eitaa logo
اندیشه مطهر (عمومی)
1.6هزار دنبال‌کننده
38 عکس
252 ویدیو
10 فایل
🟢رهبر معظم انقلاب : علما و فضلا و جوان‌ها - بخصوص طلاب جوان ما - بايد يك دوره كتاب‌هاي شهيد مطهري را خوانده باشند...(پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار ایه الله خامنه ای دامت برکاته ) ارتباط با مدیر کانال @Andishe2019
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️فلسفه احکام و قوانین در اسلام (2) ⏺ سلسله« پرسشها و پاسخهای هفتگی» 🔸پرسش۱۱۷ : فلسفه عبادات(نماز و ...) در اسلام چیست؟ 🔹پاسخ : 🔻... در مسئله عبوديت به تعبير امام جعفر صادق«الْعُبودِيَّةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُهَا الرُّبوبِيَّةُ» : هرچه كه در راه عبوديت جلو بروى، بر ربوبيت و خداوندگارى تو (نه خدايى العياذ باللَّه)، بر صاحب بودن و تسلط و قدرت تو افزوده مى ‏شود. 🔻باور نكنيد كه انسان به خدا، اين كانون لايتناهاى هستى نزديك بشود ولى بر بصيرت و ايمان و روشنايى ‏اش افزوده نشود، بر قدرت و حيات و اراده و تسلطش افزوده نشود 🔻بنابر این عبادت راه كسب قدرت و تسلط است که این تسلط و قدرت در پنج مرحله می باشد : 1️⃣اولين اثر عبادت، تسلط بر خود 2️⃣ تسلط بر انديشه و قوه خيال 3️⃣ بى نياز شدن روح از بدن ، قدرت تخلیه روح از بدن ‏ 4️⃣ قدرت بر تصرف در بدن‏ 5️⃣ قدرت بر تصرف در دنياى بيرون‏ 🔻آيا از اين بالاتر هم هست؟ بله، اگر شما وحشت نمى‏ كنيد، بالاترش هم هست. 🔻آن مرحله بالاتر، آن قدرتى است كه بنده‏اى در اثر بندگى و عبوديت خداوند و در اثر قرب به ذات اقدس الهى و در اثر نزديك شدن به كانون لايتناهاى هستى: ✅ می تواند در دنياى بيرون خودش هم تصرف كند، ✅ مى ‏تواند چوبى را تبديل به اژدها كند، ✅ مى ‏تواند قرص ماه را دو نيم كند، ✅ مى ‏تواند تخت بلقيس را در يك چشم به هم زدن از يمن به فلسطين احضار كند. 🔸بله مى ‏تواند:« العبودية جوهرة كنهها الربوبية»(ادامه دارد) ▪️مجموعه ‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج 29(انسان شناسی در قرآن)) ص 261 و ج‏23(آزادی معنوی))، ص:482- 494- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️معنای«تبلیغ دین و هدایتگری» ⭕️خاطره ای آموزنده از شهید مطهری 🔻امروز دنيا ميدان مسابقه علم و صنعت شده است. حالا كه چنين مسابقه‏ اى در دنيا هست بايد كوشش كرد و جامعه را به حركت آورد كه در اين مسابقه عقب نماند. 🔻على هذا نشستن و هى انتقاد كردن و ايراد گرفتن، اين كار را نكن، آن كار را نكن، اسمش هدايت نيست. 🔻يك روز در مدرسه مروى با چند نفر از آقايان طلاب همين مطلب را در ميان گذاشته بودم و مى‏ گفتم: آقايان! معنى هادى قوم بودن اين نيست كه ما تنها حالت منع و توقف به خود گرفته ‏ايم؛ به هر كارى كه مى ‏رسيم مى‏ گوييم اين را نكن، آن را نكن، و مردم را گرفتار كرده ‏ايم، يك جا هم بايد مردم را تشويق كرد و به حركت آورد. 🔻همين مثال اتومبيل را ذكر كردم و گفتم كه ما بايد مثل راننده اتومبيل باشيم، يك جا به اتومبيل گاز بدهيم، يك جا فرمان را بپيچيم، يك جا ترمز كنيم، يك جا كار ديگر مثلًا چراغ بدهيم؛ هر موقعيتى اقتضايى دارد. 🔻بعد شوخى كردم و گفتم: ما كه نبايد هميشه «آقا شيخ ترمز» باشيم، همه جا ترمز بكنيم. 🔻تنها ترمز كردن كافى نيست، يك جا هم بايد «آقا شيخ فرمان» باشيم، يك جا «آقا شيخ موتور» باشيم. 🔻يكى از طلاب گفت: ما هيچ كدام نيستيم، ما «آقا شيخ دنده عقب» هستيم. 🔻به هر حال - تبلیغ دین و هدایت مردم - خيلى علم و اطلاع وسيعى مى‏ خواهد كه مواقع مختلف را بشود تشخيص داد. 🔻شخص بايد بفهمد كجا سنگر هست سنگر را بگيرد، چه فرصتى پيش آمده از فرصت استفاده كند. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (خطابه و منبر(ده گفتار))، ج‏25، ص: 348- با ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
⚫اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا اَبَا الْحَسَنِ يا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَا بَابَ الحَوائِجِ اَيُّهَا الْكاظِمُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ ◾سالروز شهادت جانسوز و مظلومانه امام موسی بن جعفر علیه السلام را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر (عج) مسلمانان جهان و پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام تسلیت می گوئیم
