روضه شروع شد دل ما را بیاورید
سرمایه ام، سلاح بکا را بیاورید
یک سال میشود که پرم وا نمیشود
دستم به آسمان تو بالا نمیشود
یکسال میشود که دلم خاک خورده است
این چشم خشک راه به جایی نبرده است
حالا شروع تازه برایم فراهم است
تحویل سال سوخته گان از محرم است
پرواز عشق با پر گریه میسر است
توبه به پای روضه اگر شد چه بهتر است
تعلیم درس عشق که در روضه میشود
بالاتر از مکاتب صد حـوزه میشود
این عشق پر بهاست به عالم نمیدهم
من طعم چای روضه به زمزم نمیدهم
اینجا فرشته های خدا صف کشیده اند
هر قطره قطره اشک شما را خریده اند
این لحظه ها چقدر پر از نور میشویم
چه ساده از عذاب خدا دور میشویم
ای بی کفن رها شده ی دشتِ کربلا
دلتنگ روضه هستم و دلتنگ کربلا
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
فکری به حال و روز دل نوکرت بڪن
من را گدای حلقـه به گوش درت بڪن
تا نوکر تو هست، چه حاجت به دیگران
اصلا ســر مرا به فـــدای سرت بڪن
#صلی_الله_عليک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلاي_مـعـلـی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدسجاد_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
پرسید از قبیله که این سرزمین کجاست؟
این سرزمین غمـزده در چشمم آشناست
این خاک بوی تشنگی و گریه میدهد
گفتند: غاضریه و گفتند: نینواست
دستی کشید بر سر و بر یال ذوالجناح
آهسته زیر لب به خودش گفت: کربلاست!
طوفان وزید از وسط دشت، ناگهان
افتاد پرده، دید سرش روی نیزههاست
یحیای اهلبیت در آن روشنای خون
بر روی نیزه دید سر از پیکرش جداست
طوفان وزید، قافله را بُرد با خودش
شمشیر بود و حنجره و دید در مناست
باران تیر بود که میامد از کمان
بر دوش باد دید که پیراهنش رهاست
افتاد پرده، دید به تاراج آمدهست
مردی كه فكر غارت انگشتر و عباست
برگشت اسب، از لب گودال قتلگاه
افتاد پرده، دید که در آسمان عزاست
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـیـن_جـان
برپا شدست در دل من خیمه ی غمی
جانم چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #اباعبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدسجاد_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
شادی برای مردم و ماتم برای ما
خنده برای خلق ولی غم برای ما
خرج تو کرده ایم خدا کرد خرج ما
چه خیرها که داشت دودرهم برای ما
#زهرا همیشه زحمت ما را کشیده است
حتی خریده شال عـزا هم برای ما
هرکس نفس کشید در این روضه شد مسیح
از بس مقدس است همین دم برای ما
حسن ختام سیر الی الله این دهه ست
سفره گشوده #ماه_محـرم برای ما
اینکه بدون روضه به جایی نمیرسیم
ثابت شدست قدر مسلم برای ما
هرگز به زیر منت مـردم نمیرویم
وقتی که هست سایه پرچم برای ما
وقتی فرات اشک مهیاست از دو چشم
بی قیمت است چشمه ی زمزم برای ما
گریه کنِ #حسین کمک کار #فاطمه ست
کرده دعـا رسـول مکـرم برای ما
بی بی، کدام روضه غذا طبخ میکنی؟
از دستپخت خود بده یک کم برای ما
گفتند که حسین گرسنه شهید شد
این غصه شد مصیبت اعظم برای ما
#نـوكــر_نـوشــت:
#حـسیـن_جـان
حُر کن مرا که جان من از شرم پر شده
من را که راه نیست به جمع حبیب ها
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #سیدالشهدا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدسجاد_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
هیچ کس مثل حسن فکر غم ماها نیست
دست و دلبازتر از او به همه دنیا نیست
در سرایی که کرمخانه و بیت الحسن است
منصب حضرت جبریل، فقط دربانی ست
با وجودی که بود خانه ی او پُر ز گدا
هرگز اینگونه نگفته ست، که دیگر جا نیست
کل دارایی خود را به گدا می بخشد
هرگز اینطور نگوید که "ندارم" یا "نیست"
مطمئن باش هر آن چیز که خواهی بدهد
درِ این خانه سخن از "اگر" و "اما" نیست
ثبت رسمی بکنم، هر چه که دارم از اوست
هر چه دارم بخدا جز کرم مولا نیست
ما "حرمساز"، حسن نیز "حرم دار" شود
زودِ زود است، وقوعش بخدا رویا نیست
سر به مُهر است، غمی که به دلش داشت حسن
هیچ کس باخبر از غصه ی این آقا نیست
همره مادر خود بود، ولی کودک بود
داد میزد که نزن ، مادر من تنها نیست
داد میزد که نزن، صورت او برگ گل است
مگر این را که زدی، انسیة الحورا نیست؟
وای از آن لحظه که فریاد برآورد حسن
به روی چادر صدیقه که جای پا نیست
باز ، با این همه غصه، به حسینش میگفت
هیچ روزی بخداوند، چو عاشورا نیست
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسـن_جـان
فکرکردن به غم و غصه ی مادر سخت است
خواندن روضه ی #در چند برابر سخت است
از #حسین این همه اصرار #حسن حرف بزن
از حسن بغض پی بغض، برادر سخت است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدسجاد_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم