eitaa logo
شَــہـْیــدمُــحسِـنْ‌حُـجَـٰجـے♡🌹
16 دنبال‌کننده
550 عکس
273 ویدیو
20 فایل
کپی مطالب کانال بایک صلوات برای ظهورآقا حلال است💫 تاریخ تاسیس کانال:🌷💐۱۳۹۹/۹/۸💐🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
انا لله و انا الیه راجعون🏴 روح بلند و ملکوتی علامه حسن زاده آملی به ملکوت اعلی پیوست. ضمن تسلیت به ساحت مقدس امام عصر ارواحنا فداه و رهبر فرزانه انقلاب و تمام شیعیان جهان، علو درجات آن یگانه دهر را از خداوند سبحان خواستاریم. خداوند طول عمر بابرکت به رهبر معظم انقلاب و سایر خدمتگزاران اسلام و انقلاب عنایت فرماید...🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به رهبری حسین.pdf
488.5K
📥 نسخه PDF کتابچه به رهبری حسین ▪️بازخوانی ابعاد گوناگون «حماسه اربعین» در بیانات امام خامنه‌ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدانه♥️ روی هر کدوم که به دلت افتاد بزن :) رفیق.شهید 🥀 https://digipostal.ir/cha8pta ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/ch1nnpl ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/c4y1spv ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/clbztm8 ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/c70bvf1 ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/c2b4gao ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/cfd86bh ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/ckg811x ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/c2bxfbn ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/cu07586 ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/cubrqqz ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/c8xnn80 ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/cfyhzuo ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/cwww62q ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/cghtudd ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/c8m9jy8 ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/cap7zpp ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/c4pfcoo ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ https://digipostal.ir/c3h4fkn حالا برای شادی روح اون شهید 3 تا صلوات بهش هدیه کنید
شهادت هنر مردان خدا است🦋
سلام دوست عزیز🌸 دوستدارم توهم راه من را ادامه بدی و قدس آزاد شود🕊 ازطرف برادر شهیدت:محمد طحان✨ تاریخ شهادت: ۱۴۰۰ یه صلوات هدیه کنیم بهشون الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💚 《🌿♡°|=|°♡🌿》 🍀@shaidhojaji🍀
سلام دوست عزیز🍃 به همه دوستانم گفتم هروقت خواستید تفریح کنید بیاید سر قبر من نیازی نیست حتما قرآن بخوانید اگر مشکلی داشتید خواستید دردودل کنیدمن هستم…❣ از طرف برادر شهیدت:مهدی محمد حسین یاغی🌱 تاریخ شهادت:۹۲/۵/۹🕊 یه صلوات هدیه کنیم بهشون الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💚 《🌿♡°|=|°♡🌿》 🍀@shaidhojaji🍀
سلام دوست عزیز🌱 هیچکس جز خدا پشت آدم نیست عمرت روی پای چیزی بزارکه ارزش داشته باشه… از طرف برادر شهیدت علی خلیلی؛شهید امربه معروف ونهی از منکر🌸 تاریخ شهادت:۹۳/۱/۳🥀 یه صلوات هدیه کنیم بهشون الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💚 《🌿♡°|=|°♡🌿》 🍀@shaidhojaji🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله... 💥قسمت١٧💥 براش می نوشتم: " تو یه بار رفتی سوریه. الان نوبت بقیه ست. لطفاً دیگه تموم کن این مسئله رو!"‼️ وقتی می دید زورش به من نمی رسد😌 پیام می‌داد: "واگذارت می کنم به علیها السلام. خودت باید جوابش را بدی." می‌گفتم: "چرا اسم بی بی رو میاری وسط؟ چرا همه چیز را با هم قاطی می کنی؟"