◼️درسی از مکتب امام کاظم علیه السلام ♦️اکثریت ، معیار حقیقت نیست 🔻 امام عليه السلام در حدیثی - خطاب به هشام - مى‏ فرمايد: قرآن كثرت را مذمت كرده است آنجا كه مى‏ فرمايد: 🔸«وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ»(انعام/ 116) : اگر اكثر مردم را پيروى كنى تو را گمراه مى ‏كنند؛ چون اكثر مردم تابع عقل نيستند، تابع گمان و تخمين‏ند، همين كه چيزى در خيالشان پيدا مى‏ شود دنبالش مى ‏روند. 🔻 چون اكثر اين‏جور هستند، پس به اكثر اعتماد نكن. اين هم خودش نوعى ديگر استقلال بخشيدن به عقل است و دعوت به اينكه عقل بايد معيار باشد. 🔻 امام عليه السلام در - ادامه خطاب به هشام - مى‏ فرمايد كه : هشام! به حرف مردم اعتنا نكن، به تشخيص مردم اعتنا نكن؛ تشخيص، تشخيص خودت باشد. 🔻اى هشام! اگر در دست تو يك گردو باشد و هركس به تو برسد بگويد: به به! چه گوهر عاليى! در هيچ خزانه ‏اى پيدا نمى‏ شود، تو كه مى‏ بينى گوهر نيست نبايد گول آنها را بخورى. 🔻نقطه مقابلش: اگر در دست تو گوهرى باشد و هركس به تو برسد بگويد: اين گردو را از كجا آورده اى؟ تو نبايد اعتنا كنى. اگر همه مردم به اين گوهر گفتند گردو، تو تابع تشخيص و عقل و فكر خودت باش و عقل را راهنماى خود قرار بده. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (تعليم و تربيت در اسلام)، ج‏22، ص: 867- 866- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️نمونه ای از سیره امام کاظم(ع) در نهی از منکر 🔻صداى ساز و آواز بلند بود. هركس كه از نزديك آن خانه مى‏ گذشت، مى ‏توانست حدس بزند كه در درون خانه چه خبرهاست؟ بساط عشرت و مى‏گسارى پهن بود و جام «مى» بود كه پياپى نوشيده مى ‏شد. 🔻كنيزك خدمتكار درون خانه را جاروب زده و خاكروبه‏ ها را در دست گرفته از خانه بيرون آمده بود تا آنها را در كنارى بريزد. در همين لحظه مردى كه آثار عبادت زياد از چهره‏ اش نمايان بود و پيشانى‏ اش از سجده ‏هاى طولانى حكايت مى‏ كرد از آنجا مى‏ گذشت، از آن كنيزك پرسيد: «صاحب اين خانه بنده است يا آزاد؟» 🔻- آزاد 🔻معلوم است كه آزاد است. اگر بنده مى ‏بود پرواى صاحب و مالك و خداوندگار خويش را مى‏ داشت و اين بساط را پهن نمى‏ كرد. 🔻ردوبدل شدن اين سخنان بين كنيزك و آن مرد موجب شد كه كنيزك مكث زيادترى در بيرون خانه بكند. هنگامى كه به خانه برگشت اربابش پرسيد: «چرا اين قدر دير آمدى؟» 🔻كنيزك ماجرا را تعريف كرد و گفت: «مردى با چنين وضع و هيئت مى‏ گذشت و چنان پرسشى كرد و من چنين پاسخى دادم.» 🔻شنيدن اين ماجرا او را چند لحظه در انديشه فرو برد. مخصوصا آن جمله (اگر بنده مى‏ بود از صاحب اختيار خود پروا مى ‏كرد) مثل تير بر قلبش نشست. 🔻بى اختيار از جا جست و به خود مهلت كفش پوشيدن نداد. با پاى برهنه به دنبال گوينده سخن رفت. دويد تا خود را به صاحب سخن كه جز امام هفتم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام نبود رساند. 🔻به دست آن حضرت به شرف توبه نائل شد، و ديگر به افتخار آن روز كه با پاى برهنه به شرف توبه نائل آمده بود كفش به پا نكرد. او كه تا آن روز به «بشر بن حارث بن عبد الرحمن مروزى» معروف بود، از آن به بعد لقب «الحافى‏» يعنى «پابرهنه» يافت و به «بشر حافى» معروف و مشهور گشت. تا زنده بود به پيمان خويش وفادار ماند، ديگر گرد گناه نگشت. تا آن روز در سلك اشراف زادگان و عياشان بود، از آن به بعد در سلك مردان پرهيزكار و خداپرست درآمد ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (داستان راستان(1 و 2))، ج‏18، ص: 286-285- https://eitaa.com/shakhes1340
🟡سیره نبوی(1) 🔸نرمى در عين صلابت‏ 🔻-پیامبر اکرم (ص)-در مسائل فردى و شخصى و آنچه مربوط به شخص خودش بود نرم و ملايم و با گذشت بود، گذشت هاى بزرگ و تاريخى ‏اش يكى از علل پيشرفتش بود، امّا در مسائل اصولى و عمومى، آنجا كه حريم قانون بود، سختى و صلابت نشان مى‏داد و ديگر جاى گذشت نمى ‏دانست. 🔻پس از فتح مكّه و پيروزى بر قريش، تمام بديهايى كه قريش در طول بيست سال نسبت به خود او مرتكب شده بود ناديده گرفت و همه را يكجا بخشيد، توبه قاتل عموى محبوبش حمزه را پذيرفت، 🔻امّا در همان فتح مكّه، زنى از بنى مخزوم مرتكب سرقت شده بود و جرمش محرز گرديد، خاندان آن زن كه از اشراف قريش بودند و اجراى حدّ سرقت را توهينى به خود تلقّى مى‏ كردند سخت به تكاپو افتادند كه رسول خدا از اجراى حد صرف نظر كند، بعضى از محترمين صحابه را به شفاعت برانگيختند، 🔻ولى رنگ رسول خدا از خشم برافروخته شد و گفت: چه جاى شفاعت است؟! مگر قانون خدا را مى ‏توان به خاطر افراد تعطيل كرد؟ 🔻هنگام عصر آن روز در ميان جمع سخنرانى كرد و گفت: 🔹«اقوام و ملل پيشين ازآن‏جهت سقوط كردند و منقرض شدند كه در اجراى قانون خدا تبعيض مى‏ كردند، هرگاه يكى از اقويا و زبردستان مرتكب جرم مى‏شد معاف‏ مى‏ شد و اگر ضعيف و زيردستى مرتكب مى ‏شد مجازات مى‏ گشت. 🔹سوگند به خدايى كه جانم در دست اوست، در اجراى «عدل» درباره هيچ كس سستى نمى‏ كنم هر چند از نزديكترين خويشاوندان خودم باشد.»(ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (وحى و نبوت)، ج‏2، ص: 257-256- https://eitaa.com/shakhes1340
