⭕️ تذکر مهم به اهل منبر ، مداحان و روضه خوانان در تبیین قضیه کربلا
🔻معمولًا اهل منبر وقتى كه مى خواهند قضيه كربلا را بزرگ كنند جنبه فاجعه بودن و ظلم و ستمها را بزرگ مى كنند،
در جستجوى پيدا كردن و حتى جعل كردن فاجعه هايى هستند؛
با بيانهاى مختلف و تشبيهات و مجسم ساختنها جنبه فاجعه بودن را تقويت مى كنند،
حال آنكه ما بايد از خود بپرسيم:
بزرگى حادثه كربلا از چه نظر است؟ آيا از نظر فجيع بودن است؟
🔻قطعاً اين فاجعه، فاجعه كم نظيرى است چنانكه ابو ريحان بيرونى در الآثار الباقية به نقل نفس المهموم گفته و همچنين ديگران،
ولى فاجعه عظيم و شايد عظيمتر از اين در دنيا زياد بوده. خود فاجعه مدينه كمتر از فاجعه كربلا نبوده.
🔻عظمت مطلب از لحاظ سيد الشهداء و ياران آن حضرت است، نه از لحاظ ابن زياد و ابن سعد و اتباع و اشياع آنها؛
عظمتِ سعادت است نه عظمتِ شقاوت.
🔻كربلا بيش از آن اندازه كه نمايشگاه شقاوت و بدى و ظهور پليدى بشر باشد، نمايشگاه روحانيت و معنويت و اخلاق عالى و انسانيت است
ولى اهل منبر كمتر به آن جنبه توجه دارند؛
🔻به عبارت ديگر در اين قضيه از آن جنبه بايد نگاه كرد كه أبا عبد اللَّه و أبا الفضل و زينب قهرمان داستانند
نه ازآنجهت كه شمر و سنان قهرمان داستانند.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج17، ص: 465-464- با ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️معنای «يا لَيْتَنا كُنّا مَعَكُمْ فَنَفوزَ مَعَكُمْ»
🔻آرزوى شركت در حادثهاى كه از آن هزار و سيصد و بيست سال گذشته معنى ندارد.
🔻اينها براى اين است كه ما هميشه به خودمان تلقين كنيم و حسين بن على را به صورت يك مكتب زنده حفظ كنيم.
🔻اگر شخص حسين بن على مُرد، مكتب او زنده است.
در مكتب حسين و در زير لواى حسين مبارزه كنيم،
در سايه حسين در راه حق قدم برداريم.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (لزوم تعظيم شعائر اسلامى(پانزده گفتار))، ج25، ص: 358- با تلخیص و ویرایش -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️لزوم اصلاح در شیوه و محتوای دسته ها و هیئت های عزاداری
🔻من براى اين دسته ها حقيقتاً احترام قائل هستم چون ابراز احساسات است، احساساتى صددرصد طبيعىِ ناشى از عقيده و ايمان.
🔻آنهايى كه مى دانند اگر در يك ملت احساسات طبيعى ناشى از عقيده و ايمان درباره قهرمانان بزرگ آن ملت وجود داشته باشد چقدر ارزش دارد، مى دانند كه من چه مى گويم.
🔻نبايد اينها را نسخ كرد، نبايد با اينها مبارزه كرد، بايد اينها را اصلاح كرد.
بايد اين احساسات بسيار بسيار عظيم را كه فقط ناشى از قدرت عقيده و ايمان است، اصلاح كرد.
🔻آيا اگر شما ميلياردها دلار خرج كنيد، مىتوانيد يك چنين احساساتى در ملت به وجود بياوريد؟!
🔻اينكه آن بابا از جيب خودش پول خرج مى كند، خودش را بيكار مىكند، زنجير برمى دارد پشت خودش را سياه مى كند و اشك او هم متصل جارى است، ارزش دارد و نبايد با آن مبارزه كرد و گفت اين كارها وحشيگرى است.
