌ی بلند کسی در آن زمان که پدر می‌گریزد از فرزند نمی‌رسد به محب علی گزند کسی به اشک روضه قسم می‌خورم که بر لب ما به روز حشر نبیند به غیر خنده کسی : 💔 نه میل رفعت و نه حاجت کس است مرا غبار کوی ، همین بس است مرا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
هر که می آید در اینجا غرق احسان میشود همچو آهویی گریزان در بیابان میشود زشت و زیبا خوب و بد هرکس که می آید حرم بر سر این سفره جزو ریزه خواران میشود جذبه ی برق نگاهش بس که ناز و دلرباست نامسلمان هم از این جذبه مسلمان میشود سینه ی زوار قبرش در کنار حوض ها همچو این دیوار و در، آیینه بندان میشود بس که این صحن و سرا بوی غریبی میدهد صاحب این خانه یار ما غریبان میشود آب سقاخانه اش مانند آب کوثر است هر مریضی با دو قطره آب درمان میشود پرچم سبز رضا خط امانش میدهد هر که در این قبه ریزه خوار سلطان میشود عاقبت سلطان ارض طوس روزی میرسد همنشین محفل ما مستمندان میشود پنجره فولاد این میخانه حاجت میدهد زائرِ او زائرِ شهر میشود : گفته ام بر کفنم عطر حرم را بزنند باد شاید خبرم را به خراسان ببرد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
زبان عرض دعای مرا درست کنید نمی روم که مرا با درست کنید رفیق‌ها همه دورم زدند و تنهایم خراب کردم اما شما درست کنید خریدنیست بنای دل شکسته اگر از این شکسته بنا درست کنید هوای کار مرا داشتی نفهمیدم دوباره کار مرا بی هوا درست کنید حساب هم بکشید از گناه من امشب ولی حساب مرا با درست کنید نمی روم ز در خانه اش به جایی تا ز بنده، بنده‌ی خوب خدا درست کنید اگر که راه ندارد مرا ولی یکی دو سفر درست کنید اگر که کرببلا گوشه‌ی حرم هم نه بناست عاشقانت را کجا درست کنید فقط به حرمت گودال قتلگاه مرا میان همین روضه‌ها درست کنید : 💔 دوست دارم که فقط غرق غمت باشم و بس یک شب جمعه ی دیگر، حرمت باشم و بس سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
نگاهت را مگیر آقا، خدا را خوش نمی آید گدایت را مکن رسوا، خدا را خوش نمی آید من مجنون و دیوانه گدای هر شبت هستم بیا رّدم مکن لیلا، خدا را خوش نمی آید شبیه ماهی ام هر دم میان حوض عشق تو مکن دورم از این دریا، خدا را خوش نمی آید تمام دوستانم را خریدی و حـرم بردی خجالت می کشم تنها خدا را خوش نمی آید لبم در حسرت بوسه از آن شش گوشه ات مانده من و هجر حرم اما، خدا را خوش نمی آید نه تنها دوری از صحنت، کنارش درد رسوایی میان تشنگی گرما، خدا را خوش نمی آید نظر کن بر دو یعقوبی که از هجر حرم خون شد خدایی یوسف زهرا، خدا را خوش نمی آید : 💔 من را بخر که نرخ خودم را شکسته ام چوب حراج به تن من خورده با گناه سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
همان خدا که برایم بلا تراشیده میان درد و بلا هم دوا تراشیده اگرچه دردسر از هر طرف سرم بارید گلایه ای نکنم او چرا تراشیده خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود که یار نعمت خود در دعا تراشیده خدا تمامی جود و سخاوت خود را میان روضه ی خون خدا تراشیده به پیش چشم خلایق به حشر هم آقا برات گریه کنان را جدا تراشیده جزای گریه ی ماه محرم ما را دوباره قسمت ما کربلا تراشیده به زیر سم فرس رفتنت امام غریب خودش بساط غم و گریه را تراشیده سنان به پیش دو چشمان مادرت زهرا تن تو را به سر نیزه ها تراشیده هزار شکر خدایت به لطف اهل قری برای دفن تنت بوریا تراشیده : 💔 خبرِ آدم و عالم بـه در خانه ی تـوست ما که در چایِ تو فالِ همه عالم دیدیم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
