eitaa logo
شاه سلام علیک ؛ حسین سلام علیک
187 دنبال‌کننده
32 عکس
75 ویدیو
0 فایل
Admin : نوكري كردنِ اين قوم مرا بالا بُرد با گداييِّ حسين مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خدا شكر ، عجب پشت و پناهي دارم. "تبادل و تبلیغ انجام نمی شود"
مشاهده در ایتا
دانلود
هرکه دارد چشمهای تر پناهش میدهند بنده وقتی میشود مضطر پناهش میدهند هرکه خورده سیلی از مردم به دادش میرسند چون ندارد آبرو دیگر پناهش میدهند غالباً مهمان اگر ناخوانده باشد میخرند غالباً درمانده را آخر پناهش میدهند بد نشد افتاده ام از چشم صاحب کارهام پادو وقتی دَربِدَر شد سر پناهش میدهند تاسحر باید سِمِج باشد گدا این دور و بر چونکه هرجور است پشت در پناهش میدهند بنده ی سلطان که باشی پادشاهی میکنی اسم هرکس میشود نوکر پناهش میدهند خوش بحال آن کبوتر که اسیر مشهد است لااقل وقتی ندارد پر، پناهش میدهند لنگ دیدار خدا بودم که دیدم در حرم هرکه میگوید رضا بهتر پناهش میدهند من خودم اهل نجف، اجداد من اهل نجف نوکر را در خانه ی حیدر پناهش میدهند زیر پای زائران هرکس که مُرد بچه های محشر پناهش میدهند هیچ کس اطراف گودال بلا سیلی نخورد هرکسی که مانده بی معجر پناهش میدهند : در سراشیبی ماه رمضانیم، دعایی دارم در سراشیبی قبرم تو برس بر دادم😭 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
زیاد خون به دلت کرده ام حلالم کن تو خوب بوده ای و من بدم حلالم کن چقدر قدر تو مخفی ست بین ما مردم در آسمان و زمین محترم، حلالم کن نه نه نه اما به سوز شاعریِ حلالم کن همه امید من این چشمهای دریاییست میان گریه شبی باز هم حلالم کن تو از سلاله ی مهربان هستی به حق ی بی حرم حلالم کن مرا به خیل گناهم نگیر تو را به قسم حلالم کن به پاره ی و چشم پر خونش تو را به حق دو دست قلـم حلالم کن :   دعاست، تو آمین بگو به آن بِشْکن بساط ِ ظُلم و ریا را کُن سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
حال و روزش با نوای عشق بهتر می‌شود هر که چشمش در میان روضه ها تر می‌شود این دل سنگم که جای خود، شنیدم از کسی ریگـهای دشت با نام تو گوهر می‌شود نوکری پستم ولیکن دلخوشم از اینکه من روزگارم با غلامی شما سر می‌شود از شما دورم ولی شبهای جمعه این دلم می‌پرد تا صحن تو، مثل کبوتر می‌شود با نوای و ذکر شور دل اسیر نامـهـای دو برادر می‌شود کاروان را باز گردان ای عزیز در همین جا قلب زینب زار و مضطر می‌شود بازگـرد آقـا کـه با دست پلید حرمله غنچه‌ی شش‌ماهه‌ی باغ تو پرپر می‌شود : کـربلا و شبِ جمعــه حرمِ حضرتِ عشـق در  کجا  بوده چنین بخت میسّـــــر باشد در حرم  روضه ی مقتل چقدر می چسبد چه شود مرثیه خوان حضرتِ مادر باشد سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
شادی برای مردم و ماتم برای ما خنده برای خلق ولی غم برای ما خرج تو کرده ایم خدا کرد خرج ما چه خیرها که داشت دودرهم برای ما همیشه زحمت ما را کشیده است حتی خریده شال عـزا هم برای ما هرکس نفس کشید در این روضه شد مسیح از بس مقدس است همین دم برای ما حسن ختام سیر الی الله این دهه ست سفره گشوده   برای ما اینکه بدون روضه به جایی نمیرسیم ثابت شدست قدر مسلم برای ما هرگز به زیر منت مـردم نمیرویم وقتی که هست سایه پرچم برای ما وقتی فرات اشک مهیاست از دو چشم بی قیمت است چشمه ی زمزم برای ما گریه کنِ کمک کار ست کرده دعـا رسـول مکـرم برای ما بی بی، کدام روضه غذا طبخ میکنی؟ از دستپخت خود بده یک کم برای ما گفتند که حسین گرسنه شهید شد این غصه شد مصیبت اعظم برای ما : حُر کن مرا که جان من از شرم پر شده من را که راه نیست به جمع حبیب ها سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