ابراز احساسات براى قهرمانان بزرگ تاريخ وحشيگرى نيست.
🔻فقط اشتباه او در اين است كه وقتى مى خواهد ابراز احساسات كند، به شكلى ابراز احساسات مى كند كه نمايشگر قهرمانى جنايتكارانه جنايتكاران و نمايشگر مظلوميت آن كسى است كه به او عشق مىورزد و علاقه دارد.
🔻او نمىداند حالا كه مى خواهد نمايشگرى بكند بايد طورى نمايشگرى بكند كه نمايشگر حماسه حسينى باشد،
نمايشگر آن جنبه نورانى و روشن تاريخ عاشورا باشد،
نمايشگر روح حسين بن على باشد.
🔻خوشبختانه كم و بيش اين بيدارى پيدا شده است و گاهى انسان به چشم مى بيند كه بعضى از دستجات توجه كرده اند كه چه بايد بكنند و چه مى كنند.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج17، ص:37
https://eitaa.com/shakhes1340
May 11
⭕️فلسفه ذكر مصيبت امام حسین و اهلبیت علیهم السلام؟
🔻من هيچ وقت اصرار ندارم كه در هر سخنرانى لزوماً ذكر مصيبت كنم. اگر سخن رسيد به جايى كه ببينم ذكر مصيبت كردن، به خودم تحميل كردن است و بايد از جايى به جاى ديگر بروم، نمى گويم.
ولى اكثر، خصوصاً در ايام مصيبت، و لو بطور اشاره هم شده است ذكر مصيبت مى كنم.
🔻جوانى از من پرسيد كه آيا اين كار ضرورتى يا حسنى دارد يا نه؟ اگر بناست مكتب امام حسين عليه السلام احيا بشود، آيا ذكر مصيبت امام حسين هم ضرورتى دارد؟
🔻گفتم بله، دستورى است كه ائمه اطهار به ما داده اند و اين دستور فلسفه اى دارد و آن اينكه هر مكتبى اگر چاشنيى از عاطفه نداشته باشد و صرفاً مكتب و فلسفه و فكر باشد، آنقدرها در روحها نفوذ ندارد و شانس بقا ندارد،
🔻ولى اگر يك مكتب چاشنی از عاطفه داشته باشد، اين عاطفه به آن حرارت مى دهد. معنا و فلسفه يك مكتب، آن مكتب را روشن مى كند، به آن مكتب منطق مى دهد، آن مكتب را منطقى مى كند.
🔻بدون شك مكتب امام حسين منطق و فلسفه دارد، درس است و بايد آموخت
🔻اما اگر ما دائماً اين مكتب را صرفاً به صورت يك مكتب فكرى بازگو كنيم حرارت و جوشش گرفته مى شود و اساساً كهنه مى گردد.
🔻اين نظر، بسيار نظر بزرگ و عميقانه اى بوده است، يك دورانديشى فوق العاده عجيب و معصومانه اى بوده است كه گفته اند براى هميشه اين چاشنى را از دست ندهيد؛
🔻چاشنى عاطفه، ذكر مصيبت حسين بن على عليه السلام يا امير المؤمنين يا امام حسن يا ائمه ديگر و يا حضرت زهرا (سلام اللَّه عليها)
اين چاشنى عاطفه را ما حفظ و نگهدارى كنيم.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(سیری در سیره نبوی) ؛ ج16 ؛ ص57-
https://eitaa.com/shakhes1340
🔴 كربلا ، نمايشگاه معنویت و معرفت
🔻در زمان ما معمول است كه كشورها نمايشگاه صنايع درست مىكنند و گاهى نمايشگاه جهانى از همه كشورهاى دنيا درست مىكنند.
منظور از اين نمايشگاهها نشان دادن محصولات فكرى و عملى بشر است.
🔻صحنه كربلا را مىتوان تشبيه كرد به يك نمايشگاه، ولى نه نمايشگاه علم و صنعت بلكه نمايشگاه معنويت و معرفت.