😥 می گفت: "برای اینکه داری میندازی جلو پام." آخر سر هم معطل من نماند. رفت و کار خودش را کرد.😔 همه زورش را زد تا بلاخره موافقت مسئولان را را گرفت. 😔😌💙 یکروز کشاندمش کنار و با حالت گفتم: "محسن نرو. تو زن جوون داری، بچه ی کوچیک داری."😖 گفت: "نگران نباش حاجی. اونا هم خدا دارن. خدا خودش حواسش بهشون هست."😉 مرغش یک پا داشت. میدانستم اگر تا فردا هم باهاش حرف بزنم هیچ فایده ای نداره. میدانستم تصمیم خودش را گرفته که برود. هیچ چیز هم نمیتواند مانعش بشود. چشمام پر از شد. لبانم لرزید. گفتم: "محسن. چون دوستت دارم دعا میکنم شهید نشی." گفت: "چون دوستم داری دعا کن شهید بشم." ¦◊¦◊¦◊¦◊¦◊¦ یک شب "موسی جمشیدیان" را توی خواب دیدم. از محسن بود که در سوریه شهید شده بود. توی یک تابوت با لباس احرام دراز کشیده بود. یکدفعه از تابوت بلند شد و نشست رو به رویم.😶 بهم گفت: "چته خانم؟ چی میخوای؟" به گریه افتادم. گفتم: "شوهرم محسن خیلی بی قراره. میگه میخوام برم سوریه. میگه میخوام شهید بشم."😔 خندید و گفت: "بهش بگو عجله نکنه. وقتش میرسه، خوب هم وقتش میرسه. میشه خوب هم شهید میشه!"😇😮 از خواب پریدم. تمام بدنم می لرزید. خوابم را برای محسن تعریف کردم. بعد هم خیره شدم به او. قطرات درشت ،همینجور داشت از چشمانش پایین می افتاد.😭 میخواست از خوشحالی بال دربیاورد و پرواز کند. من داشتم از ، قالب تهی میکردم او از .😔👌🏻💙 . با چشمان خودم میدیدم که برای رفتن به سوریه دارد مثل میسوزد.😔 طاقت نیاوردم. مثل سال پیش، کاغذ و خودکار برداشتم و نوشتم به امام حسین علیه السلام.😇 نوشتم: "آقاجان. شوهرم میخواد بره سوریه که از حریم خواهرتون دفاع کنه. میدونم شما هر کسی رو راه نمی دید. اما قسم تون میدم به حق مادرتون که بذارید محسن بیاد. من به سوریه رفتنش راضی ام. من به شهادتش راضی ام."💙 بعد هم نامه رو فرستادم کربلا. میدانستم آقا دست خالی ردم نمیکند. نه من و نه محسن را.😔💝🌷 نوش نگاه پر مهرتون😌👌🏻 التماس دعا دارم😭 ادامـه دارد... 《🌿♡°|=|°♡🌿》 🍀@shaidhojaji🍀
بسم الله… 💥قسمت 8️⃣1️⃣💥 📛قبل از خواندن حتما حتما کنید📛 💙نکته: این پست کلیپ هست حتما گوش بدین😭 😔قرار بود صبح اعزام شود سوریه. شب قبلش با هم رفتیم . تا بخواهیم برسیم گلزار ، توی ماشین فقط گریه میکردم و اشک میریختم. دیگر نفسم بالا نمی آمد.😢 بهم می گفت: "صبور باش زهرا. صبور باش خانم." میگفتم: "نمیتونم محسن. نمیتونم."😭 به گلزار که رسیدیم، رفتیم سر مزار "علیرضا نوری" و "روح الله کافی زاده". بعد از مقداری محسن پاشد و رفت طرف سنگ شهدای . گفت: "میخوام ازشون اجازه رفتن بگیرم."😌 دنبالش میرفتم و برای خودم میکردم و زار میزدم. برگشت. بازویم را گرفت و گفت: "زهرا توروخدا گریه نکن. دارم میمیرم."😭 گفتم: "چیکار کنم محسن. ناآرومم. تو که نباشی انگار منم نیستم. انگار هیچ و پوچم. نمیتونم بهت بگم نرو. اما بگو با چیکار کنم؟"😩 رفتیم خانه. تا رسیدیم کاغذ و خودکاری برداشت و رفت توی اتاق. بهم گفت: "میخوام باشم." فهمیدم میخواهد اش را بنویسد. مقداری بعد از اتاق آمد بیرون. نگاه کردم به . سرخ بود و پف کرده بود. معلوم بود حسابی گریه کرده. 😭😭 ✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿ روز اعزام بود. موقع خداحافظی. به پدر و مادرش گفت: "نذر کرده بودم اگر دوباره قسمتم شد و رفتم سوریه پاتون رو ببوسم."😍 افتاد و پای و ش را بوسید. بعد هم خواهرهاش رو توی بغل گرفت و ازشان خداحافظی کرد. همه میکردند.😭 همه بودند. رو کرد بهشان و گفت: "یاد بی بی حضرت زینب علیها السلام کنید. یاد اسیریش.😔یاد غم ها و مصیبت هاش.😭اینجور آروم میشید. خداحافظ." ✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿ رفتیم برای بدرقه اش. پدر و مادرم بودند و مامان خودش و آبجی هاش. علی کوچولو هم که بغل من بود. تک تک مان را بوسید و ازمان خداحافظی کرد. پایش را که توی اتوبوس گذاشت، یک لحظه برگشت. 😌 نگاهمان کرد و گفت: "جوانان ، داره می ره! " همه زدیم زیر گریه. 😭😭😭 . پ.ن: بنده حقیر رو هم از دعای خیرتون محروم نکنید..بشدت محتاج دعاتونم 《🌿♡°|=|°♡🌿》 🍀@shaidhojaji🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برادر گرامی باحفظ نگاهت وخواهر گرامی با حفظ حجابت حافظ خون شهدا باش :)
