eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
155 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
شهر باید به نفس تنگی اش عادت بکند روضه ها کم شده باید که وصیت بکند روضه اکسیژن این شهر پر از بیماریست از چه بیچاره از این معجزه غفلت بکند غفلت از عشق به این روز در آورد تو را کاش ای شهر تو را عشق هدایت بکند پرچم روضه که از سر درِ کوچه برود عوضش درد به هر خانه سرایت بکند یادمان رفت خداوند دعای ما را به گل روی حسین است، اجابت بکند موج خروشان عزاداران و... مشهد اما به همین وضع قناعت بکند عاشق آن است که چون میثم تمار علی زندگی اش همه را خرج ولایت بکند : 💔 تا که  اوضاع دلم خوب به سامان برسد شدم از روز ازل بی سر و سامان حسین سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
خسته و دلگیرم از عالم به تو رو میزنم تا دلم پُر میشود از غم به تو رو میزنم دردمندم، بغضهایم در گلو سنگین شده باز میخواهم کمی مرهم، به تو رو میزنم من گدایی وقت نشناسم، حلالم کن حسین هر زمان، هر ثانیه هردم به تو رو میزنم زحمتت دادم به جایش عزّتم دادی مدام هم بدهکارم به لطفت، هم به تو رو میزنم توبه آوردم، قبولش کن که بین روضه ها پا به پای حضرت آدم به تو رو میزنم هست احسانِ تو از عهد قدیم و در حرم دست بر کهنه ترین پرچم به تو رو میزنم اشکهایم را ببین، شبهای جمعه بیشتر آرزوی دارم به تو رو میزنم : 💔 ‏خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایامم نیست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
کربلا، پای برهنه، اربعینم آرزوست خاک کفش زائران روی جبینم آرزوست موکب چایی و اشک و التماس خادمان شستن پاهای هرزائر، همینم آرزوست روضه ای جانسوز درپایین شش گوش حسین قبل از آن صحن یل ام البنینم آرزوست قصر شاه لافتی و بغض ایوان طلا صحن زیبای امیرالمومنینم آرزوست خستگی، دربدری، دنبال یک درّ نجف ذکر روی نگینم آرزوست آنطرف سقای عشق و اینطرف آقای عشق بارالها گاه آن و گاه اینم آرزوست دیدن گلدسته ها و گنبد عباس، بعد سجده ی شکر ستون آخرینم آرزوست : 💔 با خیال هر روز هق هق میکنم ظهر روز اربعینت من نباشم کربلا، دق می‌کنم سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
ما راهیان مست دل از دست داده‌ایم با چای داغِ موکبِ تو گرم باده‌ایم با هر زبان و رنگ به سوی تو آمدیم در زیر بیرقت همه یک خانواده‌ایم تو علمدار عالمی شکر خدا که پشت سرت ایستاده‌ایم وقتی که اربعین برسد قطره قطره ما با خانواده راهی دریای جاده‌ایم با خون هر شهید به راه آمدیم ما سر را به شاه‌راهِ شهیدان نهاده‌ایم پر زَرق و برق نیست اگر زندگی ما مانند اشک روضه‌ی تو صاف و ساده‌ایم چیزی نمانده است به نابودی خَسان مانند آبهای روان با اراده‌ایم پُر می‌شود مشام جهان از شمیم ما ما نامه نامه عطر گلی سرگشاده‌ایم : 💔 دلم گرفته و درد فراق درد کمی نیست خلاصه اینکه دوباره به برسانم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
اگرچه در به در کوچه ی خطا شده ام شکسته بال ترین بنده ی خدا شده ام ولی نشسته به چشم ترم ندامت ها و نیمه راه ترین یار توبه ها شده ام گناه من نفسم را به سینه چسبانده بعید نیست شده ام شکسته پشت من از بار معصیتهایم ز خویش خسته ام از خوبها سوا شده ام به آستان کـریمت پناه آوردم ز بس گناه نمودم چه بی حیا شده ام مرا به خاطر اشک خود بپذیر مرا که نذر غم شاه شده ام چه باک از شب قبر و نکیر و منکرها چرا که گریه کن عشق سر جدا شده ام کفن به درد من نخواهد خورد منی که خون جگر داغ بوریا شده ام همیشه راه مرا کربلا رقم زده اند اگر چه در به در کوچه ی خطا شده ام : در قیامت که سر از خاک به در خواهم کرد باز هم در غم تو خاک به سر خواهم کرد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