🔻در اين نمايشگاه، انسان مىتواند به عظمت قدرت اخلاقى و روحى و معنوى بشر پى برد
و بفهمد تا چه اندازه بشر با گذشت و فداكار و آزادمرد و خداپرست و حق خواه و حقپرست مىشود؛
معانى صبر و رضا و تسليم و شجاعت و مروّت و كرم و بزرگوارى تا چه اندازه قدرت ظهور و بروز دارد!
🔻معمولًا اهل منبر وقتى كه مىخواهند قضيه كربلا را بزرگ كنند جنبه فاجعه بودن و ظلم و ستمها را بزرگ مىكنند،
و حال آنكه ما بايد از خود بپرسيم:
بزرگى حادثه كربلا از چه نظر است؟ آيا از نظر فجيع بودن است؟
🔻قطعاً اين فاجعه، فاجعه كمنظيرى است ...ولى فاجعه عظيم و شايد عظيمتر از اين در دنيا زياد بوده.
خود فاجعه مدينه كمتر از فاجعه كربلا نبوده.
🔻عظمت مطلب از لحاظ سيد الشهداء و ياران آن حضرت است،
نه از لحاظ ابن زياد و ابن سعد و اتباع و اشياع آنها؛
عظمتِ سعادت است نه عظمتِ شقاوت
🔻كربلا بيش از آن اندازه كه نمايشگاه شقاوت و بدى و ظهور پليدى بشر باشد،
نمايشگاه روحانيت و معنويت و اخلاق عالى و انسانيت است
ولى اهل منبر كمتر به آن جنبه توجه دارند.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج17، ص: 465-464-با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
🔴 رنگ آميزى با خون
♦️استنصار حسین (ع) برای کشته شدن!
🔻امام حسين عليه السلام پيام خود را نه روى سنگى نوشت و نه حجّارى كرد.
آنچه او گفت، در هواى لرزان و در گوش افراد طنين انداخت
اما در دلها ثبت شد به طورى كه از دلها گرفتنى نيست.
و خودش كاملًا به اين حقيقت آگاه بود؛
آينده را درست مىديد كه بعد از اين، حسين كشته شدنى نيست
و هرگز كشته نخواهد شد.
🔻شما ببينيد آيا اينها مى تواند تصادف باشد؟
ابا عبد الله در روز عاشورا در آن ساعات و لحظات آخر استنصار مىكرد،
باز هم ياور مىخواست، ياورهايى كه بيايند كشته بشوند نه ياورهايى كه بيايند نجاتش بدهند.
🔻امام حسين، ديگر بعد از كشته شدن اصحاب و برادران و فرزندانش بدون شك نمىخواهد زنده بماند
ولى ياور مى خواست كه باز هم بيايد كشته بشود.
🔻طفل شيرخوارشان را به دست ايشان مى دهند.
اين طفل در بغل عمه اش زينب، خواهر مقدس أبا عبد اللَّه است.
حضرت اين طفل را در بغل مى گيرد.
🔻أبا عبد اللَّه نفرمود خواهر جان!
چرا در ميان اين بلوا،
در فضايى كه هيچ امنيتى ندارد
و از آن طرف تير پرتاب مىشود و دشمن كمين كرده،
اين طفل را آوردى،
بلكه او را در بغل گرفت
و در همين حال تيرى از سوى دشمن مى آيد
و به گلوى طفل مقدس اصابت مى كند.
🔻أبا عبد اللَّه چه مى كند؟
ببينيد رنگ آميزى چگونه است؟
تا اين طفل اينچنين شهيد مىشود، دست مىبرد و يك مشت خون پر مىكند
و به طرف آسمان مىپاشد
كه اى آسمان، ببين و شاهد باش!
