eitaa logo
اندیشه مطهر (عمومی)
1.6هزار دنبال‌کننده
33 عکس
193 ویدیو
10 فایل
🟢رهبر معظم انقلاب : علما و فضلا و جوان‌ها - بخصوص طلاب جوان ما - بايد يك دوره كتاب‌هاي شهيد مطهري را خوانده باشند...(پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار ایه الله خامنه ای دامت برکاته ) ارتباط با مدیر کانال @Andishe2019
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ظلم ما به سیره پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع)
انتظار بیش از حد از «زبان و گوش »❗️ 🔸اصلاح نگرش به «امر به معروف و نهی از منکر»(4) 🔻اين خود يك غفلت عظيم و اشتباه بزرگى است امروز در اجتماع ما، كه براى گفتن و نوشتن و خطابه و مقاله، و خلاصه براى زبان و مظاهر زبان بيش از اندازه ارزش قائليم و بيش از اندازه انتظار داريم. در حقيقت از زبان اعجاز مى‏ خواهيم. 🔻بالضروره، گفتن و نوشتن خصوصاً اگر همان طورى باشد كه قرآن فرموده: حكمت و موعظه حسنه باشد، حقايق را روشن كند، تنها به صورت پندهاى تحكم‏ آميز و آمرانه نباشد، شرط لازمى است ولى به اصطلاح شرط كافى و يا علت تامّه نيست. 🔻چون از زبان بيش از اندازه انتظار داريم و از گوش مردم هم بيش از اندازه انتظار داريم و مى‏ خواهيم تنها با زبان و گوش همه كارها را انجام دهيم و انجام نمى ‏شود، ناراحت مى‏ شويم و ناله و فغان مى‏ كنيم و مى‏ گوييم: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من آنچه البته به جايى نرسد فرياد است. 🔻اين شعر براى ما در همه زمانها صادق بوده و هست. فكر نمى‏ كنيم كه ما اشتباه مى‏ كنيم، ما بيش از اندازه از اين گوش و زبان بيچاره انتظار داريم، 🔻 گاهى هم- بلكه بيشتر اوقات-بايد از راه عمل و چشم استفاده كنيم، ما با دست خود و عمل خود خوب رفتار كنيم تا آنها با چشم خودشان ببينند؛ يك مقدارى هم به اين گوش و زبان بيچاره استراحت بدهيم.(ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (امر به معروف و نهى از منكر(ده گفتار))، ج‏20، ص: 204-203- با ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
🟡رمز جاذبه علی (ع) 🟢به مناسبت سیزدهم رجب سالروز ولادت امام علی بن ابیطالب (ع) 🔻فوق‏ العادگى على در چيست كه عشقها را برانگيخته و دلها را به خود شيفته ساخته و رنگ حيات جاودانى گرفته است و براى هميشه زنده است؟ چرا دلها همه خود را با او آشنا مى ‏بينند و اصلا او را مرده احساس نمى‏ كنند بلكه زنده مى‏ يابند؟ 🔻مسلما ملاك دوستى او جسم او نيست، زيرا جسم او اكنون در بين ما نيست و ما آن را احساس نكرده ‏ايم. و باز محبت على از نوع قهرمان‏ دوستى كه در همه ملتها وجود دارد نيست. 🔻- همچنین - اشتباه است بگوييم محبت على از راه محبت فضيلتهاى اخلاقى و انسانى است و حب على حب انسانيت است. 🔻درست است على مظهر انسان كامل بود و درست است كه انسان ، نمونه‏ هاى عالى انسانيت را دوست مى‏ دارد؛ 🔻اما اگر على همه اين فضايل انسانى را كه داشت مى ‏داشت: آن حكمت و آن علم، آن‏ فداكاريها و از خودگذشتگى‏ ها، آن تواضع و فروتنى، آن ادب، آن مهربانى و عطوفت، آن ضعيف [نوازى‏]، آن عدالت، آن آزادگى و آزادى‏ خواهى، آن احترام به انسان، آن ايثار، آن شجاعت، آن مروت و مردانگى نسبت به دشمن، .. 🔻اگر على همه اينها را كه داشت مى‏ داشت اما رنگ الهى نمى‏ داشت، مسلما اين قدر كه امروز عاطفه‏ انگيز و محبت خيز است نبود. 🔻على از آن نظر محبوب است كه پيوند الهى دارد. 🔻دلهاى ما بطور ناخودآگاه در اعماق خويش با حق سر و سر و پيوستگى دارد، و چون على را آيت بزرگ حق و مظهر صفات حق مى ‏يابند به او عشق مى‏ ورزند. 🔻در حقيقت پشتوانه عشق على ، پيوند جانها با حضرت حق است كه براى هميشه در فطرتها نهاده شده، وچون فطرتها جاودانى است مهر على نيز جاودان است. 🔸مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(جاذبه و دافعه علی علیه السلام ) ؛ ج‏16 ؛ ص284-283- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
🟡على(ع) مرد شماره دو اسلام 🔻على مرد شماره دو اسلام است. هيچ كس به اندازه او در راه اسلام اخلاص و فداكارى و مجاهدت به خرج نداد و هيچ كس به اندازه او به روح و معنى و حقيقت اسلام آشنا نبود. او عالم‏ترين و زاهدترين و باتقواترين مردم بعد از پيغمبر بود. 🔻وجود على، بهترين نمونه تعليمات عاليه اسلام است. عدالت على و طرفدارى وى از حقوق مردم و مخصوصا حمايت وى از طبقه ضعيف، ضرب‏ المثل جهان است. 🔻على در راه اسلام، خود را بكلى فراموش مى كرد. در زمان حيات پيغمبر مانند يك عاشق پاكباز و يك سرباز فداكار، فرمان پيغمبر را اطاعت مى ‏كرد. 🔻بزرگترين فداكارى على بعد از پيغمبر ظاهر شد. على با آنكه قائم مقام واقعى پيغمبر بود و خلافت را حق مسلّم خود مى ‏دانست، براى آنكه وحدت مسلمين محفوظ بماند و زحمات رسول خدا هدر نرود از حق مسلّم خود چشم پوشيد و با ديگران در كمال صميميتْ همفكرى و همكارى كرد. 🔻على مى ‏گفت: مادامى‏ كه مصلحت جامعه مسلمين محفوظ باشد و كارها بر مدار مصالح عمومى بچرخد و تنها كسى كه از حق خود محروم مانده من هستم، من تسليم و همراهم؛ من آنگاه قيام مى‏ كنم و به مخالفت برمى‏ خيزم كه مصالح عمومى را در خطر ببينم. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(حکمتها و اندرزها ج1و2 )) ؛ ج‏22 ؛ ص419-با ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
