eitaa logo
شاه زمانی
57 دنبال‌کننده
263 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مستندات تاریخی دوران پهلوی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی در جنگ جهانی دوم ارتشی‌ها مقاومت کردند رضاخان فرمان توقف داد   در جنگ جهانی دوم در ظهر روز ۲۶ اوت ۱۹۴۱ (۴ شهریور ۱۳۲۰) سرلشکر ضرغامی عازم سعدآباد شد و به رضاشاه گزارشی داد. به رغم خوش‌بینی کاذب گزارش، رضاخان فهمید ارتشش در حال فروپاشی است. در عالم واقعیت‌ ها، امیدی به دفاع پیروزمندانه نبود و باقی‌ماندن رژیم او بستگی به پیامش به روزولت داشت. در نتیجه محمد شایسته وزیر مختار ایران در آمریکا دست به دامان دولت‌مردان آمریکایی و قرار شد آمریکا که قصد نداشت برای توقف تجاوزها کوشش کند، تقاضای ایران را برای میانجیگری آمریکا و توقف حملات، به انگلیس برساند. اما صحبت‌های والاس مری با شایسته، آخرین امید رضاخان را هم بر باد داد. مری گفت ما هدف بریتانیا را هدف خودمان می‌دانیم. همان‌ روز روزنامه نیویورک تایمز در مقاله سردبیرش تجاوز به ایران را منطقی دانست و درباره مقاومت ایرانی‌ها نوشت: این، واکنش منطقی ولی بیهوده ملتی است که بی‌چون و چرا خواستار حفظ بی‌طرفی و استقلال خود است. سردبیر نیویورک تایمز نوشت ایرانی‌ها می‌توانند از طالع سعد خود سپاسگزار باشند که انگلیسی‌ها پیش از نازی‌ها وارد خاک کشورشان شده‌اند. بعدازظهر آن روز زره‌پوش های انگلیس از جنوب اهواز گذشتند و با هیچ مقاومتی روبرو نشدند. بخشی از آن‌ها هم به قریه تل‌زویه رسیدند و زیر آتش توپ‌ها و مسلسل‌های ایرانی قرار گرفتند.   کتاب در آخرین روزهای رضا شاه  نویسنده: ریچارد استوارت  ترجمه کاوه بیات و عبدالرضا هوشنگ مهدی صفحه ۲۷۴  
در دوران سلطنت رضاه شاه، واگذاری مسئولیت دفاع از ایران مقابل آلمان در سال ۱۳۲۰ به ارتش هند واگذار شد ۱۸ ژوئن ۱۹۴۱ (۲۸ خرداد ۱۳۲۰) مسئولیت دفاع از ایران و عراق، به ارتش انگلیسی هند واگذار شد. ۳۰ ژوئن (۹ تیر) محمدعلی مقدم وزیر مختار ایران در لندن با خوشحالی به ایدن گفت امیدوار است آلمانی‌ها و روس‌ها دخل یکدیگر را بیاورند و قدرت بریتانیا افزایش پیدا کند. در همان‌روزهایی که وزیر مختار ایران برای انگلیسی‌ها آرزوی موفقیت می‌کرد، دولت بریتانیا نه‌تنها تصرف حوزه عملیات شرکت نفت انگلیس و ایران و بنادر خلیج فارس را در نظر داشت، بلکه تسخیر کرمانشاه نیز بخشی از برنامه‌اش بود. انگلیسی‌ها می‌خواستند از طریق رواندوز (در عراق) تهاجم دیگری به‌سمت مناطق شمالی ایران داشته باشند و تا جلفا، واقع در مرز ایران و شوروی پیشروی کنند. این‌ها اخباری بودند که ذوالفقار پاشا در اختیار شوهرخواهر فاروق پادشاه مصر، یعنی محمدرضا پهلوی قرار داد. او نیز موضوع را با پدرش رضاخان در میان گذاشت. کتاب متفقین در ایران  نویسنده لاک فرید بریسدن  ترجمه نادر پرتوی  و منصور صادق پور فصل نهم صفحه ۶۵ و ۶۶ @shahzamani_1357
رضا شاه واکنشی به مطالب توهین آمیز جراید انگلیس نسبت به خود نشان نمی داد در یکی از تلگرام‌های سر ریدر بولارد به لندن، تهدید به تحریم اقتصادی ایران به‌عنوان یک پیشنهاد در نظر گرفته شد. همان‌ زمان جراید انگلیس هم مطالب توهین‌آمیزی درباره رضاخان منتشر کردند. در قدم بعد انگلستان و شوروی توافق کردند اول یک‌ اقدام مشترک دیپلماتیک در قبال ایران به عمل آید. سپس در صورت لزوم فشار اقتصادی منظور شود. فردای این‌ تصمیم، روسای ستاد ارتش بریتانیا توصیه کردند اگر یک‌ اقدام نظامی ضرورت پیدا کند، این‌ عملیات به جنوب ایران محدود شود. چون برای تسخیر منابع نفت‌ خیر ایران، یک لشکر نیاز بود که باید از پشتیبانی یک‌ واحد کوچک هوایی برخوردار باشد. شوروی ۵ لشکر در قفقاز و ۳ لشکر دیگر در شرق دریای خزر در دسترس داشت و ایران برای مقابله با نیروی مشترک شوروی و انگلیس تقریباً ۹ لشکر بیشتر نداشت که از آن‌ میان نیز فقط ۲ لشکر مستقر در تهران از کارایی متوسطی برخوردار بودند. کتاب رضا شاه از تولد تا مرگ . نویسنده کیوان پهلوان صفحه ۲۸۸ @shahzamani_1357