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج17، ص: -373-370- با تلخیص و ویرایش -
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️عاشورا ، روز سبقت صفات حسینی از یکدیگر
🔻روز عاشوراست، روز معراج حسين بن على عليه السلام است؛ روزى است كه ما بايد از روح حسين، از غيرت حسين، از مقاومت حسين، از شجاعت و دليرى حسين، از روشن بينى حسين پرتوى بگيريم، بلكه ما هم ذره اى بيدار شويم.
🔻يكى از نويسندگان بسيار معروف (عبّاس محمود عَقّاد) جمله اى درباره أبا عبد اللَّه عليه السلام دارد، مىگويد:
در روز عاشورا مثل اين بود كه يك نوع مسابقه ميان خصلت هاى حسينى برقرار شده بود، يعنى فضايل حسينى هر كدام با ديگرى مسابقه مىداد: صبر حسين مىخواست از ساير صفاتش جلو بيفتد،
رضاى حسين به آنچه كه رضاى خداست مىخواست از صبرش جلو بيفتد، اخلاص حسين مىخواست از همه اينها پيشى بگيرد، شجاعت حسين مىخواست گوى سبقت را از صفات ديگر او بربايد.
🔻من عرض مىكنم - البته من نمىتوانم درباره اخلاص حسينى كوچكترين سخنى بگويم؛ كوچكتر از اين هستم،
ولى مىتوانم بگويم -
چيزى كه در روز عاشورا بيش از هر چيز ديگر جلوه گر و نمايان است طمأنينه حسين،
اطمينان حسين،
آرامش و استقامت حسين است.
🔻 اين سخنى نيست كه من مىگويم، سخنى است كه از همان روزها درك كردند.
يك كسى كه آنجا حاضر بوده است، در واقع يك خبرنگار بوده و قضايا را نقل كرده است جمله اى دارد.
تعبير او مطابق عصر و زمان و فهم خودش خيلى عالى است،
مىگويد:
به خدا قسم من سراغ ندارم مرد دل شكسته اى، مرد تحت فشار قرار گرفته اى را كه فرزندانش (اهل بيتش) جلوى چشمش قلم قلم باشند، اصحابش را ببيند درحالىكه سرهايشان از بدنهايشان جدا شده است، و اين مقدار قوّت قلب داشته باشد!
🔻اين جريان خيلى عجيب است، شوخى نيست. جريانى كه هميشه اعجاب مرا برمىانگيزد اين است:
أبا عبد اللَّه در روز عاشورا چنان قدم برمىدارد كه كأنّه آينده روشن يعنى آثار نورانى نهضت خودش را به چشم مىبيند.
او شك نداشت كه با همين شهيد شدن پيروز شد. شك نكرد كه روز عاشورا پايان اين است كه بايد هرچه دارد در راه خدا بدهد،
يعنى پايان كِشت است،
و از روز عاشورا آغاز بهره بردارى از اين نهضت است،
همان گونه كه همينطور هم شد.
🔻ما مى بينيم كه كشته شدن حسين عليه السلام همان و پيدا شدن جنبشها و حركتها و همدرديها و همدليها و طغيانها عليه دستگاه اموى همان.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج17، ص: 294-295 - با تلخیص و ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️دو صفحه در تاريخ كربلا (۱)
🔻حادثه عاشورا و تاريخچه كربلا دو صفحه دارد: يك صفحه سفيد و نورانى، و يك صفحه تاريك، سياه و ظلمانى كه هر دو صفحه اش يا بى نظير است و يا كم نظير.
🔻اما صفحه سياه و تاريكش از آن نظر سياه و تاريك است كه در آن فقط جنايت بى نظير و يا كم نظير مى بينيم.
يك وقت حساب كردم و ظاهراً در حدود بيست و يك نوع پستى و لئامت در اين جنايت ديدم، و خيال هم نمى كنم در دنيا چنين جنايتى پيدا بشود كه تا اين اندازه تنوّع داشته باشد.