🟢مبعث‏ ، روز توحيد و آزادى 🔻روز مبعث‏ خاتم الانبیاء ، روز توحيد و روز آزادى است. آرى، بدون شك اسلام منادى توحيد در جهان است. 🔻فرياد «لا اله الّا اللّه» را، فرياد اينكه جز خدا چيز ديگرى شايسته پرستش و عبادت، خضوع و كرنش نيست و بشر جز در پيشگاه حق در پيشگاه هيچ موجودى اعمّ از مجرّد و مادّى نبايد خضوع نمايد، اين فرياد را اسلام بر آورد: 🔸... تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ(آل عمران :64) 🔻اين آيه همان آيه‏ اى است كه رسول اكرم به عنوان بخشنامه به نام سران جهان آن روز فرستاد. روز عقل و علم است. 🔻راستى آيا عجيب نيست مردى امّى و درس‏ نخوانده و در سرزمين امّيّت، براى اوّلين بار كه مبعوث مى‏ شود و انقلاب روحى و معنوى پيدا مى‏ كند، انقلابى كه اتّصال به غيب و ملكوت جهان دارد؛ با اين جمله ‏ها با بشريّت مواجه مى‏ شود: 🔸اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ قرائت كن به نام پروردگارت كه آفريد. 🔸خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ انسان را از خون بسته (يا حيوانى زالوشكل) آفريد. 🔸اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ بخوان كه پروردگار تو از همه كريم‏تر است. 🔸الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ آنكه قلم به دست بشر داد، خواندن آموخت، نوشتن آموخت، علم آموخت و فكر داد.» 🔻نويسنده كتاب «محمّد پيغمبرى كه از نو بايد شناخت» در كتاب خود مى ‏گويد: من واقعاً به همه مسلمانان جهان تبريك مى‏ گويم كه پيغمبر آنها با اينكه در سرزمين امّيّت مبعوث شد سخن خود را با علم و سواد و معلومات و دفتر و كتاب و قلم شروع كرد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (خورشيد دين هرگز غروب نمى‏ كند)، ج‏3، ص: 382-381- https://eitaa.com/shakhes1340
🟡 سیره نبوی(2) 🔸ظرفيّت شنيدن انتقاد و تنفّر از مدّاحى و چاپلوسى‏ 🔻-پیامبر اکرم(ص)- گاهى با اعتراضات برخى ياران مواجه مى‏ شد امّا بدون آنكه درشتى كند نظرشان را به آنچه خود تصميم گرفته بود جلب و موافق مى ‏كرد. 🔻از شنيدن مدّاحى و چاپلوسى بيزار بود، مى‏ گفت: «به چهره مدّاحان و چاپلوسان خاك بپاشيد.» 🔻محكم كارى را دوست داشت، مايل بود كارى كه انجام مى‏ دهد متقن و محكم باشد، تا آنجا كه وقتى يار مخلصش سعد بن معاذ از دنيا رفت و او را در قبر نهادند، او با دست خويش سنگها و خشتهاى او را جابجا و محكم كرد و آنگاه گفت: «من مى ‏دانم كه طولى نمى ‏كشد همه اينها خراب مى ‏شود، امّا خداوند دوست مى ‏دارد كه هرگاه بنده ‏اى كارى انجام مى ‏دهد آن را محكم و متقن انجام دهد.» ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (وحى و نبوت)، ج‏2، ص: 261-260- https://eitaa.com/shakhes1340
🟡 سیره نبوی(3) ♦️مبارزه با نقاط ضعف‏ 🔻-پیامبر اکرم(ص)- از نقاط ضعف مردم و جهالت هاى آنان استفاده نمى‏ كرد، بر عكس، با آن نقاط ضعف مبارزه مى ‏كرد و مردم را به جهالت شان واقف مى‏ساخت. 🔻روزى كه ابراهيم پسر هجده‏ ماهه‏ اش از دنيا رفت؛ از قضا آن روز خورشيد گرفت. مردم گفتند: علّت اينكه كسوف شد مصيبتى است كه بر پيغمبر خدا وارد شد. 🔻او در مقابل اين خيال جاهلانه مردم سكوت نكرد و از اين نقطه ضعف استفاده نكرد، بلكه به منبر رفت و گفت: ايّها النّاس! ماه و خورشيد دو آيت از آيات خدا هستند و براى مردن كسى نمى ‏گيرند. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (وحى و نبوت)، ج‏2، ص: 261-260- https://eitaa.com/shakhes1340
🔸پرسش118 : فلسفه و فایده نماز چيست؟ ♦️فلسفه احکام و قوانین در اسلام (2) ⏺ سلسله« پرسشها و پاسخهای هفتگی» 🔻براى بعضى خيلى عجيب به نظر مى ‏رسد كه اسلام كه دين اينچنين جامعى است و يك دين اجتماعى است، از يك طرف عدالت اجتماعى را جزء هدفهاى انبياء ذكر مى‏ كند (لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ) و از طرف ديگر براى دو ركعت نماز خواندن آنقدر ارزش قائل مى‏شود كه آن را مرز ميان اسلام و كفر مى‏ داند. 🔻اين تعبير «الصَّلاةُ عَمودُ الدّينِ» حديث نبوى است و از اميرالمؤمنين و حضرت باقر (ع) هم نقل شده است‏ . مى ‏فرمايد: مَثَل نماز مَثَل عمود يك خيمه است. يك خيمه نياز به چادر، طناب و چيزهاى ديگر دارد ولى آن عمودى كه خيمه را به پا مى‏ دارد اساس آن است كه اگر خوابيد همه چيز ديگر خوابيده است. 🔻اين همه اهميت براى نماز قائل شدن براى چيست؟ چه جهت و خصوصيتى دارد؟ فلسفه نماز چيست؟ 🔻درباره فلسفه اين عبادات، هم از خود قرآن و هم از احاديث و هم از كلمات علماى خيلى قديم‏ دو نكته استفاده مى‏ شود: 1️⃣ يك نكته اين است كه در نماز اين فايده و اثر بار است كه به پادارنده ساير مقررات است. 🔻وقتى انسان نماز بخواند و اين عباداتى را كه فلسفه آنها در ياد خدا بودن است به جاى آورد، در اين صورت هميشه در ياد دارد كه بنده است، هميشه در ياد دارد كه خدايى دارد كه آن خدا از او غافل نيست و طبعاً هميشه در ياد دارد كه اين خدا از او وظايفى و تكاليفى خواسته است. 🔻اين يك ضامنى است براى اجراى دستورهاى اخلاقى و دستورهاى اجتماعى يعنى پشتوانه مقررات است. 🔻چون واضع مقررات اخلاقى و اجتماعى خداست، انسان با عبادت هميشه به ياد آن واضع قانون است و به ياد آن كه مخالفت با قانون او چه كيفرهايى دارد. پس به اين وسيله، نماز، انسان را از كار بد باز مى‏دارد. قرآن هم مى‏ فرمايد: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» (ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان شناسى قرآن)، ج‏29، ص: 261-263-با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️فرق اقامه نماز با خواندن نماز 🔻بايد توجه داشت كه قرآن مجيد - در بیان اوصاف متقین - نمى ‏گويد نماز مى ‏خوانند، بلكه مى ‏فرمايد: وَ يُقيمونَ الصَّلاةَ.«نماز را بپا مى‏دارند» 🔻فرق است ميان نماز خواندن و نماز را بپا داشتن؛ 🔻اصولًا مواردى كه در قرآن «نماز خواندن» تعبير شده است، در مقام مذمّت است؛ يعنى سخن از كسانى بوده كه نمازهايشان ايراد داشته است. 🔻اقامه (بپا داشتن) نماز چيست؟ 🔻بپا داشتن نماز آن است كه حق نماز ادا شود، يعنى نماز به صورت يك پيكر بى‏ روح انجام نگردد بلكه نمازى باشد كه واقعاً بنده را متوجه خالق و آفريننده خويش سازد؛ و اين است معنى «ذكر اللَّه» كه در آيه شريفه 14 سوره طه بدان اشاره شده: أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرى 🔻ياد خدا بودن مساوى است با فراموش كردن غير خدا. 🔻اگر انسان و لو مدت كوتاهى با خدا در راز و نياز باشد و از او استمداد جويد و او را ثنا گويد، او را به اللَّه بودن، رب بودن، رحمن بودن، رحيم بودن، احد بودن، صمد بودن، لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يولَدْ. وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً احَد بودن توصيف كند، عالى‏ترين تأثيرها در نفس او گذاشته مى ‏شود و روح انسان آن‏چنان ساخته مى ‏شود كه مذهب اسلام مى‏ خواهد، و بدون چنين برنامه ‏اى امكان‏پذير نيست. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(1 - 5))، ج‏26، ص: 124-با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️منشأ خطاهای فکری بشر از دیدگاه قرآن(1) ♦️پیروی از ظنّ و گمان بجاى علم و يقين(1) 🔻اگر بشر خود را مقيد كند كه در مسائل تابع يقين باشد و گمان را به عوض يقين نپذيرد، به خطا نخواهد افتاد. 🔻 قرآن روى اين مسئله بسيار تأكيد نموده است و حتى در يك جا تصريح دارد كه بزرگترين لغزشگاه‏ فكرى بشر همين پيروى از گمان است و يا در جاى ديگر خطاب به پيامبر مى ‏فرمايد: «وَ انْ تُطِعْ اكْثَرَ مَنْ فِى الْارْضِ يُضِلّوكَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ انْ يَتَّبِعونَ الَّا الظَّنَّ وَ انْ هُمْ الّا يَخْرُصونَ»‏ (انعام/ 116) اكثر مردم زمين چنين‏ اند كه از گمان پيروى مى‏ كنند. تو هم اگر بخواهى از آنها پيروى كنى تو را نيز گمراه مى‏ كنند چون مردم تابع گمانند نه يقين و به همين دليل خطا مى‏ كنند. 🔻البته بايد توجه داشت كه در مسائل ظنّى و احتمالى و در مواردى كه نمى ‏توان يقين حاصل نمود، مى‏ بايد همان ظن و احتمال را در نظر گرفت. اما ظن را به جاى ظن و احتمال را به جاى احتمال بايد پذيرفت نه آنكه ظن و احتمال را به جاى يقين در نظر گرفت. اين دومى است كه ايجاد خطا مى‏ كند. (ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(1 - 5))، ج‏26، ص: 65-64- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