⚫️شخصیت حضرت زينب كبرى‏( سلام الله علیها) ◾️به مناسبت سالروز وفات اسوه صبر و ایثار حضرت زینب «س» 🔻يكى از زنان اسلام كه مايه افتخار جهان است زينب كبرى عليها السلام است. 🔻تاريخ نشان مى‏ دهد كه حوادث خونين و مصائب بى‏ نظير كربلا زينب را به صورت پولاد آب ديده درآورد. 🔻زينبى كه از مدينه خارج شد با زينبى كه از شام به مدينه برگشت يكى نبود. زينبى كه از شام برگشت رشديافته‏ تر و خالص‏تر بود. 🔻حتى آنچه در خلال حوادث اسارت ظهور كرده با آنچه در خلال ايام كربلا در زمانى كه هنوز برادر بزرگوارش زنده بود و مسئوليت به عهده زينب گذاشته نشده بود از زينب ظهور كرد فرق دارد. 🔻يكى از زنان فاضله مسلمان عرب در زمان ما به نام دكتر «عايشه بنت الشاطى‏» كتابى درباره زينب نوشته به نام «بطلة كربلا» يعنى بانوى قهرمان كربلا. اين كتاب چند بار به فارسى ترجمه و چاپ شده -است - 🔻 اين بطولت و قهرمانى قسمت زيادش معلول همان حوادث و شدايد كربلاست. حوادث كربلا بود كه زبان زينب كبرى را به آن‏چنان خطابه غرا و آتشينى در مجلس يزيد جارى كرد كه همه شنيده‏ ايد. 🔻ابو تمام مى‏ گويد: «لو لا اشتعال النار فى ما جاورت‏ ما كان يعرف طيب عرف العود» -یعنی-: اگر آتش در كنار چوب عود مشتعل نشود و داغى و سوزندگى آن ، عود را نگيرد بوى خوش عود ، ظاهر نمى‏ گردد. تا آتش نباشد، تا درد و سوزش نباشد، هنر چوب عود ، ظاهر نمى‏ گردد. 🔻سعدى در همين مضمون مى‏ گويد: قول مطبوع از درون سوزناك آيد كه عود چون همى‏ سوزد جهان از وى معطر مى‏ شود ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج‏18(سيرى در سيره ائمه اطهار عليهم السلام) ؛ ص90- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
🔴زینب(سلام الله علیها) و احساس شخصیت 🔻در حماسه حسينى آن كسى كه بيش از همه اين درس را آموخت و بيش از همه اين پرتو حسينى بر روح مقدس او تابيد، خواهر بزرگوارش زينب (سلام اللَّه عليها) بود. 🔻...زينب با آن عظمتى كه از اول داشته است- و آن عظمت را در دامن زهرا عليها السلام و از تربيت على عليه السلام به دست آورده بود- در عين حال زينبِ بعد از كربلا با زينب قبل از كربلا متفاوت است، يعنى زينب بعد از كربلا يك شخصيت و عظمت بيشترى دارد. 🔻مى ‏بينيم در شب عاشورا زينب يكى دو نوبت حتى نمى ‏تواند جلوى گريه ‏اش را بگيرد. يك بار آن قدر گريه مى‏ كند كه بر روى دامن حسين بيهوش مى ‏شود و حسين عليه السلام با صحبتهاى خودش زينب را آرام مى‏ كند: «لا يُذْهِبَنَّ حِلْمَكَ الشَّيْطانُ»: خواهر عزيزم! مبادا وساوس شيطانى بر تو مسلط بشود و حلم را از تو بربايد، صبر و تحمل را از تو بربايد. 🔻اما همين‏كه ايام عاشورا سپرى مى‏ شود و زينب، حسين عليه السلام را با آن روحيه قوى و نيرومند و با آن دستورالعمل‏ها مى‏ بيند، زينب ديگرى مى ‏شود كه ديگر احدى در مقابل او كوچك‏ترين شخصيتى ندارد. 🔻-همين زينب اسير رنج‏ديده و رنج كشيده،آنگاه که در برابر زخم زبانهای سخت ابن زیاد که خطاب به حضرت گفت : خدا را شكر مى‏ كنم كه شما را رسوا و دروغتان را آشكار كردار گرفت خطاب به او فرمود :- خدا را شكر مى‏ كنيم كه افتخار شهادت را نصيب ما كرد. خدا را شكر مى‏ كنم كه اين تاج افتخار را بر سر برادر من گذاشت. خدا را شكر مى ‏كنيم كه ما را از خاندان نبوت و طهارت قرار داد. 🔻و در ادامه فرمود : رسوايى مال فاسق هاست (ما در عمرمان دروغ نگفتيم و حادثه دروغ هم به وجود نياورديم)، دروغ مال فاجرهاست. فاسق و فاجر هم ما نيستيم، غير ماست، يعنى تو. رسوا تويى، دروغگو هم خودت هستى. ♦️اين مقدار شهامت و شجاعت و ايمان عملى! اين، امر به معروف و نهى از منكر است. تازه اين، يك درجه و يك مرحله آن است. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج‏17، ص: 61- 60- و ص 302 با تلخیص و ویرایش- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️معنای «افْضَلُ الأَعْمالِ انْتِظارُ الْفَرَجِ» ♦️بعضى خيال مى‏ كنند اينكه افضل اعمال انتظار فرج است، به اين معناست كه : انتظار داشته باشيم امام زمان (عجّل اللَّه تعالى فرجه) با عده‏ اى كه خواص اصحابشان هستنديعنى سيصد و سيزده نفر و عده ‏اى غير خواص ظهور كنند،بعد دشمنان اسلام را از روى زمين بردارند،امنيت و رفاه و آزادى كامل را برقرار كنند، آن وقت به ما بگويند بفرماييد! ما انتظار چنين فرجى را داريم و مى‏ گوييم افضل اعمال هم انتظار فرج است! (يعنى بگير و ببند، بده به دست من پهلوان!) ♦️نه، انتظار فرج داشتن يعنى انتظار در ركاب امام بودن و جنگيدن‏ و احياناً شهيد شدن، يعنى آرزوى واقعى و حقيقى مجاهد بودن در راه حق، نه آرزوى اينكه تو برو كارها را انجام بده، بعد كه همه كارها انجام شد و نوبت استفاده و بهره گيرى شد آن وقت من مى ‏آيم! ♦️انتظار فرج داشتن يعنى واقعاً در نيت ما اين باشد كه : در ركاب امام زمان و در خدمت ايشان دنيا را اصلاح كنيم. ♦️در زيارت ابا عبد اللَّه عليه السلام مى‏ گوييم: «يا لَيْتَنا كُنّا مَعَكَ فَنَفوزَ فَوْزاً عَظيماً» (كه براى ما يك ورد شده و به معناى آن هم توجه نمى‏ كنيم) يا ابا عبد اللَّه! اى كاش ما با تو بوديم و رستگارى عظيم پيدا مى‏ كرديم. ♦️معنايش اين است كه اى كاش ما در خدمت تو بوديم و شهيد مى‏ شديم و از راه شهادت، رستگارى عظيم پيدا مى‏ كرديم. آيا اين ادعاى ما از روى حقيقت است؟ ♦️افرادى هستند كه از روى حقيقت ادعا مى‏ كنند ولى اكثر ما كه در زيارتنامه‏ ها مى‏ خوانيم، لقلقه زبان است. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آزادى معنوى)، ج‏23، ص:- 598-597- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️نمونه ای از امر به معروف های غلط (خاطره ای به روایت شهید مطهری) 🔻مرد محترمى از طلبه ‏هاى بسيار فاضل بود. مرد بسيار روشنفكر و متدينى است. اول بارى كه اين آدم ، كلاهى- غیر معمم - مى‏ شود، وقتى كه وارد يكى از مجامع مى‏شود، تمام دوستان و رفقايش او را كه مى‏ بينند شروع‏ مى‏ كنند به حمله كردن و تحقير كردن. 🔻 آن‏چنان او را ناراحت و عصبانى مى‏ كنند كه با اينكه طبعاً آدم حليمى است، برمى‏ گردد يك حرف بسيار منطقى به آنها مى‏ زند. مى‏ گويد : رفقا! من يك حرفى با شما دارم: شما دوست دشمنانتان هستيد و دشمن دوستانتان. 🔻برايتان توضيح مى‏ دهم: من فردى هستم مثل شما؛ مثل شما فكر مى ‏كنم، مثل شما به خدا و قرآن و پيغمبر و ائمّه معتقدم، مثل شما درس خوانده ‏ام، مثل شما تربيت شده ‏ام. من با شما در هزار چيز اشتراك دارم. 🔻حد اكثر به قول شما يك گناه مرتكب شده‏ ام- اگر اين گناه باشد- لباسم را عجالتاً تغيير داده‏ ام، رفته‏ ام دنبال كارى، كسبى، زندگى ‏اى. 🔻فرض مى‏ كنيم اين گناه باشد. شما با من آن‏چنان رفتار مى‏ كنيد كه مرا مجبور مى‏ كنيد كه با شما قطع رابطه كنم. و يك انسان هم كه بى‏ ارتباط نمى ‏تواند باشد، مجبورم بعد از اين با صنف مخالف و دشمن شما دوست باشم چون شما داريد به زور مرا از خودتان طرد مى ‏كنيد. پس به اين دليل، شما دشمن دوست خودتان هستيد كه من باشم. ولى شما دوست دشمنانتان هستيد. 🔻بعد مثال مى ‏زند، مى‏ گويد: فلان شخص در همه عمرش هيچ وقت اساساً تظاهرى هم به اسلام نداشته است، علامتى از اسلام در او نبوده، به قرآن و اسلام اظهار اعتقاد نكرده است، معروف است به اينكه ظالم و ستمگر و فاسق و شراب‏خوار است. همين آدم كه شما از او انتظار نداريد، يك‏دفعه مى ‏بينيد آمد به زيارت‏ حضرت رضا. همه ‏تان مى گوييد معلوم مى‏ شود آدم مسلمانى است. 🔻اين دفعه وقتى او را مى‏ بينيد، با او خوش‏ وبش مى ‏كنيد. يعنى از هزار خصلت او نهصد و نود و نه تاى آن بر ضد شما و دين شماست. چون از او انتظار نداريد، همين قدر كه يك زيارت‏ حضرت رضا آمد مى‏ گوييد نه، معلوم شد مسلمان است. 🔻اما در مورد آن كسى كه از هزار خصلت، نهصد و نود و نه خصلتش مسلمانى است، يك خصلتش به قول شما خلاف است، به خاطر اين خصلت مى‏ گوييد اين ديگر مسلمان نيست و از حوزه اسلام خارج شد. 🔻پس شما دوست دشمنانتان هستيد يعنى كمك به دشمنانتان مى‏ كنيد، و دشمن دوستانتان هستيد يعنى در واقع دشمن خودتان هستيد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(حماسه حسنی 1و2)) ؛ ج‏17 ؛ ص252-253- با ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
عمل صالح و تقوا، بهترين امر به معروف‏ 🔸اصلاح نگرش به «امر به معروف و نهی از منکر»(4) 🔻شما مى‏ بينيد مردم از انبياء و اولياء، زياد پيروى مى‏ كنند ولى از حكما و فلاسفه آنقدرها پيروى نمى‏ كنند، چرا؟ 🔻براى اينكه فلاسفه فقط مى‏ گويند، فقط مكتب دارند، فقط تئورى مى‏ دهند؛ در گوشه حجره‏ اش نشسته است، پى درپى كتاب مى‏ نويسد و تحويل مردم مى‏ دهد. 🔻ولى انبياء و اولياء تنها تئورى و فرضيه ندارند، عمل هم دارند. آنچه مى‏ گويند اول عمل مى‏ كنند. حتى اين‏طور نيست كه اول بگويند بعد عمل كنند، اول عمل مى‏ كنند بعد مى‏ گويند. وقتى انسان بعد از آنكه خودش عمل كرد، گفت، آن گفته اثرش چندين برابر است. 🔻على بن ابيطالب مى‏ فرمايد (و تاريخ هم نشان مى‏ دهد كه اين‏طور است): «ما امَرْتُكُمْ بِشَى ءٍ الّا وَقَدْ سَبَقْتُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ، وَلا نَهَيْتُكُمْ عَنْ شَىْ ءٍ الّا وَ قَدْ سَبَقْتُكُمْ بِالنَّهْىِ عَنه ( نهج البلاغه، خطبه175 ) : هرگز شما نديديد كه شما را به چيزى امر كنم مگر اينكه قبلًا خودم عمل كرده‏ ام (تا اول عمل نكنم به شما نمى‏ گويم) و من هرگز شما را از چيزى نهى نمى‏ كنم مگر اينكه قبلًا خودم آن را ترك كرده باشم (چون خودم نمى‏ كنم، شما را نهى مى‏ كنم). 🔻 «كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيْرِ الْسِنَتِكُمْ» (كافى، ج 2/ ص 78) مردم را به دين دعوت كنيد اما نه با زبان، با غيرزبان دعوت كنيد؛ يعنى با عمل خودتان مردم را به اسلام دعوت كنيد. 