eitaa logo
امامزاده شاه سیدعلی علیه‌السلام قم
2.7هزار دنبال‌کننده
25.8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
112 فایل
ارتباط با ادمین: قم بلوار 15خرداد @sayehrushan https://zil.ink/shahseyedaliQom
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 سرباز شش ماهه خیلی ها در راه خدا شهید شدند، ولی هیچ کدام با حادثه کربلا قابل مقایسه نیست. حسین بن علی (ع) تنهای تنها، فقط با تعداد معدودی از یاران مخلص و خانواده اش، حتی با فرزند شش ماهه وارد میدان می شود. این در تاریخ منظره پر شکوهی است که در مقابل چشم بشریت گذاشته شده است.🖤 🆔 @ShamimeOfoq
🌷✨علی اصغر✨🌷 علی اصغر فرزند کوچک امام حسین (ع) است. مادرش رباب دختر ِامرءالقیس است. شیرخوار بود و از تشنگی، روز عاشورا بی تاب شده بود. امام(ع) خطاب به دشمن فرمود: «از یاران و فرزندانم، كسی جز این كودك نمانده است. نمی‏بینید كه چگونه از تشنگی بی تاب است؟» ناگهان تیری از كمان حرمله آمد و حلقوم علی اصغر را درید. امام حسین(ع) خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید. 🆔 @ShamimeOfoq
27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقت دیدن انیمیشنه🦋 این انیمیشن زیبا راز پروانه ها نام دارد روی فایل بالا کلیک کن و از دیدنش لذت ببر👆🏻 🆔 @ShamimeOfoq
بی سوادی درد است.pdf
حجم: 217.4K
💠 بی سوادی درد است🤔 کی گفته که بعضی‌ها شانس دارند، چون بدون تلاش به همه چیز رسیده‌اند؟ ما که ندیده‌ایم کسی بدون تلاش به جایی برسد. ای شمایی که شاهد موفقیت مردم هستید! آیا شاهد روزها و شب‌هایی که آن‌ها در تلاش بوده‌اند هم بوده‌اید؟ اصلا می‌خواهم کمی برگردم به گذشته؛ مثلا تا جایی که برسم به زمان حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام. آیا باورتان می‌شود کسی که می‌تواند با وجود آن همه مرد جنگ‌جوی سرسخت، پا به میدان بگذارد و از پدر و امام و دینش دفاع کند، آن هم بدون ترس، از قبل هیچ آموزشی ندیده باشد؟ ایشان مطمئناً در محضر پدرشان امام حسین علیه‌السلام آموزش دیده است. حتماً می‌پرسید: چه آموزشی دیده است؟ من جوابش را می‌دانم.... فایل بالا را کلیک کنید و متن کامل را بخوانید👆🏻🌈 هشتم شهریور99════════════ 🔘حرم مطهر اباالفضل قمی ها امامزاده سیدعلی علیه السلام_قم🦋 ••✾@shahseyedaliQOM✾•• •┈┈••••✾✾•••┈┈• ▪️ایتا https://eitaa.com/shahseyedaliQOM ▪️ آپارات https://www.aparat.com/shahseyedaliQOM ▪️اینستاگرام https://www.instagram.com/shahseyedaliQOM
🌹 بعثت علی اکبر امام حسین علیه السلام در دوران کودکی محبوب پیامبر بود و همچنین پیامبر را بی نهایت دوست داشت. چهره پیامبر به صورت خاطره بی زوالی در ذهن امام حسین مانده است. بعد خدا، علی اکبر را به امام حسین علیه السلام می دهد. وقتی این جوان کمی بزرگ می شود حضرت می بیند که چهره، صدا و اخلاق درست شبیه پیامبر است؛ همان بزرگواری، کرم و شرف... اما این جوان هم به میدان رفت... علی اکبر در آن لحظه آخر صدایش بلند شد و عرض کرد: یا ابتا علیک السلام؛ پدرم خداحافظ...😔🌷 هشتم شهریور99════════════ 🔘حرم مطهر اباالفضل قمی ها امامزاده سیدعلی علیه السلام_قم🦋 ••✾@shahseyedaliQOM✾•• •┈┈••••✾✾•••┈┈• ▪️ایتا https://eitaa.com/shahseyedaliQOM ▪️ آپارات https://www.aparat.com/shahseyedaliQOM ▪️اینستاگرام https://www.instagram.com/shahseyedaliQOM
