eitaa logo
اندیشه مطهر (عمومی)
1.6هزار دنبال‌کننده
34 عکس
220 ویدیو
10 فایل
🟢رهبر معظم انقلاب : علما و فضلا و جوان‌ها - بخصوص طلاب جوان ما - بايد يك دوره كتاب‌هاي شهيد مطهري را خوانده باشند...(پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار ایه الله خامنه ای دامت برکاته ) ارتباط با مدیر کانال @Andishe2019
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕اسلام ، میان مسلمین هم وجود دارد و هم وجود ندارد❗
♦️فلسفه احکام و قوانین در اسلام (3) ⏺ سلسله« پرسشها و پاسخهای هفتگی» 🔸پرسش118 : فلسفه نماز چيست؟ 🔹پاسخ : (قسمت دوم) 2️⃣ یاد خدا ، فلسفه وجودی و هدف اقامه نماز 🔻نكته ديگرى كه درباره فلسفه عبادت در قرآن آمده و البته در حديث هم آمده و حتى مثل بوعلى‏ سينا هم به آن تصريح كرده‏ اند اين است: نماز مى‏ خوانيم براى ياد خدا؛ يعنى ياد خدا مقدمه اجراى مقررات در اجتماع نيست، خودش هدف است. 🔻 اتفاقا نكته لطيف هم اين است كه قرآن كه ذكر و ياد خدا را ذكر مى‏ كند، با لام غايت ذكر مى ‏كند: «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» نماز را به خاطر ياد من به پا دار 🔻قرآن به دنبال‏ «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» مى‏ فرمايد: «وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» و ياد خدا بالاتر است. 🔻به نظر من اين طور مى ‏رسد: اين تعبير براى اين است كه ما خيال نكنيم نماز فقط مقدمه است براى بازداشتن از منكرات و فحشاء- كه اينها مصاديق به هم ريختن مقررات اجتماعى است- بلكه خود «ذكر خدا» كه هدف نماز است از اين فايده نماز ، برتر است. 🔻كأنّه اين فايده يعنى بازداشتن از فحشاء و منكر فايده تبعى است، فايده استطرادى است، نه فايده اصلى. 🔻در آيه «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» ياد خدا را با لام غايت ذكر مى‏ كند 🔻در آيه «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ» نمى‏ فرمايد: «أقم الصلاة لتنتهى عن الفحشاء و المنكر» نماز بخوان براى اين خصوصيت، 🔻بلكه مى‏ فرمايد: إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ؛ يعنى نماز اين كار را هم مى ‏كند. 🔻بازداشتن از فحشاء و منكر را به اصطلاح به عنوان «فايده» ذكر مى‏ كند نه غايت. 🔻 «فايده» يعنى اثرى كه خواه ناخواه بر آن مترتب مى ‏شود، ولى «غايت» يعنى فلسفه وجودى. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان شناسى قرآن)، ج‏29، ص: 265-264-با تلیخص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️ نمونه ای از امر به معروف‏ هاى غلط 🔻يكى از آقايان خطبا نقل مى‏ كرد كه : 🔻مردى در مشهد اصلًا با دين پيوندى نداشت؛ نه تنها نماز نمى‏ خواند و روزه نمى‏ گرفت، بلكه به چيزى اعتقاد نداشت، يك آدم ضد دين بود. 🔻ما مدت زيادى با اين آدم صحبت كرديم تا اينكه نرم و ملايم و واقعاً معتقد و مؤمن شد و روش خود را بكلى تغيير داد؛ نمازش را مى‏ خواند، روزه ‏اش را مى‏ گرفت، 🔻كارش به جايى كشيد كه با اينكه ادارى بود و پست حساسى هم در خراسان داشت، مقيّد شده بود كه نمازش را با جماعت بخواند. مى ‏رفت مسجد گوهرشاد پشت سر مرحوم آقاى نهاوندى، لباسهايش را مى‏ كَند، عبايى هم مى‏ پوشيد. در جلسات ما هم شركت مى‏ كرد. 🔻مدتى ما ديديم كه اين آقا پيدايش نيست. گفتيم لا بد رفته است مسافرت. رفقا گفتند: نه، او اينجاست و نمى ‏آيد؛ حالا چطور شده است كه در جلسات ما شركت نمى‏ كند، نمى ‏دانيم. 🔻بعد كاشف به عمل آمد كه ديگر نماز جماعت هم نمى ‏رود. تحقيق كرديم ببينيم كه علت چيست. اين مردى كه آن‏طور به دين و مذهب رو آورده بود، چطور يك مرتبه از دين و مذهب رو برگرداند؟ 🔻رفتيم سراغش، معلوم شد قضيه از اين قرار بوده است: اين آقا چند روز متوالى كه رفته نماز جماعت و در صف چهارم پنجم مى ‏ايستاده، 🔻يك روز يكى از مقدس‏ مآبهايى كه در صف اول پشت سر امام مى ‏نشينند و تحت الحنك مى‏ اندازند و نمى‏ دانم مسواك چه جورى مى ‏زنند و هميشه خودشان را از خدا طلبكار مى‏ دانند، در ميان جمعيت، در موقع نماز، از آن صف اول بلند مى ‏شود مى ‏آيد تا اين آدم را پيدا مى‏ كند. روبرويش مى ‏نشيند و مى ‏گويد: آقا! مى‏ گويد: بله. يك سؤالى از شما دارم. بفرماييد: شما مسلمان هستيد يا نه؟ 🔻اين بيچاره درمى‏ ماند كه چه جواب بدهد. مى‏ گويد: اين چه سؤالى است كه شما از من مى‏ كنيد؟ 🔻مى‏ گويد: نه، خواهش مى‏ كنم بفرماييد شما مسلمان هستيد يا مسلمان نيستيد؟ 🔻اين بدبخت ناراحت مى ‏شود، مى‏ گويد من مسلمانم؛ اگر مسلمان نباشم، در مسجد گوهرشاد در صف جماعت چ‏كار مى ‏كنم؟ 