eitaa logo
مرکز افق امامزاده محمد (ع) فم تفرش
37 دنبال‌کننده
401 عکس
170 ویدیو
14 فایل
☆بصیرت عاشورایی 1400 ☆اطلاعرسانی اقدامات اجتماعی،فرهنگی،قرآنی ☆روشنگری مذهبی و سیاسی ☆اخبار مهم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 قابل توجه عروس خانم ها 🌿 همسر شهید: مهریه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ام قرآن کریم بود و تعهُّد از داماد که مرا در راه تکامل و اهل بیت و اسلام هدایت کند. اولین عقد در «صور» بود که عروس چنین مهریه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای داشت. برای فامیلم، برای مردم عجیب بود اینها. 🌸✨ الگوی علم و عرفان و مبارزه، شهید مصطفی چمران را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸 🆔@shahzademahammad
🌷 فرمانده‌‌ی سپاه منطقه‌‌ی هفت کشور 🔹 یک بار هنگام عبور از دژبانی ستاد، چشمم به جوان خوش سیمایی افتاد که ایستاده بود و اجازه‌‌ی ورود‌‌‌‌ می‌‌خواست. افراد مستقر در دژبانی او را‌‌‌‌ نمی‌‌شناختند و اجازه ورود‌‌‌‌ نمی‌‌دادند... 🔹وقتی وارد ستاد شدم، هنوز در این ابهام بودم که آن جوان را کجا دیده ام. احترام خاصی برایش قائل بودند. 🔹 نام او را‌‌‌‌ نمی‌‌دانستم؛ «حاجی» صدایش‌‌‌‌ می‌‌کردند. آن روزها من نگهبان جلوی در پایگاه بودم. وقتی‌‌‌‌ می‌‌آمد با همه دست‌‌‌‌ می‌‌داد و احوالپرسی‌‌‌‌ می‌کرد. 🔹 گاهی که فوتبال بازی‌‌‌‌ می‌‌کردیم، دور او را‌‌‌‌ می‌گرفتند و‌‌‌‌ گرم بازی میشد. یکی از پاهایش کمی‌‌‌‌ می‌‌لنگید ولی سعی‌‌‌‌ می‌‌کرد توپ را بگیرد. به هر حال هیچ وقت از خودم نپرسیدم که این حاجی چه کاره است! 🔹یک روز در حسینیه عکسی را دیدم، حسابی جا خورده بودم عکس همان حاجی بود، او شهید شده بود. تازه فهمیدم که او فرمانده‌‌ی سپاه منطقه‌‌ی هفت کشور بوده است. 🌸✨ فرمانده‌‌ی متواضع، کم حرف و پرکار، شهید محمد بروجردی را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸 🆔@shahzademahammad
🌷 جذب حداکثری 🌿 تلفنی بهم گفتند: «یه مشت لات و لوت اومدن،‌‌‌‌ می‌‌گن‌‌‌‌ می‌‌خوایم بریم ستادِ جنگ‌‌های نامنظَّم.» رفتم و دیدم، ردشان کردم. یکیشان گفت: «آقای دکتر خودشون گفتن بیایین!» نصف بیشترشان همان وقتها شهید شدند. 🌸✨ الگوی علم و عرفان و مبارزه، شهید مصطفی چمران را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸
🌷 مبارزه با اسراف 🌿 تکه نانی را از گونی بیرون آورد و به من نشان داد و گفت: «برادر رحمان! این نان را‌‌‌‌ می‌‌شود خورد؟!» گفتم: «بله آقا مهدی،‌‌‌‌ می‌‌شود.» دوباره دست در گونی کرد و تکه نان دیگری را از داخل گونی بیرون آورد و گفت:«این را چطور؟» من سرم را پایین انداختم. چه جوابی‌‌‌‌ می‌‌توانستم بدهم؟ آقا مهدی ادامه داد: «اللّه بنده سی، چرا کفران نعمت‌‌‌‌ می‌‌کنید؟ آیا‌‌‌‌ می‌‌دانید که این نان‌‌‌‌ها با چه مصیبتی از پشت جبهه به اینجا‌‌‌‌ می‌‌رسد؟... هیچ‌‌‌‌ می‌‌دانید که هزینه‌‌ی رسیدن هر نان از پشت جبهه به اینجا لا اقل ده تومان است؟ چه جوابی دارید که به خدا بدهید...» 🌸✨ یاد و خاطره فرمانده‌‌ی مفقودالاثر، شهید مهدی باکری را با ذکر صلواتی گرامی‌‌‌‌ می‌‌داریم ✨🌸
🌷 دکتر، چشم و قلبِ لبنانی ها 🌿 جنوب لبنان به اسمِ دکتر مصطفی،‌‌‌‌ می‌‌شناختندش.‌‌‌‌می‌‌گفتند: «دکتر مصطفی چشم ماست، دکتر مصطفی قلب ماست.» 🌸✨ الگوی علم و عرفان و مبارزه، شهید مصطفی چمران را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸
🌷 محبوب و دوست داشتنی 1️⃣ همسر شهید: به محض اینکه وارد‌‌‌‌ می‌‌شد بچّه‌‌های یتیم دورش را‌‌‌‌ می‌‌گرفتند و از سر و کولش بالا‌‌‌‌ می‌‌رفتند؛ مثل زنبورهای یک کندو. مصطفی، پدرشان، دوستشان و هم بازی شان بود. 2️⃣ کم کم همه‌‌ی بچّه‌‌‌‌ها شده بودند مثل خود دکتر؛ لباس پوشیدنشان، سلاح دست گرفتنشان، حرف زدنشان. بعضی‌‌‌‌ها هم ریششان را کوتاه‌‌‌‌ نمی‌‌کردند تا بیش تر شبیه دکتر بشوند. بعداً که پخش شدیم جاهای مختلف، بچّه‌‌‌‌ها را از روی همین چیزها‌‌‌‌ می‌‌شد پیدا کرد. مثلاً از این که وقتی روی خاکریز راه‌‌‌‌ می‌‌روند نه دولاّ‌‌‌‌ می‌‌شوند، نه سرشان را‌‌‌‌ می‌‌دزدند. 🌸✨ الگوی علم و عرفان و مبارزه، شهید مصطفی چمران را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