🟢كليد شخصيت امام حسين‏ عليه السلام‏ ✅ ادعاى اينكه كسى بگويد من كليد شخصيت كسى مانند على(ع) يا حسين بن على(ع) را به دست آورده‏ ام، انصافاً ادعاى گزافى است و من جرأت نمى‏ كنم چنين سخنى بگويم، ✅ اما اين قدر مى‏ توانم ادعا كنم كه : **در حدودى كه من حسين را شناخته و تاريخچه زندگى او را خوانده ‏ام...مى‏ توانم اين‏طور بگويم كه :** ✅ از نظر من كليد شخصيت حسين حماسه است، شور است، عظمت است، صلابت است، شدت است، ايستادگى است، حق پرستى است. ✅ سخنانى كه از حسين بن على عليه السلام نقل شده نادر است ولى همان مقدارى كه هست از همين روح حكايت مى‏ كند. ✅ از حسين بن على پرسيدند: شما سخنى را كه با گوش خودت از پيغمبر شنيده باشى، براى ما نقل كن. ✅ ببينيد انتخاب حسين از سخنان پيغمبر چگونه است! از همين جا شما مى ‏توانيد مقدار شخصيت او را به دست آوريد. ✅ حسين عليه السلام گفت : آنچه كه من از پيغمبر شنيده ‏ام اين است: «انَّ اللَّهَ تَعالى يُحِبُّ مَعالِىَ الْامورِ وَ اشْرافَها وَ يُكْرِهُ سَفْسافَها» خدا كارهاى بزرگ و مرتفع را دوست مى‏ دارد، از چيزهاى پست بدش مى ‏آيد. ✅ رفعت و عظمت را ببينيد كه وقتى مى‏ خواهد سخنى از پيغمبر نقل كند اين‏چنين سخنى را انتخاب مى ‏كند؛ در واقع دارد خودش را نشان مى ‏دهد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج‏17، ص: 46-45- با تلخیص و ویرایش - https://eitaa.com/shakhes1340
🟢أفضل الشهداء 🔸بمناسبت سالروز ولادت با سعادت ابوالفضل العباس (ع) و روز جانباز ✅ مقام جناب أبو الفضل بسيار بالاست. ✅ ائمّه ما فرموده ‏اند: «انَّ لِلْعَبّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللَّهِ يَغْبطُهُ‏ بِها جَميعُ الشُّهَداءِ» عبّاس مقامى نزد خدا دارد كه همه شهدا غبطه مقام او را مى‏ برند ✅ متأسفانه تاريخ از زندگى آن بزرگوار اطلاعات زيادى نشان نداده؛ يعنى اگر كسى بخواهد كتابى در مورد زندگى ايشان بنويسد مطلب زيادى پيدا نمى‏ كند. ✅ ولى مطلب زياد به چه درد مى‏ خورد؟ گاهى يك زندگى يك روزه يا دوروزه يا پنج روزه يك نفر كه ممكن است شرح آن بيش از پنج صفحه نباشد، آن‏چنان درخشان است كه امكان دارد به اندازه دهها كتاب ارزش آن شخص را ثابت كند، و جناب أبو الفضل العبّاس چنين شخصى بود. ✅ سن ايشان در كربلا در حدود سى و چهار سال بوده است و داراى فرزندانى بوده‏ اند كه يكى از آنها به نام عبيد الله بن عبّاس بن علىّ بن أبي طالب است و تا زمانهاى دور زنده بوده است. ✅ جناب أبو الفضل در وقت شهادت امير المؤمنين، كودكى نزديك به حد بلوغ يعنى در سن چهارده سالگى بوده است. ✅ در مقاتل معتبر اين مطلب را نوشته‏ اند كه : امير المؤمنين على عليه السلام يك وقتى به برادرشان عقيل فرمودند براى من زنى انتخاب كن كه «وَلَدَتْهَا الْفُحولَةُ» نژاد از شجاعان برده باشد. ✅ عقيل نسّابه است، نسب‏ شناس و نژادشناس بوده و عجيب هم نژادشناس بوده و قبايل و پدر و مادرها را و اينكه كى از كجا نژاد مى ‏برد مى‏ شناخته است. ✅ فوراً گفت: «عَنّى لَكَ بِامِّ الْبَنينَ بِنْتِ خالِدٍ» آن زنى كه تو مى‏ خواهى امّ البنين است. امّ البنين يعنى مادر پسران (مادر چند پسر)، ✅همين دختر را براى امير المؤمنين خواستگارى كردند و از او چهار پسر براى امير المؤمنين متولد شد و ظاهراً دخترى از او به دنيا نيامده است. بعد اين زن به معنى واقعى امّ البنين يعنى مادر چند پسر شد. 🔸مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج‏17، ص: 363-360-با تلخیص و ویرایش https://eitaa.com/shakhes1340
🟢گریه های احیاگر! (به مناسبت سالروز ولادت باسعادت حضرت سید الساجدین علیه السلام) 🔻براى على بن الحسين(ع) فرصتى نظير فرصت امام أبا عبد اللَّه(ع) پدر بزرگوارش پيدا نشد، همچنان كه فرصتى نظير فرصتى كه براى امام صادق(ع) پديد آمد پيدا نشد، اما براى كسى كه مى‏ خواهد خدمتگزار اسلام باشد همه مواقع فرصت است ولى شكل فرصتها فرق مى‏ كند. 🔻ببينيد امام زين العابدين به صورت دعا چه افتخارى براى دنياى شيعه درست كرده؟! و در عين حال در همان لباس دعا امام كار خودش را مى‏ كرد. 🔻بعضى خيال كرده ‏اند امام زين العابدين چون در مدتى كه حضرت بعد از پدر بزرگوارشان حيات داشتند قيام به سيف نكردند، پس گذاشتند قضايا فراموش شود. 🔻ابداً [چنين نيست‏]، از هر بهانه‏ اى استفاده مى‏ كرد كه اثر قيام پدر بزرگوارش را زنده نگه دارد. آن گريه ‏ها كه گريه مى‏ كرد و يادآورى مى‏ نمود براى چه بود؟ آيا تنها يك حالتى بود مثل حالت آدمى كه فقط دلش مى‏ سوزد و بى‏ هدف گريه مى‏ كند؟! يا مى‏ خواست اين حادثه را زنده نگه دارد و مردم يادشان نرود كه چرا امام حسين قيام‏ كرد و چه كسانى او را كشتند؟ اين بود كه گاهى امام گريه مى ‏كرد، گريه‏ هاى زياد. 🔻روزى يكى از خدمتگزارانش عرض كرد: آقا! آيا وقت آن نرسيده است كه شما از گريه بازايستيد؟ (فهميد كه امام براى عزيزانش مى ‏گريد.) فرمود: چه مى‏ گويى؟! يعقوب يك يوسف بيشتر نداشت، قرآن عواطف او را اين‏طور تشريح مى ‏كند: «وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ‏ مِنَ الْحُزْنِ‏» من در جلوى چشم خودم هجده يوسف را ديدم كه يكى پس از ديگرى بر زمين افتادند. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (سيرى در سيره ائمه اطهار عليهم السلام)، ج‏18، ص: 34-33- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️پیروی از ظن و گمان بجای علم و یقین (2) ⭕️منشأ خطاهای فکری بشر از دیدگاه قرآن(۱) 🔻99% مردم در عقايدى كه شديد از آن عقايد دفاع مى ‏كنند از علمشان دفاع نمى‏ كنند از گمانشان دفاع مى‏ كنند. 🔻راجع به خصوص مادّيين، قرآن همين منطق را دارد، مى‏ گويد اينها هيچ‏وقت به «يقين به نفى خدا» نمى ‏رسند و محال است برسند. راهى به اين مطلب نيست. 🔻هر وقت در كمال جزم انكار خدا را مى‏ كنند بدان يك گمانى در ذهنشان آمده، اين را به صورت جزم بيان مى ‏كنند: «وَ قالُوا ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا» گفتند كه جز اين زندگى دنيا زندگى ديگرى نيست، مى ‏ميريم و زنده مى‏ شويم؛ 🔻يعنى مردن و زندگى يك امرى است كه به حسب تصادف و اتفاق در سطح طبيعت رخ مى‏ دهد. تا اينجا را مى‏ شود بگوييم انكار معاد است ولى نه: «وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ» آن چيزى هم كه ما را مى‏ برد جز دست طبيعت و روزگار چيز ديگرى نيست، انكار خداست. 🔻قرآن در جواب اينها مى ‏گويد اصلا اين منطق تو منطق متكى به علم نيست: «وَ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ» (جاثيه/ 24) 🔻به همين چيزى كه مى‏ گويد علم ندارد، گمان مى‏ برد كه اين جور باشد؛ مثل اينكه ما مى‏ گوييم «فكر مى‏ كنم چنين باشد». بسيار خوب، آدم فكر مى‏ كند چنين باشد، اما «فكر مى‏ كند چنين باشد» غير از اين است كه يقين دارد كه چنين باشد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏4، ص: 491-489- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️شتابزدگى در قضاوت و اظهار نظر ⭕️منشأ خطاهای فکری بشر از دیدگاه قرآن(2) 🔻يكى ديگر از لغزشگاهها ، شتابزدگى در قضاوت به واسطه ميل شديد به اظهار نظر است. لهذا در برخى موارد نه به واسطه اينكه ظن و گمان را به جاى يقين گرفته است بلكه به واسطه اينكه شتاب دارد هرچه زودتر نظر خود را ابراز دارد با اينكه هنوز دليل كافى موجود نيست اظهار نظر مى‏ كند و حال آنكه صبر و تأنّى و آرام آرام گام برداشتن يكى از شرايط اوليه درست فكر كردن است. 🔻قرآن كريم در برخى از آيات خود به اين حقيقت گوشزد مى‏ كند كه بعضى از مردم با اينكه علم و اطلاعشان درباره يك مطلب ناقص است و احتياج دارند بيش از آنچه علم و اطلاع دارند اطلاعاتى جمع ‏آورى كنند، حوصله به خرج نداده و رأى خود را صادر مى‏ كنند. 🔻قرآن كريم مكرر بشر را متوجه مى‏ سازد به اينكه سرمايه علمى او براى پاره ‏اى قضاوتهاى بزرگ كافى نيست، اندك است، او را به كمى سرمايه‏ اش متنبه‏ مى‏ كند و مى‏ فرمايد: «وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا »(اسراء /85) : يعنى از علم ، فقط اندكى به شما داده شده نه آن قدر كه براى اين قضاوتهاى بزرگ كافى باشد. 🔻مى‏ فرمايد: «قُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْماً»(طه/114) : يعنى - ای پیامبر- بگو خدايا بر سرمايه علمى من بيفزاى. در جاى ديگر نسبت به آنچنان مردم مى‏ فرمايد: ذلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ‏ (نجم/30) - یعنی نهایت علم و فهم برخی از انسانها تا همین حد است.- (ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(پنج مقاله))، ج‏30، ص: 209-208- با ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕اسلام ، میان مسلمین هم وجود دارد و هم وجود ندارد❗
♦️فلسفه احکام و قوانین در اسلام (3) ⏺ سلسله« پرسشها و پاسخهای هفتگی» 🔸پرسش118 : فلسفه نماز چيست؟ 🔹پاسخ : (قسمت دوم) 2️⃣ یاد خدا ، فلسفه وجودی و هدف اقامه نماز 🔻نكته ديگرى كه درباره فلسفه عبادت در قرآن آمده و البته در حديث هم آمده و حتى مثل بوعلى‏ سينا هم به آن تصريح كرده‏ اند اين است: نماز مى‏ خوانيم براى ياد خدا؛ يعنى ياد خدا مقدمه اجراى مقررات در اجتماع نيست، خودش هدف است. 🔻 اتفاقا نكته لطيف هم اين است كه قرآن كه ذكر و ياد خدا را ذكر مى‏ كند، با لام غايت ذكر مى ‏كند: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» نماز را به خاطر ياد من به پا دار 🔻قرآن به دنبال‏ «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» مى‏ فرمايد: «وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» و ياد خدا بالاتر است. 🔻به نظر من اين طور مى ‏رسد: اين تعبير براى اين است كه ما خيال نكنيم نماز فقط مقدمه است براى بازداشتن از منكرات و فحشاء- كه اينها مصاديق به هم ريختن مقررات اجتماعى است- بلكه خود «ذكر خدا» كه هدف نماز است از اين فايده نماز ، برتر است. 