از کوچهای عبور میکرد؛
کودکی را دید که سر به دیوار گذاشته بود،
و گریه میکرد!
نزدیک رفت،
کودک را روی دامن نشاند،
و اشکهایش را پاک کرد.
علت گریه ی بچه را پرسید؛
کودک گفت: بچههای اینجا
مرا از بازی طرد میکنند
و میگویند: چون پدر نداری
ما با تو همبازی نمیشویم...
اشک از چشمان مولا جاری شد؛
مقداری اشرفی به کودک داد،
و فرمود: برو با بچه ها همبازی شو
و اگر گفتند پدر نداری؛
بگو بابای من علیبنابیطالب است...
#بابامعلی
| کتابامیرالمومنین،ص۱۲۷
کربلایی_احسان_لطفی_–_شور_همه_عالم_و_آدم.mp3
9.44M
همه عالم و آدم هوادار علی
انبیاء همه خادم، به دربار علی
علی یا علی ...
#احسان_لطفی
بچه بودیم و در کوچه مان.mp3
1.39M
بچه بودیم و در کوچه مان
یک حسینیه ساختیم شبی
سقف آن بود چادر مادر
آجرش چند قوطی حلبی
#مهرداد_ملکی
دلم گرفته از این روزگار زجر آور
جهان که لطف ندارد، بگو نجف چخبر ..!
#بابام_علی
May 11
در هزاران جام گوناگون، شرابی بیش نیست
گرچه بسیارند انجُم، آفتابی بیش نیست
گرچه برخیزد ز آب بحر، موجی بیشمار
کثرت اندر موج باشد، لیک آبی بیش نیست ...
#کمیعرفان
برایِ کُشتَنِ عاشِق چه اِحتیاجْ به تیغ؟
خَمی به اَبرویَت اُفتَد تَمام گَردَد کار!
۱۱۰