با سقوط محمدرضا پهلوی، پنتاگون تسلیحات درخواستی شاه را به اسرائیل، مصر و عربستان فروخت استفن مک‌گلینچی می‌گوید در زمستان ۱۹۷۸ به ۱۹۷۹ که شاه سقوط کرد، آمریکا هم یک‌متحد کلیدی را از دست داد و هم پولسازترین مشتری تسلیحاتی‌اش را. همچنین خسارت بسیار زیادی از جهت سرمایه‌گذاری کلان خود (که بیشترشان تسلیحاتی بودند) در ایران متحمل شد. با لغو سفارش‌های تسلیحاتی ایران، پنتاگون طرحی آماده کرد که بسیاری از تجهیزاتی که خریدشان لغو شده بود، تا حد ممکن به اسرائیل، مصر و عربستان سعودی و باقی هم با تخفیف به ارتش آمریکا فروخته شوند. عربستان به خرید آواکس و چند سامانه پیشرفت موشکی که ایران خریدشان را لغو کرده بود، علاقه نشان داد. اسرائیل هم خواهان ۵۵ فروند از F16 ها شد. مصر هم برای بازسازی ارتش خود، پیشنهاد طیف گسترده‌ای از تجهیزات کمترپیشرفته را دریافت کرد. همچنین با فروش جت‌های F5E و تانک‌هایی که قرار بود در یمن شمالی به کار گرفته شوند، برای تجهیز عربستان موافقت شد. کتاب آمریکا و شاه . نوشته استفن مک ‌گلینچی . صفحه ۳۰۹ @shahzamani_1357
گوهر اسکندریان پژوهشگر ارمنی: نفت در انحصار درباریان محمدرضا شاه بود در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی دشوار بتوان مقامی پیدا کرد که به نحوی با انحصارات نفتی در ارتباط نباشد. باید گفت که سیاست آمریکا در خاور نزدیک و میانه بدون توجه به این‌ که رئیس‌جمهور از کدام حزب باشد تغییر اساسی نمی‌یافت. هم دموکرات‌ها و هم جمهوری‌خواهان از منافع انحصارهای بزرگ آمریکایی دفاع می‌کردند. کمک‌های آمریکا به محمدرضا شاه برای ایران بسیار گران تمام شد. تجربه حکومت‌ های جوان نشان می‌دهد که کمک‌های آمریکا آن‌ها را به وابستگی مالی و افزایش بدهی خارجی کشانده است. دولت‌ها برای بازگرداندن اصل و فرع این بدهی‌ها دوباره از آمریکا تقاضای کمک می‌کردند. هریمن سیاستمدار معروف آمریکایی، آشکارا اعلام کرد: کمک‌های آمریکا در واقع صندوق کمک به خود ایالات متحد است. کتاب روابط ایران و آمریکا (۱۹۴۲-۱۹۶۰). نوشته گوهر اسکندریان (استاد ارمنستانی) . صفحه ۱۱۸ و ۱۱۹ @shahzamani_1357
عدم سرکوب مخالفان و پاسخگویی سیاسی، بهانه غیر ممکن کارتر برای فروش تسلیحات به محمدرضا شاه بود شاه برای دادن هشدار به دولت کارتر و کنگره آمریکا، اواخر نوامبر ۱۹۷۶ قرارداد خرید ۵۰۰ نفربر زرهی، ۵۰۰ تانک و نفربر و مجموعه‌ای موشک‌ها و جنگ‌افزارهای ضدهوایی را با شوروی امضا کرد. این ‌قرارداد، بسیار بزرگ‌تر از معامله‌های کوچک پیشین شاه با مسکو بود. در ادامه کارتر شرط تازه‌ای برای فروش تسلیحات گذاشت؛ این‌ که فروش‌ شان باعث ارتقا و پیشرفت حقوق بشر در کشور دریافت‌ کننده شود. این ‌شرط و بهانه غیر ممکن مربوط به زمانی است که سرکوب مخالفان و فقدان پاسخگویی سیاسی در روزهای پایانی حکومت شاه به اوج خود رسیده بود. شرط مورد اشاره، یکی از فرازهای فرمان ۱۳ ریاست‌ جمهوری کارتر بود که در آن، به ‌جز مونتاژ قطعات فرعی و یدکی، تولید مشترک جنگ‌ افزارهای آمریکایی با کشورهای مشتری ممنوع شد. این ‌ممنوعیت خیلی زود آرزوهای ایران را برای تولید مشترک با آمریکا به باد داد. تمرکز نهایی این ‌فرمان کارتر معطوف به در نظر گرفتن سهمیه برای فروش تسلیحات بود. کتاب آمریکا و شاه . نوشته استفن مک ‌گلینچی . صفحه ۲۳۴ @shahzamani_1357
