انا لله و انا الیه راجعون🏴
روح بلند و ملکوتی علامه حسن زاده آملی به ملکوت اعلی پیوست.
ضمن تسلیت به ساحت مقدس امام عصر ارواحنا فداه و رهبر فرزانه انقلاب و تمام شیعیان جهان، علو درجات آن یگانه دهر را از خداوند سبحان خواستاریم.
خداوند طول عمر بابرکت به رهبر معظم انقلاب و سایر خدمتگزاران اسلام و انقلاب عنایت فرماید...🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*حاضری یه میلیارد پول بگیری و ....؟
تقدیم به همه فرزندان شهدای گرانقدر 💔🥀
#شهیدانه 🌹
#دفاع_مقدس
#پیشنهاد_دانلود
#استوری
به رهبری حسین.pdf
488.5K
📥 نسخه PDF کتابچه به رهبری حسین
▪️بازخوانی ابعاد گوناگون «حماسه اربعین» در بیانات امام خامنهای
هدایت شده از خاکریز بصیرت _ حسین امیدیان
شهیدانه♥️
روی هر کدوم که به دلت افتاد بزن :)
رفیق.شهید 🥀
https://digipostal.ir/cha8pta
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/ch1nnpl
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/c4y1spv
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/clbztm8
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/c70bvf1
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/c2b4gao
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/cfd86bh
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/ckg811x
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/c2bxfbn
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/cu07586
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/cubrqqz
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/c8xnn80
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/cfyhzuo
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/cwww62q
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/cghtudd
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/c8m9jy8
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/cap7zpp
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/c4pfcoo
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
https://digipostal.ir/c3h4fkn
حالا برای شادی روح اون شهید 3 تا صلوات بهش هدیه کنید
سلام دوست عزیز🌸
دوستدارم توهم راه من را ادامه بدی و قدس آزاد شود🕊
ازطرف برادر شهیدت:محمد طحان✨
تاریخ شهادت: ۱۴۰۰
یه صلوات هدیه کنیم بهشون
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💚
《🌿♡°|=|°♡🌿》
🍀@shaidhojaji🍀
سلام دوست عزیز🍃
به همه دوستانم گفتم هروقت خواستید تفریح کنید
بیاید سر قبر من نیازی نیست حتما قرآن بخوانید
اگر مشکلی داشتید خواستید دردودل کنیدمن هستم…❣
از طرف برادر شهیدت:مهدی محمد حسین یاغی🌱
تاریخ شهادت:۹۲/۵/۹🕊
یه صلوات هدیه کنیم بهشون
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💚
《🌿♡°|=|°♡🌿》
🍀@shaidhojaji🍀
سلام دوست عزیز🌱
هیچکس جز خدا پشت آدم نیست
عمرت روی پای چیزی بزارکه ارزش داشته باشه…
از طرف برادر شهیدت علی خلیلی؛شهید امربه معروف ونهی از منکر🌸
تاریخ شهادت:۹۳/۱/۳🥀
یه صلوات هدیه کنیم بهشون
الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💚
《🌿♡°|=|°♡🌿》
🍀@shaidhojaji🍀
#داستان_شهید_حججی
بسم الله...
💥قسمت١٧💥
براش می نوشتم: " تو یه بار رفتی سوریه. الان نوبت بقیه ست. لطفاً دیگه تموم کن این مسئله رو!"‼️
وقتی می دید زورش به من نمی رسد😌 پیام میداد: "واگذارت می کنم به #حضرت_زینب علیها السلام. خودت باید جوابش را بدی."
میگفتم: "چرا اسم بی بی رو میاری وسط؟ چرا همه چیز را با هم قاطی می کنی؟"😥
می گفت: "برای اینکه داری #سنگ میندازی جلو پام."