🔻انسان وقتى عمل مى‏ كند، خودبه خود با عمل خود جامعه را تحت تأثير قرار مى‏ دهد‌‌.(ادامه دارد) ▪️مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى(حماسه حسینی 1و2))، ج‏17، ص: 254-253- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕روح امر به معروف و نهى از منكر 🔸اصلاح نگرش به امر به معروف و نهی از منکر(5) 🔻معروف و منكر از نظر اسلام محدود به حدّ معين نمى ‏شود. تمام هدفهاى مثبت اسلامى داخل در معروف و تمام هدفهاى منفى اسلامى داخل در منكر است، 🔻روح امر به معروف و نهى از منكر عبارتست از : لزوم استفاده از هر وسيله مشروع براى پيشبرد اهداف اسلامى. 🔻متأسفانه كارنامه ما مسلمين در اين زمينه كارنامه درخشانى نيست ؛ اولًا ما آن حساسيتى را كه اسلام در اين زمينه دارد نداريم، يعنى آن اهميتى را كه اسلام به اين موضوع داده است درك نكرده‏ ايم و ثانياً در حدودى هم كه به حساب و خيال خودمان به اهميت اين موضوع پى برده‏ ايم، واجد شرايط آن نبوده‏ ايم. 🔻كارنامه ما در زمينه همبستگى، همدردى و تعاون اسلامى، در زمينه تعارف (به تعبير قرآن) يعنى شناسايى اسلامى كه يكديگر را بشناسيم، به احوال يكديگر آگاه و به سرنوشت هاى يكديگر علاقه‏ مند باشيم، كارنامه بسيار بسيار ضعيفى است،اگر نگويم تاريك و ننگين‏ است. 🔻اسلام براى امر به معروف و نهى از منكر ارزش درجه اول قائل است، يعنى آن را يكى از اركان تعليمات خودش مى‏ داند، اگر اين ركن نباشد ساير تعليمات نمى‏ توانند كار كنند؛ 🔻اگر مى‏ خواهيم به خودمان ارزش بدهيم، اگر مى‏ خواهيم قيمت پيدا كنيم، اگر مى‏ خواهيم در نزد خدا و پيغمبر خدا محترم باشيم، در نزد ملل جهان محترم باشيم، بايد اصل امر بمعروف و نهی از منکر را زنده كنيم.(ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج‏17، ص: 293-281-با تلخیص و ویرایش- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️بصیرت در دین و بصیرت در عمل 🔸اصلاح نگرش به امر به معروف و نهی از منکر(6) 🔻دو شرط از شرايط امر به معروف و نهى از منكر از شرايط اوليه است كه در همه موارد لازم است و خوارج - که خود را مجری این دو اصل می دانستند - فاقد هردو شرط بودند بلكه منكر يكى از اين دو شرط-بصیرت در عمل- بودند: 1️⃣بصيرت‏ در دين 2️⃣ بصيرت‏ در عمل 🔻بصيرت‏ در دين يعنى اطلاع كافى و صحيح در امور دينى داشته باشد، حلال را از حرام، واجب را از غير واجب تشخيص بدهد، 🔻- خوارج بدلیل نداشتن این شرط این - آيه قرآن را كه مى‏ فرمايد: « إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَيْرُ الْفاصِلِينَ‏»(انعام:۵۷) دستاويز قرار دادند و جمله «لا حُكْمَ الّا لِلَّه» را شعار خود ساختند در صورتى كه اين آيه ربطى ندارد به موضوعاتى از قبيل موضوع حكميت و امثال آن. 🔻اما بصيرت در عمل: در باب امر به معروف و نهى از منكر، شرطى ذكر مى‏ كنند تحت عنوان احتمال اثر، و شرطى ذكر مى ‏كنند تحت عنوان عدم ترتب مفسده؛ يعنى امر به معروف و نهى از منكر براى اين است كه معروف رواج بگيرد و منكر محو شود، 🔻لازمه اين دو شرط بصيرت در عمل است. آدمى كه در عمل بصيرت ندارد نمى ‏تواند پيش‏ بينى كند كه آيا اثرى بر اين كار مترتب هست يا نيست و آيا مفسده بالاترى هست يا نيست. 🔻اين است كه امر به معروف‏ هاى جاهلانه همان‏طورى كه در حديث آمده افسادش بيش از اصلاحش است. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(جاذبه و دافعه علی علیه السلام) ؛ ج‏4 ؛ ص822- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
🟡 فاصله رفتاری ما با اهلبیت علیهم السلام ✅امام باقر، محمد بن على بن الحسين عليه السلام، لقبش «باقر» است. باقر يعنى شكافنده. به آن حضرت «باقر العلوم» مى‏ گفتند، يعنى شكافنده دانشها. ✅مردى مسيحى، به صورت سخريه و استهزاء، كلمه «باقر» را تصحيف كرد به كلمه «بقر» يعنى گاو، به آن حضرت گفت: «انت بقر» يعنى تو گاوى‏. ✅امام بدون آنكه از خود ناراحتى نشان بدهد و اظهار عصبانيت كند، با كمال سادگى گفت: «نه، من بقر نيستم، من باقرم.». ✅مسيحى: تو پسر زنى هستى كه آشپز بود. امام : - شغلش اين بود، عار و ننگى محسوب نمى ‏شود. ✅مسیحی : - مادرت سياه و بى ‏شرم و بدزبان بود. امام : - اگر اين نسبتها كه به مادرم مى ‏دهى راست است خداوند او را بيامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد كه دروغ و افترا بستى. ✅مشاهده اين‏همه حلم از مردى كه قادر بود همه گونه موجبات آزار يك مرد خارج از دين اسلام را فراهم آورد، كافى بود كه انقلابى در روحيه مرد مسيحى ايجاد نمايد و او را به سوى اسلام بكشاند. ✅مرد مسيحى بعداً مسلمان شد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (داستان راستان(1 و 2))، ج‏18، ص: 208-207- با ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️فلسفه احکام و قوانین در اسلام (1) ⏺ سلسله« پرسشها و پاسخهای هفتگی» 🔸پرسش۱۱۷ : فلسفه عبادات(نماز و ...) در اسلام چیست؟ 