دلم گرفته بهانه، سلام شاه نجف كه قبله گاه دلم گشته بارگاه نجف تمام صحن بوی دارد شمیم سیب بیاید میان راه نجف صفای هر سحرش، گریه بر غم به گوش میرسد آرام سوز و آه نجف قدم زده دل شب در میان نخلستان امان ز كوفه و خونابه های چاه نجف قرار ما همه همان جایی كه سوی شاه خراسان بُوَد نگاه نجف قسم به نم نم اشكم پس از اذان صبح چقدر بوی میدهد پگاه نجف : دستِ خودم که نیست دلربا شده دل شب به شب برای تو تنگ است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
خوش بحال دلِ آنکس که گرفتارِ تو شد چشم بیمار تو را دیده و بیمارِ تو شد هدفَت بود بنا کردنِ وحدانیّت سجده آورد ، یار وفادارِ تو شد از خدا گفتی و کفار به تو طعنه زدند نگرفتی به دل و لطف و کرم کارِ تو شد زیرِ بارِ ستم و دشمنی و زخم زبان کمرت خم شد و اسلام بدهکارِ تو شد بعدِ تو دلهره افتاد به جانِ یثرب کعبه مشکی به تنش کرد و عزادارِ تو شد رفتی و باغ فدک مثل خلافت شد غصب دوّمی آمد و در کوچه طلبکارِ تو شد سخت سیلی زد و بد مزد رسالت را داد بد جسارت کرد و مایه ی آزارِ تو شد بر سرِ ات پیش داد کشید به خدا بغضِ گلویش غم ِ سرشارِ تو شد رفتی و سوخت سراپایِ حدیث ثقلین شعله ها باعث بیتابی بسیارِ تو شد پیرهن دوخت و نان پخت و فقط درد کشید با دلی خون شده آماده ی دیدارِ تو شد : بعد تو بدون یار است جای  ریحانه ی تو بین درُ و دیوار است😭 سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، شهادت (ص) و شهادت (ع) تسلیت و تعزیت باد🏴
مقتل نوشته تا زِ ولایت بُریده اند آتش به درب خانه ی طاها کشیده اند مقتل نوشته است لگدها به در زدند بر قلب بی قرار هم شرر زدند مقتل نوشته تا که شما را کتک زدند بر زخمهای سینه ی حیدر نمک زدند مقتل نوشته دست علی را که بسته اند با تازیانه بازویتان را  شکسته اند مقتل نوشته تا  که شما خورده ای زمین شد کشته تو زِ بیدادِ ظلم و کین مقتل نوشته کوچه و سیلی  و دستی پلید و صورت نیلی و مجتبی مقتل نوشته دومیِّ پست، بی هوا سیلیِ محکمی  زده  بر صورت  شما مقتل نوشته که  زِ علی  رو گرفته ای بانو همیشه دست به پهلو گرفته ای : پُر شدم از غصّه و اندوه و غم بانوی من پیکرت بدجور پیچیده بهم بانوی من این کبودی ها، توانم را ربوده تار می بینم تنت را، محترم بانوی من سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
دلم دوباره ببین که شده پریشانت عزیز فاطمه ای جان من به قربانت برای روز ظهورت، برای آمدنت چقدر مانده که کامل شوند یارانت؟ بگو چگونه بیایم چگونه به جستجوی تو و خیمه و بیابانت به که قسم بخورم بی تو من کم آوردم بس است این همه دوری بس است هجرانت تو را قسم به صبوریِ قلب منتظران عزیز برگرد سوی کنعانت عدالت علویِ تو خواب این شهر است فدای آن لبه ی ذوالفقار برانت اگر چه لایق احسان تو نبودم من همیشه شامل من بوده است احسانت از این حجاب پر از ابر آسمان، آخر ظهور می کند آن روی ماه پنهانت : دیدار تو گر صبحِ ابــد هم دهَدَم دست من سرخوشم از لذت این چشم براهی سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام
سفره داری که به من اذن ضیافت داده بار دیگر به گدا لقمه ی عزت داده ماه شعبان و رجب رفت و به من گفت کسی رمضان آمده و حق به تو فرصت داده ای گنهکار! پشیمان شو، خدا در این ماه به خلاصی تو از نار رضایت داده روزه و نافله و ذکر و دعاهای سحر من چه کردم به من این قدر لیاقت داده ماه میلاد این ماه است رمضان را پسر برکت داده به شب قدر که آیینه ی قسم شیعه را بر‌گ برائت داده روزه داری و لب تشنه و قرآن خواندن اثر چیست به من فیض تلاوت داده؟ به فدای لب عطشان او به قرآن خداوند حلاوت داده این حسین است که عالم همه دیوانه ی اوست این حسین است به من حال عبادت داده : 💔 یاد آن ساعت بیوفتم که کسی آبت نداد روزه را با روضه های تشنگی وا میکنم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، روزتون معطر بنام
یا سیدی به بنده ی رسوا امان بده بر این گدای بی کس و تنها امان بده میترسم از حساب و کتاب تو یاکریم کن با اسیر خویش مـدارا، امان بده من خورده ام زمین تو دیگر مرا نزن این بنده ی فراری خود را امان بده آن روز که پدر ز پسر میکند فرار دست مرا بگیر خدایا امان بده پیش تو آبرو که نمانده برای من امشب بیا به خاطر امان بده این سینه نیز مثل نجف جای است دیگر بیا به حُـرمَتِ مـولا امان بده تضمین ست به هر زائر گوید به احترام من او را امان بده بر قبله ی شش گوشه اش قسم ما را میان عـرش معلا امان بده تنها به عشق گریه برای تو زنده ام در آرزوی کـرب و بلای تو زنده ام 💔 خدا گواست که این قلب تنگ و نا٫آرام همیشه می‌شود آرام با نوای حسین سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
جنس انگور اگر عسگری اش قیمتی است دلِ خالص شده هم دلبری اش قیمتی است عبد رسوا شده ای که همه جا را گشته زار برگشتن و جامه دری اش قیمتی است دل رسوای مرا لطف خدا بالا برد از بس این ظرف دلم، مشتری اش قیمتی است تا سحر نام تو را می برم، ای رب کریم سینه ی سوخته، نوحه گری اش قیمتی است از همان روز ازل ما را خوانده مادر ما به خدا مادری اش قیمتی است دل نبستیم به هر دل که فقط در دلـهـا در تمامی جهان حیدری اش قیمتی است کل اعمال گره خورده به حب حیدر مژده بر دل که باوری اش قیمتی است هر کسی ذوب در انوار حسینی باشد نزد زهرا و علی نوکری اش قیمتی است چشم ما گریه نکرده است به جز بر ارباب باده ی ناب فقط کوثری اش قیمتی است : ❤️ صید دام تو شدن، روزی هرکس نشود لطف ک در دام شما افتادم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
تو به نی هستی و من موی‌کنانم پسرم سرت از نیزه نیُفتد نگرانم پسرم به سرِ نیزه‌ی تو خیره شده چشم ترم بی سبب نیست اگر اشک‌فشانم پسرم تا نگاهم به سرت، بر سرِ نی می‌اُفتد قدکمان تر شود این قدِّ کمانم پسرم ارتفاعی که سرت رفته به نی تا به زمین کرده در پشتِ سرت فاتحه‌خوانم پسرم خوب شد جسم تو در کرببلا ماند، علی وَر نه زنجیر تو را.... لال زبانم پسرم نیزه‌داری که سرت را به رویِ نیزه زده میزند خنده بر این اشک روانم پسرم یا به نی خیره شوم یا که صدایت بزنم کعبِ نی میدهد هر بار تکانم پسرم کاش یک مرد سرت را به رویِ نی می‌بست برده این داغ زِ من تاب و توانم پسرم باد اگر آید و رأسِ تو بیُفتد چه کنم اوجِ این فاجعه را لطمه‌زنانم پسرم عمّه تا دید که من آتشِ زیرِ خاکم سرِ زخمیِّ عمو داد نشانم پسرم : گُذشت‌ کرد زِ شش‌ماهه‌اش به‌ خاطرِ دين مُريد‌ِ بودن‌ شد افتخارِ ... سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،