آخر سر هم معطل من نماند. رفت و کار خودش را کرد.😔 همه زورش را زد تا بلاخره موافقت مسئولان را #لشکر را گرفت. 😔😌💙
یکروز کشاندمش کنار و با حالت #التماس گفتم: "محسن نرو. تو زن جوون داری، بچه ی کوچیک داری."😖 گفت: "نگران نباش حاجی. اونا هم خدا دارن. خدا خودش حواسش بهشون هست."😉
مرغش یک پا داشت. میدانستم اگر تا فردا هم باهاش حرف بزنم هیچ فایده ای نداره. میدانستم تصمیم خودش را گرفته که برود. هیچ چیز هم نمیتواند مانعش بشود. چشمام پر از #اشک شد. لبانم لرزید.
گفتم: "محسن. چون دوستت دارم دعا میکنم شهید نشی."
گفت: "چون دوستم داری دعا کن شهید بشم."
¦◊¦◊¦◊¦◊¦◊¦
یک شب "موسی جمشیدیان" را توی خواب دیدم. از #دوستان محسن بود که در سوریه شهید شده بود.
توی یک تابوت با لباس احرام دراز کشیده بود. یکدفعه از تابوت بلند شد و نشست رو به رویم.😶
بهم گفت: "چته خانم؟ چی میخوای؟" به گریه افتادم. گفتم: "شوهرم محسن خیلی بی قراره. میگه میخوام برم سوریه. میگه میخوام شهید بشم."😔
خندید و گفت: "بهش بگو عجله نکنه. وقتش میرسه، خوب هم وقتش میرسه. #شهید میشه خوب هم شهید میشه!"😇😮
از خواب پریدم. تمام بدنم می لرزید. خوابم را برای محسن تعریف کردم. بعد هم خیره شدم به او. قطرات درشت #اشک ،همینجور داشت از چشمانش پایین می افتاد.😭
میخواست از خوشحالی بال دربیاورد و پرواز کند. من داشتم از #ترس، قالب تهی میکردم او از #شوق.😔👌🏻💙
.
با چشمان خودم میدیدم که برای رفتن به سوریه دارد مثل #پروانه میسوزد.😔
طاقت نیاوردم. مثل سال پیش، #دوباره کاغذ و خودکار برداشتم و #نامه نوشتم به امام حسین علیه السلام.😇
نوشتم: "آقاجان. شوهرم میخواد بره سوریه که از حریم خواهرتون دفاع کنه. میدونم شما هر کسی رو راه نمی دید. اما قسم تون میدم به حق مادرتون که بذارید محسن بیاد. من به سوریه رفتنش راضی ام. من به شهادتش راضی ام."💙
بعد هم نامه رو فرستادم کربلا. میدانستم آقا دست خالی ردم نمیکند. نه من و نه محسن را.😔💝🌷
نوش نگاه پر مهرتون😌👌🏻
التماس دعا دارم😭
ادامـه دارد...
《🌿♡°|=|°♡🌿》
🍀@shaidhojaji🍀
#داستان_شهید_حججی
بسم الله…
💥قسمت 8️⃣1️⃣💥
📛قبل از خواندن حتما حتما #نیت کنید📛
💙نکته: این پست کلیپ هست حتما گوش بدین😭
😔قرار بود صبح اعزام شود سوریه. شب قبلش با هم رفتیم #گلزار_شهدا.
تا بخواهیم برسیم گلزار ، توی ماشین فقط گریه میکردم و اشک میریختم. دیگر نفسم بالا نمی آمد.😢
بهم می گفت: "صبور باش زهرا. صبور باش خانم."
میگفتم: "نمیتونم محسن. نمیتونم."😭
به گلزار که رسیدیم، رفتیم سر مزار "علیرضا نوری" و "روح الله کافی زاده". بعد از مقداری محسن پاشد و رفت طرف سنگ شهدای #جاویدالاثر.
گفت: "میخوام ازشون اجازه رفتن بگیرم."😌
دنبالش میرفتم و برای خودم #گریه میکردم و زار میزدم. برگشت.