🔻مى‏ گويد: اگر مسلمانى، چرا ريشت را اين‏طور كرده‏ اى؟ 🔻از همان‏جا سجاده را برمى ‏دارد و مى ‏گويد: اين مسجد و اين نماز جماعت و اين دين و مذهب مال خودتان. رفت كه رفت. 🔻اين هم يك جور به اصطلاح نهى از منكر كردن است، يعنى فراراندن‏ و بيزار كردن مردم از دين. 🔻براى مخالف‏ تراشى، براى دشمن ‏تراشى، چيزى از اين بالاتر نيست. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(حماسه حسینی ۱و۲)) ؛ ج‏17 ؛ ص249-با ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️منشأ خطاهای فکری بشر از دیدگاه قرآن(3) ♦️تمايلات نفسانى به يك طرف قضیه(1) 🔻يكى ديگر از موجبات لغزش موافقت تمايلات نفسانى با يك طرف قضيه است، يعنى ذهن تحت تأثير تمايلات و احساسات موافقى كه در روح نسبت به يك طرف قضيه موجود است اظهار نظر مى‏ كند. 🔻مثلًا اگر انسان بخواهد ميان خود و شخص ديگرى قضاوت كند و بسنجد كه آيا هنر او بهتر است يا هنر من؟ آيا اطلاعات علمى فلان شخص بيشتر است يا اطلاعات علمى من؟ در اين گونه موارد تمايل شديد دارد كه به نفع خود و عليه رقيب قضاوت كند و اگر مراقبت كامل از خود ننمايد قضاوت و نظرش تابع هواى نفس او خواهد بود نه تابع دليلهاى موجود. 🔻قرآن كريم در سوره «و النجم / 23» مى‏فرمايد: «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ»‏ يعنى اينها پيرو ظن و گمان و ديگر- اینکه- تابع هواهاى نفسانى خود هستند. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى،(پنج مقاله)) ج‏30، ص: 210-209- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕منشأ خطاهای فکری بشر از دیدگاه قرآن(3) ♦️تمايلات نفسانى به يك طرف قضیه(2) 🔻انسان اگر بخواهد صحيح قضاوت كند بايد در مورد مطلبى كه مى‏ انديشد كاملا بى‏ طرفى خود را حفظ كند، يعنى كوشش كند كه حقيقت خواه باشد و خويشتن را تسليم دليلها و مدارك نمايد. 🔻درست مانند يك قاضى كه روى پرونده ‏اى مطالعه مى‏ كند، بايد نسبت به طرفين دعوا بى‏ طرف باشد. قاضى اگر تمايل شخصى به يك طرف داشته باشد به طور ناخودآگاه دلايلى كه براى آن طرف است نظرش را بيشتر جلب مى ‏كند و دلايلى كه له طرف ديگر و عليه اين طرف است خود به خود از نظرش كنار مى ‏رود و همين موجب اشتباه قاضى مى‏گردد. 🔻انسان در تفكّرات خود اگر بى‏ طرفى خود را نسبت به نفى يا اثبات مطلبى حفظ نكند و ميل نفسانى ‏اش به يك طرف باشد، خواه ‏ناخواه و بدون آنكه خودش متوجّه شود عقربه فكرش به جانب ميل و خواهش نفسانى‏ اش متمايل مى ‏شود. 🔻اين است كه قرآن هواى نفس را نيز مانند تكيه بر ظنّ و گمان يكى از عوامل لغزش مى‏ شمارد. 🔻در سوره «النّجم» مى‏ فرمايد: «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ»(نجم/ 23) پيروى نمى‏ كنند مگر از گمان و از آنچه نفسها خواهش مى ‏كنند. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان و ايمان)، ج‏2، ص: 66-65- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️ دریافت کلیپ‌های استاد شهید مطهری در کانالهای واتساپی ( با محتوای یکسان ): https://b2n.ir/210121 https://b2n.ir/244120 https://b2n.ir/814089 https://b2n.ir/449870 https://b2n.ir/161806 https://b2n.ir/919081 https://b2n.ir/w83482 https://b2n.ir/u75871 ✅ کانال بنیاد علمی و فرهنگی شهید مطهری در شبکه‌های مختلف اجتماعی: 🔹 تلگرام http://t.me/motahari_ir 🔸 ایتا http://Eitaa.com/motahari_ir 🔹 سروش http://Sapp.ir/motahari_ir 🔸 اینستاگرام http://instagram.com/motahari.ir 🔹🔹🔹 توئیتر (جدید) https://twitter.com/Mutahhari_FDN?s=09
🔴خون‏ شهيد ♦️به مناسبت جنایت وحشیانه جلادان سعودی در به شهادت رساندن جمع کثیری از جوانان عربستان و یمن 🔻...هيچ وقت خون شهيد هدر نمى ‏رود، خون شهيد به زمين نمى ‏ريزد. 🔻خون شهيد هر قطره‏ اش تبديل به صدها قطره و هزارها قطره، بلكه به دريايى از خون مى‏ گردد و در پيكر اجتماع وارد مى‏ شود. 🔻لهذا پيغمبر فرمود: « ما مِنْ قَطْرَةٍ احَبُّ الَى اللَّهِ مِنْ قَطْرَةِ دَمٍ فى سَبيلِ اللَّهِ.» «هيچ قطره‏ اى در مقياس حقيقت و در نزد خدا از قطره خونى كه در راه خدا ريخته شود بهتر نيست. 🔻شهادت تزريق خون است به پيكر اجتماع؛ 🔻اين شهدا هستند كه به پيكر اجتماع و در رگهاى اجتماع - خاصه اجتماعاتى كه دچار كم‏ خونى هستند- خون جديد وارد مى‏ كنند. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (شهيد(قيام و انقلاب مهدى عليه السلام))، ج‏24، ص: 463- با ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️تقليد کورکورانه یا سنت گرائی(3) نظیر : چهارشنبه سوری و... ⭕️منشأ خطاهای فکری بشر از دیدگاه قرآن(4) 🔻قرآن مى‏ گويد : هر امر به اصطلاح قديمى و هر سنت قديمى - نظیر رسم سنتی چهارشنبه سوری - را [پيروى كردن‏] به دليل اين كه گذشتگان ما چنين مى‏ كرده ‏اند، نياكان ما اينچنين بوده ‏اند و ما بايد راه نياكان خودمان را برويم، اين محكوم است، چرا؟ 🔻مى‏ گويد ممكن است نياكانتان اشتباه كرده باشند، ممكن است نياكانتان عقل و شعور نداشته باشند. اين كه دليل نمى ‏شود. نياكان ما در گذشته چنين مى‏ كرده ‏اند ما هم چنين مى‏ كنيم! 🔻از طرف ديگر قرآن نمى‏ گويد هر چه كه سنت است پس بايد در هم كوبيد و هرچه كه نو است [پس بايد زنده نگه داشت.] يك عده هم مى‏ گويند نوگرايى. اين‏ چطور است؟ 🔻نوگرايى هم درست نيست، به اين معنا كه هر نوى علامت رشد و تكامل و پيشرفت نيست. هر كهنه ‏اى اول نو بوده است. هر سنت احمقانه‏ اى يك روزى نو بوده است. آيا روز اوّلى كه نو بود درست بود حالا كه كهنه شده بد شده است؟ نه، روز اوّلى هم كه نو بود چرند بود. 🔻قرآن مى ‏گويد: حقيقت‏ گرايى، عقل‏گرايى، منطق‏ گرايى؛ سنت را با مقياس عقل و حقيقت بسنج، ببين درست است يا نادرست. اگر درست است گرايش پيدا كن، اگر درست نيست، چنانچه همه پدران چند هزار ساله تو هم به آن عمل مى‏ كردند پشت پا به آن بزن. 🔻 نو هم همين طور است . مى‏ گويد هر نوى را هم با نقد عقل و حقيقت بسنج. نو بودن كه دليل درستى نيست؛ باز ببين اين نو درست است يا غلط؛ اگر درست است به اين نو گرايش پيدا كن، اگر غلط است گرايش پيدا نكن. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(خدا در زندگی انسان)) ؛ ج‏30 ؛ ص346-348- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️شخصيّت‏ گرايى ممنوع 🔹معیارهای تشخیص حق از باطل(۳) 🔻يكى از موجبات لغزش انديشه، گرايش به شخصيّتهاست. شخصيّت هاى بزرگ تاريخى يا معاصر از نظر عظمتى كه در نفوس دارند بر روى فكر و انديشه و تصميم و اراده ديگران اثر مى‏ گذارند و در حقيقت، هم فكر و هم اراده ديگران را تسخير مى‏ كنند. ديگران آن‏چنان مى ‏انديشند كه آنها مى ‏انديشند و آن‏چنان تصميم مى‏ گيرند كه آنها مى‏ گيرند، ديگران در مقابل آنها استقلال فكر و اراده خود را از دست مى‏ دهند. 🔻قرآن كريم ما را دعوت به استقلال فكرى مى ‏كند و پيروي هاى كوركورانه از اكابر و شخصيّت ها را موجب شقاوت ابدى مى ‏داند، لهذا از زبان مردمى كه از اين راه گمراه مى‏شوند نقل مى‏ كند كه در قيامت مى‏ گويند: رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا (احزاب/ 67.) : پروردگارا! ما بزرگان و اكابر خويش را پيروى و اطاعت كرديم و در نتيجه ما را گمراه ساختند. 🔻قرآن مى‏ گويد بايد با سلاح عقل و انديشه با مسائل روبرو شد؛ نبايد عقيده ‏اى درست را به دليل آنكه ديگران انگ و برچسب به انسان مى ‏زنند رها كرد و نبايد عقيده ‏اى را به صرف تعلق داشتن به اين يا آن شخصيت بزرگ و معروف پذيرفت. 🔻مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (انسان و ايمان)، ج‏2، ص: 68-67؛ ج 26 (آشنايى با قرآن(1 - 5))ص 66؛ با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️دعوت استاد مطهری به تحقیق در گفتار و اثارشان : 🔸من نمى‏ خواهم هر چه مى‏ گويم را بپذيريد. من به عنوان يك گوينده مذهبى مى‏ خواهم از همان روشی استفاده كنم‏ كه هميشه دين در برابر علم داشته است : دين هميشه محرّك علم بوده است به سوى تحقیق 🔸من هرگز خود را فوق اشتباه تصور نمى‏ كنم. به تعبير نهج البلاغه: لَسْتُ بِفَوْقِ انْ اخْطِئَ به خداوند متعال از خطاهاى خودم پناه مى ‏برم؛ 🔸معيار تصحيح اشتباهاتم متون اصلى: كتاب ، سنت و حكم روشن عقل است نه پسند عوام الناس ( مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى ج3ص236، ج‏9 ص 623 - با تلخیص و ویرایش جزئی-) https://eitaa.com/shakhes1340