بخش هایی از وصیت نامه شهید محسن حججی:🌱 برادر عزیزم.... اگر روزی مرا در لباس شهادت دیدی آن لحظه‌ای را به یاد بیاورید که بر بالین عباس‌ابن‌علی حاضر شد و داغ برادر کمرش را خم کرد. مبادا ناسپاسی کنیم که به هدیه‌ای که تقدیم اسلام کرده‌اید شک کنیم 《🌿♡°|=|°♡🌿》 🍀@shaidhojaji🍀
بخش هایی از وصیت نامه شهید محسن حججی؛🌱 خواهرخوبم..... لحظه وداع با شما مادر و پدرم مرا به یاد آن لحظه انداخت که اهل‌حرم،حضرت علی‌اکبر را راهی میدان جنگ می کردند. پس اگر من هم روسفید شدم غم و غصه و اشک و ناله خود را فدای علی‌اکبر کنید. مبادا داغ خود را ازداغ اهل‌حرم بیشتر بدانید. 《🌿♡°|=|°♡🌿》 🍀@shaidhojaji🍀
از خودم برات بگم؛ توی خونه پخش مستقیمِ کربلا دیدم فقط!💔 از خودم برات بگم… یه گوشه ای نشستم و برو بیا دیدم فقط... از خودم برات بگم؛ من خودم رو لحظه ای میون زائرا دیدم فقط!🥀 :)
از خودت بگو برام از زمانی که رسیدی کربلا؛ بگو برام🙂💔 از خودت بگو برام؛ از یه جسمِ خسته تو شلوغیا بگو برام... از خودت بگو برام؛ از خیابونی که میرسه به انتها بگو برام :)
از حرم برام بگو… از شباش… علی الخصوص سحر کنارِ علقمه از حرم برام بگو؛ از فراز روضه های غصه دارِ علقمه ... از حرم برام بگو... از حریمِ با صفای تک سوارِ علقمه🌙
از خودت بگو برام... توی هوای کربلا نفس زدن چه حالیه؟💔
یوسف یه هزارتایی داشت و هرشب ذکر می گفت، به دلیل های زیادی که ایشون تو یک روز می فرستاد به محمد عشقی معروف شده بود و نام جهادیش شده بود .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋بــسم اللٌٰه رحــمـٰن رحـیم🦋
دوستان عزیز💚 برای امروز تون برنامه دارید🤔 سعی کن که گذشته وبدی ها رو فراموش کن تاخداهم از بدی هامون و گناهامون بگذره؛نزار امروزت هم شبیه دیروزت باشه سعی کن بهترین روز زندگی رو برای خانواده‌ات درست کن❤️ 《🌿♡°|=|°♡🌿》 🍀@shaidhojaji🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله… 💥💥 هر روز محسن با می رفت به آن شش سر میزد. نیروها را خوب توجیه میکرد، ساعت ها به آن ها آموزش می داد و وضعیت زرهی شان را چک میکرد.😇👌🏻 چون توی ، دوره ی تانک تی ٩٠ روسی را گذرانده بود و به جز این تانک، از هر تانک دیگری هم خوب و دقیق سر در می آورد، نیرو ها رویش حساب ویژه ای باز میکردند.🙋🏻‍♂️ به چشم یک نگاهش میکردند.😲 بچه های و به غیر از کاربلدی و مهارت محسن، شیفته اخلاق و رفتارش هم بودند.😍💙 یک میگفتند، صد بار جابر از زبانش می ریخت. خیلی از عصرها که محسن می رفت به پایگاه هایشان سر بزند، دیگر نمی گذاشتند شب برگردد.😑😄 او را پیش خودشان نگه می داشتند. می‌گفتند: "جابر هم ماست و هم توی این بیابان ، ماست."😍😇 ✱✿✱✿✱✿✱✿✱ یکبار که توی خط بودیم، بهش گفتم: "محسن. هر بلایی بخواد اینجا سرمون بیاد. ولی خیلی ترسناکه که بخوایم بشیم، بعدش بشیم."😖 نگاهم کرد. یک حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را برایم خواند: "مرگ برای مثل بوییدن یک خوشبو است."😌👌🏻 خندید و گفت: "یعنی انقد راحت و آرام." بعد نگاهی دوباره بهم کرد و گفت: "مطمئن باش اسارت هم همینه. و !"😉 ✱✿✱✿✱✿✱✿✱✿ شهدای نجف آباد را زده بود گوشه چادر. پشت سر هم. 🤗 بین آن عکس ها، یک جای خالی گذاشته بود. بچه های که میرفتند توی چادر، محسن آن جای خالی را نشان می داد و با دست و پا شکسته به آن ها میگفت: "اینجا جای منه. دعا کنید. دعا کنید هر چه زودتر پر بشه."😌 بچه های حیدریون با تعجب نگاهش میکردند. می‌گفتند:"این دارد چه می گوید؟"🤨😳 ادامه دارد... 《🌿♡°|=|°♡🌿》 🍀@shaidhojaji🍀