🔻كأنّه اين فايده يعنى بازداشتن از فحشاء و منكر فايده تبعى است، فايده استطرادى است، نه فايده اصلى. 🔻در آيه «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» ياد خدا را با لام غايت ذكر مى‏ كند 🔻در آيه «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» نمى‏ فرمايد: «أقم الصلاة لتنتهى عن الفحشاء و المنكر» نماز بخوان براى اين خصوصيت، 🔻بلكه مى‏ فرمايد: إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ؛ يعنى نماز اين كار را هم مى ‏كند. 🔻بازداشتن از فحشاء و منكر را به اصطلاح به عنوان «فايده» ذكر مى‏ كند نه غايت. 🔻 «فايده» يعنى اثرى كه خواه ناخواه بر آن مترتب مى ‏شود، ولى «غايت» يعنى فلسفه وجودى. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان شناسى قرآن)، ج‏29، ص: 265-264-با تلیخص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️ نمونه ای از امر به معروف‏ هاى غلط 🔻يكى از آقايان خطبا نقل مى‏ كرد كه : 🔻مردى در مشهد اصلًا با دين پيوندى نداشت؛ نه تنها نماز نمى‏ خواند و روزه نمى‏ گرفت، بلكه به چيزى اعتقاد نداشت، يك آدم ضد دين بود. 🔻ما مدت زيادى با اين آدم صحبت كرديم تا اينكه نرم و ملايم و واقعاً معتقد و مؤمن شد و روش خود را بكلى تغيير داد؛ نمازش را مى‏ خواند، روزه ‏اش را مى‏ گرفت، 🔻كارش به جايى كشيد كه با اينكه ادارى بود و پست حساسى هم در خراسان داشت، مقيّد شده بود كه نمازش را با جماعت بخواند. مى ‏رفت مسجد گوهرشاد پشت سر مرحوم آقاى نهاوندى، لباسهايش را مى‏ كَند، عبايى هم مى‏ پوشيد. در جلسات ما هم شركت مى‏ كرد. 🔻مدتى ما ديديم كه اين آقا پيدايش نيست. گفتيم لا بد رفته است مسافرت. رفقا گفتند: نه، او اينجاست و نمى ‏آيد؛ حالا چطور شده است كه در جلسات ما شركت نمى‏ كند، نمى ‏دانيم. 🔻بعد كاشف به عمل آمد كه ديگر نماز جماعت هم نمى ‏رود. تحقيق كرديم ببينيم كه علت چيست. اين مردى كه آن‏طور به دين و مذهب رو آورده بود، چطور يك مرتبه از دين و مذهب رو برگرداند؟ 🔻رفتيم سراغش، معلوم شد قضيه از اين قرار بوده است: اين آقا چند روز متوالى كه رفته نماز جماعت و در صف چهارم پنجم مى ‏ايستاده، 🔻يك روز يكى از مقدس‏ مآبهايى كه در صف اول پشت سر امام مى ‏نشينند و تحت الحنك مى‏ اندازند و نمى‏ دانم مسواك چه جورى مى ‏زنند و هميشه خودشان را از خدا طلبكار مى‏ دانند، در ميان جمعيت، در موقع نماز، از آن صف اول بلند مى ‏شود مى ‏آيد تا اين آدم را پيدا مى‏ كند. روبرويش مى ‏نشيند و مى ‏گويد: آقا! مى‏ گويد: بله. يك سؤالى از شما دارم. بفرماييد: شما مسلمان هستيد يا نه؟ 🔻اين بيچاره درمى‏ ماند كه چه جواب بدهد. مى‏ گويد: اين چه سؤالى است كه شما از من مى‏ كنيد؟ 🔻مى‏ گويد: نه، خواهش مى‏ كنم بفرماييد شما مسلمان هستيد يا مسلمان نيستيد؟ 🔻اين بدبخت ناراحت مى ‏شود، مى‏ گويد من مسلمانم؛ اگر مسلمان نباشم، در مسجد گوهرشاد در صف جماعت چ‏كار مى ‏كنم؟ 🔻مى‏ گويد: اگر مسلمانى، چرا ريشت را اين‏طور كرده‏ اى؟ 🔻از همان‏جا سجاده را برمى ‏دارد و مى ‏گويد: اين مسجد و اين نماز جماعت و اين دين و مذهب مال خودتان. رفت كه رفت. 🔻اين هم يك جور به اصطلاح نهى از منكر كردن است، يعنى فراراندن‏ و بيزار كردن مردم از دين. 🔻براى مخالف‏ تراشى، براى دشمن ‏تراشى، چيزى از اين بالاتر نيست. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(حماسه حسینی ۱و۲)) ؛ ج‏17 ؛ ص249-با ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️منشأ خطاهای فکری بشر از دیدگاه قرآن(3) ♦️تمايلات نفسانى به يك طرف قضیه(1) 🔻يكى ديگر از موجبات لغزش موافقت تمايلات نفسانى با يك طرف قضيه است، يعنى ذهن تحت تأثير تمايلات و احساسات موافقى كه در روح نسبت به يك طرف قضيه موجود است اظهار نظر مى‏ كند. 🔻مثلًا اگر انسان بخواهد ميان خود و شخص ديگرى قضاوت كند و بسنجد كه آيا هنر او بهتر است يا هنر من؟ آيا اطلاعات علمى فلان شخص بيشتر است يا اطلاعات علمى من؟ در اين گونه موارد تمايل شديد دارد كه به نفع خود و عليه رقيب قضاوت كند و اگر مراقبت كامل از خود ننمايد قضاوت و نظرش تابع هواى نفس او خواهد بود نه تابع دليلهاى موجود. 🔻قرآن كريم در سوره «و النجم / 23» مى‏فرمايد: «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ»‏ يعنى اينها پيرو ظن و گمان و ديگر- اینکه- تابع هواهاى نفسانى خود هستند. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى،(پنج مقاله)) ج‏30، ص: 210-209- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕منشأ خطاهای فکری بشر از دیدگاه قرآن(3) ♦️تمايلات نفسانى به يك طرف قضیه(2) 🔻انسان اگر بخواهد صحيح قضاوت كند بايد در مورد مطلبى كه مى‏ انديشد كاملا بى‏ طرفى خود را حفظ كند، يعنى كوشش كند كه حقيقت خواه باشد و خويشتن را تسليم دليلها و مدارك نمايد. 🔻درست مانند يك قاضى كه روى پرونده ‏اى مطالعه مى‏ كند، بايد نسبت به طرفين دعوا بى‏ طرف باشد. قاضى اگر تمايل شخصى به يك طرف داشته باشد به طور ناخودآگاه دلايلى كه براى آن طرف است نظرش را بيشتر جلب مى ‏كند و دلايلى كه له طرف ديگر و عليه اين طرف است خود به خود از نظرش كنار مى ‏رود و همين موجب اشتباه قاضى مى‏گردد. 🔻انسان در تفكّرات خود اگر بى‏ طرفى خود را نسبت به نفى يا اثبات مطلبى حفظ نكند و ميل نفسانى ‏اش به يك طرف باشد، خواه ‏ناخواه و بدون آنكه خودش متوجّه شود عقربه فكرش به جانب ميل و خواهش نفسانى‏ اش متمايل مى ‏شود. 🔻اين است كه قرآن هواى نفس را نيز مانند تكيه بر ظنّ و گمان يكى از عوامل لغزش مى‏ شمارد. 🔻در سوره «النّجم» مى‏ فرمايد: «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ»(نجم/ 23) پيروى نمى‏ كنند مگر از گمان و از آنچه نفسها خواهش مى ‏كنند. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان و ايمان)، ج‏2، ص: 66-65- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️ دریافت کلیپ‌های استاد شهید مطهری در کانالهای واتساپی ( با محتوای یکسان ): https://b2n.ir/210121 https://b2n.ir/244120 https://b2n.ir/814089 https://b2n.ir/449870 https://b2n.ir/161806 https://b2n.ir/919081 https://b2n.ir/w83482 https://b2n.ir/u75871 ✅ کانال بنیاد علمی و فرهنگی شهید مطهری در شبکه‌های مختلف اجتماعی: 🔹 تلگرام http://t.me/motahari_ir 🔸 ایتا http://Eitaa.com/motahari_ir 🔹 سروش http://Sapp.ir/motahari_ir 🔸 اینستاگرام http://instagram.com/motahari.ir 🔹🔹🔹 توئیتر (جدید) https://twitter.com/Mutahhari_FDN?s=09
🔴خون‏ شهيد ♦️به مناسبت جنایت وحشیانه جلادان سعودی در به شهادت رساندن جمع کثیری از جوانان عربستان و یمن 🔻...هيچ وقت خون شهيد هدر نمى ‏رود، خون شهيد به زمين نمى ‏ريزد. 🔻خون شهيد هر قطره‏ اش تبديل به صدها قطره و هزارها قطره، بلكه به دريايى از خون مى‏ گردد و در پيكر اجتماع وارد مى‏ شود. 🔻لهذا پيغمبر فرمود: « ما مِنْ قَطْرَةٍ احَبُّ الَى اللَّهِ مِنْ قَطْرَةِ دَمٍ فى سَبيلِ اللَّهِ.» «هيچ قطره‏ اى در مقياس حقيقت و در نزد خدا از قطره خونى كه در راه خدا ريخته شود بهتر نيست. 🔻شهادت تزريق خون است به پيكر اجتماع؛ 🔻اين شهدا هستند كه به پيكر اجتماع و در رگهاى اجتماع - خاصه اجتماعاتى كه دچار كم‏ خونى هستند- خون جديد وارد مى‏ كنند. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (شهيد(قيام و انقلاب مهدى عليه السلام))، ج‏24، ص: 463- با ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️تقليد کورکورانه یا سنت گرائی(3) نظیر : چهارشنبه سوری و... ⭕️منشأ خطاهای فکری بشر از دیدگاه قرآن(4) 🔻قرآن مى‏ گويد : هر امر به اصطلاح قديمى و هر سنت قديمى - نظیر رسم سنتی چهارشنبه سوری - را [پيروى كردن‏] به دليل اين كه گذشتگان ما چنين مى‏ كرده ‏اند، نياكان ما اينچنين بوده ‏اند و ما بايد راه نياكان خودمان را برويم، اين محكوم است، چرا؟ 🔻مى‏ گويد ممكن است نياكانتان اشتباه كرده باشند، ممكن است نياكانتان عقل و شعور نداشته باشند. اين كه دليل نمى ‏شود. نياكان ما در گذشته چنين مى‏ كرده ‏اند ما هم چنين مى‏ كنيم! 🔻از طرف ديگر قرآن نمى‏ گويد هر چه كه سنت است پس بايد در هم كوبيد و هرچه كه نو است [پس بايد زنده نگه داشت.] يك عده هم مى‏ گويند نوگرايى. اين‏ چطور است؟ 🔻نوگرايى هم درست نيست، به اين معنا كه هر نوى علامت رشد و تكامل و پيشرفت نيست. هر كهنه ‏اى اول نو بوده است. هر سنت احمقانه‏ اى يك روزى نو بوده است. آيا روز اوّلى كه نو بود درست بود حالا كه كهنه شده بد شده است؟ نه، روز اوّلى هم كه نو بود چرند بود. 🔻قرآن مى ‏گويد: حقيقت‏ گرايى، عقل‏گرايى، منطق‏ گرايى؛ سنت را با مقياس عقل و حقيقت بسنج، ببين درست است يا نادرست. اگر درست است گرايش پيدا كن، اگر درست نيست، چنانچه همه پدران چند هزار ساله تو هم به آن عمل مى‏ كردند پشت پا به آن بزن. 🔻 نو هم همين طور است . مى‏ گويد هر نوى را هم با نقد عقل و حقيقت بسنج. نو بودن كه دليل درستى نيست؛ باز ببين اين نو درست است يا غلط؛ اگر درست است به اين نو گرايش پيدا كن، اگر غلط است گرايش پيدا نكن. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(خدا در زندگی انسان)) ؛ ج‏30 ؛ ص346-348- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340