🔹پاسخ : 🔻اصلا فلسفه تشريع عبادات ذكر خداوند و ياد خداوند است و به دنبال آن، ياد خود بودن و خود را بازيافتن حاصل مى ‏شود و بعد، هر دو خصوصيت روشنايى و قدرت پيدا كردن پيدا مى‏ شود؛ هم يك روشنايى مطلق براى انسان حاصل مى ‏شود و هم يك قدرت خارق ‏العاده. اين قدرت خارق‏ العاده همان است كه در كرامات و معجزات منعكس مى‏ شود و درباره روشنايى فوق‏ العاده هم ممكن است 🔻عبادت، مركب تقرب و نزديك شدن به خداوند است. بنابر این عبادتی مقبول است كه ما را به خدا نزديك كند. 🔻عبادت بدون اينكه انسان را به خدا نزديك كند عبادت نيست، يعنى باور نكنيد كه انسان عبادت كند ولى به خدا نزديك نشود و عبادتش را هم درست انجام داده باشد؛ چنين چيزى محال است. 🔻... وقتى ما مى‏ گوييم بنده در اثر عبادت به خدا نزديك مى‏ شود، مقصود اين نيست كه يك بنده فاصله ‏اش با خدا كم مى ‏شود، به اين معنا كه قبلًا ميان او و خدا فاصله‏ اى وجود داشت، تدريجاً نزديك و نزديك مى‏ شود به گونه ‏اى كه فاصله كم مى‏ شود و آن مرحله ‏اى كه در قرآن مى‏ گويد: «يا ايُّهَا الْانْسانُ انَّكَ كادِحٌ الى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيه‏» كه اسم آن ملاقات پروردگار و لقاء ربّ است، [تحقق مى‏ يابد؛] 🔻اين‏جور كه معنى ندارد و قطعاً مقصود اين نيست، چرا؟ براى اينكه گذشته از دهها دليل عقلى كه در اينجا وجود دارد كه خدا با بندگان خودش فاصله ندارد از نظر منطق قرآن خدا به همه موجودات نزديك است، خدا از هيچ موجودى دور نيست: «وَ نَحْنُ اقْرَبُ الَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريد» ما از رگ گردن انسان به انسان نزديكتريم. 🔻بله، يك مطلب هست : خدا به همه مردم متساوياً نزديك است بلكه به همه اشياء متساوياً نزديك است ولى اشياء متساوياً به خدا نزديك نيستند. اشياء احياناً از خدا دورند ولى خدا به همه اشياء نزديك است كه اين هم رمزى دارد، 🔻نزديك شدن به خدا يعنى خدا كه كمال مطلق است، ما مرتب كمالات بيشترى پيدا مى‏ كنيم. ✅خدا علم على الاطلاق است؛ بر علم و ايمان و بصيرت ما افزوده مى‏ شود. ✅خدا قدرت على الاطلاق است؛ بر قدرت ما افزوده مى ‏شود. ✅خدا حيات على الاطلاق و اراده على الاطلاق است؛ بر حيات و اراده ما افزوده مى‏ شود. 🔻پس در مسئله عبوديت به تعبير امام جعفر صادق«الْعُبودِيَّةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُهَا الرُّبوبِيَّةُ» : هرچه كه در راه عبوديت جلو بروى، بر ربوبيت و خداوندگارى تو (نه خدايى العياذ باللَّه)، بر صاحب بودن و تسلط و قدرت تو افزوده مى ‏شود. (ادامه دارد) ▪️مجموعه ‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج 29(انسان شناسی در قرآن)) ص 261 و ج‏23(آزادی معنوی))، ص:482- 494- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️فلسفه احکام و قوانین در اسلام (2) ⏺ سلسله« پرسشها و پاسخهای هفتگی» 🔸پرسش۱۱۷ : فلسفه عبادات(نماز و ...) در اسلام چیست؟ 🔹پاسخ : 🔻... در مسئله عبوديت به تعبير امام جعفر صادق«الْعُبودِيَّةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُهَا الرُّبوبِيَّةُ» : هرچه كه در راه عبوديت جلو بروى، بر ربوبيت و خداوندگارى تو (نه خدايى العياذ باللَّه)، بر صاحب بودن و تسلط و قدرت تو افزوده مى ‏شود. 🔻باور نكنيد كه انسان به خدا، اين كانون لايتناهاى هستى نزديك بشود ولى بر بصيرت و ايمان و روشنايى ‏اش افزوده نشود، بر قدرت و حيات و اراده و تسلطش افزوده نشود 🔻بنابر این عبادت راه كسب قدرت و تسلط است که این تسلط و قدرت در پنج مرحله می باشد : 1️⃣اولين اثر عبادت، تسلط بر خود 2️⃣ تسلط بر انديشه و قوه خيال 3️⃣ بى نياز شدن روح از بدن ، قدرت تخلیه روح از بدن ‏ 4️⃣ قدرت بر تصرف در بدن‏ 5️⃣ قدرت بر تصرف در دنياى بيرون‏ 🔻آيا از اين بالاتر هم هست؟ بله، اگر شما وحشت نمى‏ كنيد، بالاترش هم هست. 🔻آن مرحله بالاتر، آن قدرتى است كه بنده‏اى در اثر بندگى و عبوديت خداوند و در اثر قرب به ذات اقدس الهى و در اثر نزديك شدن به كانون لايتناهاى هستى: ✅ می تواند در دنياى بيرون خودش هم تصرف كند، ✅ مى ‏تواند چوبى را تبديل به اژدها كند، ✅ مى ‏تواند قرص ماه را دو نيم كند، ✅ مى ‏تواند تخت بلقيس را در يك چشم به هم زدن از يمن به فلسطين احضار كند. 🔸بله مى ‏تواند:« العبودية جوهرة كنهها الربوبية»(ادامه دارد) ▪️مجموعه ‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج 29(انسان شناسی در قرآن)) ص 261 و ج‏23(آزادی معنوی))، ص:482- 494- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️معنای«تبلیغ دین و هدایتگری» ⭕️خاطره ای آموزنده از شهید مطهری 🔻امروز دنيا ميدان مسابقه علم و صنعت شده است. حالا كه چنين مسابقه‏ اى در دنيا هست بايد كوشش كرد و جامعه را به حركت آورد كه در اين مسابقه عقب نماند. 🔻على هذا نشستن و هى انتقاد كردن و ايراد گرفتن، اين كار را نكن، آن كار را نكن، اسمش هدايت نيست. 🔻يك روز در مدرسه مروى با چند نفر از آقايان طلاب همين مطلب را در ميان گذاشته بودم و مى‏ گفتم: آقايان! معنى هادى قوم بودن اين نيست كه ما تنها حالت منع و توقف به خود گرفته ‏ايم؛ به هر كارى كه مى ‏رسيم مى‏ گوييم اين را نكن، آن را نكن، و مردم را گرفتار كرده ‏ايم، يك جا هم بايد مردم را تشويق كرد و به حركت آورد. 