eitaa logo
اندیشه مطهر (عمومی)
1.6هزار دنبال‌کننده
32 عکس
170 ویدیو
10 فایل
🟢رهبر معظم انقلاب : علما و فضلا و جوان‌ها - بخصوص طلاب جوان ما - بايد يك دوره كتاب‌هاي شهيد مطهري را خوانده باشند...(پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار ایه الله خامنه ای دامت برکاته ) ارتباط با مدیر کانال @Andishe2019
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ عوامل دین گریزی(۳) ♦️مبارزه با نیازهای طبیعی مردم به اسم دین❗️ 🔻يكى ديگر از موجبات اعراض و روگرداندن از دين، جنگ و ستيزى است كه برخى از داعيان و مبلّغان دينى بى‏خرد ميان دين و ساير غرايز فطرى و طبيعى بشر ايجاد مى‏ كنند و دين را به جاى اينكه مصلح و تعديل كننده غرايز ديگر معرفى كنند آن را ضد و منافى و دشمن ساير فطريّات بشر معرّفى مى‏ كنند. 🔻يكى از مختصّات دين اسلام اين است كه همه تمايلات فطرى انسان را در نظر گرفته، هيچ‏كدام را از قلم نينداخته و براى هيچ‏كدام سهم بيشترى از حقّ طبيعى آنها نداده است. 🔻معنى فطرى بودن قوانين اسلامى هماهنگى آن قوانين و عدم ضدّيت آنها با فطريّات بشر است؛ 🔻بعضى از مقدّس‏مآبان و مدّعيان تبليغ دين، به نام دين با همه چيز به جنگ برمى‏خيزند؛ شعارشان اين است: اگر مى‏خواهى دين داشته باشى پشت پا بزن به همه چيز، گرد مال و ثروت نگرد، ترك حيثيّت و مقام كن، زن و فرزند را رها كن، از علم بگريز كه حجاب اكبر است و مايه گمراهى است، شاد مباش و شادى نكن، از خلق بگريز و به انزوا پناه ببر، و امثال اينها. بنابراين اگر كسى بخواهد به غريزه دينى خود پاسخ مثبت بدهد بايد با همه چيز در حال جنگ باشد. 🔻بديهى است وقتى كه مفهوم زهد، ترك وسائل معاش و ترك موقعيّت اجتماعى و انزوا و اعراض از انسانهاى ديگر باشد؛ وقتى كه غريزه جنسى پليد شناخته شود و منزّه‏ ترين افراد كسى باشد كه در همه عمر مجرّد زيسته است؛ وقتى كه علم دشمن دين معرّفى شود و علما و دانشمندان به نام دين در آتش افكنده شوند و يا سرهاشان زير گيوتين برود مسلّماً و قطعاً مردم به دين بدبين خواهند شد.(ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (خورشيد دين هرگز غروب نمى‏كند)، ج‏۳، ص: ۴۰۵-۴۰۶- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️وظایف مربیان و مبلغان دین در برابر خطر دین گریزی یا راهکارهای مبارزه با دین گریزی 🔻مربّيان دين بايد اوّل بكوشند خودشان عالم و محقّق و دين‏شناس بشوند و به نام دين مفاهيم و معانى نامعقولى در اذهان مردم وارد نكنند كه همان معانى نامعقول منشأ حركتهاى ضدّ دينى مى‏شوند، 🔻ثانياً در اصلاح محيط بكوشند و از آلودگيهاى محيط تا حدود امكان بكاهند، 🔻ثالثاً از همه مهم‏تر و بالاتر اينكه به نام دين و به اسم دين با فطريّات مردم معارضه و مبارزه نكنند؛ 🔸آن وقت است كه خواهند ديد مردم‏ «يَدْخُلُونَ فِي‏ دِينِ اللَّهِ أَفْواجاً » ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (خورشيد دين هرگز غروب نمى‏ كند)، ج‏۳، ص:۴۰۵-۴۰۶- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️مرز بین «توحيد» و «شرک» در توسّل به اهلبیت علیهم السلام ⭕️به مناسبت هشتم شوال ، سالروز فاجعه دردناک تخریب قبور مطهر ائمه بقیع (علیهم السلام) 1️⃣ توسل به اولياي الهي بعنوان يكي از اسباب معنوي عين توحيد است :‌ 🔻بطور كلى، توسل به وسائل و تسبّب به اسباب، با توجه به اينكه خداست كه سبب را آفريده است و خداست كه سبب را سبب قرار داده است و خداست كه از ما خواسته است از اين وسائل و اسباب استفاده كنيم به هيچ وجه شرك نيست، بلكه عين توحيد است. 🔻در اين جهت، هيچ فرقى ميان اسباب مادى و اسباب روحى، ميان اسباب ظاهرى و اسباب معنوى، ميان اسباب دنيوى و اسباب اخروى نيست؛ منتهاى امر، اسباب مادى را از روى تجربه و آزمايش علمى مى‏توان شناخت و فهميد كه چه چيز سبب است؟ و اسباب معنوى را از طريق دين، يعنى از طريق وحى، و از طريق كتاب و سنّت بايد كشف كرد. 2️⃣ توسل به اولیای الهی عین عبادت خداوند است : 🔻 يكتاپرستى اين است كه انسان آنگاه كه رو به سوى خدا مى‏ آورد، هيچ چيز را وسيله و واسطه روآوردن قرار ندهد: «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي‏ فَإِنِّي قَرِيبٌ»: در روآوردن به سوى خدا لزومى ندارد و نبايست چيزى را وسيله و واسطه قرار داد. 🔻آری پس از آنكه آدمى به خدا روآورد و خدا را شناخت، در مرحله بعدى به اولياى خدا ازآن‏جهت كه اولياى خدا و پرستندگان خدا و فانى فى‏ اللَّه اند و مراحل عبوديت را طى كرده‏ اند، رو مى‏ آورد. 🔻در اين مرحله است كه آنها را وسيله استغفار و دعا قرار مى‏دهد؛ يعنى از آنها كه بندگان صالح خدايند و در جهان ديگر زنده‏ اند استمداد مى‏ كند كه از خداوند بخواهند كه فى المثل به قلب او روشنى عنايت فرمايد، گناهانش را به لطف و كرم خود ببخشايد. 🔻اين استمداد ازآن‏جهت رواست كه طرف، يك موجود زنده و حىّ مرزوق است و مراتب قرب را با قدم عبوديت پيموده است و مى‏تواند بهتر از ما مراتب تذلّل و عبوديت را انجام دهد و به همين جهت از ما مقرّب‏ تر است. 3️⃣ اولياي الهي وسائط جريان فيض خداوند به بندگان:‌ قرآن وسايط فيض را مى ‏پذيرد، درباره جبرائيل مى‏ فرمايد: قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِكَ‏(بقره: ۹۷)، درباره ملك الموت مى‏ فرمايد: قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ‏(سجده :۱۱) . 