🟡حکومت عقل و عدالت» ✅ يك فرد سه دوره كلى دارد: 1️⃣دوره كودكى كه دوره بازى و افكار كودكانه است، 2️⃣ دوره جوانى كه دوره خشم و شهوت است، 3️⃣ دوره عاقله مردى و پيرى كه دوره پختگى و استفاده از تجربيات، دوره دور بودن از احساسات و دوره حكومت عقل است. ✅ اجتماع بشرى هم همين‏طور است. اجتماع بشرى سه دوره را بايد طى كند: 1️⃣ يك دوره، دوره اساطير و افسانه‏ ها و به تعبير قرآن دوره جاهليت است. 2️⃣ دوره دوم ، دوره علم است، ولى علم و جوانى، يعنى دوره حكومت خشم و شهوت. 3️⃣ - دوره معرفت ، عدالت و صلح - ✅ به راستى عصر ما بر چه محورى مى ‏گردد؟ ✅ اگر انسان، دقيق حساب كند مى‏ بيند محور گردش زمان ما يا خشم است و يا شهوت. عصر ما بيش از هر چيزى عصر بمب است (يعنى خشم) و عصر شهوت است ✅ آيا دوره ‏اى نخواهد آمد كه آن دوره، حكومت، نه حكومت اساطير باشد و نه حكومت خشم و شهوت و بمب ؟ دوره‏ اى كه واقعاً در آن دوره معرفت و عدالت و صلح و انسانيت و معنويت حكومت كند؟ ✅ چگونه مى‏ شود كه چنين دوره ‏اى نيايد؟! ✅ مگر مى ‏شود كه خداوند اين عالم را خلق كرده باشد و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات آفريده باشد، بعد بشر به دوره بلوغ خودش نرسيده يك مرتبه تمام بشر را زير و رو كند؟! 🔸پس مهدويت يك فلسفه بسيار بزرگ-جهانی- است. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام )) ؛ ج‏18 ؛ ص181- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
🟡مبانی قرآنی اندیشه مهدویت(1) 🔻انديشه پيروزى نهايى نيروى حق و صلح و عدالت بر نيروى باطل و ستيز و ظلم، گسترش جهانى ايمان اسلامى، استقرار كامل و همه ‏جانبه ارزشهاى انسانى، تشكيل مدينه فاضله و جامعه ايده ‏آل، و بالاخره اجراى اين ايده عمومى و انسانى به وسيله شخصيتى مقدس و عالى‏قدر كه در روايات متواتر اسلامى از او به «مهدى» تعبير شده است به حسب اصل و ريشه، قرآنى است. 🔻اين قرآن مجيد است كه با قاطعيت تمام : 1️⃣ پيروزى نهايى ايمان اسلامى: ( هُوَ الَّذى ارْسَلَ رَسولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّين كُلِّهِ و لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكونَ : «توبه» / 33 و «صف»/ 9). 2️⃣ غلبه قطعى صالحان و متقيان : ( وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ انَّ الْارْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحونَ : انبياء/ 105) 3️⃣ كوتاه شدن دست ستمكاران و جباران براى هميشه : ( وَ نُريدُ انْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفوا فِى الْارْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ. وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِى الْارْضِ وَ نُرِىَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنودَهُما مِنْهُمْ ما كانوا يَحْذَرونَ : قصص/ 5 و 6) 4️⃣ و آينده درخشان و سعادتمندانه بشريت : ( قالَ موسى‏ لِقَوْمِهِ اسْتَعينوا بِاللَّهِ وَ اصْبِروا انَّ الْارْضَ لِلّهِ يورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ : اعراف/ 128) را نويد داده است.(ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (قيام و انقلاب مهدى عليه السلام)، ج‏24، ص: 405-406- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
✳️السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ، السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَیْنَ اللّهِ فِی خَلْقِهِ،السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللّهِ الَّذِی یَهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَ یُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ. 🟡سالروز میلاد منجی عالم بشریت امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به مستضعفان جهان، مسلمانان و پیروان مکتب انتظار تبریک و تهنیت می گوئیم.
🟡آن حاکم انقلابی ... 🔻... همانطور كه ظهورهاى گذشته پس از سختيهايى بوده، قطعاً اين ظهور نيز پس از سختيها و شدّتها خواهد بود. هميشه برقها در ظلمتها مى‏ جهد. ♦️على (عليه السّلام)- با اشاره به ظهور مهدى موعود - مى ‏فرمايد: 🔻جنگ ، قد علم خواهد كرد در حالى كه دندانهاى خود را نشان مى ‏دهد. پستانهايش پر است و آماده است. شروع كار شيرين است و عاقبت آن تلخ 🔻همانا فردا-و فردا چيزى ظاهر خواهد كرد كه او را نمى‏ شناسيد و انتظارش را نداريد-آن حاكم انقلابى هر يك از عمّال حكومتهاى قبلى را به سزاى خويش خواهد رسانيد، 🔻زمين پاره‏ هاى جگر خود را از معادن و خيرات و بركات براى او بيرون خواهد آورد و كليدهاى خود را با تمكين به او تسليم خواهد كرد؛ 🔻آن وقت به شما نشان خواهد داد كه عدالت واقعى چيست، و كتاب خدا و سنّت پيامبر را احياء خواهد كرد.(نهج البلاغه خطبه 136) ♦️على (عليه السّلام) از يك آينده عبوس و خشمناك و جنگهاى وحشتزا ياد مى ‏كند ولى در پايان اين شب سيه ، يك سفيدى ميمونى را نويد مى‏ دهد. 🔻قرآن كريم هم مى‏ فرمايد: 🔸«وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ »(انبیاء : 105) (براى هميشه زمين در اختيار ارباب شهوت و غضب و بندگان جاه و مقام و اسيران هواى نفس نخواهد بود). 🔻آرى، اين است فلسفه بزرگ مهدويّت؛ در عين اينكه پيش‏ بينى يك سلسله تكانهاى شديد و نابسامانيها و كشتارها و بى‏ عدالتيهاست، 🔻پيش‏ بينى يك آينده سعادت‏بخش و پيروزى كامل عقل بر جهل، توحيد بر شرك، ايمان بر شك، عدالت بر ظلم، سعادت بر شقاوت است؛ لهذا نويد و آرزوست. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (امدادهاى غيبى در زندگى بشر)، ج‏3، ص: 363-362- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