🔻همين مثال اتومبيل را ذكر كردم و گفتم كه ما بايد مثل راننده اتومبيل باشيم، يك جا به اتومبيل گاز بدهيم، يك جا فرمان را بپيچيم، يك جا ترمز كنيم، يك جا كار ديگر مثلًا چراغ بدهيم؛ هر موقعيتى اقتضايى دارد. 🔻بعد شوخى كردم و گفتم: ما كه نبايد هميشه «آقا شيخ ترمز» باشيم، همه جا ترمز بكنيم. 🔻تنها ترمز كردن كافى نيست، يك جا هم بايد «آقا شيخ فرمان» باشيم، يك جا «آقا شيخ موتور» باشيم. 🔻يكى از طلاب گفت: ما هيچ كدام نيستيم، ما «آقا شيخ دنده عقب» هستيم. 🔻به هر حال - تبلیغ دین و هدایت مردم - خيلى علم و اطلاع وسيعى مى‏ خواهد كه مواقع مختلف را بشود تشخيص داد. 🔻شخص بايد بفهمد كجا سنگر هست سنگر را بگيرد، چه فرصتى پيش آمده از فرصت استفاده كند. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (خطابه و منبر(ده گفتار))، ج‏25، ص: 348- با ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
⚫اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا اَبَا الْحَسَنِ يا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَا بَابَ الحَوائِجِ اَيُّهَا الْكاظِمُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ◾سالروز شهادت جانسوز و مظلومانه امام موسی بن جعفر علیه السلام را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر (عج) مسلمانان جهان و پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام تسلیت می گوئیم
◼️درسی از مکتب امام کاظم علیه السلام ♦️اکثریت ، معیار حقیقت نیست 🔻 امام عليه السلام در حدیثی - خطاب به هشام - مى‏ فرمايد: قرآن كثرت را مذمت كرده است آنجا كه مى‏ فرمايد: 🔸«وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ»(انعام/ 116) : اگر اكثر مردم را پيروى كنى تو را گمراه مى ‏كنند؛ چون اكثر مردم تابع عقل نيستند، تابع گمان و تخمين‏ند، همين كه چيزى در خيالشان پيدا مى‏ شود دنبالش مى ‏روند. 🔻 چون اكثر اين‏جور هستند، پس به اكثر اعتماد نكن. اين هم خودش نوعى ديگر استقلال بخشيدن به عقل است و دعوت به اينكه عقل بايد معيار باشد. 🔻 امام عليه السلام در - ادامه خطاب به هشام - مى‏ فرمايد كه : هشام! به حرف مردم اعتنا نكن، به تشخيص مردم اعتنا نكن؛ تشخيص، تشخيص خودت باشد. 🔻اى هشام! اگر در دست تو يك گردو باشد و هركس به تو برسد بگويد: به به! چه گوهر عاليى! در هيچ خزانه ‏اى پيدا نمى‏ شود، تو كه مى‏ بينى گوهر نيست نبايد گول آنها را بخورى. 🔻نقطه مقابلش: اگر در دست تو گوهرى باشد و هركس به تو برسد بگويد: اين گردو را از كجا آورده اى؟ تو نبايد اعتنا كنى. اگر همه مردم به اين گوهر گفتند گردو، تو تابع تشخيص و عقل و فكر خودت باش و عقل را راهنماى خود قرار بده. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (تعليم و تربيت در اسلام)، ج‏22، ص: 867- 866- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️نمونه ای از سیره امام کاظم(ع) در نهی از منکر 🔻صداى ساز و آواز بلند بود. هركس كه از نزديك آن خانه مى‏ گذشت، مى ‏توانست حدس بزند كه در درون خانه چه خبرهاست؟ بساط عشرت و مى‏گسارى پهن بود و جام «مى» بود كه پياپى نوشيده مى ‏شد. 🔻كنيزك خدمتكار درون خانه را جاروب زده و خاكروبه‏ ها را در دست گرفته از خانه بيرون آمده بود تا آنها را در كنارى بريزد. در همين لحظه مردى كه آثار عبادت زياد از چهره‏ اش نمايان بود و پيشانى‏ اش از سجده ‏هاى طولانى حكايت مى‏ كرد از آنجا مى‏ گذشت، از آن كنيزك پرسيد: «صاحب اين خانه بنده است يا آزاد؟» 🔻- آزاد 🔻معلوم است كه آزاد است. اگر بنده مى ‏بود پرواى صاحب و مالك و خداوندگار خويش را مى‏ داشت و اين بساط را پهن نمى‏ كرد. 🔻ردوبدل شدن اين سخنان بين كنيزك و آن مرد موجب شد كه كنيزك مكث زيادترى در بيرون خانه بكند. هنگامى كه به خانه برگشت اربابش پرسيد: «چرا اين قدر دير آمدى؟» 🔻كنيزك ماجرا را تعريف كرد و گفت: «مردى با چنين وضع و هيئت مى‏ گذشت و چنان پرسشى كرد و من چنين پاسخى دادم.» 🔻شنيدن اين ماجرا او را چند لحظه در انديشه فرو برد. مخصوصا آن جمله (اگر بنده مى‏ بود از صاحب اختيار خود پروا مى ‏كرد) مثل تير بر قلبش نشست. 🔻بى اختيار از جا جست و به خود مهلت كفش پوشيدن نداد. با پاى برهنه به دنبال گوينده سخن رفت. دويد تا خود را به صاحب سخن كه جز امام هفتم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام نبود رساند. 🔻به دست آن حضرت به شرف توبه نائل شد، و ديگر به افتخار آن روز كه با پاى برهنه به شرف توبه نائل آمده بود كفش به پا نكرد. او كه تا آن روز به «بشر بن حارث بن عبد الرحمن مروزى» معروف بود، از آن به بعد لقب «الحافى‏» يعنى «پابرهنه» يافت و به «بشر حافى» معروف و مشهور گشت. تا زنده بود به پيمان خويش وفادار ماند، ديگر گرد گناه نگشت. تا آن روز در سلك اشراف زادگان و عياشان بود، از آن به بعد در سلك مردان پرهيزكار و خداپرست درآمد ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (داستان راستان(1 و 2))، ج‏18، ص: 286-285- https://eitaa.com/shakhes1340