تحقیر شاه توسط آمریکا: محمد رضا به جای خرید فانتوم مدرن، به اصلاح اوضاع سیاسی و اقتصادی وخیم ایران بپردازد در سال ۱۹۷۷ محمدرضا شاه علاقه وافری به خرید جنگنده F4G نشان داد. اما پس از آن، پنتاگون این ‌محصول را در فهرست غیرقابل واگذاری خود گذاشت و به‌دلیل حساسیت‌های تکنولوژیک، آن را فقط برای استفاده در آمریکا در نظر گرفت. با توجه به این ‌موضوع، کمیته ارزیابی سیاسی توصیه کرد که در عوض به عنوان جایگزین، بسته‌ای شامل ۳۱ فروند F4E مجهز به هزار موشک رادارگریز شرایک در دسترس ایران قرار گیرد. موشک شرایک به ایران توانایی هدف‌ گرفتن موشک‌های زمین‌ به‌ هوا و سامانه‌های رادار زمینی را می‌داد. شاه F4G را می‌خواست چون دقیقاً برای همین هدف طراحی شده بود. این ‌جنگنده در اصل با اعمال تغییراتی در F4E ساخته شده بود. بنابراین F4E مجهز به موشک شرایک گزینه جذابی به نظر می‌آمد، هرچند سامانه شرایک به اندازه F۴G پیشرفته نبود. تازه دقت کمتری هم داشت. پیشنهاد F4E بخشی از یک بسته بسیار متنوع بود که شامل توپ‌های هُویتزِر و بارکش‌ ها می‌شد. کمیته ارزیابی سیاسی به ریاست برژینسکی توصیه کرد که این ‌قرارداد به‌ دلیل اهمیت بیشتر منافع استراتژیک تأیید شود. ونس و بسیاری از مقامات وزارت خارجه مردد بودند؛ آن‌ها ترجیح می‌دادند که شاه پولش را خرج اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران بکند که رو به وخامت بود. کتاب آمریکا و شاه . نوشته استفن مک ‌گلینچی . صفحه ۲۷۱
استفن مک ‌گلینچی: شاه با حکمرانی خود کامه با مردمانش ارتباط نداشت و راه سرکوب را پیش رو گرفته بود به ‌دلیل درهم‌ آمیختن گذار جاه‌طلبانه و پرشتاب ایران با حکمرانی خودکامه محمدرضا شاه، نارضایتی بی‌سابقه‌ای در میان مردم پدید آمد. خلاصه آن‌ که شاه با مردمانش ارتباط نداشت، آن‌ها اغلب محافظه‌کار و مذهبی بودند و در عوض، خودش سکولار و نوگرا. پیشرفت اقتصادی به‌ دلیل افزایش درآمد نفت در دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰ به شاه به‌ نوعی مهلت داد. اما وقتی در میانه دهه ۱۹۷۰ افزایش درآمد نفت متوقف گردید و تورم در کنار نابرابری‌های اجتماعی گسترده شدت گرفت، مردم برآشفته شدند. با انتخاب کارتر با آن شعارهای حقوق‌ بشری‌اش، شاه تصمیم گرفت از فشار احتمالی ایالات متحده پیشگیری کند و از اوایل سال ۱۹۷۷ به‌ صورت آزمایشی پروژه رفع محدودیت‌ها را آغاز کرد.  این ‌اقدام به شکل مرگباری راه را برای مخالفان شاه که پیش‌تر توسط ساواک سرکوب می‌شدند باز کرد تا با استفاده از نارضایتی عمومی، آن را به‌ سوی شاه هدایت کنند. کتاب آمریکا و شاه . نوشته استفن مک ‌گلینچی . صفحه ۲۵۳ @shahzamani_1357
شاه و هویدا، در مصاحبه های خبری منکر صدور نفت به اسرائیل می شدند   محمدرضا پهلوی و امیرعباس هویدا همیشه در مصاحبه‌های خود، منکر ارسال نفت به اسرائیل می‌شدند و ادعا می‌کردند که کنسرسیوم به اسرائیل نفت می‌فروشد و حتی پس از قرارداد نفتی 1973م، شاه مدعی شد هنگامی که نفتکش‌ها بنادر ایران را ترک می‌کنند، ایران از مقصد نهایی آنها بی‌خبر است! اسحاق رابین، نخست ‌وزیر اسرائیل، در سال 1354ش/ 1976م به تهران آمد. به محض ورود نخست‌وزیر اسرائیل به هتل رامسر، تعدادی از یهودیان ایرانی و کارشناسان اسرائیلی ــ که در طرح‌های مختلف کار می‌کردند و برای گذراندن تعطیلات به رامسر رفته بودند ــ او را شناختند و برایش کف زدند! در نتیجه خبر مسافرت نخست‌وزیر اسرائیل به ایران، ابتدا در میان جامعه یهودیان ایران و سپس در مطبوعات بین‌المللی منتشر شد، اما دولت ایران از انتشار آن در مطبوعات داخلی جلوگیری کرد. در این ملاقات شاه به رابین اطمینان داده بود که نفت ایران کماکان به اسرائیل صادر می‌شود و جای نگرانی نیست. در این دوران ایران به برکت چهار برابر شدن بهای نفت، به یکباره ثروتمند شده بود. بنابراین ارسال نفت ایران به اسرائیل، بدون وقفه تا انقلاب اسلامی ایران در سال 1979م/ 1357ش ادامه یافت.   