از لحظهای که پا به خانه گذاشت برکات خوش قدمیاش شروع شد ...
پسرکم آنقدر رویش حساس بود که لحظهای نمیگذاشت کسی نزدیکش شود و مدام اورا ناز میکرد .
اولین لبخند قشنگش را هم به برادرش آقا عبدالحسین هدیه داد .
#عبدالحسین
#لُطفُ_الزَّهرا
لطف الزهرا آنقدر بازیگوشی و تلاش کرد تا در همان حال به خواب رفت .
نور آفتاب از لابه لایه گلدوزی های پرده بر رویش میتابید و آن لحظه را زیبا کرده بود ،صدای اذان از پنجره، خانه را طنین انداخته بود و بوی کله پاچه کل خانه را فرا گرفته بود ...
سریع وضویی گرفتم و چادر گل گلی نمازم را به سر کردم و کنار دخترک به نماز ایستادم .
پسرکم عبدالحسین کنارم نشسته بود و مدام منتظر بود تا از سجده برخیزم تا او به مهر سجده کند ،من رو به قبله و آن پشت به قبله به نماز ایستاده بود و هرکار میکردم را طوطی وار تکرار میکرد ،فقط موقع سجده فکر میکرد مهر را باید لیس بزند 😅😄
وقتی نمازم تمام شد دست به دعا برداشتم و او همانند من دستانش را بالا آورد .زیر لب مثل من چیز هایی زمزمه میکرد ،
باخود گفتم کاش یکی از آنها کربلا باشد...
#عبدالحسین
39.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[💛🌻]
بلاخره یه چیزی تو این دنیا
باید باشه که خوبت کنه...
قرصی،دارویی،آدمی
آخ...آدمی...
💚
#لُطفُ_الزَّهرا
#عبدالحسین
6.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🫣
وقتی ازم میپرسن، تو خونه تنهایی چیکار میکنی؟
من :
😄
#عبدالحسین
#تنهایی_در_خانه
#آرامش
@shakhenabatema