🟡سیره نبوی(1) 🔸نرمى در عين صلابت‏ 🔻-پیامبر اکرم (ص)-در مسائل فردى و شخصى و آنچه مربوط به شخص خودش بود نرم و ملايم و با گذشت بود، گذشت هاى بزرگ و تاريخى ‏اش يكى از علل پيشرفتش بود، امّا در مسائل اصولى و عمومى، آنجا كه حريم قانون بود، سختى و صلابت نشان مى‏داد و ديگر جاى گذشت نمى ‏دانست. 🔻پس از فتح مكّه و پيروزى بر قريش، تمام بديهايى كه قريش در طول بيست سال نسبت به خود او مرتكب شده بود ناديده گرفت و همه را يكجا بخشيد، توبه قاتل عموى محبوبش حمزه را پذيرفت، 🔻امّا در همان فتح مكّه، زنى از بنى مخزوم مرتكب سرقت شده بود و جرمش محرز گرديد، خاندان آن زن كه از اشراف قريش بودند و اجراى حدّ سرقت را توهينى به خود تلقّى مى‏ كردند سخت به تكاپو افتادند كه رسول خدا از اجراى حد صرف نظر كند، بعضى از محترمين صحابه را به شفاعت برانگيختند، 🔻ولى رنگ رسول خدا از خشم برافروخته شد و گفت: چه جاى شفاعت است؟! مگر قانون خدا را مى ‏توان به خاطر افراد تعطيل كرد؟ 🔻هنگام عصر آن روز در ميان جمع سخنرانى كرد و گفت: 🔹«اقوام و ملل پيشين ازآن‏جهت سقوط كردند و منقرض شدند كه در اجراى قانون خدا تبعيض مى‏ كردند، هرگاه يكى از اقويا و زبردستان مرتكب جرم مى‏شد معاف‏ مى‏ شد و اگر ضعيف و زيردستى مرتكب مى ‏شد مجازات مى‏ گشت. 🔹سوگند به خدايى كه جانم در دست اوست، در اجراى «عدل» درباره هيچ كس سستى نمى‏ كنم هر چند از نزديكترين خويشاوندان خودم باشد.»(ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (وحى و نبوت)، ج‏2، ص: 257-256- https://eitaa.com/shakhes1340
🟢مبعث‏ ، روز توحيد و آزادى 🔻روز مبعث‏ خاتم الانبیاء ، روز توحيد و روز آزادى است. آرى، بدون شك اسلام منادى توحيد در جهان است. 🔻فرياد «لا اله الّا اللّه» را، فرياد اينكه جز خدا چيز ديگرى شايسته پرستش و عبادت، خضوع و كرنش نيست و بشر جز در پيشگاه حق در پيشگاه هيچ موجودى اعمّ از مجرّد و مادّى نبايد خضوع نمايد، اين فرياد را اسلام بر آورد: 🔸... تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ(آل عمران :64) 🔻اين آيه همان آيه‏ اى است كه رسول اكرم به عنوان بخشنامه به نام سران جهان آن روز فرستاد. روز عقل و علم است. 🔻راستى آيا عجيب نيست مردى امّى و درس‏ نخوانده و در سرزمين امّيّت، براى اوّلين بار كه مبعوث مى‏ شود و انقلاب روحى و معنوى پيدا مى‏ كند، انقلابى كه اتّصال به غيب و ملكوت جهان دارد؛ با اين جمله ‏ها با بشريّت مواجه مى‏ شود: 🔸اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ قرائت كن به نام پروردگارت كه آفريد. 🔸خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ انسان را از خون بسته (يا حيوانى زالوشكل) آفريد. 🔸اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ بخوان كه پروردگار تو از همه كريم‏تر است. 🔸الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ آنكه قلم به دست بشر داد، خواندن آموخت، نوشتن آموخت، علم آموخت و فكر داد.» 🔻نويسنده كتاب «محمّد پيغمبرى كه از نو بايد شناخت» در كتاب خود مى ‏گويد: من واقعاً به همه مسلمانان جهان تبريك مى‏ گويم كه پيغمبر آنها با اينكه در سرزمين امّيّت مبعوث شد سخن خود را با علم و سواد و معلومات و دفتر و كتاب و قلم شروع كرد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (خورشيد دين هرگز غروب نمى‏ كند)، ج‏3، ص: 382-381- https://eitaa.com/shakhes1340
🟡 سیره نبوی(2) 🔸ظرفيّت شنيدن انتقاد و تنفّر از مدّاحى و چاپلوسى‏ 🔻-پیامبر اکرم(ص)- گاهى با اعتراضات برخى ياران مواجه مى‏ شد امّا بدون آنكه درشتى كند نظرشان را به آنچه خود تصميم گرفته بود جلب و موافق مى ‏كرد. 🔻از شنيدن مدّاحى و چاپلوسى بيزار بود، مى‏ گفت: «به چهره مدّاحان و چاپلوسان خاك بپاشيد.» 🔻محكم كارى را دوست داشت، مايل بود كارى كه انجام مى‏ دهد متقن و محكم باشد، تا آنجا كه وقتى يار مخلصش سعد بن معاذ از دنيا رفت و او را در قبر نهادند، او با دست خويش سنگها و خشتهاى او را جابجا و محكم كرد و آنگاه گفت: «من مى ‏دانم كه طولى نمى ‏كشد همه اينها خراب مى ‏شود، امّا خداوند دوست مى ‏دارد كه هرگاه بنده ‏اى كارى انجام مى ‏دهد آن را محكم و متقن انجام دهد.» ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (وحى و نبوت)، ج‏2، ص: 261-260- https://eitaa.com/shakhes1340
🟡 سیره نبوی(3) ♦️مبارزه با نقاط ضعف‏ 🔻-پیامبر اکرم(ص)- از نقاط ضعف مردم و جهالت هاى آنان استفاده نمى‏ كرد، بر عكس، با آن نقاط ضعف مبارزه مى ‏كرد و مردم را به جهالت شان واقف مى‏ساخت. 🔻روزى كه ابراهيم پسر هجده‏ ماهه‏ اش از دنيا رفت؛ از قضا آن روز خورشيد گرفت. مردم گفتند: علّت اينكه كسوف شد مصيبتى است كه بر پيغمبر خدا وارد شد. 🔻او در مقابل اين خيال جاهلانه مردم سكوت نكرد و از اين نقطه ضعف استفاده نكرد، بلكه به منبر رفت و گفت: ايّها النّاس! ماه و خورشيد دو آيت از آيات خدا هستند و براى مردن كسى نمى ‏گيرند. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (وحى و نبوت)، ج‏2، ص: 261-260- https://eitaa.com/shakhes1340