اهرم‌ها: سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی صفات و عملکردهای شاه   نویسنده: فخر روحانی، جلد 1، تهران، بلیغ، 1370، صفحه های 192-193  
محمدرضا پهلوی برای جلوگیری از سقوط سلطنت به آغوش سرمایه‌داران بهائی و یهودی پناه برد   محمدرضا پهلوی، که مشروعیت و محبوبیتی در میان مردم ایران نداشت، هر لحظه بیم آن داشت که از طریق شورش داخلی، کودتا و یا انقلاب حکومتش سرنگون شود. پس وجود اسرائیل با حمایت کامل آمریکا، این موقعیت را برای او فراهم کرد، که قدرتش را تثبیت کند. شاه در آغاز، مخفیانه با اسرائیل ارتباط برقرار کرد و در دهه ۱۳۵۰ ــ که حمایت سرمایه‌داران بهائی و یهودی را در کنار خود دید ــ جرئت یافت تا به صورت آشکار، ارتباط خود را با اسرائیل اعلام کند و در این زمینه پرده‌پوشی را کنار بگذارد. عوامل شکل‌گیری رفتار سیاسی ایران در قبال اسرائیل نویسنده: علی‌رضا زهیری، فصلنامه انقلاب اسلامی، سال اول، پیش‌شماره اول (زمستان ۱۳۷۷)، صفحه ۱۵۴   @shahzamani_1357
رئیس وقت دانشگاه الازهر، در تلگرامی به شاه: رابطه سیاسی ایران با اسرائیل خیانت به مسلمین است دوره دوم رابطه ایران و اسرائیل، از 1332 تا 1341 را در بر می‌گیرد. دولت ایران در تلاش بود که روابطی مستقیم و رسمی با اسرائیل برقرار کند، ولی در تابستان 1339، جمال عبدالناصر دستور قطع روابط سیاسی با تهران را به دلیل هم‌پیمانی شاه با اسرائیل را صادر کرد و رفتار پهلوی را کمک به صهیونیست‌ها و مغایر با آرمان کشورهای عربی و اسلامی خواند. متعاقب این اقدام، شیخ شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر، نیز طی تلگرامی به شاه در 5 مرداد 1339، این عمل را خیانت به مسلمین قلمداد نمود و از وی انتقاد کرد. شاه نیز پنج روز بعد در پاسخ به تلگرام رئیس الازهر اعلام کرد: شناسایی اسرائیل توسط ایران ده سال قبل صورت گرفته و اکنون اتفاق تازه‌ای نیفتاده است! ارتباط ناشناخته، بررسی روابط ایران و اسرائیل 1327-1357 نویسنده: رضا زارع، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384، صفحه 37 @shahzamani_1357
گفتگوهای پنهانی محمدرضا شاه با اسرائیل بر سر فروش نفت از سال ۱۳۳۳ آغاز شد در پائیز ۱۳۱۳ سلطان حسین سنندجی، دبیر دوم سفارت ایران در لندن ضمن ملاقاتی با مردخای گازیت، دبیر اول سفارت اسرائیل، پیشنهاد فروش نفت ایران را کرد. گازیت بی‎درنگ موضوع را به دولت متبوعش گزارش داد. دو هفته بعد دو دیپلمات یکدیگر را در ضیافت ملکه الیزابت دوم، در کاخ باکینگهام دیدند. سنندجی به همکار اسرائیلی‎اش اطلاع داد به زودی معاون مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران به لندن خواهد آمد و هر گاه اسرائیل مایل به خرید نفت باشد این، فرصتی برای مذاکرات مقدماتی خواهد بود. گفتگوهای پنهانی محمدرضا پهلوی بر سر نفت نیز از همین سالها آغاز شد و در جریان آن، ایران با فروش نفت موافقت کرد. کتاب پادشاهان نفت نویسنده: اندرو اسکات کوپر فصل ۴ صفحه ۱۸۸ @shahzamani_1357