بازویم را گرفت و گفت: "زهرا توروخدا گریه نکن. دارم میمیرم."😭
گفتم: "چیکار کنم محسن. ناآرومم. تو که نباشی انگار منم نیستم. انگار هیچ و پوچم. نمیتونم بهت بگم نرو. اما بگو با #عشقت چیکار کنم؟"😩
رفتیم خانه. تا رسیدیم کاغذ و خودکاری برداشت و رفت توی اتاق. بهم گفت: "میخوام #تنها باشم."
فهمیدم میخواهد #وصیت_نامه اش را بنویسد. مقداری بعد از اتاق آمد بیرون. نگاه کردم به #چشمانش. سرخ بود و پف کرده بود.
معلوم بود حسابی گریه کرده. 😭😭
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
روز اعزام بود. موقع خداحافظی. به پدر و مادرش گفت: "نذر کرده بودم اگر دوباره قسمتم شد و رفتم سوریه پاتون رو ببوسم."😍
افتاد و پای #پدر و #مادر ش را بوسید. بعد هم خواهرهاش رو توی بغل گرفت و ازشان خداحافظی کرد. همه #گریه میکردند.😭
همه #بیقرار بودند. رو کرد بهشان و گفت: "یاد بی بی حضرت زینب علیها السلام کنید. یاد اسیریش.😔یاد غم ها و مصیبت هاش.😭اینجور آروم میشید. خداحافظ."
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
رفتیم #ترمینال برای بدرقه اش. پدر و مادرم بودند و مامان خودش و آبجی هاش. علی کوچولو هم که بغل من بود.
تک تک مان را بوسید و ازمان خداحافظی کرد.
پایش را که توی اتوبوس گذاشت، یک لحظه برگشت. 😌
نگاهمان کرد و گفت: "جوانان #بنی_هاشم، #علی_اکبرتون داره می ره! "
همه زدیم زیر گریه. 😭😭😭
.
پ.ن: بنده حقیر رو هم از دعای خیرتون محروم نکنید..بشدت محتاج دعاتونم
《🌿♡°|=|°♡🌿》
🍀@shaidhojaji🍀
برادر گرامی باحفظ نگاهت
وخواهر گرامی با حفظ حجابت
حافظ خون شهدا باش :)
بخش هایی از وصیت نامه شهید محسن حججی:🌱
برادر عزیزم....
اگر روزی مرا در لباس شهادت دیدی آن لحظهای را به یاد بیاورید که بر بالین عباسابنعلی حاضر شد و داغ برادر کمرش را خم کرد.
مبادا ناسپاسی کنیم که به هدیهای که تقدیم اسلام کردهاید شک کنیم
#ادامه_دارد
《🌿♡°|=|°♡🌿》
🍀@shaidhojaji🍀
بخش هایی از وصیت نامه شهید محسن حججی؛🌱
خواهرخوبم.....
لحظه وداع با شما مادر و پدرم مرا به یاد آن لحظه انداخت که اهلحرم،حضرت علیاکبر را راهی میدان جنگ می کردند. پس اگر من هم روسفید شدم غم و غصه و اشک و ناله خود را فدای علیاکبر کنید. مبادا داغ خود را ازداغ اهلحرم بیشتر بدانید.
#ادامه_دارد
《🌿♡°|=|°♡🌿》
🍀@shaidhojaji🍀
هدایت شده از شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعانحرم"
از خودم برات بگم؛ توی خونه پخش مستقیمِ کربلا دیدم فقط!💔
از خودم برات بگم…
یه گوشه ای نشستم و برو بیا دیدم فقط...
از خودم برات بگم؛ من خودم رو لحظه ای میون زائرا دیدم فقط!🥀 :)
هدایت شده از شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعانحرم"
از خودت بگو برام
از زمانی که رسیدی کربلا؛ بگو برام🙂💔
از خودت بگو برام؛ از یه جسمِ خسته تو شلوغیا بگو برام...