🔸پرسش118 : فلسفه و فایده نماز چيست؟ ♦️فلسفه احکام و قوانین در اسلام (2) ⏺ سلسله« پرسشها و پاسخهای هفتگی» 🔻براى بعضى خيلى عجيب به نظر مى ‏رسد كه اسلام كه دين اينچنين جامعى است و يك دين اجتماعى است، از يك طرف عدالت اجتماعى را جزء هدفهاى انبياء ذكر مى‏ كند (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ) و از طرف ديگر براى دو ركعت نماز خواندن آنقدر ارزش قائل مى‏شود كه آن را مرز ميان اسلام و كفر مى‏ داند. 🔻اين تعبير «الصَّلاةُ عَمودُ الدّينِ» حديث نبوى است و از اميرالمؤمنين و حضرت باقر (ع) هم نقل شده است‏ . مى ‏فرمايد: مَثَل نماز مَثَل عمود يك خيمه است. يك خيمه نياز به چادر، طناب و چيزهاى ديگر دارد ولى آن عمودى كه خيمه را به پا مى‏ دارد اساس آن است كه اگر خوابيد همه چيز ديگر خوابيده است. 🔻اين همه اهميت براى نماز قائل شدن براى چيست؟ چه جهت و خصوصيتى دارد؟ فلسفه نماز چيست؟ 🔻درباره فلسفه اين عبادات، هم از خود قرآن و هم از احاديث و هم از كلمات علماى خيلى قديم‏ دو نكته استفاده مى‏ شود: 1️⃣ يك نكته اين است كه در نماز اين فايده و اثر بار است كه به پادارنده ساير مقررات است. 🔻وقتى انسان نماز بخواند و اين عباداتى را كه فلسفه آنها در ياد خدا بودن است به جاى آورد، در اين صورت هميشه در ياد دارد كه بنده است، هميشه در ياد دارد كه خدايى دارد كه آن خدا از او غافل نيست و طبعاً هميشه در ياد دارد كه اين خدا از او وظايفى و تكاليفى خواسته است. 🔻اين يك ضامنى است براى اجراى دستورهاى اخلاقى و دستورهاى اجتماعى يعنى پشتوانه مقررات است. 🔻چون واضع مقررات اخلاقى و اجتماعى خداست، انسان با عبادت هميشه به ياد آن واضع قانون است و به ياد آن كه مخالفت با قانون او چه كيفرهايى دارد. پس به اين وسيله، نماز، انسان را از كار بد باز مى‏دارد. قرآن هم مى‏ فرمايد: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» (ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان شناسى قرآن)، ج‏29، ص: 261-263-با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️فرق اقامه نماز با خواندن نماز 🔻بايد توجه داشت كه قرآن مجيد - در بیان اوصاف متقین - نمى ‏گويد نماز مى ‏خوانند، بلكه مى ‏فرمايد: وَ يُقيمونَ الصَّلاةَ.«نماز را بپا مى‏دارند» 🔻فرق است ميان نماز خواندن و نماز را بپا داشتن؛ 🔻اصولًا مواردى كه در قرآن «نماز خواندن» تعبير شده است، در مقام مذمّت است؛ يعنى سخن از كسانى بوده كه نمازهايشان ايراد داشته است. 🔻اقامه (بپا داشتن) نماز چيست؟ 🔻بپا داشتن نماز آن است كه حق نماز ادا شود، يعنى نماز به صورت يك پيكر بى‏ روح انجام نگردد بلكه نمازى باشد كه واقعاً بنده را متوجه خالق و آفريننده خويش سازد؛ و اين است معنى «ذكر اللَّه» كه در آيه شريفه 14 سوره طه بدان اشاره شده: أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرى 🔻ياد خدا بودن مساوى است با فراموش كردن غير خدا. 🔻اگر انسان و لو مدت كوتاهى با خدا در راز و نياز باشد و از او استمداد جويد و او را ثنا گويد، او را به اللَّه بودن، رب بودن، رحمن بودن، رحيم بودن، احد بودن، صمد بودن، لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يولَدْ. وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً احَد بودن توصيف كند، عالى‏ترين تأثيرها در نفس او گذاشته مى ‏شود و روح انسان آن‏چنان ساخته مى ‏شود كه مذهب اسلام مى‏ خواهد، و بدون چنين برنامه ‏اى امكان‏پذير نيست. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(1 - 5))، ج‏26، ص: 124-با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️منشأ خطاهای فکری بشر از دیدگاه قرآن(1) ♦️پیروی از ظنّ و گمان بجاى علم و يقين(1) 🔻اگر بشر خود را مقيد كند كه در مسائل تابع يقين باشد و گمان را به عوض يقين نپذيرد، به خطا نخواهد افتاد. 🔻 قرآن روى اين مسئله بسيار تأكيد نموده است و حتى در يك جا تصريح دارد كه بزرگترين لغزشگاه‏ فكرى بشر همين پيروى از گمان است و يا در جاى ديگر خطاب به پيامبر مى ‏فرمايد: «وَ انْ تُطِعْ اكْثَرَ مَنْ فِى الْارْضِ يُضِلّوكَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ انْ يَتَّبِعونَ الَّا الظَّنَّ وَ انْ هُمْ الّا يَخْرُصونَ»‏ (انعام/ 116) اكثر مردم زمين چنين‏ اند كه از گمان پيروى مى‏ كنند. تو هم اگر بخواهى از آنها پيروى كنى تو را نيز گمراه مى‏ كنند چون مردم تابع گمانند نه يقين و به همين دليل خطا مى‏ كنند. 🔻البته بايد توجه داشت كه در مسائل ظنّى و احتمالى و در مواردى كه نمى ‏توان يقين حاصل نمود، مى‏ بايد همان ظن و احتمال را در نظر گرفت. اما ظن را به جاى ظن و احتمال را به جاى احتمال بايد پذيرفت نه آنكه ظن و احتمال را به جاى يقين در نظر گرفت. اين دومى است كه ايجاد خطا مى‏ كند. (ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(1 - 5))، ج‏26، ص: 65-64- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340