آلن دالس در رأس سازمان سیا، دارای سابقه آشنائی دیرین با علی امینی نخست وزیر محمدرضا شاه بود   علی امینی در طی دوران سفارت خود در آمریکا موفق شد ارتباطات وسیع تر و عمیق تری را با محافل قدرتمند این کشور برقرار و حمایت کامل این محافل را به خود جلب نماید. آلن دالس که در آن سال ها در رأس سازمان سیا قرار داشت، دارای سابقه آشنائی دیرین با امینی بود و زمانی که در ترکیب «هیئت ماوراء بحار» آمریکا وارد ایران شد، میهمان امینی بود. امینی مهره ای بود که می توانست نقش یک آلترناتیو جدی را در قبال رژیم موجود ایفاء کند و یا حداقل به عنوان یک نیروی موازی، اهرمی نیرومند برای فشار بر رژیم پهلوی باشد. پس از فراخوانی امینی به تهران و حمایت های آمریکا در کارزاری که در رابطه با به قدرت رساندن امینی به راه افتاده بود در نهایت دکتر علی امینی در تاریخ 17 اردیبهشت 1340 به قدرت رسید و نخست وزیر ایران شد ولی این صدارت در تاریخ 27 تیر 1341 پایان پذیرفت و امینی داوطلبانه از قدرت کناره گرفت! سقوط دولت امینی هر چند پایان اوج زندگی سیاسی اوست، معهذا نقش وی در دیپلماسی امریکا به پایان نرسید و امینی تا سال 1347 به حیاتی بی رمق ادامه داد.   کتاب مطبوعات عصر پهلوی - مجله سپید و سیاه به روایت اسناد ساواک صفحه ۱۷۳  
مردم در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی نامحرم بودند/ شاه نمی خواست مردم چیزی از کاپیتولاسیون بدانند   رژیم شاه و حامیان کاپیتولاسیون بسیار تلاش کردند خبر آنچه اتفاق افتاده است به عموم مردم نرسد، اما چنین نشد و امام خمینی موضع‌گیری بسیار تندی نسبت به فعالیت رژیم پهلوی داشت. به دنبال نطق و اعلامیه حضرت امام، مردم به اعتراض دست زدند و روحانیان شهرها طی نامه و تلگراف و طومار خواستار لغو فوری کاپیتولاسیون شدند. نطق و حرکت امام در مخالفت با این لایحه، رژیم را به عکس‌العمل وادار کرد و در اولین اقدام، حسنعلی منصور در مصاحبه‌ای مطبوعاتی و سخنرانی در مجلس سنا در ۹ آبان ۱۳۴۳ سعی کرد تصویب کاپیتولاسیون را همانند آنچه در مقابل نمایندگان سنا انجام داده بود، بی‌اهمیت جلوه دهد. منصور همان ادعاهای مطرح ‌شده در مجلس سنا مبنی بر اینکه این قضیه تنها به ایران اختصاص ندارد و کشورهای مختلفی که آمریکا در آنها حضور داشته است نیز چنین امتیازی به آمریکا داده‌اند، دوباره مطرح کرد. وی می‌کوشید مصونیت‌های داده‌ شد را ناچیز و دامنه آن را محدود جلوه دهد. کتاب قلم و سیاست: از کودتای ۲۸ مرداد تا ترور منصور- نوشته محمدعلی سفری-  جلد ۲، تهران، نشر نامک ۱۳۷۳ ، صفحه ۶۴۹  
سهم بخش کشاورزی در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی در تولید ناخالص داخلی به پایین‌ترین حد خود رسیده بود آمارهای ارائه‌شده بانک مرکزی در سال‌های پس از اصلاحات ارضی در دوره پهلوی دوم، بیانگر سیر نزولی سریع بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی کشور است. براساس گزارش سالانه بانک مرکزی، سهم بخش کشاورزی کشور در آغاز اصلاحات ارضی، یعنی در سال 1341، در تولید ناخالص داخلی 9/27 درصد بود، اما طی سال‌های بعد کاهش یافته و سرانجام در سال 1356، به پایین‌ترین حد خود یعنی 3/ 9 درصد رسیده است. این در حالی بود که در آخرین سال حاکمیت رژیم پهلوی، هنوز حدود 40 درصد از جمعیت فعال کشور، در بخش کشاورزی فعالیت می‌کردند. در زمان سلطنت محمدرضا پهلوی کشور نه تنها در مسیر پیشرفت اقتصادی قرار نداشت، بلکه حتی در زمینه کشاورزی و دامپروری نیز، روزبه‌روز به واردات خارجی وابسته‌تر می‌شد. گذشته از آمارهای رسمی بانک مرکزی، اسدالله علم به عنوان وزیر دربار، در دوران اوج درآمدهای نفتی، در یاداشت‌های خود به تاریخ 3/11/ 1354، با اشاره به مشکلات اقتصادی کشور، وقوع انقلاب را پیش‌بینی کرده و نوشته است: «مطلبی که مرا بیشتر تحت تأثیر گذاشت، مذاکراتی بود که دیشب با عبدالمجید مجیدی رئیس سازمان برنامه و بودجه داشتم؛ چون چند تا پروژه مورد علاقه شاهنشاه را باید با او مذاکره می‌کردم. دیشب به منزل من آمده بود و به صورت وحشتناکی از کمی پول و هدر داده شدن پول در گذشته سخن می‌گفت، که بی‌نهایت ناراحتم کرد؛ یعنی وضع به طوری است که قاعدتا باید به انقلاب بیانجامد...».   درنگی در خیالات و توهمات فرح دیبا – مولف: سمیرا سجودی – پژوهشکده تاریخ معاصر-
ارتش شاه، بازیچه آمریکا در سرکوب جنبش ظفار در عمان بود دولت جدید آمریکا برای حفظ ثبات سیاسی و اقتصادی کشورهای منطقه، که در اردوگاه نظام سرمایه‌داری بودند، می‌کوشید و به هر طریق ممکن منافع آمریکا و متحدانش را در منطقه تأمین می‌کردند. بهترین شاهد و گواه بر این ادعا سرکوب جنبش ظفار در عمان بود که به وسیله نیروهای نظامی ایران در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی، محقق شد. جنبش ظفار، که گرایش و تمایلات مارکسیستی داشت و با هدف سرنگونی دولت عمان، که مایل به غرب بود، و بر سر کار آوردن حکومتی به اصطلاح چپ در این کشور شکل گرفت، منافع دنیای سرمایه‌داری و در رأس آن آمریکا را به خطر می‌انداخت، اما آمریکا در چارچوب دکترین نیکسون دیگر نیازی به مداخله مستقیم پیدا نکرد و اهداف خود را از طریق نیروهای نظامی ایران تحقق بخشید و این جنبش را سرکوب کرد. کتاب: دیکتاتوری و توسعه سرمایه‌داری در ایران – نویسنده: فرد هالیدی- ترجمه فضل‌الله نیک‌آئین- تهران- انتشارات امیرکبیر- صفحه ۲۸۷ @shahzamani_1357
اشتباه‌های مکرر محمدرضا پهلوی در مسئله بحرین به جدایی از ایران انجامید محمدرضا پهلوی به منظور جلب نظر کشورهای عرب محافظه‌کار منطقه خلیج فارس و ضمنا برای اینکه بتواند بر سر جزایر سه‌گانه با انگلستان چانه‌زنی کند به‌ یکباره و ناگهانی تصمیم خود را مبنی بر چشم‌پوشی از ادعای دیرینه ایران بر بحرین اعلام کرد؛ حال آنکه بحرین بخشی از خاک کشورمان به‌شمار می‌آمد و حتی در مجلس شورای ملی نیز نمایندگانی نیز داشت. شاه در دی‌ماه سال 1347ش، در یک کنفرانس مطبوعاتی در دهلی نو گفت: اگر اهالی بحرین نمی‌خواهند تحت حاکمیت ایران قرار گیرند ایران ادعای ارضی خود را بر این مجمع‌ الجزایر پس می‌گیرد و خواست اهالی بحرین مبنی بر استقلال را در صورت موافقت بین‌المللی می‌پذیرد؛ به همین دلیل دولت ایران در 18 اسفند سال 1348ش از دبیرکل سازمان ملل متحد تقاضای دخالت کرد و تصریح نمود هر نظری را که دبیرکل ابراز کند خواهد پذیرفت؛ مشروط بر اینکه به تصویب شورای امنیت سازمان ملل برسد. جالب اینجا بود که نظر دولت ایران و دبیرکل سازمان ملل متحد هر دو مراجعه به آرای عمومی مردم بحرین بود، اما این نظر با مخالفت صریح شیخ بحرین روبه‌رو شد و در نهایت این کار نیز انجام نشد و همین امر خود شاهدی است بر اشتباه‌های مکرر محمدرضا پهلوی در مسئله بحرین.   کتاب: خلیج فارس- نوشته آرنولد ویلسون- ترجمه محمد سعیدى  تهران، ۱۳۵۳  صفحه های ۵۴-۶۸  
شاه به دنبال بهره جویی از اسرائیل و لابی یهودی برای نفوذ به دولت آمریکا بود فقدان پایگاه مردمی و عدم مشروعیت رژیم شاه و وابستگی به خارج، مقابله با اعراب تندرو و ناسیونالیست های عرب علیه کشور و استفاده و بهره جویی از اسرائیل و لابی یهودی به منظور نفوذ به دستگاه سیاستگذاری خارجی ایالات متحده برای به دست آوردن کمک های نظامی و غیر نظامی برای نجات سلطنت محمدرضا پهلوی بود. کتاب مناسبات ایران و اسرائیل در دوره پهلوی دوم- نوشته: علی فلاح نژاد- فصل سوم- صفحه ۱۱۸ @shahzamani_1357