در پای هجر خون دل ما هنوز هست بعد از هزار سال معما هنوز هست یوسف نیامد و ز غمش پیرتر شدیم اثبات کرده‎ایم زلیخا هنوز هست محکم بچسب دامن این خانواده را غافل مباش بازی دنیا هنوز هست اینجا امیدوار بیا خوب می‎شوی دلمرده‎ای نترس مسیحا هنوز هست در شهرها که سرور ما زندگی نکرد یک خیمه در حوالی صحرا هنوز هست از بی‎کسی خویش گله می‎کند مدام آن ماجرای کوفه و مولا هنوز هست چه شادی و چه غم که ندارد تفاوتی مجنون به سوگ غربت لیلا هنوز هست یا و یا حرم حضرت در قلب ما هوای حرم‎ها هنوز هست : از هجر تو روزگارِ دل جــالب نیست هر چند خرابه است، بی صاحب نیست ما نیز ز آقا ی رَحِم مگر واجب نیست؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
بالا نرفت آن که به پای تو پا نشد آقا نشد هر آن که برایت گدا نشد مقصود از تکلم طور از تو گفتن است موسی نشد هر آن که کلیم شما نشد روز ازل برای گلوی تو هیچ کس غیر از خدای عزّ و جلّ خون بها نشد در خلقتش زمین و مکان های محترم بسیار آفـریـد ولـی نشد گر چه هزار سال برای تو گریه کرده اند یک گوشه از حقوق لب تو ادا نشد ما گندم رسیده ی شهر ری توئیم شکر خدا که نان تو از من جدا نشد یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم حالا که کــربلای تو روزی ما نشد داغ تو اعظم است تحمل نمی شود در حیرتم چگونه قَدِ نیزه تا نشد : آغاز می‌کنیم هفته ی خود را به این کلام ای کـشـته‌ی فتاده به هـامـون... الـسلام سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
رو به زائر باز شد شکرِ خدا باز هم صحنِ حرم شد با صفا، شکرِ خدا راه دادی بی گلایه! باز هم شد روبراه عاشقانه هایِ سلطان و گدا، شکرِ خدا مادری جانِ را قسم داد و گرفت حاجتش را زیرِ ایوان طلا، شکرِ خدا لالِ مادرزاد پایِ تو باز هم با گریه میگیرد شفا، شکرِ خدا با دعای خیر در کنج ضریحت باز هم میشود از عـالَـمی رفع بلا، شکرِ خدا در کنار حالِ خوب زائرانت جان گرفت شد از غم رها، شکرِ خدا لنگ لنگان دست بر سینه شبانه میرود پیرمردی با براتِ ، شکرِ خدا شد ذکرِ نابِ بعد از هر نماز روضه خوان آورده با خود روضه را، شکرِ خدا : حضرت سلطان سلامت ميدهم از راه دور دلخوشم مولا جواب اين گدا را ميدهی سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
قطره قطره، اشکهایم را تو دقت میکنی بی نهایت بر گدای خود محبت میکنی آنقدر من آمدم پابوسیِ گوییا بر زائرت داری تو عادت میکنی من کجا و پنجره فولاد آقایم بی لیاقت را همیشه بالیاقت میکنی من که بااعمال خود خارو ذلیل عالـمم این تویی باجود خودازمن حمایت میکنی باگدایت باغلامت خو گرفتی از ازل تاابد داری مرا غرق خجالت میکنی کوروکر، بهرشفا آید سراغت باامید بازهم مثل همیشه، توعنایت میکنی من یقین دارم که قبل از آقای من از تا   ما را تو دعوت میکنی تو همیشه یاور تنهاییِ من بوده ای بین قبر من میایی و وساطت میکنی روز محشر من ندارم ترسی از آتش رضا مطمئنم نوکر خود را شفاعت میکنی : یک گوشه از رواق تو جا داشتن بس است ما را همین داشتن بس است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