🔻در عين حال از باب اينكه وسايط فيض صرفاً مجرى قضا و قدر الهى هستند [از خود استقلال ندارند.] 4️⃣ در توسل و استشفاع به اولياء خدا اول بايد تحقيق كرد كه به شخصی باشد كه خداوند او را وسيله قرار داده است. چنانکه خداى متعال گناهكاران را ارشاد فرموده است كه در خانه رسول اكرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) بروند و علاوه بر اين كه خود طلب مغفرت مى‏ كنند، از آن بزرگوار بخواهند كه براى ايشان طلب مغفرت كند. 🔻قرآن كريم مى‏فرمايد: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً(نساء : ۴۶) «و اگر مردم هنگامى كه (با ارتكاب گناه) به خود ستم كردند، نزد تو مى‏ آمدند و از خدا آمرزش مى‏ خواستند و پيامبر هم براى ايشان طلب مغفرت مى‏كرد، خدا را توبه‏ پذير مهربان مى‏ يافتند.» ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ج 1ص ۲۶۳-۲۶۵؛ج۲ص۱۲۷-۱۳۳؛ج۱۴ص۲۳۱-۲۲۹ ؛ مجموعه یادداشتهای استاد مطهری ج۸ص-۱۷۶-۱۴۸ (با تلخیص و ویرایش) https://eitaa.com/shakhes1340
♦️عوامل دین گریزی (۴) 🔸ایجاد تنازع بین دین و نیازهای طبیعی و فطری بشر(۲) 🔻شكست دينها - و دین گریزی - در دنيا زير سر كسانى است كه ميان دين و ساير نيازهاى بشرى جنگ انداختند. و ما بيش از هر جاى ديگر غرامت اشتباه جناب كليسا را بايد بپردازيم. 🔻اشتباهى كه كليسا مرتكب شد، بعدها غرامتش را تا اندازه اى دنياى اسلام مجبور شد بپردازد، براى اينكه افراد تشخيص ندادند، خيال كردند بطور كلى خاصيت‏ دين همين است؛ 🔻ندانستند يك دينى هم در دنيا ظهور كرد كه اين دين گذشته از معنويت بسيار عالى كه دارد خودش يك تمدن به وجود آورد، خالق يك تمدن شد، ملل متنوع گوناگون را به يكديگر پيوند داد و بزرگترين تمدنهاى عالم را به وجود آورد، تمدنى كه حق بسيار عظيمى بر تمدن امروز اروپا دارد و خوشبختانه تدريجاً دنياى اروپا دارد اقرار و اعتراف مى‏ كند. 🔻اين دنياى اروپا كه مى‏ گويند از دين خودش دست برداشت، بله از دين خودش كناره‏ جويى كرد، اما به كدام طرف رفت؟ به سوى اسلام. تاريخ تمدن‏ها را به دقت بخوانيد. 🔻يكى از علل تمدن اروپايى، انشعاب پروتستانهاست، كه اينها را در ميان اهل مذهب مسيح نظير شيعه‏ ها در ميان اهل اسلام مى‏ دانند با اين تفاوت كه اينها هزار و پانصد سال بعد از مسيح آمدند ولى تشيع از زمان پيغمبر است. 🔻اين گروه- كه البته عددشان هنوز به عدد كاتوليكها نمى‏ رسد ولى جمعيت بسيار معتنابهى هستند- اصلاحات اساسى در دين مسيح انجام دادند. 🔻در ميان اصلاحاتى كه از اينها ذكر كرده‏ اند در درجه اول سه چيز است: 1. برداشتن فاصله ميان انسان و خدا و به تعبير سيد جمال الدين اسدآبادى و ديگران «ارزش دادن به شخصيت انسانى» 🔻گفتند «پاپ واسطه است» يعنى چه؟! خدا به همه مردم نزديك است، خدا را بدون واسطه كشيش بلكه هيچ بنده‏ اى پرستش كنيد. خدا به تمام بندگان نزديك است، درد دل هر بنده‏ اى را مى‏ شنود. اى انسان! در تماس گرفتن با خدا احتياج به واسطه ندارى. 2. براى عقل در حريم دين حق قائل شدند؛ گفتند آن مسائلى از مسائل دينى و اصول دينى كه ضد عقل است طردكردنى است، بايد دورش افكند. 3. موضوع عمل و توجه به معاش و سعى و كار، آنهم به حد اعلى‏، به تعبير قرآن جهاد و سخت كوشى و اينكه بهبود معاش هم عبادت است. 🔻اين سه اصل هر سه مستقيم از اسلام گرفته شد. 🔻بعد از جنگهاى صليبى و تماس شرق و غرب، بعد از آنكه با ارزشهاى اسلامى آشنا شدند اين سه اصل را از اسلام گرفتند و به نام اصلاحات در دين مسيح وارد كردند 🔻گو اينكه هنوز اينها را- مخصوصاً آن بخش اول را- بطور كامل نتوانسته اند رعايت كنند. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (اسلام و نيازهاى جهان امروز(پانزده گفتار))، ج‏۲۱، ص:۴۶۳-۴۶۱- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️معنای صحیح «تفقه در دین»(دین شناسی) 🔸لباس اسلام را به دو شكل مى ‏شود به تن كرد: يك شكل اينكه يك امر بى‏ خاصيت ، بى‏ مغز جلوه كند و شكل ديگر اينكه معنى‏ دار باشد. 🔹يكى از رفقا نقل مى ‏كرد كه من يك وقتى گرفتارى بسيار شديدى داشتم. براى انجام يك كار خيلى كوچك كه اصلًا زحمت هم نداشت ولى براى من ارزش فوق ‏العاده‏ اى داشت، به يكى از رفقا مراجعه كردم. او در جواب گفت كه من الآن بايد به نماز جماعت بروم. 🔸اگر در اينجا انسان بگويد اسلام كه اين همه به نماز جماعت توصيه كرده است ارزش قضاى حاجت يك مسلمان را از بين برده است، اين غلط است. مگر براى خدا فرق مى ‏كند كه ما نماز تنها بخوانيم يا نماز جماعت؟ 🔹اسلام كه گفته است نماز با جماعت خوانده شود براى اين است كه مردم در آن حالى كه حالت روحانيت و معنويت است، چشمشان‏ به صورت يكديگر بيفتد و به اوضاع يكديگر رسيدگى كنند. 🔸اينكه گفته‏ اند اگر نماز را به جماعت بخوانيد اين مقدار ثوابش زياد مى ‏شود، براى اين است كه شما را به يكديگر مهربان‏تر مى‏ كند، در قضاى حوايج يكديگر ساعى ‏تر مى ‏كند؛ 🔹يعنى نماز را به جماعت خواندن، پوسته ‏اى است كه مغزى در آن نهفته است. مغز آن، عواطف اجتماعى و علاقه‏ مند بودن به سرنوشت‏ ديگران است. 🔸اينها دلالت مى‏ كند بر اينكه اسلام پوستى دارد و مغزى، ظاهرى دارد و باطنى. 🔹پس - دین شناسی - تفقّه لازم دارد. تفقّه اين است كه انسان ، معنى - روح و باطن دین - را به دست بياورد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (اسلام و نيازهاى زمان(۱ و ۲))، ج‏۲۱، ص: ۱۶۱-۱۶۰- با تلخیص و ویرایش جرئی - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️وظیفه علمای اسلام در برابر ظلم، بی‌عدالتی و اختلاف طبقاتی جامعه⬆️