🟡حقیقت «انتظار» و «منتظر» 🔻 -آيه ۱۱ سوره رعد - «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» آب بسيار صاف و پاكى است كه بر سر منتظرها، آنهايى كه به انتظار هستند كه هميشه خدا از يك راه غير عادى كارها را درست كند، مى ‏ريزد. انتظار بيهوده نكشيد. 🔻«انَّ» يعنى تحقيقاً مطلب اين است؛ تحقق و واقعيت اين است كه : 🔻هرگز خداوند اوضاع و احوال را به سود مردم عوض نمى‏ كند «حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» مگر وقتى كه خود آن مردم آنچه مربوط به خودشان است، آنچه كه در خودشان هست: اخلاق، روحيه، ملكات، جهت، نيات و بالأخره خودشان را عوض كنند. 🔻 آيا ما مى‏ توانيم مدركى بهتر از این پیدا کنیم؟ نصّ قرآن است، با نصّ قرآن نمى ‏توان كارى كرد. 🔻- بر اساس آیه مذکور- ، ملت ، بايد «يُغَيِّرُوا» باشد، بايد ابتكار و فكر و نقشه داشته باشد، بايد خودش شخصاً براى خود تصميم بگيرد و انتخاب كند. 🔻هر وقت ملتى رسيد به جايى كه : خودش براى خودش تصميم گرفت؛خودش راه خود را انتخاب كرد و خودش در كار خود ابتكار به خرج داد، 🔻چنين ملتى مى‏ تواند انتظار رحمت و تأييد الهى را داشته باشد، 🔻انتظار آن چيزهايى كه قرآن نام مى‏ برد: فيضهاى الهى، اعانتهاى الهى، نصرتهاى الهى ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهری(حماسه حسینی)) ، ج‏17، ص:225 -222- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️بحران در افکار و عقاید مذهبی جوان(۱) شکّ مقدس❗️ 🔻آيا شك خوب است يا بد؟ در فلسفه، در علم و از همه بالاتر در دين آيا شك خوب است یا بد؟ 🔻مسلّماً آنچه كه در ابتدا به نظر مى‏ رسد اين است كه در دين شك بد است، شك نشانه خُبث طينت و سياهى قلب است. 🔻آيا اين حرف درست است كه در دين و در آنچه كه مربوط به دين است شك بد است؟ 🔻بله، حرف درستى است، شك بد است، هدف يقين است. هم در علم و فلسفه و هم در دين هدف اين است كه انسان اهل يقين باشد. ايمان آن وقت ايمان است كه توأم با يقين باشد. اما شك، تزلزل و عدم اطمينان است. 🔻[در زندگى‏] هم براى انسان شك بد چيزى است. شما يك شغل بالخصوصى را براى خودتان انتخاب كرده ‏ايد، دنبال رشته ‏اى از كارها رفته ‏ايد، 🔻آيا بهتر است شما در اين كار و شغل و حرفه خودتان متزلزل باشيد و شك داشته باشيد كه آيا خوب است من اين كار را داشته باشم يا نداشته باشم؟ يا خوب است به كار خودتان ايمان و اعتقاد داشته باشيد و در نتيجه حرارت و شور و نشاط داشته باشيد؟ مسلّم خوب است انسان به كار خودش ايمان داشته باشد. 🔻در دين هم انسان بايد ايمان داشته باشد، هدف ايمان داشتن است. شما در هيچ‏ جاى قرآن نمى ‏بينيد كه مردم را دعوت به شك بكند. معلوم است، دعوت به شك كار غلطى است. همه جا دعوت به ايمان است. پس شك، بد است. 🔻ولى يك نكته هست و آن اينكه از يك نظر و در يك جا شك خوب است و حتى بعضى از شك هاست- نه همه شك ها- كه مقدس است و من آن را «شك مقدس» مى نامم. 🔻انسان در ابتدا كه متولد مى‏ شود با يقين و با ايمان متولد نمى‏ شود؛ در اوّلى كه بالغ مى‏ شود با يقين بالغ نمى‏ شود. يقين چيزى است كه بايد براى انسان پيدا بشود. 🔻انسان بايد به خدا ايمان داشته باشد. آيا اين ايمان از همان ابتدا در انسان هست و بالفعل وجود دارد؟ انسان بايد به معاد ايمان داشته باشد، به پيغمبر و اولياء دين ايمان داشته باشد؛ اين ايمان از كجا پيدا مى ‏شود؟ 🔻ايمان بايد براى انسان پيدا بشود. تا انسان شك نكند، به سوى يقين رانده نمى ‏شود. شك براى بشر خوب است اما نه اينكه هدف خوبى و منزل خوبى باشد؛ 🔻شك جايگاه خوبى نيست، يقين جايگاه خوبى است. شك براى انسان دالان و معبر خوبى براى رسيدن به ايمان و يقين است. تا انسان از اين دالان عبور نكند و از اين معبر نگذرد، به آن سرمنزل بسيار عالى و لذيذى كه يقين نام دارد نمى ‏رسد. 🔻قرآن هم تلويحاً دعوت به شك كرده است؛ كجا؟(ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(پانزده گفتار))، ج‏30، ص: 169-168- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️شکّ مقدس(۲) ♦️بحران در افکار و عقاید مذهبی جوانان(۲) 🔻شك براى انسان دالان و معبر خوبى براى رسيدن به ايمان و يقين است. تا انسان از اين دالان عبور نكند و از اين معبر نگذرد، به آن سرمنزل بسيار عالى و لذيذى كه يقين نام دارد نمى ‏رسد. 🔻قرآن هم تلويحاً دعوت به شك كرده است؛ كجا؟ 🔻يكى از كتابهايى كه سرسختانه با تقليد مبارزه كرده است قرآن است. شايد در دنيا كتابى پيدا نشود كه اين مقدار بر اين موضوع تأكيد و اصرار كرده باشد. تا زمان قرآن كه پيدا نشده، اگر بعدها كتابهايى پيروى و تبعيت كرده باشند مطلب ديگرى است. 🔻يك وقتى من در آيات قرآن تتبّع كردم، ديدم از زبان هر پيغمبرى- بدون استثناء- تقليد و تبعيت كوركورانه از اسلاف و گذشتگان و محيط را انتقاد كرده است. از زبان مردم مى‏ گويد: إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‏ آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ‏ . در يك آيه ديگر: إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‏ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ مى‏ گويد اينها جواب پيغمبران را اين جور مى‏ گفتند: ما گذشتگان و اسلاف خودمان را بر يك طريقه ‏اى يافته‏ ايم و دنبال همان طريقه پدران خودمان مى‏ رويم. يا گفتند راه درست همان راهى است كه پدران ما رفتند. 🔻قرآن در جايى مى‏ فرمايد: أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ ممكن است پدران اينها شعورشان به هيچ چيزى نمى ‏رسيده است، باز هم بايد از پدرانشان پيروى كنند؟! 🔻قرآن وقتى كه دعوت مى ‏كند به اينكه رشته تقليد را از گردن دور بيندازيد، دعوت به شك مى‏ كند؛ يعنى ترديد كنيد در آنچه كه از پدران و مادران و اسلاف و محيط خودتان فرا گرفته ‏ايد. 🔻اما قرآن كه مى‏ گويد ترديد كنيد، منظورش اين نيست كه ترديد خوب است؛ بلكه ترديد كنيد تا بتوانيد تحقيق كنيد. تا زمانى كه انسان در سنن محيط خودش و در تقاليد پدران و مادران ترديد نكند هرگز موفق به تحقيق نخواهد شد. 🔻پس اينكه عرض كردم قرآن هم دعوت به شك كرده است اين جور دعوت به شك كرده است؛ مى‏ گويد در صحت آنچه كه از اينها گرفته ‏ايد ترديد كنيد براى اينكه بتوانيد مجالى براى تحقيق بيابيد. 🔻من اين شك را «شك مقدس» مى‏ نامم، يعنى شكى كه براى تحقيق و مقدمه تحقيق است. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏30، ص: 171-170-(با تلخیص و ویرایش جزئی) https://eitaa.com/shakhes1340
❇️ قران و فصل بهار ✅ قرآن كريم مى‏ گويد : قيامت تجديد حيات است و تجديد حيات چيزى است كه نمونه كوچك آن را در روى زمين مى‏ بينيم. ✅ آياتى كه به نظام موجود و مشهود موت و حيات استناد كرده زياد است، از آن جمله: 🔸و اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى‏ بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَحْيَيْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها كَذلِكَ النُّشُورُ(فاطر: ۹) 🔹: خداست آنكه بادها را فرستاد، پس ابرى را پراكنده و دگرگون كرد، سپس آن ابر را به سوى سرزمين مرده‏ اى را نديم، و آنگاه زمين را كه مرده بود زنده كرديم، زنده شدن در قيامت نيز چنين است. ✅ در حديث است كه پيغمبر اكرم فرمود: اذا رأيتم الرّبيع فاكثروا ذكرا النشور هر وقت بهار را ديديد بسيار از قيامت ياد كنيد. يعنى بهار، مثالى و الگويى از قيامت است. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(بیست گفتار؛ زندگى جاويد يا حيات اخروى) ؛ ج‏2 ؛ ص 370 و ص529-528- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
🟢سهم انسان از فصل بهار 🔻هر يك از فرزندان زمين از گياهان و حيوانات و انسان از اين فصل حيات‏بخش سهمى و حقّى دارند: 🔻انسان هم ازآن‏جهت كه انسان است، عقلى دارد و فهمى، دلى دارد و احساساتى و عواطفى، او هم از اين فيض عام سهمى دارد. سهم انسان چيست؟ 🔻براى بعضى از مردم فصل حيات‏بخش بهار الهام دهنده است، درس است، آموزنده است، نكته‏ ها و رمزها و حقيقت ها در مى ‏يابند. 🔻امّا متأسّفانه استفاده بعضى ديگر از افراد از حدّ استفاده يك حيوان تجاوز نمى‏ كند. 🔻آيا اين منتهاى بدبختى نيست كه محصول رسيدن ايّامى به اين لطف و صفا و طراوت، تيرگى دل و تاريكى روح و قساوت قلب باشد؟ آرى، هر كسى بر طينت خود مى ‏تند. 🔻به هر حال ، فصل بهار ، فصل تجديد حيات و زندگى از سر گرفتن زمين ماست؛ فصل نشاط و خرّمى زمين است؛ فصلى است كه زمين در شرايط تازه و جديدى قرار مى‏ گيرد 🔻و مستعد مى‏ شود كه: بزرگترين موهبتهاى الهى يعنى حيات و زندگى به او افاضه شود. 