سپهبد حاجی علی کیا رئیس اداره ی اطلاعات ارتش شاه روابط حسنه ای با اسرائیل داشت یکی از مراکز ثقل مناسبات ایران و اسرائیل در بعد نظامی قرار داشت. نمایندگان دو کشور بهترین روابط را با سران نظامی کشور میزبان برقرار کرده بودند. از جمله می توان از روابط حسنه و خوب مایر عزری نماینده سیاسی اسرائیل با سپهبد حاجی علی کیا رئیس اداره ی اطلاعات ارتش شاه نام برد. سفرهای مقامات نظامی دو کشور تقریبا از نیمه دوم دهه ی 1330 شمسی با سفر سپهبد کیا به اسرائیل آغاز شد و با سفر ژنرال هرکابی به ایران که مذاکراتش با سپهبد کیا اساس همکاری آینده ی دو کشور را بنیان نهاد ادامه یافت. کتاب مناسبات ایران و اسرائیل در دوره پهلوی دوم- نوشته: علی فلاح نژاد- بخش چهارم- فصل سوم- صفحه ۱۶۶ @shahzamani_1357
دولت حسنعلی منصور مسیر تصویب قانون کاپیتولاسیون را هموار می کرد دولت حسنعلی منصور (سی و ششمین نخست‌وزیر محمدرضا شاه) از همان ابتدا شروع به هموار سازی راه تصویب قانون کاپیتولاسیون کرد. نقد اساسی به استراتژی اتخاذی منصور از جایی آغاز می‌شود که وی از مجلس سنا آن هم در ایام تعطیل تابستانی، تقاضای تشکیل جلسه فوق‌العاده برای رسیدگی به لایحه بودجه کل کشور و لایحه تأسیس مرکز آمار ایران و نیز تصویب دو فقره یادداشت بین وزارت خارجه و سفارت آمریکا می‌کند. منتها صحنه‌آرایی به گونه‌ای انجام می‌شود که سناتورها را تا نیمه‌شب در مجلس سنا نگاه می‌دارند و در شرایط خواب‌ و بیداری آنها، بدون اینکه اسمی از کاپیتولاسیون برده شود، نزدیک نیمه‌شب متن یادداشت‌های متبادله، که همان کاپیتولاسیون باشد، از تصویب سنا می‌گذرد. توجه به متن این جلسه فوق‌العاده مجلس سنا نشان‌دهنده توطئه‌ای است که هم دولت و هم گردانندگان مجلس سنا از افشای آن بیم داشتند. کتاب احیای کاپیتولاسیون و پیامدهای آن - نوشته: مسعود اسداللهی- تهران - صفحه ۴۹ @shahzamani_1357
احمد میرفندرسکی، معاون وزارت امور خارجه شاه، کاپیتولاسیون را تنها در ردیف یک معافیت مالیاتی معرفی می‌کرد مجلس سنا در مقابل استراتژی اتخاذی منصور مبنی بر بی‌اهمیت جلوه دادن کاپیتولاسیون منفعل شد. تنها عیسی صدیق بود که درباره معافیت بند «واو» ماده اول قرارداد وین توضیح بیشتر خواست. در پاسخ، احمد میرفندرسکی، معاون وزارت امور خارجه، عنوان کرد که با دستگاه‌های مختلف مملکت به این نتیجه رسیده‌اند که اعطای این مصونیت‌ها و این مزایا ضرری برای دولت شاهنشاهی ندارد و معافیت مالیاتی، معافیت مسکن و تغذیه مهم نیست. میرفندرسکی تصویب این قانون را ضرورتی برای تداوم همکاری ایران با دولت آمریکا دانست؛ بنابراین معاون وزارت امور خارجه کاپیتولاسیون را تنها در ردیف یک معافیت مالیاتی معرفی می‌کند و سناتور نیز بدون اینکه بخواهد از متن قرارداد وین آگاه شود، این اظهارات را قبول می‌کند و این نمونه دیگر تلاش دولت برای تصویب این لایحه است.   مجله اطلاعات هفتگی -  مقاله یاد و یادواره - نوشته: هاشم هوشی سادات، آبان 1365، صفحه ۳ @shahzamani_1357
علی امینی نخست وزیر شاه و دکتر حسن ارسنجانی وزیر کشاورزی به عنوان یک مهره وابسته به سفارت آمریکا شهرت یافت   با سقوط دیکتاتوری رضاشاه، احمد قوام در سال 1321 به نخست وزیری رسید و امینی 37 ساله را به معاونت خود برگزید. امینی در مجلس پانزدهم با کمک قوام نماینده تهران شد، در سال 1329 در کابینه علی منصور وزیر اقتصاد ملی گردید و در سال 1330 در کابینه اول مصدق نیز مجددا رأس این وزارتخانه قرار گرفت در این سال ها امینی نیز نقش منشی عمویش (قوام) را ایفا می کرد. علی امینی از همان زمان مورد توجه خاص دیپلماسی آمریکا قرار داشت و در کنار چهره هایی چون دکتر حسن ارسنجانی به عنوان یک مهره وابسته به سفارت آمریکا شهرت یافت. ارسنجانی، وزیر کشاورزی محمدرضا شاه و سفیر