گیفت شیشه ای به همراه تسبیح و پلاک با ذکر اهل البیت (ع)🌷 #گیفت #جشن_تکلیف #جشن_عبادت #جشن_قران #کادویی #هدیه #روزه_اولی 📌 #فروشگاه_شجره_طیبه @shajaretayebe_shiraz ثبت سفارش ایتا @admin_shajare 🌏خرید اینترنتی Www.miqatshiraz.ir 🏢خرید حضوری  شیراز،خیابان زند،روبروی خیابان خیام #فروشگاه_شجره_طیبه

پک حرمین شامل فرش و سنگ و عطر و نگین و خاک تربت و آب سرداب و...🌷 #پک_حرم #کادویی #پک_فرهنگی #پک #کادویی 📌 #فروشگاه_شجره_طیبه @shajaretayebe_shiraz ثبت سفارش @admin_shajare 🌏خرید اینترنتی Www.miqatshiraz.ir 🏢خرید حضوری  شیراز،خیابان زند،روبروی خیابان خیام #فروشگاه_شجره_طیبه

⏯ #استودیویی احساسی آقا به خدا خواب شبهامه کربلا هرجا که برم پیش چشمامه کربلا 🎙 #محمدحسین_پویانفر 🎙 #محمدرضا_نوشه_ور 🎙 #محمد_فصولی #شبتون_حسینی #التماس_دعا #نوآهنگ_محرم @shajaretayebe_shiraz

پک باب الحوائج (ع)🌷 شامل فرش حرم،سنگ صحن حرم،نگین انگشتری،آب سرداب،خاک تربت،عطر حرم،مهر و تسبیح #پک_فرهنگی #پک_باب_الحوائج #کادویی #فرهنگی #حرم 📌 #فروشگاه_شجره_طیبه @shajaretayebe_shiraz ثبت سفارش @admin_shajare 🌏خرید اینترنتی Www.miqatshiraz.ir 🏢خرید حضوری  شیراز،خیابان زند،روبروی خیابان خیام #فروشگاه_شجره_طیبه

ویژگی بیست و سوم ماه ذی القعده محمدعلی انصاری زمان: ۱:۱۸ حجم: ۴.۸ MB #ویدئو #ترنم_وحی @shajaretayebe_shiraz

#پاشنه_بلند_در_کافه چالش عدالت اجتماعی در ایران «... _هی‌ی‌ی‌! معلوم نبود (شاه) پول نفت رِ چه کار مِكِرد؟ یکی از پیرمردها گفت: «مِذِشت توی جیبش!» هانیه نیش‌خندی زد و گفت: «توی همون جیبی که الآن، آخوندای حکومت می‌ذارن!» جوان قهقه‌ای زد و گفت: «لااقل جيب شاه ته داشت، ولی جيب این آخوندا ته نداره!» ...» ___________________ 📈 برشی از رمان #پاشنه_بلند_در_کافه ، چالش عدالت اجتماعی جمهوری اسلامی در کتابی پر جاذبه ویژه جوانان #کتاب #رمان 📌 #فروشگاه_شجره_طیبه @shajaretayebe_shiraz ثبت سفارش @admin_shajare 🌏خرید اینترنتی Www.miqatshiraz.ir 🏢خرید حضوری  شیراز،خیابان زند،روبروی خیابان خیام #فروشگاه_شجره_طیبه

#معرفی_کتاب 📚پاشنه بلند در کافه نویسنده سه روایت در زمان های متفاوت رو به خواننده کتاب نشون میده. که در سراسر کتاب روایت شده ، دو داستان در دهه ۶۰ و یک داستان در زمان حال روایت شده ، داستان ها در مشهد اتفاق میفته... 🔸 داستان اول در مورد جوانی ست بنام امیرعلی که در دهه ۶۰ و در آمریکا تحصیلات دکترای خودش رو رها می کنه و به جبهه میره که این با مخالفت استادش روبرو میشه اما تصمیم خودش رو می گیره... 🔹 داستان دیگه در مورد گروهی خرابکار و توده ای هست که با اطلاع از موقعیت و فعالتیهای این جوان(جوان داستان اول) که بر ضد گروه خرابکار فعالیت میکنه.سعی در ترور اون دارن... 🔸 داستان سوم درباره خانم دکتری است که علاوه بر مطب به مناطق دورافتاده ی شهر میرود و به درمان افراد فقیر میپردازه و در کارهای جهادی و خیریه کمک میکنه... ♦️ نویسنده: عفت خادمی پور بغداده ♦️ تعداد صفحات: ۲۶۸ ♦️ انتشارات: معارف