🔸مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (درسى كه از فصل بهار بايد آموخت(بيست گفتار))، ج‏3، ص: 370-369-با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️بحران در افكار و عقايد مذهبى جوان(۳) 🔻يك فرد در دوران زندگى خودش معمولًا از نظر شك و يقين دچار بحران مى‏ شود، البته به اختلاف؛ 🔻در افراد عميق و مفكّر از سن شايد دوازده ‏سالگى و سيزده‏ سالگى شروع مى‏ شود، در بعضى ‏ها در سنين بالاتر، هفده ‏سالگى و هجده سالگى؛ مگر خيلى لَخت باشد كه اصلًا برايش پيدا نشود يا مثلًا در سى‏ سالگى پيدا شود؛ بحرانى است در افكار و عقايد مذهبى انسان. 🔻انسان در دوره كودكى عقايد و معتقَدات را دربست بدون اينكه احتمال خلاف بدهد از پدر و مادر گرفته، يكمرتبه بزرگ مى ‏شود، مى‏ فهمد كه ممكن است آنچه كه از پدر و مادر گرفته‏ ام راست نباشد، دچار يك بحران مى‏ شود. 🔻اينجاست كه جوان يك وضع حساسى پيدا مى‏كند و بايد به او رسيدگى كرد اينجاست كه با خشونت رفتار كردن از نظر عقايد مذهبى در اين دوره از عمر جوان بسيار خطرناك است. 🔻بسيارى از جوانها در اين دوره بحران- كه يك دوره طبيعى و عادى است- مطالبى را به پدر و مادر يا دوستان خود اظهار مى ‏كنند؛ آنها اين را دليل بر خباثت اين جوان مى‏ گيرند و با خشونت رفتار مى‏ كنند كه خفه شو، اين حرفها چيست كه مى‏ زنى، اينها سر به كفر مى‏ زند! 🔻در صورتى كه او فقط سؤال مى‏ كند- اما رفتار بد دیگران-روحش را بدتر عاصى مى ‏كند. اين از نظر فرد-بحران فکری فردی- از نظر اجتماع نيز همين‏گونه است. (ادامه دارد) - ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(پانزده گفتار))، ج‏۳۰، ص: ۱۸۱-۱۷۹-با تلخیص و ویرایش جزئی- https://chat.whatsapp.com/L5zDd1Ii5uQ69Irj8AmKKd
♦️وظيفه دشوار رهبران دينى‏ ⭕️بحران در افکار و عقاید مذهبی جوان(۴) 🔻...همين‏طور كه يك فرد در دوره اى از عمر خود يك حالت انتقالى دارد و دوره بحرانى و انتقالى را طى مى‏ كند، اجتماع هم گاهى يك دوره بحران و انتقال را طى مى‏ كند. مثلًا يك تحول ادبى يا فرهنگى يا فكرى پيدا مى‏ شود، چنانكه الآن جامعه ما همين حالت را طى مى‏ كند. 🔻خود فرنگيها در دويست سال پيش دچار يك چنين بحران شديدى شدند. در حدود صد و پنجاه سال پيش كه هنوز علم به اين حد نرسيده بود دنياى اروپا در مسائل مذهبى از امروز بسيار بيشتر گرفتار شك و ترديد و انكار بود. 🔻وظيفه رهبران اجتماع و رهبران دينى است كه در يك چنين اجتماعى كه دوره بحران و انتقال را طى مى‏ كند [برخورد دقيق داشته باشند.] 🔻همين‏طور كه با مسائل جوانى كه در سنين چهارده تا هفده سالگى است- و مى‏ گويند جوان در اين سن يك حالت درون‏گرايى پيدا مى‏ كند يعنى به درون خودش متوجه مى‏ شود، متوجه يك سلسله مسائل خاص مى‏ گردد و افكار خاصى در او پيدا مى‏ شود- بايد خيلى با دقت رسيدگى كرد، در اجتماعى هم كه به چنين مرحله اى مى‏ رسد وظيفه رهبران دينى فوق‏ العاده مشكل است. 🔻پس، از شك- اگر شكِ مقدس باشد- نبايد ترسيد ولى به شرط اينكه آن كسى كه شك مى‏ كند شك را منزل و موقف خودش قرار ندهد، معبر و دالان قرار بدهد، و به شرط اينكه اجتماع آمادگى داشته باشد براى آنكه اين درد روحى را پاسخ بگويد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(پانزده گفتار))، ج‏۳۰، ص: ۱۸۳-۱۷۹-با تلخیص و ویرایش جزئی-
♦️ضرورت راهنمایی نسل جوان ⭕️بحران در افکار و عقاید مذهبی جوان(۵) 🔻ریشه بیشتر انحرافات دینی و اخلاقی نسل جوان را در لابلای افکار و عقاید آنان باید جستجو کرد . 🔻فکر این نسل از نظر مذهبی آنچنانکه باید راهنمایی نشده است . 🔻اگر مشکلی در راهنمایی این نسل باشد بیشتر در فهمیدن زبان و منطق او و روبرو شدن با او ، با منطق و زبان خودش است 🔻 و در این وقت است که هر کسی احساس می کند این نسل بر خلاف آنچه ابتدا به نظر می رسد لجوج نیست و آمادگی زیادی برای دریافت حقایق دینی دارد . ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(مساله حجاب)) ؛ ج‏۱۹ ؛ ص۳۷۷- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️چه کسانی مایه افتخار اسلام و چه کسانی مایه ننگ اسلامند؟! 🔸خاطره ای بسیار آموزنده از استاد شهید مطهری 🔽 انجمن اسلامى دانشگاه شيراز از من براى سخنرانى دعوت كرده بودند . در آنجا استادها و حتى رئيس دانشگاه، همه بودند. 🔽يكى از استادهاى آنجا- كه قبلًا طلبه بود و بعد رفت آمريكا تحصيل كرد و دكتر شد و آمد و واقعاً مرد فاضلى هم هست- مأمور شده بود كه مرا معرفى كند. 🔽آمد پشت تريبون ايستاد (جلسه هم خيلى پرجمعيت و با عظمت بود) يك مقدار معرفى كرد: من فلانى را مى‏ شناسم، حوزه قم چنين، حوزه قم چنان و ... 🔽بعد در آخر سخنانش اين جمله را گفت: «من اين جمله را با كمال جرأت مى‏ گويم: اگر براى ديگران لباس روحانيت افتخار است، فلانى افتخار لباس روحانيت است». 🔽 از اين حرف آتش گرفتم. ايستاده سخنرانى مى‏ كردم، عبايم را هم قبلًا تا مى ‏كردم و روى تريبون مى‏ گذاشتم. 🔽مقدارى حرف زدم، رو كردم به آن شخص، گفتم: آقاى فلان! اين چه حرفى بود كه از دهانت بيرون آمد؟! تو اصلًا مى ‏فهمى چه دارى مى‏ گويى؟! من چه كسى هستم كه تو مى‏ گويى فلانى افتخار اين لباس است؟ 🔽 با اينكه من آن وقت دانشگاهى هم بودم و به اصطلاح ذو حياتين بودم، 🔽 گفتم: آقا! من در تمام‏ عمرم يك افتخار بيشتر ندارم، آن هم همين عمامه و عباست. من كى ‏ام كه افتخار باشم؟! 🔽 اين تعارفهاى پوچ چيست كه به همديگر مى ‏كنيم؟! 🔽ابو ذر غفارى را بايد گفت افتخار اسلام است؛ اين اسلام است كه ابو ذر پرورش داده است. 🔽عمّار ياسر افتخار اسلام است؛ اسلام است كه عمّار ياسر پرورش داده است. 🔽بو على سينا افتخار اسلام است؛ اسلام است كه نبوغ بو على سينا را شكفت. 🔽خواجه نصير الدين افتخار اسلام است، 🔽صدر المتألّهين شيرازى افتخار اسلام است، 🔽شيخ مرتضى انصارى افتخار اسلام است، 🔽مير داماد افتخار اسلام است، شيخ بهايى افتخار اسلام است. 🔽 اسلام، افتخار البته دارد؛ يعنى فرزندانى تربيت كرده كه دنيا روى آنها حساب مى‏ كند و بايد هم حساب كند، چرا كه اينها در فرهنگ دنيا نقش مؤثر دارند. 🔽 دنيا نمى ‏تواند قسمتى از كره ماه را اختصاص به خواجه نصير الدين ندهد و نام او را روى قسمتى از كره ماه نگذارد، براى اينكه او در بعضى كشفيات كره ماه دخيل است. 🔽او را مى‏ شود گفت افتخار اسلام. ماها كى هستيم؟! ما چه ارزشى داريم؟ 🔽 ما را اگر اسلام بپذيرد كه اسلام افتخار ما باشد، اسلام اگر بپذيرد كه به صورت مدالى بر سينه ما باشد، ما خيلى هم ممنون هستيم. ما شديم مدالى به سينه اسلام؟! ماها ننگ عالم اسلام هستيم، 🔽اكثريت ما مسلمانها ننگ عالم اسلام هستيم. پس تعارفها را كنار بگذاريم؛ آنها تعارف است. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(۱ و ۲))، ج‏۱۷، ص:۱۵۵- ۱۵۶-با ویرایش جزئی https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️دستور مهم قرآن در مواجهه با تهمت زنندگان⬆️
♦️عوامل دین گریزی در اعصار اخير(۱) 🔸پرسش ۱ : بدون شك يك نوع رويگردانى در بشرِ سه چهار قرن پيش تا امروز نسبت به دين به‌طور كلى وجود داشته و خود دنياى اسلام هم كم و بيش دچار چنين بحرانى هست. ريشه قضيه چيست؟ 🔸پرسش ۲ : گاهى بعضى سؤال مى‏ كنند كه شما مى‏ گوييد دين بطور كلى فطرى بشر است، اگر فطرى بشر است پس چرا گروه زيادى از مردم از دين صرف نظر كرده ‏اند؟ از امر فطرى كه نمى‏ شود صرف نظر كرد. 🔹پاسخ : 1️⃣ -ایجاد تنازع بین نیازهای فردی و اجتماعی بشر- : 🔻بشر داراى غرايز مختلف است، داراى نيازها و احتياجات مختلف است و تمام اين احتياجها و نيازها از طبيعت و فطرتش سرچشمه مى‏ گيرد. 🔻اگر شما همه اين نيازهاى فردى و اجتماعى بشر را هماهنگ با يكديگر اشباع كنيد، بشر دنبال تمام امور فطرى خودش مى رود. 🔻ولى گاهى ميان غريزه ‏هاى مختلف، ميان نيازهاى مختلف جنگ انداخته مى ‏شود. 🔻شكست دينها - و دین گریزی - در دنيا زير سر كسانى است كه ميان دين و ساير نيازهاى بشرى جنگ انداختند؛ و ما بيش از هر جاى ديگر غرامت اشتباه جناب كليسا را بايد بپردازيم. 🔻كليسا در ابتداى ظهور علم در دوره رنسانس چند اشتباه بسيار بزرگ كرد. ميان دين و زندگى معتدل و شرافتمندانه دنيا جنگ انداخت. ميان دين و علم جنگ انداخت. ميان دين و عقل جنگ انداخت؛ گفت اصل اصول دين از حوزه عقل خارج است، منطقه ممنوعه براى عقل است. 🔻اگر مى ‏گفتيد چطور مى ‏شود خداى سه گانه را قبول كنم يا خداى يگانه(تثلیث در مسیحیت) ، مى‏ گفت همين جور بگو و به همين هم ايمان داشته باش؛ اگر عقلت قبول نمى كند بگو غلط نكن، فضولى نكن. 🔻اشتباهى كه كليسا مرتكب شد، بعدها غرامتش را تا اندازه ‏اى دنياى اسلام مجبور شد بپردازد، براى اينكه افراد تشخيص ندادند، خيال كردند ب‏طور كلى خاصيت‏ «دين» همين است.( ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (اسلام و نيازهاى جهان امروز(پانزده گفتار))، ج‏۲۱، ص: ۴۶۱-۴۶۰- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340