♦️خاطره ای از علامه امینی«رحمة الله علیه» 🔻مرحوم آيت ‏اللَّه امينى صاحب‏ الغدير (خدا رحمتش كند ان‏ شاء اللَّه) در جلسه‏ اى مى‏ گفت : 🔻زمانى يكى از نمايندگان مجلس عراق كه شيعه و با من مربوط بود به نجف پيش من آمده بود (مرحوم آقاى امينى آدم شجاعِ صريحِ ركى بود)، به او گفتم: 🔻شما وكلا و نمايندگان مجلس اين علم لدنّى را از كجا آورده ‏ايد؟ ما در كار علمى خودمان هر مسئله‏ اى كه برايمان پيش بيايد بايد روى آن فكر كنيم، مطالعه كنيم، به كتاب مراجعه كنيم تا نظر بدهيم. مسائل مهم سياسى پيش مى ‏آيد، لايحه ‏هاى مهم سياسى اقتصادى در مجلس مى‏ آيد، 🔻بعد مى ‏بينيم دو سه ساعت طول مى‏ كشد، نطقهايى مى ‏شود و بعد به طور قطع تصويب شد يا به طور قطع رد شد. اين علمها را شما از كجا آورده‏ ايد؟! 🔻 ايشان مى‏ گفت وقتى من اين را به او گفتم قاه قاه خنديد و گفت : شما نمى‏ دانيد چگونه است (دوره نورى سعيد بود، دوره بعدش هم كه مجلسى در عراق نبوده)، 🔻ما وقتى صبح مى‏ رويم در مجلس، خودمان نمى‏ دانيم اصلا چه قرار است مطرح شود، نماينده نورى سعيد مى ‏آيد به يك نفر مى ‏گويد: قُلْ نَعَمْ (تو بگو بله) به يكى مى‏ گويد: قُل لا (تو بگو نه)، 🔻ما دو صف مى‏ شويم، يك عده ما مى‏ دانيم درباره لايحه ‏اى كه امروز مى ‏آيد ما بايد بگوييم بله، روى آن سخنرانى هم بكنيم داد سخن هم بدهيم. 🔻يك عده ديگر هم مى ‏دانند امروز لايحه ‏اى مى ‏آيد كه وظيفه آنها «نه» گفتن است و بايد داد بكشند، سخنرانى كنند، عصبانى شوند و روى ميز بكوبند. 🔻وقتى كه لايحه آمد تازه ما از مضمونش آگاه مى‏ شويم. ما رُل «نعم» را بازى مى ‏كنيم و آنها رُل «لا». مگر ما آنجا فكر مى‏ كنيم؟! ▪️مجموع‍ه‏ آثاراستادشهيدمطهرى(آینده انقلاب اسلامی ایران)، ج‏۲۴، ص۲۴۰- با ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️دو واجب فراموش شده(۱) ‏ 🔻 امر به معروف و نهى از منكر يگانه اصلى است كه ضامن بقاى اسلام است؛ به اصطلاح، علت مُبقيه است. 🔻اصلًا اگر اين اصل نباشد، اسلامى نيست. رسيدگى كردن دائم به وضع مسلمين است. 🔻آيا يك كارخانه بدون بازرسى و رسيدگى دائمى مهندسين متخصص كه ببينند چه وضعى دارد، قابل بقاست؟ 🔻اصلًا آيا ممكن است يك سازمان همين‏طور به حال خود باشد، هيچ درباره‏ اش فكر نكنيم و در عين حال به كار خود ادامه دهد؟ ابداً. 🔻جامعه هم چنين است. يك جامعه اسلامى اين‏طور است بلكه صد درجه برتر و بالاتر. 🔻شما كدام انسان را پيدا مى‏ كنيد كه از پزشك بى‏ نياز باشد؟ يا انسان بايد خودش پزشك بدن خود باشد يا بايد ديگران پزشك باشند و او را معالجه كنند:متخصص چشم، متخصص گوش و حلق و بينى، متخصص مزاج، متخصص اعصاب. 🔻انسان هميشه انواع پزشكها را درنظر مى‏ گيرد براى آنكه اندامش را تحت نظر بگيرند، ببينند در چه وضعى است. 🔻آنوقت جامعه نظارت و بررسى نمى‏ خواهد؟! جامعه رسيدگى نمى‏ خواهد؟! آيا چنين چيزى امكان دارد؟! ابداً. (ادامه دارد) ▪️ مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهری(حماسه حسینی ج ۱و۲)، ج‏۱۷، ص: ۲۳۶-۲۳۵ (با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️دو واجب فراموش شده(۲) ⭕️اصلی که آبروى مسلمين است 🔻 اينكه مى ‏گويم اين اصل ، آبروى مسلمين است و به مسلمين ارزش مى ‏دهد، از خودم نمى‏ گويم، عين تعبير آيه قرآن است: 🔸«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»(آل عمران : 110) 🔻ببينيد قرآن چه تعبيرهايى دارد! به خدا انسان حيرت مى‏ كند از اين تعبيرهاى قرآن: 🔸«كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ» شما چنين بوده ‏ايد(«بوده ‏ايد» در قرآن در اين گونه موارد يعنى «هستيد»)، 🔻شما باارزش‏ترين ملتها و امتهايى هستيد كه براى مردم به وجود آمده‏ اند. ولى چه چيز به شما ارزش داده است و مى‏ دهد، كه اگر آن را داشته باشيد باارزش‏ترين امتها هستيد؟ 🔸«تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ» اگر امر به معروف و نهى از منكر در ميان شما باشد، اين اصل به شما امت مسلمان ارزش مى‏ دهد. 🔻شما به اين دليل باارزش‏ترين امتها هستيد كه اين اصل را داريد (كه در صدر اول هم چنين بوده است)؛ 🔻اين اصل به شما ارزش داده است. پس آيا آن روزى كه اين اصل در ميان ما نيست، يك ملت بى‏ ارزش مى ‏شويم؟ بله همين‏طور است. (ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(۱ و ۲))، ج‏۱۷، ص: ۱۵۸-۱۵۶- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️تحقیر و استخفاف امر به معروف و نهی از منکر در جوامع اسلامی❗️ ♦️دو واجب فراموش شده(۳) 🔻گاهى ما امر به معروف و نهى از منكر مى ‏كنيم، ولى نه تنها به اين اصل ارزش نمى‏ دهيم بلكه ارزشش را پايين مى ‏آوريم. 🔻الآن در ذهن عامه مردم، به چه مى‏ گويند امر به معروف و نهى از منكر؟ يك مسائل جزئى، نمى‏ گويم مسائل نادرست (بعضى از آنها نادرست هم هست)، ولى اينها وقتى در كلّش واقع شود زيباست. 🔻مثلًا اگر امر به معروف و نهى از منكرِ كسى فقط اين باشد كه آقا! اين انگشتر طلا را از دستت بيرون بياور، اين در جاى خودش درست است، حرف درستى است اما نه اينكه انسان هيچ منكرى را نبيند جز همين يكى، جز مسأله ريش، جز مسائل مربوط به مثلًا كت و شلوار. 🔻حال وقتى كه نهى از منكر ما در اين حد بخواهد تنزل كند، ما اين اصل را پايين آورده‏ ايم، حقير و كوچك كرده‏ ايم. 🔻آن آمر به معروف و ناهى از منكرهايى كه در كشور سعودى هستند، آبروى امر به معروف و نهى از منكر را برده‏ اند؛ فقط يك شلّاق به دست گرفته كه كسى مثلًا [كعبه يا ضريح پيغمبر را] نبوسد. اين ديگر شد نهى از منكر! 🔻ولى حسين را ببينيد! امر به معروف و نهى از منكر، كار او بود از بيخ و بن. به تمام معروفهاى اسلام نظر داشت و فهرست مى ‏داد، و نيز به تمام منكرهاى جهان اسلام. 🔻مى‏ گفت: اولين و بزرگترين منكر جهان اسلام خود يزيد است.(ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(۱ و ۲))، ج‏۱۷، ص: ۱۵۸-۱۵۶- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️روح امر به معروف و نهی از منکر ⭕️دو واجب فراموش شده(۴) ⭕️ 🔻معروف و منكر از نظر اسلام محدود به حدّ معين نمى ‏شود. تمام هدفهاى مثبت اسلامى داخل در معروف و تمام هدفهاى منفى اسلامى داخل در منكر است، 🔻روح امر به معروف و نهى از منكر عبارتست از : لزوم استفاده از هر وسيله مشروع براى پيشبرد اهداف اسلامى. 🔻متأسفانه كارنامه ما مسلمين در اين زمينه كارنامه درخشانى نيست ؛ اولًا ما آن حساسيتى را كه اسلام در اين زمينه دارد نداريم، يعنى آن اهميتى را كه اسلام به اين موضوع داده است درك نكرده‏ ايم و ثانياً در حدودى هم كه به حساب و خيال خودمان به اهميت اين موضوع پى برده‏ ايم، واجد شرايط آن نبوده‏ ايم. 🔻اسلام براى امر به معروف و نهى از منكر ارزش درجه اول قائل است، يعنى آن را يكى از اركان تعليمات خودش مى‏ داند، 🔻اگر اين ركن نباشد ساير تعليمات نمى‏ توانند كار كنند؛ 🔻اگر مى‏ خواهيم به خودمان ارزش بدهيم، اگر مى‏ خواهيم قيمت پيدا كنيم، اگر مى‏ خواهيم در نزد خدا و پيغمبر خدا محترم باشيم، در نزد ملل جهان محترم باشيم، بايد اصل امر بمعروف و نهی از منکر را زنده كنيم.(ادامه دارد) ▪️ مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(۱ و ۲))، ج‏۱۷، ص: ۲۹۳-۲۸۱-با تلخیص و ویرایش- https://eitaa.com/shakhes1340
انتظار معجزه از «زبان و گوش »❗️ 🔸دو واجب فراموش شده ( یا اصلاح نگرش به «امر به معروف و نهی از منکر») (۵) 🔻اين خود يك غفلت عظيم و اشتباه بزرگى است امروز در اجتماع ما، كه براى گفتن و نوشتن و خطابه و مقاله، و خلاصه براى زبان و مظاهر زبان بيش از اندازه ارزش قائليم و بيش از اندازه انتظار داريم. در حقيقت از زبان اعجاز مى‏ خواهيم. 🔻بالضروره، گفتن و نوشتن خصوصاً اگر همان طورى باشد كه قرآن فرموده: حكمت و موعظه حسنه باشد، حقايق را روشن كند، تنها به صورت پندهاى تحكم‏ آميز و آمرانه نباشد، شرط لازمى است ولى به اصطلاح شرط كافى و يا علت تامّه نيست. 🔻چون از زبان بيش از اندازه انتظار داريم و از گوش مردم هم بيش از اندازه انتظار داريم و مى‏ خواهيم تنها با زبان و گوش همه كارها را انجام دهيم و انجام نمى ‏شود، ناراحت مى‏ شويم و ناله و فغان مى‏ كنيم و مى‏ گوييم: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جايى نرسد فرياد است. 🔻اين شعر براى ما در همه زمانها صادق بوده و هست. فكر نمى‏ كنيم كه ما اشتباه مى‏ كنيم، ما بيش از اندازه از اين گوش و زبان بيچاره انتظار داريم، 🔻 گاهى هم- بلكه بيشتر اوقات-بايد از راه عمل و چشم استفاده كنيم، ما با دست خود و عمل خود خوب رفتار كنيم تا آنها با چشم خودشان ببينند؛ يك مقدارى هم به اين گوش و زبان بيچاره استراحت بدهيم.(ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (امر به معروف و نهى از منكر(ده گفتار))، ج‏۲۰، ص: ۲۰۴-۲۰۳- با ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️امر به معروف عملی ♦️دو واجب فراموش شده (۶) 🔻شما مى‏ بينيد مردم از انبياء و اولياء، زياد پيروى مى‏ كنند ولى از حكما و فلاسفه آنقدرها پيروى نمى‏ كنند، چرا؟ 🔻براى اينكه فلاسفه فقط مى‏ گويند، فقط مكتب دارند، فقط تئورى مى‏ دهند؛ در گوشه حجره‏ اش نشسته است، پى درپى كتاب مى‏ نويسد و تحويل مردم مى‏ دهد. 🔻ولى انبياء و اولياء تنها تئورى و فرضيه ندارند، عمل هم دارند. آنچه مى‏ گويند اول عمل مى‏ كنند. حتى اين‏طور نيست كه اول بگويند بعد عمل كنند، اول عمل مى‏ كنند بعد مى‏ گويند. وقتى انسان بعد از آنكه خودش عمل كرد، گفت، آن گفته اثرش چندين برابر است. 🔻على بن ابيطالب مى‏ فرمايد (و تاريخ هم نشان مى‏ دهد كه اين‏طور است): «ما امَرْتُكُمْ بِشَى ءٍ الّا وَقَدْ سَبَقْتُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ، وَلا نَهَيْتُكُمْ عَنْ شَىْ ءٍ الّا وَ قَدْ سَبَقْتُكُمْ بِالنَّهْىِ عَنه ( نهج البلاغه، خطبه۱۷۵ ) : هرگز شما نديديد كه شما را به چيزى امر كنم مگر اينكه قبلًا خودم عمل كرده‏ ام (تا اول عمل نكنم به شما نمى‏ گويم) و من هرگز شما را از چيزى نهى نمى‏ كنم مگر اينكه قبلًا خودم آن را ترك كرده باشم (چون خودم نمى‏ كنم، شما را نهى مى‏ كنم). 🔻 «كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيْرِ الْسِنَتِكُمْ» (كافى، ج ۲/ ص ۷۸) مردم را به دين دعوت كنيد اما نه با زبان، با غيرزبان دعوت كنيد؛ يعنى با عمل خودتان مردم را به اسلام دعوت كنيد. 🔻انسان وقتى عمل مى‏ كند، خودبه خود با عمل خود جامعه را تحت تأثير قرار مى‏ دهد‌‌. ▪️مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى(حماسه حسینی ۱و۲))، ج۱۷، ص: ۲۵۴-۲۵۳-با ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️روش نهی از منکر در سيره معصومین «علیهم السلام» ⭕️دو واجب فراموش شده(۷) 🔻صداى ساز و آواز بلند بود. هركس كه از نزديك آن خانه مى‏ گذشت، مى ‏توانست حدس بزند كه در درون خانه چه خبرهاست؟ 🔻بساط عشرت و مى‏گسارى پهن بود و جام «مى» بود كه پياپى نوشيده مى ‏شد. 🔻كنيزك خدمتكار درون خانه را جاروب زده و خاكروبه‏ ها را در دست گرفته از خانه بيرون آمده بود تا آنها را در كنارى بريزد. 🔻در همين لحظه مردى كه آثار عبادت زياد از چهره‏ اش نمايان بود و پيشانى‏ اش از سجده ‏هاى طولانى حكايت مى‏ كرد از آنجا مى‏ گذشت، از آن كنيزك پرسيد: 🔻«صاحب اين خانه بنده است يا آزاد؟» - آزاد 🔻معلوم است كه آزاد است. اگر بنده مى ‏بود پرواى صاحب و مالك و خداوندگار خويش را مى‏ داشت و اين بساط را پهن نمى‏ كرد. 🔻ردوبدل شدن اين سخنان بين كنيزك و آن مرد موجب شد كه كنيزك مكث زيادترى در بيرون خانه بكند. 🔻هنگامى كه به خانه برگشت اربابش پرسيد: «چرا اين قدر دير آمدى؟» 🔻كنيزك ماجرا را تعريف كرد و گفت: «مردى با چنين وضع و هيئت مى‏ گذشت و چنان پرسشى كرد و من چنين پاسخى دادم.» 🔻شنيدن اين ماجرا او را چند لحظه در انديشه فرو برد. مخصوصا آن جمله (اگر بنده مى‏ بود از صاحب اختيار خود پروا مى ‏كرد) مثل تير بر قلبش نشست. 🔻بى اختيار از جا جست و به خود مهلت كفش پوشيدن نداد. با پاى برهنه به دنبال گوينده سخن رفت. 🔻دويد تا خود را به صاحب سخن كه جز امام هفتم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام نبود رساند. 🔻به دست آن حضرت به شرف توبه نائل شد، و ديگر به افتخار آن روز كه با پاى برهنه به شرف توبه نائل آمده بود كفش به پا نكرد. 🔻او كه تا آن روز به «بشر بن حارث بن عبد الرحمن مروزى» معروف بود، از آن به بعد لقب «الحافى‏» يعنى «پابرهنه» يافت و به «بشر حافى» معروف و مشهور گشت. 🔻تا زنده بود به پيمان خويش وفادار ماند، ديگر گرد گناه نگشت. تا آن روز در سلك اشراف زادگان و عياشان بود، از آن به بعد در سلك مردان پرهيزكار و خداپرست درآمد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (داستان راستان(۱و ۲))، ج‏۱۸، ص: ۲۸۶-۲۸۵- https://eitaa.com/shakhes1340
🟢مشخصات عصر ظهور امام مهدى‏ عليه السلام‏(۱) 🔻به اتفاق علماى شيعه و اهل تسنن اين جمله از پيغمبر اكرم متواتر است. احدى در اين جمله ترديد ندارد كه پيغمبر اكرم فرمود: «لَوْ لَمْ يَبْقَ مِنَ الدُّنْيا الّا يَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللَّهُ ذلِكَ الْيَوْمَ حَتّى يَخْرُجَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدى» يعنى اگر فرض كنيم از دنيا يك روز بيشتر باقى نمانده است، خدا آن روز را طولانى مى‏ كند تا مهدى از اولاد من ظهور كند. 🔻حال ببينيد پيغمبر چگونه آن روز را روشن و دوره كمال بشريت مى ‏بيند. فرمود: 🔸«الْمَهْدىُّ يُبْعَثُ فى امّتى عَلَى اخْتِلافٍ مِنَ النّاسِ وَ الزَّلازِلِ» مهدى عليه السلام در يك شرايطى مى‏ آيد كه اختلاف در ميان بشر شديد و زلزله ‏ها برقرار است (مقصود زلزله‏ هاى ناشى از مواد زير زمين نيست)، اصلًا زمين به دست بشر دارد تكان مى‏ خورد و خطر، بشريت را تهديد مى‏ كند كه زمين نيست و نابود شود. 🔸«فَيَمْلَأُ الْارْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً» : بعد از آنكه پيمانه ظلم و جور پر شد، دنيا را پر از عدل و داد مى‏ كند. 🔸«يَرْضى‏ عَنْهُ ساكِنُ السَّماءِ وَ ساكِنُ الْارْضِ» : از او، هم خداى آسمان راضى است و هم خلق خداى آسمان و مردم روى زمين؛ مى‏ گويند: الحمد للَّه كه شر اين ظلمها از سر ما كوتاه شد. (ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (سيرى در سيره ائمه اطهار عليهم السلام)، ج‏18، ص: 162-161- با تلخیص و ویرایش - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️ نمونه ای از امر به معروف‏ هاى غلط 🔸دو واجب فراموش شده(۸) 🔻يكى از آقايان خطبا نقل مى‏ كرد كه : مردى در مشهد اصلًا با دين پيوندى نداشت؛ نه تنها نماز نمى‏ خواند و روزه نمى‏ گرفت، بلكه به چيزى اعتقاد نداشت، يك آدم ضد دين بود. 🔻ما مدت زيادى با اين آدم صحبت كرديم تا اينكه نرم و ملايم و واقعاً معتقد و مؤمن شد و روش خود را بكلى تغيير داد؛ نمازش را مى‏ خواند، روزه ‏اش را مى‏ گرفت، 🔻كارش به جايى كشيد كه با اينكه ادارى بود و پست حساسى هم در خراسان داشت، مقيّد شده بود كه نمازش را با جماعت بخواند. مى ‏رفت مسجد گوهرشاد پشت سر مرحوم آقاى نهاوندى، لباسهايش را مى‏ كَند، عبايى هم مى‏ پوشيد. در جلسات ما هم شركت مى‏ كرد. 🔻مدتى ما ديديم كه اين آقا پيدايش نيست. گفتيم لا بد رفته است مسافرت. رفقا گفتند: نه، او اينجاست و نمى ‏آيد؛ حالا چطور شده است كه در جلسات ما شركت نمى‏ كند، نمى ‏دانيم. 🔻بعد كاشف به عمل آمد كه ديگر نماز جماعت هم نمى ‏رود. تحقيق كرديم ببينيم كه علت چيست. اين مردى كه آن‏طور به دين و مذهب رو آورده بود، چطور يك مرتبه از دين و مذهب رو برگرداند؟ 🔻رفتيم سراغش، معلوم شد قضيه از اين قرار بوده است: اين آقا چند روز متوالى كه رفته نماز جماعت و در صف چهارم پنجم مى ‏ايستاده، 🔻يك روز يكى از مقدس‏ مآبهايى كه در صف اول پشت سر امام مى ‏نشينند و تحت الحنك مى‏ اندازند و نمى‏ دانم مسواك چه جورى مى ‏زنند و هميشه خودشان را از خدا طلبكار مى‏ دانند، در ميان جمعيت، در موقع نماز، از آن صف اول بلند مى ‏شود مى ‏آيد تا اين آدم را پيدا مى‏ كند. روبرويش مى ‏نشيند و مى ‏گويد: آقا! مى‏ گويد: بله. يك سؤالى از شما دارم. بفرماييد: شما مسلمان هستيد يا نه؟ 🔻اين بيچاره درمى‏ ماند كه چه جواب بدهد. مى‏ گويد: اين چه سؤالى است كه شما از من مى‏ كنيد؟ 🔻مى‏ گويد: نه، خواهش مى‏ كنم بفرماييد شما مسلمان هستيد يا مسلمان نيستيد؟ 🔻اين بدبخت ناراحت مى ‏شود، مى‏ گويد من مسلمانم؛ اگر مسلمان نباشم، در مسجد گوهرشاد در صف جماعت چ‏كار مى ‏كنم؟ 🔻مى‏ گويد: اگر مسلمانى، چرا ريشت را اين‏طور كرده‏ اى؟ 🔻از همان‏جا سجاده را برمى ‏دارد و مى ‏گويد: اين مسجد و اين نماز جماعت و اين دين و مذهب مال خودتان. رفت كه رفت. 🔻اين هم يك جور به اصطلاح نهى از منكر كردن است، يعنى فراراندن‏ و بيزار كردن مردم از دين. 🔻براى مخالف‏ تراشى، براى دشمن ‏تراشى، چيزى از اين بالاتر نيست. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(حماسه حسینی ۱و۲)) ؛ ج‏17 ؛ ص249-با ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️عوامل سقوط و بقای جامعه (۱) 1️⃣ ظلم و عدل 🔻آن‏چنان‏كه از قرآن مجيد استنباط مى‏ شود و استنباط كرده‏ ايم چهار عامل است كه عامل فناى اقوام است و نقطه مقابل آنها عامل بقا. حال ممكن است عامل ديگرى هم باشد و من از قرآن درك نكرده باشم. 🔻يكى از آن عاملها عامل عدل و ظلم است 🔻يعنى يك امت آنگاه قابل بقاست كه : ✅روابط افراد و گروه‏ها با يكديگر رابطه اى بر اساس عدالت و رعايت حقوق واقعى انسانها و گروه‏ها باشد؛ ✅قانونْ قانون عادلانه باشد و قانون عادلانه، عادلانه در ميان مردم اجرا بشود. 🔻نقطه مقابل عدالت ظلم است. ظلم در منطق قرآن به باد دهنده امتهاست. 🔻در اين زمينه آيات زيادى در قرآن مجيد داريم. 🔻-از جمله - در آيه ۱۱۷سوره هود مى‏فرمايد: « وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى‏ بِظُلْمٍ وَ اهْلُها مُصْلِحونَ‏ » چنين نيست، محال است چنين چيزى كه پروردگار تو جمعيت هايى را به موجب ظلم هلاك كند. 🔻اين «به موجب ظلم» يعنى به موجب ظلم من اللَّه؛ 🔻يعنى امكان ندارد خدا بخواهد مردمى را بدون تقصير از بين ببرد و ظالمانه عمل كند. 🔻وَ اهْلُها مُصْلِحونَ‏ ...اگر مردمى صالح و مصلح باشند محال است كه خداى تو آنها را هلاك كند، كه نتيجه اش اين است كه خداى تو ظالم باشد، خدا هرگز ظالم نيست.(ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (نقش حادثه كربلا در تحول تاريخ اسلامى(پانزده گفتار))، ج‏۲۵، ص: ۳۰۳-۳۰۲- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️عوامل فنا و بقای جامعه (۲) 1️⃣ ظلم و عدل 🔸تفسیر دوم از آیه شریفه ۱۱۷ سوره هود : « وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى‏ بِظُلْمٍ وَ اهْلُها مُصْلِحونَ‏ » 🔻بعضى - از مفسرین - مقصود از ظلم - در آیه فوق - را ظلم مردم گرفته اند- نه ظلم من الله - و گفته‏ اند مقصود از ظلم در اينجا شرك است چون شرك ، ظلم به نفس است، 🔻آن‏وقت معنى آيه اين است: 🔹خداى متعال هرگز مردم را به موجب ظلم خاص به نفسشان كه شرك به خداست (يعنى در آن جهت كه رابطه آنها را با خدا مشخص مى‏كند) هلاك نمى‏ كند، 🔹خدا مردمى را به موجب شرك هلاك نمى‏ كند، اگر آن مردم خودشان در ميان خودشان از نظر عدل و ظلم صالح و مصلح باشند. 🔻اگر معنى آيه اين باشد مضمون حديثى منسوب به رسول اكرم(ص) همين معنا را بيان مى‏كند: «الْمُلْكُ يَبْقى‏ مَعَ الْكُفْرِ وَ لا يَبْقى‏ مَعَ الظُّلْمِ»‏ 🔻يك مُلك، يك جامعه با كفر قابل بقاست يعنى اگر فرض كنيد جامعه‏ اى كافر باشد و عادل باشد، عدالت ضامن بقايش است و لو كافر باشد، 🔻يعنى كفر در نظام اجتماع به طور مستقيم اثر ندارد، اثرش به طور غير مستقيم است؛ يعنى اگر كفر بود عدالت هم قهراً نيست 🔻ولى اگر فرض كنيم جامعه‏ اى كافر باشد ولى عادل، آن جامعه قابل بقاست و اگر فرض كنيم جامعه‏ اى مؤمن باشد ولى ظالم، قابل بقا نيست. 🔻پس يكى از امورى كه در قرآن به عنوان عامل بقاى يك امت ذكر شده است عدالت است و عامل فنا و اضمحلال يك امت ظلم است. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (نقش حادثه كربلا در تحول تاريخ اسلامى(پانزده گفتار))، ج‏۲۵، ص: 304-302- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
🔴خون‏ شهيد ♦️به مناسبت اقدام تروریستی عوامل ضد انقلاب در به شهادت رساندن پاسدار اسلام سرهنگ حسن صیاد خدائی (ره) 🔻شهادت تزريق خون است به پيكر اجتماع؛ 🔻اين شهدا هستند كه به پيكر اجتماع و در رگهاى اجتماع - خاصه اجتماعاتى كه دچار كم‏ خونى هستند- خون جديد وارد مى‏ كنند. 🔻...هيچ وقت خون شهيد هدر نمى ‏رود، خون شهيد به زمين نمى ‏ريزد. 🔻خون شهيد هر قطره‏ اش تبديل به صدها قطره و هزارها قطره، بلكه به دريايى از خون مى‏ گردد و در پيكر اجتماع وارد مى‏ شود. 🔻لهذا پيغمبر(ص) فرمود: « ما مِنْ قَطْرَةٍ احَبُّ الَى اللَّهِ مِنْ قَطْرَةِ دَمٍ فى سَبيلِ اللَّهِ.» «هيچ قطره‏ اى در مقياس حقيقت و در نزد خدا از قطره خونى كه در راه خدا ريخته شود بهتر نيست. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (شهيد(قيام و انقلاب مهدى عليه السلام))، ج‏۲۴، ص: ۴۶۳- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️عوامل فنا و بقای جامعه (۳) 2️⃣ فساد اخلاق‏ 🔻اصل دومى كه از قرآن مجيد در اين زمينه مى‏ توان استنباط كرد صلاح و فساد اخلاق فردى است. 🔻جامعه از افراد تشكيل مى‏شوند. شخصيت افراد به اخلاق و خُلقيات و ملَكات و فضائلشان است. 🔻جامعه‏ اى قابل بقاست كه افرادش دچار فساد اخلاق نباشند. 🔻افرادى كه به «راحتى» خو گرفته اند، به عياشى و هرزگى خو گرفته اند، به قمار و شراب خو گرفته اند، به رشوه خو گرفته اند، به ربودن حقوق يكديگر خو گرفته اند، به قساوت نسبت به يكديگر خو گرفته اند افراد فاسدى هستند. 🔻- آیه شریفه۱۶ سوره اسراء - وَ اذا ارَدْنا انْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفيها فَفَسَقوا فيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْميراً - می فرماید -: از ناحيه مترفين ، فسق و فجور و فساد اخلاق در جامعه راه پيدا مى‏ كند، پشت سرش هم به تعبير قرآن تدمير، هلاكت، از بين رفتن [است.] 🔻جامعه از افراد ساخته مى‏شود ولى [به اين صورت كه‏] از افراد تركيب مى‏شود. يك مركّب اگر بخواهد در طبيعت به وجود بيايد، بايد هم اجزاى تشكيل‏ دهنده آن سالم و صحيح باشد و فاسد نباشد و هم وقتى كه تركيب مى‏شوند، به نسبت معينى تركيب شوند 🔻از نظر قرآن محال است قومى روى سعادت را ببيند و افرادش فاسد الاخلاق باشند. 🔻آيا مى‏دانيد ملتهايى كه مى‏خواهند ملتهاى ديگر را ضعيف و ناتوان كنند و استعمار نمايند از چه راهى وارد مى‏شوند؟ 🔻راه فساد اخلاق؛ يعنى شروع مى‏ كنند به هزار وسيله اخلاق آن ملتها را فاسد كردن؛ مجلات فاسد كننده براى اينها مى‏سازند، فيلمهاى فاسد كننده براى اينها صادر مى‏كنند، تشويق به مشروبخوارى مى‏ كنند 🔻در حد اعلا، كلوپهاى قمار [ايجاد مى‏كنند] هر چه دلتان بخواهد، فحشاء، زنا و امثال اينها [را رواج مى‏دهند] الى ماشاءاللَّه، كه شرف در روح اين مردم باقى نماند، 🔻چون هرچه انسان از اين فسادها بيشتر مرتكب بشود آن احساس شرافت و عزت و انسانيت در او مى‏ميرد. 🔻وقتى كه اين امور در ميان آنها بود، انسانهايى پوك و پوچ مى‏شوند، انسانهايى كه جز براى شكم و دامنشان و جز براى زندگى روزمره فكر نمى‏كنند؛ حتى فكرشان فاسد مى‏شود، نه فقط اخلاقشان فاسد مى‏شود. 🔻و تاريخ چقدر از اين [نمونه ها] نشان داده! اندلس اسلامى يك تجربه بسيار روشن در اين زمينه است(ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (نقش حادثه كربلا در تحول تاريخ اسلامى(پانزده گفتار))، ج‏۲۵، ص:۳۰۵-۳۰۲- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️عوامل فنا و بقای جامعه از دیدگاه قرآن (۴) 3️⃣ تفرق و تشتت‏ 🔻عامل سوم تفرق و تشتت است؛ دسته دسته شدن، فرقه فرقه شدن، دو قبيله شدن، هر دسته اى يك فكرى، 🔻تفرق و تشتت و نقطه مقابلش اتحاد و وحدت از مسائلى است كه قرآن روى آن خيلى تكيه مى‏كند. اسلام دين وحدت و اتفاق است. 🔻الآن شما ببينيد كار تبليغات استعمارى به كجا رسيده كه اگر كسى سخن از وحدت اسلامى بگويد عده‏ اى از نظر مذهبى او را تكفير مى‏ كنند كه تو مى‏گويى وحدت اسلامى؟! وحدت اسلامى بر خلاف مذهب تشيع است! 🔻على(ع) فداى وحدت اسلامى شد. چه كسى به اندازه على براى وحدت اسلامى احترام قائل بود؟ اين ديگران بودند كه مى‏ بريدند و اين على بود كه وصل مى‏كرد. 🔻يك آقايى روى منبر مى‏گفت: الحمد للَّه، يادم است كه از اول عمرم با وحدت اسلامى مخالف بودم! (خدا مثل تو را زياد نكند در اين جامعه!) 🔻قرآن مى‏فرمايد: 🔸وَ اعْتَصِموا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقوا وَ اذْكُروا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ اذْ كُنْتُمْ اعْداءً فَأَلّف بَيْنَ قُلوبِكُمْ‏ (آل عمران /103) 🔻آيه ديگر: 🔸وَ لا تَنازَعوا فَتَفْشَلوا وَ تَذْهَبَ ريحُكُمْ(انفال /46)‏ : مسلمين! با يكديگر تنازع و اختلاف نداشته‏ باشيد كه فَشَل و سست مى‏شويد، نيروى شما گرفته مى‏شود، بعد بو و خاصيت از شما گرفته مى‏شود. 🔻على عليه السلام در آن لحظات آخر عمرشان وصيتى كرده‏اند كه مجموعا بيست ماده است، يكى از آنها درباره وحدت و اتفاق است. 🔻در جنگهاى صليبى دويست سال مسلمين با مسيحى‏ها جنگيدند و آخرش مسيحى‏ها شكست خوردند و بعد شروع كردند به نيرنگ زدن، از داخل تفرقه ايجاد كردن كه محققين امروز به اين مطلب پى برده‏ اند كه بسيارى از حوادثى كه در دنياى اسلامْ بعد از جنگهاى صليبى رخ داده به تحريك همان صليبى‏ها بوده كه وقتى از مواجهه رو در رو مأيوس شدند، با اختلاف ايجاد كردن‏ها و با شعارهاى [محرك نژادى در پى اهداف خود بودند.] (ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (نقش حادثه كربلا در تحول تاريخ اسلامى(پانزده گفتار))، ج‏۲۵، ص:۳۰۸-۳۰۷-با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️دو درس مهم و حیاتی از مکتب امام صادق علیه السلام 🔽 امام صادق عليه السّلام فرمود:خداوند در قرآن بندگان خويش را با دو آيه اختصاص داد و تأديب فرمود: 1️⃣ تا به چيزى علم پيدا نكرده ‏اند تصديق نكنند (شتابزدگى در تصديق) 2️⃣ تا به چيزى علم پيدا نكرده ‏اند، تا به مرحله علم و يقين نرسيده ‏اند، ردّ و نفى نكنند (شتابزدگى در انكار) 🔽 خداوند در يك آيه فرمود: «أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَ» ( اعراف/ 169) آيا از آنها در كتاب (كتاب فطرت يا كتابهاى آسمانى) پيمان گرفته نشده كه جز آنچه حقّ است (حق بودنش محرز است) به خداوند نسبت ندهند؟ 🔽 در آيه ديگر فرمود: «بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ‏ »(يونس/ 39) انكار كردند و تكذيب كردند چيزى را كه به علم آن احاطه نداشتند (نمى‏ شناختند) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان و ايمان)، ج‏2، ص: 67-66- با ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️بیماری تصدیق و تکذیبهای بیجا (شرحی کوتاه بر کلام امام صادق علیه السلام) 🔻امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند با دو آيه از آيات قرآن كريم بندگان خود را از تصديقها و تكذيبهاى بيجا منع كرده است. 🔻يكى اينكه مى‏فرمايد: أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَ‏( اعراف/ 169.) آيا از اين مردم در كتاب آسمانى پيمان گرفته نشده كه جز آنچه حق و ثابت است به خدا نسبت ندهند و از پيش خود نگويند اين حرام است و آن حلال، از پيش خود نگويند خدا در اينجا چنين دستور داده و در آنجا چنان دستور داده؟ 🔻بشر گاهى مرض تصديق پيدا مى‏كند، در مواردى كه خدا دستورى نداده و مردم را روى مصالح و حكمى آزاد گذاشته مى‏خواهد از پيش خود دستورى وضع كند و به خدا نسبت دهد، و يا گاهى كارهاى زشتى كه فقط موافق شهوات اوست و ميل دارد آن كارها را انجام دهد، مى‏آيد دستورهايى از پيش خود وضع مى‏كند و آنگاه مى‏گويد اين يك پيمان است كه خداوند از بندگان خود گرفته كه تا علم و يقين ندارند، يك چيزى را نگويند كه حكم خدا و امر خدا و از طرف خداست. 🔻پيمان ديگر آنجاست كه مى‏فرمايد: بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ‏ مسائلى كه بر آن مسائل احاطه ندارند، روح و باطن آن مسائل را درك نكرده‏ اند به جاى آنكه‏ بگويند ما نمى‏دانيم، ما نمى‏فهميم، فكر ما به آنجا نمى‏رسد، از روى غرور و خودپسندى تكذيب مى‏كنند، مى‏گويند چنين چيزى نيست، ندانسته و احاطه پيدا نكرده رد مى‏كنند. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏30، ص: 132 -133-با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️عوامل فنا و بقای جامعه از دیدگاه قرآن (۶) 4️⃣ ترك امر به معروف و نهى از منكر 🔻عامل چهارم مسئله امر به معروف و نهى از منكر است؛ يعنى امر به معروف و نهى از منكر عامل اصلاح است. 🔻متروك شدن امر به معروف و نهى از منكر در جامعه‏ اى عامل فنا و اضمحلال و تباهى آن جامعه است. 🔻در آيه 116 سوره مباركه هود مى‏ خوانيم : 🔸فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فِى الْارْضِ الّا قَليلًا مِمَّنْ انْجَيْنا مِنْهُمْ‏ 🔹:چرا در ميان اين امتهاى هلاك شده يك عده آمر به معروف و ناهى از منكر نبودند كه با فسادها مبارزه كنند و كار به اينجا نكشد؟ 🔻از اين عوامل چهارگانه اى كه ذكر شد عامل اخلاق عاملى است كه استحكام افراد را بيان مى‏كند. 🔻فساد اخلاق يعنى فاسد شدن اجزاى تشكيل دهنده جامعه. 🔻عامل عدالت عاملى است كه در واقع يك جامعه وقتى مى‏خواهد تركيب بشود يك فرمول خاص مى‏خواهد، فرمولش همان عدالت است 🔻عامل امر به معروف و نهى از منكر عاملى است كه در هر حال هر مقدار هم پيشگيرى بشود بالاخره ممكن است افراد به فساد گرايش پيدا كنند يا جامعه از مسير عدالت منحرف شود. همچنين ممكن است تفرق و تشتت به عللى در جامعه اسلامى رخ بدهد. 🔻پس يك جريانى لازم است كه بيايد اصلاح كند. اگر اخلاق فاسد شد، امر به معروف و نهى از منكر بشتابد براى اصلاح اخلاق. عدالت و مساوات از بين رفت، امر به معروف و نهى از منكر بشتابد براى اصلاح مفاسدى كه از اين راه پيدا شده. تفرق و تشتت پيدا شد، باز امر به معروف و نهى از منكر بشتابد و به جاى تفرق از نو وحدت را ايجاد كند. ◾️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (نقش حادثه كربلا در تحول تاريخ اسلامى(پانزده گفتار))، ج‏25، ص: 310-309- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340