🔻از اين نظر ، حادثه كربلا يك جنايت و يك تراژدى است، يك مصيبت است، يك رثاء است. اين صفحه را كه نگاه مىكنيم، در آن كشتن بىگناه مى بينيم، كشتن جوان مى بينيم، كشتن شيرخوار مى بينيم، اسب بر بدن مرده تاختن مى بينيم، آب ندادن به يك انسان مى بينيم، زن و بچه را شلّاق زدن مى بينيم، اسير را بر شتر بى جهاز سوار كردن مى بينيم.
🔻از اين نظر قهرمان حادثه كيست؟ واضح است، وقتى كه حادثه را از جنبه جنايى نگاه كنيم . قهرمان حادثه در اين نگاه يزيد بن معاويه است، عبيد الله بن زياد است، عمر سعد است، شمر بن ذى الجوشن است، خولى است و يك عده ديگر.
لذا وقتى كه صفحه سياه اين تاريخ را مطالعه مى كنيم، فقط جنايت و رثاء بشريت را مى بينيم.
پس اگر بخواهيم شعر بگوييم چه بايد بگوييم؟ بايد مرثيه بگوييم و غير از مرثيه چيز ديگرى نيست كه بگوييم. بايد بگوييم:
زان تشنگان هنوز به عيّوق مىرسد
فرياد العطش ز بيابان كربلا
🔻 اما آيا تاريخچه عاشورا فقط همين يك صفحه است؟ آيا فقط رثاء است؟ فقط مصيبت است و چيز ديگرى نيست؟
🔻اشتباه ما همين است. اين تاريخچه يك صفحه ديگر هم دارد كه قهرمان آن صفحه، ديگر پسر معاويه نيست، پسر زياد نيست، پسر سعد نيست، شمر نيست.
🔻در آنجا قهرمان ، حسين است. در آن صفحه، ديگر جنايت نيست، تراژدى نيست، بلكه حماسه است، افتخار و نورانيت است، تجلى حقيقت و انسانيت است، تجلى حق پرستى است.
🔻آن صفحه را كه نگاه كنيم، مى گوييم بشريت حق دارد به خودش ببالد.(ادامه دارد)
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج17، ص: 31-30- با تلخیص و ویرایش جزئی -
https://eitaa.com/shakhes1340
⚫️السلام علیک یا ابامحمد یا علی بن الحسین یا زین العابدین یابن رسول االله
🔳سالروز شهادت مظلومانه احیاگر نهضت عاشورا ، امام زین العابدین و سید الساجدین(ع) را تسلیت می گوئیم.
⚫️درسی از مکتب امام سجاد «علیه السلام»
🔻امام زین العابدین «عليه السلام» فرمود:
كَمْ مِنْ مَفْتونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فيهِ،
وَ كَمْ مِنْ مَغْرورٍ بِحُسْنِ السَّتْرِ عَلَيْهِ،
وَ كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْاحْسانِ الَيْهِ (تحف العقول ص 281)
🔻ترجمه : بسيارى از مردم از بس خوبی و مدحشان را گفتند فاسد شدند،
🔻بسيارى از مردم چون از عيبشان چشمپوشى شد و مورد انتقاد قرار نگرفتند مغرور شدند،
🔻بسيارى از مردم هم چون به آنها احسان شد
و از راه احسان زندگى و كارشان اداره شد متدرّجاً در غفلت فرو رفتند.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج25 ؛ ص227-با ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340
♦️جایگاه «تبلیغ» در نهضت حسینی
🔻مقام شامخ زينب(س) در تبليغ او بروز كرد.
🔻شما ببينيد اهل بيت امام حسين عليه السلام چه ماهرانه تبليغ كرده اند!
🔻كار أبا عبد اللَّه حساب شده بود،
يعنى اين سفر را به دست دشمن درست كرد. دشمن، اين سفر را به وجود آورد.
🔻دشمن به خيال خودش اسير حمل مى كند
اما در حقيقت دارد مبلّغ مى فرستد.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج17، ص: 422-421-با ویرایش جزئی-
https://eitaa.com/shakhes1340