بدانكه قرآن اگر چه يك حقيقت است اما آن را به حسب نزول مراتب بسيار است و به لحاظ مراتب، اسامی گوناگون و در هر نشأه اسمی خاص مطابق آن نشأه دارد. چنانكه انسانِ كامل يك حقيقت است و آن را اطوار و مقامات و درجات بسيار است و در هر طور و مقام، اسمی خاص دارد.
قرآن در عالَمی مجيد ناميده مي شود، و در عالمی عزيز، و در عالمی علیٌ حكيم، و در عالمی كريم، و در عالمی مبين و در عالمی حكيم. و اينها اسامی است كه در قرآن از آنها اسم برده شد و آن را هزاران اسم است كه شنيدن آنها با اين گوش سر امكان ندارد وانگهی
معانی هرگز اندر حرف نايد
كه بحر قلزم اندر ظرف نايد
و اگر در عالَم عشق حقيقی و محبت الهی دارای گوش باطنی هستی توانی آن نامها را بشنوی و آن اطوار را بنگری..
📚 هزارويك كلمه. حضرت علامه حسن زاده
آملی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• بعد یک وقتی به #ساحل مقصود رسید
می گویند #آقا شما نوبتتان تمام شده
الدنيا مَزرَعةُ الآخِرَةِ
هر گونه خود را که ساختی
درست کردی خودت را
و این نشئه برای این است که ما خودمان درست بسازیم
شما وقت تان به سر آمده است
به سوی #ابد رهسپار هستید
و دیگر ما #ابدی_هستیم
یعنی هستیم که هستیم
دیگر زوال و #هلاک و #فنا و اضمحلال و بوار و نابودی و این ها
راه ندارد در حریم وجود ما
و بعضی تعبیرات که شایع هست
عرض کردیم این طوری نباشد
که نیست صورت آیات و روایات
نیست که فلانی فوت کرده
فوت تباه شدن است
هیچ کس #فوت نمی کند
وفات است
اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ
و توفی اخذ شئ است به تمامه
مثلا یک مشت گندم این جا هست
آدم دستش را باز می کند
اگر تمام این دانه های #گندم را #چنگ زده جمع کرده
توفی کرد
حالا
يَتَوَفَّاكُمْ
يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ
آن شیئیت شئ که حقیقت #انسان است
آن توفی می شود
همه گرفته می شود به سوی عالم دیگر
آنی که اینجا مانده است
انسان نیست
قشری است لباسی است که این جا می گذارد
قشرهای دیگر را این جا می گذارد
آنی که حقیقت شماست
تشخص شماست
واقعیت شماست
او را توفی کرد
اخذ به تمام کرد
بله انسان حالا دیگر ابدی هست
هستیم که هستیم
و هرگونه خودمان را ساختیم
و شب و روز داریم خودمان را می سازیم
و ما کاری مهم تر از خود سازی نداریم
و ساختن ما این است که این دو تا بال علم و عمل را بپروارنیم
و به صورت انسان محشور بشویم
و انسان بوده باشیم.
#علامه_حسن_زاده_آملی
بارها از ما شنيده ايد كه گفتيم اعمال شما بذرهايي است كه در مزرعة جانتان مي افشانيد. پس:
هربوي كه از مشك و قرنفل شنوي
از دولت آن زلف چو سنبل شنوي
گر نغمه بلبل از پي گل شنوي
گل گفته بود گرچه ز بلبل شنوي
منبع: رساله حج
#حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی
@shakhehtoba