قصه.pdf
حجم: 104.6K
🌺 وقت خوندن قصه ست😊 🌿 قصه آقابزرگ برگشته ننه خاتون گوشه ی حیاط نشست. آهی کشید و گفت: «ننه جان، یادش به خیر وقتی آقا بزرگ خدا بیامرز جوان بود. هر سال محرم توی محل تعزیه¬خوانی می کرد. اهل محل هم می نشستند و های های گریه می کردند.» بعد هم در صندوقچه ی قدیمی را باز کرد و یک کلاه خود، قدیمی و شمشیر و کلی چیز های دیگر را بیرون آورد و گفت: «دلم هوای آن روزها را کرده، کاش یک نفر توی محل پیدا می شد و دوباره تعزیه خوانی راه می انداخت.» زهرا دستی روی کلاه خود پَردار کشید و گفت: «حمید داداشم صدای خوبی دارد حتما می تواند جای آقابزرگ توی محل تعزیه خوانی کند.» ننه خاتون از بالای عینکش به زهرا نگاه کرد و گفت: «فکر می کنی قبول کند؟» برای خواندن این قصه روی فایل بالا کلیک کنید👆🏻 هشتم شهریور99════════════ 🔘حرم مطهر اباالفضل قمی ها امامزاده سیدعلی علیه السلام_قم🦋 ••✾@shahseyedaliQOM✾•• •┈┈••••✾✾•••┈┈• ▪️ایتا https://eitaa.com/shahseyedaliQOM ▪️ آپارات https://www.aparat.com/shahseyedaliQOM ▪️اینستاگرام https://www.instagram.com/shahseyedaliQOM
🌹 مسیر تکلیف وقتی پیشنهاد می شود حسین بن علی علیه السلام از محل نینوا و کربلا به مدینه یا یمن برود و مشغول زندگی راحت بشود، آنچه مانع قبول این پیشنهاد از طرف امام حسین علیه السلام است تکلیف است. در اظهارات خود آن حضرت هم هست که خدا قبول نمی کند انسان تکلیفش را نیمه کاره بگذارد. هشتم شهریور99════════════ 🔘حرم مطهر اباالفضل قمی ها امامزاده سیدعلی علیه السلام_قم🦋 ••✾@shahseyedaliQOM✾•• •┈┈••••✾✾•••┈┈• ▪️ایتا https://eitaa.com/shahseyedaliQOM ▪️ آپارات https://www.aparat.com/shahseyedaliQOM ▪️اینستاگرام https://www.instagram.com/shahseyedaliQOM
داستان عشق.pdf
حجم: 109.3K
🌷 داستان عشق🌈 🍃 روایت یک نوجوان قهرمان 🌹 شهدا زیاد بودند. پیکرها، پیر و جوان، چاک‌چاک و خاک‌آلود، از میدان بازگردانده می‌شدند. جوان‌ها یکی‌یکی رفته بودند. علی‌اکبر هم رفته بود و ارباً اربا برش گردانده بودند. مانده بود او، تازه‌نوجوانی با دلی که دیگر طاقت ماندن نداشت. دل زد به دریا. لباس رزمش را پوشید. سلاح برداشت و از خیمه بیرون آمد. چشم چرخاند تا عمو را پیدا کرد. خودش را رساند به او. برای خواندن متن کامل روی فایل بالا کلیک کنید👆🏻 هشتم شهریور99════════════ 🔘حرم مطهر اباالفضل قمی ها امامزاده سیدعلی علیه السلام_قم🦋 ••✾@shahseyedaliQOM✾•• •┈┈••••✾✾•••┈┈• ▪️ایتا https://eitaa.com/shahseyedaliQOM ▪️ آپارات https://www.aparat.com/shahseyedaliQOM ▪️اینستاگرام https://www.instagram.com/shahseyedaliQOM