به هر که روزِ ازل نعمتی عطا کردند مرا به مبتلا کردند دلم خوش است گره‌های زندگی مرا به حُرمتِ قسمِ وا کردند بهشت از نظرِ آسمانیان افتاد همین که کرب و بلای تو را بنا کردند کبوترِ دلِ من را درست روز ازل حوالیِ حرمِ رها کردند منِ خراب کجا و هوای روضه‌ی تو مرا به لطف با تو آشنا کردند برای زخم تنت گریه کردم و دیدم و عمری مرا دعا کردند جماعتی که تو را می‌زدند در گودال فقط به تو نه... به انسانیت جفا کردند کسی نگفت چرا نعل تازه آوردند کسی نگفت سرت را چرا جدا کردند چه‌ها که ندید در گودال سنان و حرمله با پیکرت چه‌ها کردند : خواهم که شبی در حرمت پای ضریحت آن قدر به لب ذکر تو گویم که بمیرم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
مرا ، شما حساب کنید غبارِ کاشیِ ایوانْ طلا حساب کنید میان این همه آوازهای روح‌نواز مرا «کلاغ»، ولی خوش صدا حساب کنید اگرچه بال و پرم را سیاه کرده گناه مرا کبوترِ صحن و سرا حساب کنید به جای ذکر، فقط لغو روی لب دارم کرم کنید و همین را دعا حساب کنید میان کاسه‌ی من دِرهمی بیندازید میان صحن، مرا هم گدا حساب کنید به نسخه‌های طبیبان نیاز نیست، اگر شما غبارِ حـرم را دوا حساب کنید سلامهای مرا روبروی گنبدتان سلام، بر حرمِ کـربلا حساب کنید به خوش حسابی‌ِتان بعدِ مرگ، دل بستم که قرضهای بدهکار را حساب کنید : گاهی به و زمانی به یکدم به و دمی با خوشیم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
اين روزها ديگر كسی ياد شما نيست ديگر  كسی با نامهـايت آشنا نيست مثـل گـذشته نيست ديگر كارهامان شبهای جمعه روی لبهامان دعا نيست حـق با شمـا بوده اگـر خيمه نشينی اينجـا ميان ما برای تو كه جا نيست تفـریح بعضی ها مهمتر از نمـاز است يک عده ای هم كارشان غير از ريا نيست ديگر گذشت آن هفته های جمكـرانی ديگر سه شنبه های هفته با صفا نيست در بنـد نفس خـود گـرفتـاريم از بس كه لحظه هامان از گرفتاری جدا نيست بیچارگـی یعنـی همین روزی بفهمیم در دفتـر چشـم انتظاران نام ما نیست چیزی که از ما دیده ای تو بی وفائیست چیزی که ما دیدیم از تو مهربانیست اصلاً چـه کاری بهتـر از روضـه گرفتن؟ حالا که روزی ِ گـدایان نیست : با هر نفسی سلام کردن عشق است آقا به تو احترام کردن عشـق است چـون نام قشنگت بـه میـان می آید از روی ادب قیـام کردن عشق است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
جایِ گِلِـه ز فاصلـه ها می کنم با نام گـریه می کنم من کـه تمام عـمـر ز داغت گریستم در بین قبر هم چه بسا گـریه می کنم باید هـزار سـال برای تـو گــریه کرد قدر هــزار سـال تو را گـریه می کنم من سمت روضه میروم و عابری به من می گـوید التماس دعـا گـریه می کنم تو خواستی كه حاجتِ من شد روا حسین بـر نـذرهـای گـشته ادا گــریه می کنم حالا تو بخش بخش شدی،’حا’شدی و’سین’ حالا تو را هجـا به هجـا گـریه می کنم تـو در ازای اشک به مـن بده من در ازای گـریه می کنم : با هَـر سَـلام صُبــح دلـم طوفِ کربــلاست اینگـونه مـادَرَم به مَن آموخت درسِ عِشـقْ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
در میزبانیِ تو اگر میل و رغبت است مِهمانی‌ام برای تو اسباب زحمت است ما در مُضیف خانه‌ی تو قد کشیده‌ایم این سرگذشتِ اکثر اولاد رعیت است ما نان خور توأیم و توأم نان‌رِسان ما نان خوردنِ به نرخ شما هم سعادت است ارباب حاجتیم و زبان سؤال نیست در محضر کریم تمنا چه حاجت است؟ درمانده ایم، آخر سالی مدد بده چشم گدا به دست امیرِ سخاوت است فکری برای این شب عید گدا کنید دخلم کم است و خرج ولی بی نهایت است مردم همه پیِ سفر و ما نشسته‌ایم ما را سفر خوش است که قصدش زیارت است بالای پشت‌بامم و رو سمت آقا مگر نه اینکه عملها به نیت است؟ ‌فطرس پرش شکسته و من هم دلم شکست دستی بکش که دردسرم این جراحت است : بوسه زدن رویِ ضریحت اَحسنُ الحال مَحروم کردی از ما را تو امسال سلام و عرض ادب،صبحتون بخير، پیشاپیش فرا رسیدن سال نو و عید نوروز را تبریک عرض میکنیم.
در سحر چشم که گریان بشود خوبتر است سائلت پاره گریبان بشود خوبتر است روسیاهی که به همراهی خوبان برود بر در کهف نگهبان بشود خوبتر است ابر رحمت توئی و از همه من تشنه ترم تشنه گر خرج بیابان بشود خوبتر است اندکی نیز مرا هم بنشان پیش خودت میزبان همدم مهمان بشود خوبتر است به طبیبان دگر نسخه ی ما را مسپار درد با دست تو درمان بشود خوبتر است تا درستم نکنی دست از این در نکشم این گدا دست به دامان بشود خوبتر است بعد هر معصیت از خوف به هم میریزم عبد اگر زود پیشمان بشود خوبتر است آنقدر سینه زنم تا که نجاتم بدهی آتش اینگونه گلستان بشود خوبتر است گر بنا هست کسی واسطه ی ما بشود ضامنم شاه خراسان بشود خوبتر است اشک خوب است که با مرثیه آغشته شود فیض وقتی که دو چندان بشود خوبتر است دوست دارم دم افطار کمی تشنه شوم نوکـر شاه که عطشان بشود خوبتر است نام ارباب خودش مظهر اسماء خداست ذکر العفو بشود خوبتر است : 💔 از فراق پیوسته دارم زمزمه ترسم این هجران دهد آخر به عمرم خاتمه سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
هرکه دارد چشمهای تر پناهش میدهند بنده وقتی میشود مضطر پناهش میدهند هرکه خورده سیلی از مردم به دادش میرسند چون ندارد آبرو دیگر پناهش میدهند غالباً مهمان اگر ناخوانده باشد میخرند غالباً درمانده را آخر پناهش میدهند بد نشد افتاده ام از چشم صاحب کارهام پادو وقتی دَربِدَر شد سر پناهش میدهند تاسحر باید سِمِج باشد گدا این دور و بر چونکه هرجور است پشت در پناهش میدهند بنده ی سلطان که باشی پادشاهی میکنی اسم هرکس میشود نوکر پناهش میدهند خوش بحال آن کبوتر که اسیر مشهد است لااقل وقتی ندارد پر، پناهش میدهند لنگ دیدار خدا بودم که دیدم در حرم هرکه میگوید رضا بهتر پناهش میدهند من خودم اهل نجف، اجداد من اهل نجف نوکر را در خانه ی حیدر پناهش میدهند زیر پای زائران هرکس که مُرد بچه های محشر پناهش میدهند هیچ کس اطراف گودال بلا سیلی نخورد هرکسی که مانده بی معجر پناهش میدهند : در سراشیبی ماه رمضانیم، دعایی دارم در سراشیبی قبرم تو برس بر دادم😭 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
عمری گذشت خدمت رندان نشد نصیب درک حضور محضر جانان نشد نصیب پس کوچه های نفس بداندیش و گم شدن طِیّ طریق وادی عرفان نشد نصیب بس که کلام غیر حجاب وجود شد یک جلوه از تلاوت قرآن نشد نصیب اسلام دین عشق و ولا و محبت است ما را بغیر نام مسلمان نشد نصیب قربی نگشت حاصل و منّا نگشته ایم ای دل مقام حضرت سلمان نشد نصیب از سفره ی ولا که محبان از آن خورند ما را چه شد که سهم کمی نان نشد نصیب شیرینیِّ وصال به جای خودش، چه شد؟ ما را که زهر تلخی هجران نشد نصیب از تشنگی روزه ی ماه خدا چه سود؟ آن را که سوز آن لب عطشان نشد نصیب این زندگی زِ مردنِ صد بار بدتر است آن را که کوی شاه شهیدان نشد نصیب از تلِّ زینبیه ی دل ناله می زنیم مردیم و کربلات نشد نصیب : 💔 گدای کوی توام، نزدیک است به جای یک به من بده آقا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
قسم به عشق جدایی ز آشنا سخت است جدایی از سحر و محفل دعا سخت است برای دیده ی شب زنده دار خود گریم قسم به اشک سحر دوری از بکا سخت است صفای هر دل عاشق مرو مرو دوباره رویت دلهای بی صفا سخت است بیا مرو که شیاطین دوباره می آیند بدون جلوه ی تو انس با خدا سخت است دوباره وقت غفلت عارضم گردد غم جدایی از ذکر سخت است پرستوی دل ما را ز بام خود مپران که ترک سفره ی شاهانه بر گدا سخت است بعید نیست به زودی فرا رسد مرگم امان که این سفر آخرت دلا سخت است قیامتی ست قیامت، که روز وانفساست اگر نظر ننماید سخت است مرا به ساحل دیدار دلبرم برسان شکسته کشتی و دریایی از بلا سخت است بگو به خیمه نشینان جبهه ای فدائیان دوری از شما سخت است هنوز مرغ دل خسته ام مهیا نیست هنوز پر زدنم سوی سخت است خدا کند به دلـم مهر بزنند خدا کند خودشان سوی دلبرم ببرند : اگر كه آرزویم درک ماہ ماتم توست عنایتی ست که از  خواهر مکرم توست گذشت ماہ رمضان و هـنوز روسیاهم امید من به شب اول  محرم توست سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
از كار غربتت گـره‌ای وا نمی‌كند این شهر، با دل تو مدارا نمی‌كند این شهر، زخم بی‌كسی‌ات را، عزیز من جز با دوای زهـر مداوا نمی‌كند این شهر، در میان خودش جز همین بقیع یک جای امن بهر تو پیدا نمی‌كند اینجا اگر كسی به سوی خانه‌ات رود در را به غیر ضرب لگد وا نمی‌كند این شهر، شهرِ شعله و هیزم به دستهاست با به جز این تا نمی‌كند ابن ربیع  پست چه آورده بر سرت؟ شرم و حیا ز سِنّ تو گویا نمی‌كند بالای اسب در پیِ خود می‌كشاندت رحمی به قامتِ خَمَت امّا نمی‌كند تا میخوری زمین به تو لبخند میزند اصلاً رعایت رَمَقت را نمی‌كند زخم زبانش از لب شمشیر بدتر است یک ذرّه احترام به نمی‌كند اینجا هست، دگر كه نیست پس یورشی به معجرِ زنها نمی‌كند😭 : گر نبودی مکتب و مذهب دگر چیزی نداشت اعتبار و عـزت شیعـه ز قـال الـصـادق است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، شهادت بنیانگذار و رئیس مذهب تشیع، شیخ الائمه، (ع) بر شیعیان تسلیت باد🏴
این روزها که روضه میسّر نمی شود بی روضه، روزگارِ دلـم سر نمی شود دل زنده شد به عشقِ تو ارباب و زندگی بی اشک و ذکر و زمزمه دیگر نمی شود خوش گفت آن شهید: به دردم نمی خورد چشمی که در مصیبتتان تـَر نمی شود این قول است که حتی نمازِشب با گریه بر برابر نمی شود ای روضه خوان، بخوان و مرا ببر حالم بدونِ که بهتر نمی شود سنجیده تر بخوان و مراعات کن مرا قلبم حریف روضه ی اکبر نمی شود افتاده بود پیش پدر غرق خاک وخون با جسم چاک چاک، که باور نمی شود حرفی بزن قرارِ دلـم، نورِ دیده ام چیزی بگو که از همه دنیا بریده ام افتاده ای مقابل چشمم به خاک و خون ای جان من، به آخر عمرم رسیده ام : چه داند آنکه ندارد خـبر ز عالم عشق که با خـیال تو بودن چه عالـمی دارد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
شنیدم سینه زنها را پریشان دوست داری میان روضه هایت چشم گریان دوست داری همین اشک و همین دستی که میکوبم به سینه  همـین یعنی تو نوکـر را کـماکان دوست داری أحَبَّ اللّه مــَن فـی قَلبِهِ حُبِّک، از این رو مسیحی را محرم چون مسلمان دوست داری اگر خـادم، اگر شاعـر, اگر مــداح باشـد تو نوکر را به هرجا با هر عنوان دوست داری عزادار تو از هر کشوری باشد عزیز است ولی آقا کجا را قدر ایران دوست داری؟ مگر اینکه خـودم  از راه برگــردم  وگـرنه تو هرجوری که باشم حتی الامکان دوست داری اگر گفتم فدایت میشوم مرد است و قولش بمیرم پیش چشمان تو الآن، دوست داری؟ شبی دیدم بخواب، اذن حرم دادی و گفتی: شنیدم کربلا و کنج ایوان دوست داری : هر چند فراغِ سنگین است دلتنگی صبح لذتش شیرین است چون اولِ هفته ها سلامت کردم تا آخر هفته روزیَــم تأمیـن است سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
چشمِ ما عمریست ای آقا بر این در مانده است مثل رؤیا فکرِ دیدار تو در سر مانده است نیست جز یاریِ تو، منظورِ ما از دیدنت آرزوی یاری اَت بر قلب نوکر مانده است با تحیُّر گاه گاهی چهره‌ها را بنگرم چشمها خیره به هر روی منور مانده است در پیِ رخسار تو، سرها پریشان خاطرند از جدائیهای تو، دلها مکدّر مانده است کاش روزی شیعه ی دلخواهتان باشیم ما رتبه یایمانمان از درکِ تو درمانده است کسبِ ما در نزد تو چون پینه دوزی هم نشد وعده ی دیدار ما تا کِی مقدر مانده است این چه سودائی ست با خود کرده ام در عاشقی از تو گویم لیک، فکرم جای دیگر مانده است عده ای رفتند تا مقتل ز هیئتهای تو چشم مامبهوت بر محراب و منبر مانده است راهِ مرا نزدیک کرده با شما از میانبُر آمدم، یک دَم به لشگر مانده است وعده ی ما شد ستونِ آخرِ راهِ اربعین تا کربلا یک دیده ی تر مانده است : بیش از هزارسال تو خون گریه کرده ای ای خون جگر ز قامت  بیا... سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
من که در پیچ و خم جاده ی دنیا ماندم دردم این است چرا این همه تنها ماندم؟ یک نفر نیست به داد من تنها برسد؟ در پی" راه بلد" در دل صحرا ماندم حل این مشکل امروز به دست فرداست چند سالیست که در حسرت فردا ماندم در حقیقت شده آیا که بپرسم از خود چقدر منتظر ماندم؟ من به دنبال تو اما تو کنارم هستی آه، من با لب تشنه، لب دریا ماندم چه کسی گفته که تو غایبی آقا؟ غلط است من آلوده در این غیبت کبری ماندم نوکری رو سیه ام، جای تعجب دارد با تمام بدی ام باز هم  "آقا" ماندم یا بگویید: بیا، یا که بگویید: برو خسته ام بس که در این شاید و اما ماندم پسر فاطمه، نگذار که ناکام شوم جلوه کن منتظر جلوه ی طاها ماندم ، پای پیاده، چه قدر می چسبد من که امسال هم از کرب و بلا جا ماندم : شعرم نفس بریده به لکنت رسیده است ای شرح اضطراب دلم، جمعه شد بیا سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، معطر بنام
فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکـر مـا گـداها بود که سفره ی کرمش را به بخشید غریب بود، اگرچه فراوان داشت بود، بدون سر و صدا بخشید کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید ملامتش نکنید آنکه را نرفت مدینه زائر خود را به بخشید گمان کنم که دگر مـادری زمین نخورد خدا فقط به اینچنین بلا بخشید گمان دیگـرم این است که دم آخـر به غیر قاتل بقیه را بخشید : این کیست که نامش سند غربت شد بوسه بر تربتِ او بر دلِ ما حسرت شد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
زبان عرض دعای مرا درست کنید نمی روم که مرا با درست کنید رفیق‌ها همه دورم زدند و تنهایم خراب کردم اما شما درست کنید خریدنیست بنای دل شکسته اگر از این شکسته بنا درست کنید هوای کار مرا داشتی نفهمیدم دوباره کار مرا بی هوا درست کنید حساب هم بکشید از گناه من امشب ولی حساب مرا با درست کنید نمی روم ز در خانه اش به جایی تا ز بنده، بنده‌ی خوب خدا درست کنید اگر که راه ندارد مرا ولی یکی دو سفر درست کنید اگر که کرببلا گوشه‌ی حرم هم نه بناست عاشقانت را کجا درست کنید فقط به حرمت گودال قتلگاه مرا میان همین روضه‌ها درست کنید : 💔 دوست دارم که فقط غرق غمت باشم و بس یک شب جمعه ی دیگر، حرمت باشم و بس سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،