eitaa logo
امامزاده شاه سیدعلی علیه‌السلام قم
1.8هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
2.9هزار ویدیو
111 فایل
ارتباط با ادمین: @sayehrushan https://zil.ink/shahseyedaliQom
مشاهده در ایتا
دانلود
☘️ روحانی مسئول مشاوره به زندانیان محکوم ‌به اعدام در زندان رجایی شهر خاطره جالبی دارد: 🔸حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در یک کبابی مشغول کار می‌شود، ‌شبی پس از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع می‌کند و می‌رود در بالکن مغازه تا استراحت کند. درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه می‌کند و در جریان سرقت پول‌ها، صاحب مغازه به قتل می‌رسد. او متواری می‌شود؛ اما مدتی بعد، دستگیرش می‌کنند و به اینجا منتقل می‌شود. 🔸حکم قصاص جوان صادر می شود، اما اجرای آن حدود ۱۸-۱۷ سال به طول می‌انجامد؛ می‌گویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به‌ قول‌ معروف پوست‌ انداخته و اصلاح‌ شده بود. آن‌قدر تغییر کرده بود که همه زندانی‌ها قلبا دوستش داشتند. 🔸پس از این ۱۸-۱۷ سال، خانواده مقتول که آذری‌ بودند، برای اجرای حکم می‌آیند؛ همسر مقتول و سه دختر و ۷ پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمه‌چینی و شرح احوالات فعلی قاتل، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرف‌نظر کنند. همسر مقتول گفت: " من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کرده‌ام" و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچک‌ترین برادرمان واگذار شده است. به‌هرحال برادر کوچک‌تر هم زیر بار نرفت و گفت :"اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمی‌گذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سال‌ها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم." 🔸به‌هرحال روی اجرای حکم مصر بود. با خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آن‌ها روبه‌رو شود، چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی را بیاورند. یادم هست هوا به‌شدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛. او هم آرام رو به من کرد و گفت:"درخواستی ندارم." 🔸وقت کم بود و چاره دیگری نبود. مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ برادر و خواهر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند. جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آن‌ها گفت که اگر از قصاص صرف‌نظر کنند شیرش را حلالشان نمی‌کند. به‌هرحال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد همه‌چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت: "من یک خواسته دارم" من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه‌ دارید تا آخرین خواسته‌اش را هم بگوید. 🔸 شاگرد قاتل، گفت: "۱۸ سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کرده‌اید، حالا تنها ۹ روز تا محرم باقی‌مانده و تا ، ۱۸ روز. می‌خواهم از شما خواهش کنم اگر امکان دارد علاوه بر این ۱۸ سال، ۱۸ روز دیگر هم به من فرصت بدهید. *من سال‌هاست که سهمیه قند هر سالم را جمع می‌کنم و روز به نیت حضرت (علیه السلام )، شربت نذری به زندانی‌های عزادار می‌دهم. امسال هم سهمیه قندم را جمع کرده‌ام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (علیه السلام ) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم 🔸 حرف او که تمام شد فضا عوض شد. یک‌دفعه دیدم پسر کوچک مقتول منقلب شد، رویش را برگرداند و با بغض گفت من با ابوالفضل درنمی‌افتم من قصاص نمی‌کنم. برادرها و خواهرهای دیگرش هم با چشمان اشکبار به یکدیگر نگاه کردند و هیچ‌کس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد. 🔸 وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول ماجرا را برای مادرش تعریف کرد. مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص می‌کردید شیرم را حلالتان نمی‌کردم. *خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس(علیه السلام ) ختم به خیر شد و دل ۱۱ نفر با نام مبارک ایشان نرم شد و از خون قاتل پدرشان گذشتند. 🌷صلی الله علیک ایها العبد الصالح نهم شهریور99════════════ 🔘حرم مطهر اباالفضل قمی ها امامزاده سیدعلی علیه السلام_قم🦋 ••✾@shahseyedaliQOM✾•• •┈┈••••✾✾•••┈┈• ▪️ایتا https://eitaa.com/shahseyedaliQOM ▪️ آپارات https://www.aparat.com/shahseyedaliQOM ▪️اینستاگرام https://www.instagram.com/shahseyedaliQOM
⁉️آیا میدانید «ذُخرُ الحسین» کیست؟ 🌴در جنگ بود که امیرالمؤمنین (علیه السلام) سیزده ساله را نقاب بر صورتش زد و زره پوشانید و روانه میدان کرد. 🔻معاویه، ابوشعتاء که دلاور عرب بود و در شام او را حریف هزار اسب سوار میدانستند به میدان فرستاد. ولی او گفت: در شأن من نیست که با این دلاوری هایم با این پسر بچه بجنگم! پسرم برای او کافیست...! ابوشعتاء 9 پسر خودش را به میدان فرستاد و آن نوجوان همه را به درک واصل کرد...! ابوشعتاء برای انتقام خون پسرانش خودش به میدان آمد اما فقط با یک ضربه به هلاکت رسید...! 💎امیرالمؤمنین (علیه السلام) به نوجوان فرمودند: بس است پسرم، برگرد...! 🔊تمام لشگر گفتند یا علی بگذار جنگ را تمام کند، اما امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: نه او پسرم ، قمر بنی هاشم است...! «اِنَهُ ذُخرُ الحسین»:🥀 🥀او ذخیره برای حسین است... 26محرم /13شهریور 1400_____ 🕋🕌حرم مطهر اباالفضل قمی ها امامزاده سیدعلی علیه السلام ‌ •┈•• @shahseyedaliQOM ••┈• ___ارتباط با ادمین 👨🏻‍💻 @AdmiinShahSeyedAliQom
📸 تصویری از حضور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید پورجعفری در حرم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام 4شعبان /16 اسفند 1400____ 🕋🕌حرم مطهر اباالفضل قمی ها امامزاده سیدعلی علیه السلام ‌ •┈•• @shahseyedaliQOM ••┈• ___ارتباط با ادمین 👨🏻‍💻 @AdmiinShahSeyedAliQom
31.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضرت علیه السلام 🎊🎉جشن شب میلاد حضرت عباس علیه السلام 🕌 آستان مقدس امامزاده سید علی علیه السلام 😍 12شعبان /24 اسفند 1400____ 🕋🕌حرم مطهر اباالفضل قمی ها امامزاده سیدعلی علیه السلام ‌ •┈•• @shahseyedaliQOM ••┈• ___ارتباط با ادمین 👨🏻‍💻 @AdmiinShahSeyedAliQom