از خودت بگو برام؛ از خیابونی که میرسه به انتها بگو برام :)
هدایت شده از شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعانحرم"
از حرم برام بگو…
از شباش… علی الخصوص سحر کنارِ علقمه
از حرم برام بگو؛ از فراز روضه های غصه دارِ علقمه ...
از حرم برام بگو...
از حریمِ با صفای تک سوارِ علقمه🌙
هدایت شده از شَهیدمَجیدقُربانخانی🇵🇸"حرمدافعانحرم"
از خودت بگو برام...
توی هوای کربلا نفس زدن چه حالیه؟💔
یوسف یه #تسبیح هزارتایی داشت و هرشب ذکر می گفت، به دلیل #صلوات های زیادی که ایشون تو یک روز می فرستاد به محمد عشقی معروف شده بود و نام جهادیش شده بود
#محمد_عشقی .
#صبحتونشهدایے
دوستان عزیز💚
برای امروز تون برنامه دارید🤔
سعی کن که گذشته وبدی ها رو فراموش کن تاخداهم از بدی هامون و گناهامون بگذره؛نزار امروزت هم شبیه دیروزت باشه سعی کن بهترین روز زندگی رو برای خانوادهات درست کن❤️
《🌿♡°|=|°♡🌿》
🍀@shaidhojaji🍀
#داستان_شهید_حججی
بسم الله…
💥#قسمت19💥
هر روز محسن با #موتور می رفت به آن شش #پایگاه سر میزد. نیروها را خوب توجیه میکرد، ساعت ها به آن ها آموزش می داد و وضعیت زرهی شان را چک میکرد.😇👌🏻
چون توی #سفرقبل، دوره ی تانک تی ٩٠ روسی را گذرانده بود و به جز این تانک، از هر تانک دیگری هم خوب و دقیق سر در می آورد، نیرو ها رویش حساب ویژه ای باز میکردند.🙋🏻♂️ به چشم یک #فرمانده نگاهش میکردند.😲
بچه های #عراقی و #افغانستانی به غیر از کاربلدی و مهارت محسن، شیفته اخلاق و رفتارش هم بودند.😍💙
یک #جابر میگفتند، صد بار جابر از زبانش می ریخت.
خیلی از عصرها که محسن می رفت به پایگاه هایشان سر بزند، دیگر نمی گذاشتند شب برگردد.😑😄
او را پیش خودشان نگه می داشتند.
میگفتند: "جابر هم #عزیزدل ماست و هم توی این بیابان ،#قوت_قلب ماست."😍😇
✱✿✱✿✱✿✱✿✱
یکبار که توی خط بودیم، بهش گفتم: "محسن. هر بلایی بخواد اینجا سرمون بیاد. ولی خیلی ترسناکه که بخوایم #اسیر بشیم، بعدش #شهید بشیم."😖
نگاهم کرد. یک حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را برایم خواند: "مرگ برای #مومن مثل بوییدن یک #دسته_گل خوشبو است."😌👌🏻
خندید و گفت: "یعنی انقد راحت و آرام."
بعد نگاهی دوباره بهم کرد و گفت: "مطمئن باش اسارت هم همینه. #راحت و #آرام!"😉
✱✿✱✿✱✿✱✿✱✿
#عکس شهدای #مدافع_حرم نجف آباد را زده بود گوشه چادر. پشت سر هم. 🤗
بین آن عکس ها، یک جای خالی گذاشته بود. بچه های #حیدریون که میرفتند توی چادر، محسن آن جای خالی را نشان می داد و با #عربی دست و پا شکسته به آن ها میگفت: "اینجا جای منه. دعا کنید. دعا کنید هر چه زودتر پر بشه."😌
بچه های حیدریون با تعجب نگاهش میکردند. میگفتند:"این دارد چه می گوید؟"🤨😳
ادامه دارد...
《🌿♡°|=|°♡🌿》
🍀@shaidhojaji🍀