شکر خدا برای شما گریه می کنیم هر شب برای کرب و بلا گریه می کنیم شکرانه ی محبت تو اشک دائم است با هر بهانه ای، همه جا گریه می کنیم از آخرالزمان به سلامت گذر کنیم تا دل به روضه داده و تا گریه می کنیم ما در بهشت دور شما حلقه می زنیم عباس روضه خوانَد و ما گریه می کنیم وقتی که از عطش لب ما خشک می شود بر تشنگیِ طفل شما گریه می کنیم یأبن الشبیب فَأبکِ علی الجدی الحسین ما پای روضه های رضا گریه می کنیم در کل کـربلا به تجلی در آمدی بر قطعه های گشته جدا گریه می کنیم گفتند رمز عاشقان شهادت توسل است تا وصل جاده ی شهدا گریه می کنیم : 💔 شب جمعه، حرم و مادر و غوغای ضریح باز هم نوکـر تو حسرت امشب را خورد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
اشک مناجات سحر را میخرد زهرا گریه کن خونین جگر را میخرد زهرا وقتی شریکت شمع باشد سود خواهی برد پروانه ی بی بال و پر را میخرد زهرا از عیش دنیا با خبر باشی ضرر کردی از عیش دنیا بی خبر را میخرد زهرا هی این در و آن در میزنی تا دربدر گردی وقتی گدای دربدر را میخرد زهرا باید درِ این خانه کسب اعتباری کرد آن نوکران معتبر را میخرد زهرا گاهی حوالی حسینیه کمی بنشین گوشه نشین این‌گذر را میخرد زهرا هر آنچه که در چَنته داری خرج اشکت کن فردای محشر چشم تر را میخرد زهرا اندازه ی بال مگس خرج حسینش کن این قطره های مختصر را میخرد زهرا از ساعتی که سینه ی او زیر سُمها رفت سینه زنان این پسر را میخرد زهرا : 💔 قسم به چـادر خـاکـیِ مادرت همیشه در هواییِ حرمم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
عمریست با عنایت تو گریه می کنم تنها به قصد قربت تو گریه می کنم عمریست پای بیرق مشکی روضه ها در سایه سار رحمت تو گریه می کنم گاهی ستاره می‌شوم و تا سپیده دم در آسمان غربت تو گریه می‌کنم  قبرت که نیست دلخوشم از اینکه لاأقل پایین پای هیئت تو گریه می‌کنم آه ای ضریح گمشده، بانوی بی نشان در حسرت زیارت تو گریه می‌کنم تا صبح در حوالی دلتنگی بقیع با بوی یاس تربت تو گریه می‌کنم گاهی کنار روضه ات از دست میروم از بس که در مصیبت تو گریه می‌کنم مرگ من از فشار و در و دیوار خانه نیست این غصه می كشد كه غریب است شوهرم میزد مرا مغیره و یک کس به او نگفت زن را کسی مقابل شوهر نمی زند بیش از خودم به حالت زینب دلم بسوخت مادر، کسی مقابل دختر نمی زند دستی پلید لاله ی گوش مرا درید دیگر صدای عمه به گوشم نمی رسد : 💔 به ذکر نام شریفت گذشت عمرم و من خوشم که پیش نگاه خودت خمیده شدم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
هرکس که باضریح هم آغوش میشود ازخاطرش بهــشت فراموش میشود گریه کنان داغ حسین را به روز حشر دوزخ نمی برند که خامـوش میشود دیوانه را زطعنه ی عاقل هراس نیست این نیش ها برای دلش نوش میشود هرجا که روضه ای شده برپا برای آن از پای تا سرم همگی گوش میشود باران در آندم است که در ابر آسمـان بازاین چه شورش است که، چاووش میشود انگار زیر چادر زهـرا نشسته است هرکس که برحسین سیه پوش میشود ما را نیاز باده و می نیست تا که دل با ذکر یا حســین مدهوش میشود : 💔 مرا اگر به جهنم بیفکنی ای دوست هنوز نعره برآرم که دوستت دارم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