به خاطر کرونا 🦋 چشمم می‌افتد به بسته چای مخصوص هیئت و جوری که مامان صدایم را از آشپزخانه بشنود می‌پرسم: «مامان چرا بسته چایِ هیئت رو گذاشتین بیرون؟ مگه امسال هیئت می‌گیریم؟» جواب نمی‌دهد. انگار هنوز زیارت عاشورایش تمام نشده. چای را می‌ریزم و می‌آورم رو به روی بابا می‌گذارم. سهیل و صادق را هم از توی حیاط صدا می‌زنم که بیایند. زیارت عاشورای مامان تمام شده. می‌گویم: «مامان محرم هر سالمان، با عزاداری برای امام حسین علیه‌السلام معنا پیدا کرده، اگر به خاطر کرونا هیچ کار نکنیم تا آخر عمرمان یک جای دلمان خالی می‌ماند. به نظرم یک هیئت خودمانی و کوچک راه بیندازیم. خودمان پنج تا! مثلاً بابا زیارت عاشورا بخواند و سهیل و صادق هم دو تا مداحی قشنگ را تمرین کنند. من هم یک روایت از عاشورا را می‌گویم.» مامان اشک‌هایش را با گوشه‌ی چادر پاک می‌کند و می‌گوید: «چه فکر خوبی! چای و پذیرایی هیئتمان هم با من!» به قول آقا یکی از بزرگترین نعمت‌ها، نعمت خاطره و یاد حسین ‌بن ‌علی علیه‌السّلام، یعنی نعمت مجالس عزا، نعمت محرّم و نعمت عاشورا برای جامعه شیعىِ ماست. 🆔 @ShamimeOfoq
🌹 ظهر روز دهم 😢 🍃 ظهر عاشورا به عصر رسیده بود. چکاچک شمشیرها فرونشسته بود. روح همۀ آن‌ هفتادودو نفر در آسمان ایستاده به انتظار بود؛ انتظار رسیدن امامی که جانشان را فدایش کرده بودند. دیگر مردی از بنی‌هاشم نبود. زن‌ها این را فهمیدند. این را فهمیدند که دیگر تاب نیاوردند، از خیمه بیرون دویدند و آشفته و پریشان، خودشان را به بالای بلندی رساندند، چشم‌ ترسان شهادت حسین علیه‌السلام و بی‌رحمی نامردمان پس از او. زینب (سلام الله علیها) رسید. جسد عزیزش را روی زمین گرم کربلا، افتاده دید...به‌جای هر عکس‌العملی، هر شکایتی، رفت به‌طرف جسد عزیزش ابی‌عبدالله. خطاب به جدش پیغمبر، صدایش بلند شد: «ای جد عزیزم! ای پیغمبر بزرگوار! نگاهی به صحرای گرم کربلا بکن. این حسین توست که در میان خاک و خون می‌غلتد و افتاده... زینب مو پریشان نکرد. پنجه به‌صورت نکشید. مویه نکرد. به‌جای همه این‌ها، به‌جای رسم آشنای عرب، دست برد زیر پیکر برادر. بدن چاک‌چاک و به خون غلتیدۀ حسین را در آغوش گرفت و با صدای بلند گفت: «خدایا! این قربانی را از آل محمد قبول کن. 🆔 @ShamimeOfoq
وقت خوندن داستانه.pdf
حجم: 79.4K
🌷 وقت خوندن داستانه 🌈 🌷 حسین‌بن‌علی ایستاد روبه‌روی لشکر کوفی‌ها. تا چشم کار می‌کرد، سواره و پیاده، شمشیربه‌دست و تیرکمان به دوش، مقابلش صف‌کشیده بودند. صدای امام در صحرای کربلا پیچید: «آیا فریادرسی هست که محض رضای خدا به فریاد ما برسد؟ آیا کسی هست که شر دشمن را از حرم اهل‌بیت پیامبر دفع کند؟» چیزی در دل مرد تکان خورد. حالی به حالی شد انگار. رفت چهره‌به‌چهره ایستاد روبه‌روی فرمانده‌اش، عمر سعد. گفت: «تو واقعاً با این مظلوم جنگ خواهی کرد؟» عمر سعد جواب داد: «به خداوندی خدا قسم! جنگی می‌کنم که آسان‌ترین مرحله‌اش، به پرواز درآمدن سرها و جدا افتادن دست‌ها از بدن‌ها باشد!»....🖤 ادامه این داستان را در فایل بالا بخوانید. 🆔 @ShamimeOfoq
شهدای مظلوم دانش آموز اقدام تروریستی در حرم شاهچراغ علیه‌السلام💔 💠 فرا رسیدن ۸ آبان ماه سالروز شهادت شهید حسین فهمیده و روز گرامی باد 4 ربیع الثانی /8 آبان 1401____ 🕋🕌 آستان قدس اباالفضلی امامزاده سیدعلی علیه السلام ‌ •┈•• @shahseyedaliQOM ••┈• ___ارتباط با ادمین 👨🏻‍💻 @AdmiinShahSeyedAliQom