ایران در ایتالیا بود. در سال 1325 که امریکا وام 250 میلیون دلاری خود را به ایران پرداخت کرد، امینی، رئیس بانک صنعتی، را مطمئن ترین فرد برای اجرای طرح برنامه 7 ساله عمرانی، تشخیص داد و بدین ترتیب سازمان برنامه به ریاست عالیه عبدالرضا پهلوی و مدیریت مستقیم علی امینی تأسیس شد. آلوده ترین برگی که علی امینی را برای همیشه بدنام ساخت و مهر وابستگی به غرب را به پیشانی اش حک نمود، نقش وی در انعقاد قرارداد نفت با کنسرسیوم، معروف به قرارداد امینی ـ پیچ است. علی امینی مجدی معروف به علی امینی (۲۱ شهریور ۱۲۸۴ تهران – ۲۱ آذر ۱۳۷۱ پاریس)، سیاست‌مدار ایرانی، از اعضای جبهه ملی و یک دوره از اردیبهشت ۱۳۴۰ تا تیر ۱۳۴۱ نخست‌وزیر ایران بود.   کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی- جلد دوم  جستارهایی از تاریخ معاصر ایران – خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست
تحقیر محمدرضا پهلوی در سفر رسمی به انگلستان در سال ۱۳۲۷ سفر رسمی محمدرضا پهلوی به انگلستان در سال ۱۳۲۷ چون بنا به دعوت پادشاه انگلیس بود، جنبه رسمی داشته و اعلیحضرت شخصاً برای تماشای المپیک حرکت نکرده بودند و چون این مسافرت رسمیت داشته، باید تشریفات رسمی و کاملی که شایسته یک مملکت مستقل است در پذیرایی از ایشان به عمل آید. متأسفانه طبق اخباری که در قسمتی از منابع انگلیسی منتشر شده، طرز پذیرایی از پادشاه ایران به هیچ‌وجه شایسته شئون رئیس یک مملکت مستقل نبوده است. در این عکس هنگامی که پادشاه ایران یعنی مهمان پادشاه انگلستان به اتفاق خانواده سلطنتی به یک گاردن‌پارتی می‌روند، پادشاه ایران را در صف سوم حرکت‌کنندگان قرار داده‌اند. یعنی پیشاپیش پادشاه و ملکه انگلستان، و پس از آن ولیعهد انگلستان و مادر پادشاه انگلستان و در صف سوم پادشاه ایران و دختر دوم پادشاه انگلستان حرکت می‌کنند. روزنامه  تریبون‌دوناسیون   چاپ انگلستان ۳۰ مرداد ۱۳۲۷ @shahzamani_1357
حذف سرمایه های ملی و انسانی جامعه، توسط رضاخان بدون تردید سیاست حذف و خشونت رضاخان علیه چهره‎های نخبه و فرهیخته سیاسی و فرهنگی کشور موجب از دست رفتن سرمایه‎های عظیم ملی ایران زمین گردید. به طور مثال این مسئله راجع به امثال مدرس در بخش سیاسی، اجتماعی و مذهبی یا عشقی و فرخی و بهار در عرصه سیاسی و ادبی و … عیان و مشهود است. اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی فریدون کشاورز صفحه ۱۵۲-۱۵۳ @shahzamani_1357
شاه در مورد سفر هیأتی از وزارت امور خارجه اسرائیل به ایران: بیایند ولی با نهایت پنهان‌کاری در اسناد ساواک به تاریخ ۲۱ خرداد ۱۳۵۳ آمده است؛ قرار است هیأتی به شرح زیر آقای کیدرون، مدیرکل سیاسی وزارت امور خارجه و خانم وِرِد، رئیس اداره خاورمیانه و آقای آلگوم، رئیس تحقیقات و بررسی به منظور ارائه مطالب زیرین به کارمندان وزارت امور خارجه ایران در خصوص تحولات اخیر خاورمیانه و استراتژی شوروی و نفوذ آنها در کشورهای خاورمیانه در تاریخ ۷ تیرماه ۵۳ به ایران مسافرت نمایند. با توجه به این که موضوع مسافرت نامبردگان از شرف عرض پیشگاه شاهنشاه آریامهر گذشته و مورد تصویب ذات ملوکانه قرار گرفته است و مقرر فرموده‌اند نهایت پنهان‌کاری معمول گردد، لذا وزارت امور خارجه تقاضا دارد که مانند دفعه گذشته چنانچه کارمندانی از ساواک در جلسات سخنرانی‌های ارائه شده شرکت می‌نمایند، معرفی گردد. ضمناً چون نامبردگان فوق‌الذکر قبل از آغاز سخنرانی که در روزهای ۱۲ و ۱۳ تیرماه خواهد بود، مسافرت‌هایی به اصفهان و شیراز می‌نمایند، اقدامات حفاظتی درباره آنها معمول گردد. اسناد ساواک به تاریخ ۲۱ خرداد ۱۳۵۳   @shahzamani_1357