يادش بخير گوشه ی ايوان، حسين جان يادش بخير نـم نـم بـاران، حسين جان پايين پا درست زمينگير تو شديم يادش بخير ديده ی گريان، حسين جان يک پيرمرد رو به حرم گريه اش گرفت ياد مدينه گفت حسن جان، حسين جان ما در همان زيارت اول عوض شديم يادش بخير توبه و غفران، حسين جان يادش بخير كـودكـي ام بين دسته ها پرچم به دوش بين خيابان، حسين جان يادش بخير پشت در تـَكـيـه ی محـل دعواى كـودكانه ی طفلان، حسين جان يادش بخير نـوحـه ی تركـىِ روضه ها با لـحـن آذرى سنه قربان، حسين جان ما در همين حسينيه ها قد كشيده ايم با چشم خويش معجزه بسيار ديده ايم : 💔 شب اگر بی یاد اربابم فروبندم دوچشم صبح فردا چشم من بینا نباشدبهتراست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
دعا کن زخم غمهایت بسوزاند مرا یک عمر دعا کن بر ندارم سر ز درگاه شما یک عمر تو کوه تکیه گاه باورم هستی و من تنها به دلگرمی مهرت ایستادم روی پا یک عمر دوماه از آخرین بوسه گذشته بر ضریح تو بگو دیگر نمیافتد جدایی بین ما یک عمر برای روضه هایت نوکر ساده نمی خواهی؟ نه امروز و نه فردا تا ابد تا انتها، یک عمر هوای گریه در آغوش صحنت کرده ام بازم بگو که حوصله داری برای این گدا یک عمر؟ به آن شهری که عطرپرچمت درزلف یادش نیست بهشت حتی اگر باشد ندارم اعتنا یک عمر به یاد زندگیهایی که با شوق سفر کردم نخواهد رفت از یادم خیال کربلا یک عمر : ❤️ گدای عشق تو از هر کسی که پا بخورد تورا که داشته باشد غمِ چه را بخورد تمام دغدغه اش حسرت همین جمله ست خدا کند که مسیرم به بخورد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
مینویسم با عطش امشب غزل بر بوریا مینشینم یاد شاهِ بی مثَل بر بوریا یاد آن شبها که آمد اشک-ریزان نورِ ماه تا بپوشاند تنش را با زُحل بر بوریا سینه ی تیرِ سه شعبه خورده اش را ضجّه زد آفتاب افتاد وقتی بی خلل بر بوریا با دعای خواهرش راهی شد آهسته سه روز ظهرگاهان یک نسیم از روی تل بر بوریا شد اذانِ مغرب و افتاده پیش قتلگاه تکه تکه حضرتِ خیرالعمل بر بوریا غرق در خون است از نامردی صیادها اهل عالم! نیست جای شیرِ یل بر بوریا خوب شد برداشتند از روی خاک و ریختند پیکر صد پاره اش را لاأقل بر بوریا اینچنین شد که ملائک لطمه زن در کربلا روضه میخوانند از روز ازل بر بوریا : 💔 ای کشته ی بی غسل و کفن، تشنگی تو داغی ست که تا روز ابد بر جگر ماست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
به فدای تو و چشمان ز گریه تر تو آمده از سر شب گریه کند نوکـر تو پای شش گوشه ی تو نیستم اما صدشکر میـزنـم سینه کنار عَـلَـم و منبـر تو سرخود دادی و این شد که سرافراز شدی پسر فاطمه عـالـم به فدای سرتو هرچه دارم بدهم پای غمت میارزد تاکه یک‌گوشه ی چشمی بکند مادرتو دست من نیست اگر دست بدامان توام آنقدر لطف به من کرده علی اکبر تو چون گرفتاری من را تو فقط میدانی نذر کردم که بخوانم ز علی اصغر تو نوکری کردن من ارث پدرمادری است پدرم کـرده وصیت نروم از در تو تو اجازه بدهی روضه بخوانم دوسه خط روضه ی مشک و علم، روضه ی آب آورتو : تا زمانی که حُسین است رفیق دل من میل همـراه شدن بــا دگـران نیست مرا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام