eitaa logo
اندیشه مطهر (عمومی)
1.6هزار دنبال‌کننده
32 عکس
169 ویدیو
10 فایل
🟢رهبر معظم انقلاب : علما و فضلا و جوان‌ها - بخصوص طلاب جوان ما - بايد يك دوره كتاب‌هاي شهيد مطهري را خوانده باشند...(پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار ایه الله خامنه ای دامت برکاته ) ارتباط با مدیر کانال @Andishe2019
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸استعانت از نماز و روزه 🔹فلسفه روزه(۳) 🔻در دو جا اين آيه تكرار شده است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»( بقره/ ۱۵۳و ۴۵) اى اهل ايمان! از نماز و از صبر- كه به روزه تفسير شده است- كمك بگيريد. 🔻 اين تعبير خيلى عجيب است! به ما مى ‏گويند از نماز استمداد كن، از روزه استمداد كن، يعنى تو نمى‏ دانى كه اين نماز چه منبع نيرويى است! اين روزه چه منبع نيرويى است! 🔻اگر به شما گفتند نماز بخوانيد، شما را به يك منبع نيرو هدايت كرده اند و اگر گفته ‏اند روزه بگيريد شما را به يك منبع نيرو هدايت كرده ‏اند. براى اينكه بر نفس و روح خودتان مسلط بشويد نماز بخوانيد، روزه بگيريد.«الْعُبوديَّةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُهَا الرُّبوبيَّةُ». 🔻حال آيا اين ربوبيت و تسلط- بر نفس و روح - به همين جا خاتمه پيدا مى‏ كند؟ نه، درجات و مراتب دارد. 🔻به هر درجه كه شما در مسير عبوديت جلو برويد ربوبيت پيدا مى‏ كنيد و به اصطلاح ولايت يعنى تسلط پيدا مى‏ كنيد. ...به آنجا مى‏رسيد كه مالك خاطرات نفس خودتان مى‏ شويد. 🔻- مضافا بر اینکه طبق آیه مذکور اصلًا هر مددى را - استعانت در مسائل فردی و اجتماعى- از عبادت خدا و خداپرستى مى ‏توانيم بگيريم. 🔻اگر شما مى‏ خواهيد در اجتماع، يك مسلمان واقعى باشيد و مى‏ خواهيد يك مجاهد نيرومند باشيد، بايد نمازخوان خالص و مخلصى باشيد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آزادى معنوى)، ج‏۲۳، ص: ۴۷۵ و ص ۱۵۴- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
🟡تقوا و روشن بینی ( تقوا ، مهمترین فلسفه روزه) 🔻قرآن مى‏ گويد تقوا داشته باشيد تا عينك‏ درونى‏ تان سفيد باشد و جهان را همچنان كه هست ببينيد: «انْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً»(انفال : ۲۹) اگر تقواى الهى داشته باشيد، اگر درونتان پاك باشد، اگر تيرگيها را از درون خود زايل كنيد، خداوند در دل شما مايه تميز قرار مى‏ دهد؛ 🔻يعنى خدا در دل شما چيزى قرار مى‏ دهد كه با آن حقايق را خوب تميز مى ‏دهيد، يعنى به شما روشنى مى ‏دهد. 🔻پس انسان در اثر تقوا درونش روشن مى ‏شود و به همين جهت روشن‏ بين مى‏ شود. 🔻وقتى كه روشن ‏بين شد: 🔹اولًا خودش را خوب مى‏ بيند، خوب اندازه‏ گيرى مى‏ كند، زيادتر از آنچه هست نمى ‏بيند، كمتر از آنچه هست نيز نمى‏ بيند، تيرگيها و عيبهاى خودش را خوب مى ‏بيند؛ 🔹ثانياً در اثر اين روشن‏ بينى، به حكم اينكه انسان طورى ساخته شده كه جهان را با عينك‏ وجود خودش مى ‏بيند، وقتى تقوا داشته باشد و عينك‏ وجودش پاك باشد، جهان را بهتر مى‏ بيند، بهتر تشخيص مى ‏دهد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(۱ - ۶))، ج‏۲۶، ص: ۲۲۲-۲۲۱-با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️آسیب شناسی روزه ماه رمضان (۱) ♦️روزه بدون توبه! 🔻عبادت بدون توبه قبول نيست، اول بايد توبه كرد. گفت: «شستشويى كن و آنگه به خرابات خرام» اول بايد شستشو كرد، بعد وارد آن محل پاك و پاكيزه شد. 🔻ما تا توبه نكنيم، چه عبادتى مى‏ كنيم؟! ما توبه نمى‏ كنيم و روزه مى‏ گيريم! توبه نمى‏ كنيم و نماز مى‏ خوانيم! توبه نمى‏ كنيم و به حج مى‏ رويم! توبه نمى‏ كنيم و قرآن مى‏ خوانيم! توبه نمى‏ كنيم و ذكر مى‏ گوييم! توبه نمى‏ كنيم و در مجالس ذكر شركت مى‏ كنيم! 🔻به خدا قسم اگر شما يك توبه بكنيد تا پاك بشويد و بعد يك شبانه روز با حالت توبه و پاكى نماز بخوانيد، همان يك شبانه روز به اندازه ده سال شما را جلو مى‏ برد و به مقام قرب پروردگار مى‏ رساند. سوراخ دعا را گم كرده‏ ايم، راهش را بلد نيستيم. 🔻واقعاً توبه بكنيد، بعد خودتان را در يك جوّ و فضاى مقدس مى‏ بينيد، احساس مى‏ كنيد كه لطف و عنايت الهى بر روح شما سايه افكنده است، احساس مى‏ كنيد گروهى از فرشتگان دور شما را گرفته ‏اند، پاك مى ‏شويد، 🔻چون در حالت توبه ، انسان خودبينى را از دست مى ‏دهد، خود را ملامت مى‏ كند و گناهان خويش را در نظر مى ‏گيرد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج‏ ۲۳ ؛ ص۵۴۹- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️علم، تقوا و درایت میرزای شیرازی (ره) ⬆️
⭕️اصلاح یک فکر رایج و غلط : پیشرفت اسلام با مال خديجه و شمشير على❗️ 🔻گاهى خود ما مسلمانان حرفهايى مى ‏زنيم كه نه با تاريخ منطبق است و نه با قرآن، با حرفهاى دشمنها منطبق است؛ يعنى حرفى را كه يك جنبه ‏اش درست است به گونه‏ اى تعبير مى‏ كنيم كه اسلحه به دست دشمن مى‏ دهيم، 🔻مثل اينكه برخى مى‏ گويند اسلام با دو چيز پيش رفت: با مال خديجه و شمشير على، يعنى با زر و زور. اگر دينى با زر و زور پيش برود، آن چه دينى مى ‏تواند باشد؟! 🔻آيا قرآن در يك جا دارد كه دين اسلام با زر و زور پيش رفت؟ آيا على عليه السلام يك جا گفت كه دين اسلام با زر و زور پيش رفت؟ 🔻- شکی نیست - كه مال خديجه به درد مسلمين خورد اما آيا مال خديجه صرف دعوت اسلام شد، يعنى خديجه پول زيادى داشت، پول خديجه را به كسى دادند و گفتند بيا مسلمان شو؟ 🔻آيا يك جا انسان در تاريخ چنين چيزى پيدا مى‏ كند؟ يا نه، در شرايطى كه مسلمين و پيغمبر اكرم در نهايتْ درجه سختى و تحت فشار بودند جناب خديجه مال و ثروت خودش را در اختيار پيغمبر گذاشت ولى نه براى اينكه پيغمبر- العياذباللَّه- به كسى رشوه بدهد، و تاريخ نيز هيچ گاه چنين چيزى نشان نمى ‏دهد. 🔻اين مال آنقدر هم زياد نبوده و اصلًا در آن زمان، ثروت نمى ‏توانسته اينقدر زياد باشد. ثروت خديجه كه زياد بود، نسبت به ثروتى كه در آن روز در آن مناطق بود ؛ زياد بود نه در حد ثروتِ مثلًا يكى از ميلياردرهاى تهران كه بگوييم او مثل يكى از سرمايه دارهاى تهران بود. 🔻مكه شهر كوچكى بود. البته يك عده تاجر و بازرگان داشت، سرمايه ‏دار هم داشت ولى سرمايه دارهاى مكه مثل سرمايه دارهاى نيشابور مثلًا بودند نه مثل سرمايه دارهاى تهران يا اصفهان يا مشهد و از اين قبيل. 🔻پس اگر مال خديجه نبود شايد فقر و تنگدستى مسلمين را از پا درمى ‏آورد. مال خديجه خدمت كرد اما نه خدمت رشوه دادن كه كسى را با پول مسلمان كرده باشد، بلكه خدمت به اين معنى كه مسلمانان گرسنه را نجات داد و مسلمانان با پول خديجه توانستند سدّ رمقى كنند. 🔻شمشير على بدون شك به اسلام خدمت كرد و اگر شمشير على نبود سرنوشت اسلام سرنوشت ديگرى بود 🔻اما نه اينكه شمشير على رفت بالاى سر كسى ايستاد و گفت: يا بايد مسلمان بشوى يا گردنت را مى ‏زنم، بلكه در شرايطى كه شمشير دشمن آمده بود ريشه اسلام را كند، على بود كه در مقابل دشمن ايستاد. ▪️مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى(سیری در سیره نبوی)، ج‏۱۶، ص۱۸۱-۱۸۰- با ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️نقش حضرت خدیجه «سلام الله علیها» در تاریخ اسلام 🔻على و خديجه‏(سلام الله علیهما) ... نقش مؤثرى در ساختن تاريخ اسلام دارند. 🔻اگر فداكاريهاى اين زن- كه از پيغمبر پانزده سال بزرگتر بود- نبود، از نظر علل ظاهرى مگر پيغمبر مى ‏توانست كارى از پيش ببرد؟ 🔻تاريخ ابن اسحاق يك قرن و نيم بعد از هجرت راجع به مقام خديجه‏ و نقش او در پشتيبانى از پيغمبر اكرم و مخصوصاً در تسلّى بخشى به پيغمبر اكرم، مى‏ نويسد: 🔸بعد از مرگ خديجه‏ كه ابو طالب هم در آن سال از دنيا رفت، واقعاً عرصه بر پيغمبر اكرم تنگ شد ... تا آخر عمرِ پيغمبر ، هرگاه اسم خديجه‏ را مى‏ بردند، اشك مقدسشان جارى مى ‏شد. 🔸عايشه مى‏ گفت: يك پيرزن كه ديگر اين قدر ارزش نداشت، چه خبر است؟ 🔹مى‏ فرمود: تو خيال مى‏ كنى من به خاطر شكل خديجه‏ مى‏ گريم؟ خديجه‏ كجا و شما و ديگران كجا؟! 🔻اين زن واقعاً مصداق يار غمگسار بود و از نظر روحى به قدرى با رسول خدا انطباق داشت كه بايد گفت در جهان نظير نداشت. 🔻اين زن، بسيار فداكار و عاقله بود؛ مالش، جانش، هستى ‏اش، خوشى، سعادت و همه چيز خود را به پاى رسول اكرم ريخت. 🔻مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(حماسه حسینی ج ۱و۲) ج‏۱۷ ؛ ص۴۰۴ ؛ (آشنايى با قرآن(۱ - ۵))، ج‏۲۶، ص: ۲۲۴-۲۲۲- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
استخفاف روزه❗️ ⭕️آسیب شناسی روزه ماه رمضان (۲) 🔻روزه را نیز - همانند نماز - نبايد استخفاف كرد و سبك شمرد. 🔻بعضى روزه را به شكلى مى‏ گيرند (حالا اين شوخى است) كه- العياذ باللَّه- اگر من به جاى خدا بودم اصلًا روزه اينها را قبول نمى‏ كردم. 🔻من افرادى را سراغ دارم كه اينها در ماه رمضان‏ شب تا صبح را نمى‏ خوابند اما نه براى اينكه عبادت كنند، بلكه براى اينكه مدت خوابشان پر نشود؛ تا صبح هى چاى مى‏ خورند و سيگار مى‏ كشند، 🔻اول طلوع صبح كه شد نمازشان را مى‏ خوانند و مى‏ خوابند، چنان بيدار مى‏ شوند كه نماز ظهر و عصر را با عجله بخوانند و بعد بنشينند سر سفره افطار. 🔻 آخر اين چه روزه‏ اى شد؟! آدم شب تا صبح را نخوابد براى اينكه در حال روزه حتماً خواب باشد و رنج روزه را احساس نكند. آيا اين استخفاف به روزه نيست؟! 🔻به عقيده من مثل فحش دادن به روزه است، يعنى اى روزه! من اين‏قدر از تو تنفر دارم كه مى‏ خواهم رويت را نبينم! 🔻ما حج -بجا می آوریم- ولى به آن استخفاف مى‏ كنيم، روزه مى‏ گيريم و به آن استخفاف مى‏ كنيم، نماز مى‏ خوانيم و به آن استخفاف مى‏ كنيم، اذان مى‏ گوييم و به آن استخفاف مى‏ كنيم. 🔻حالا چطور به اذان استخفاف مى‏ كنيم؟ ...خيلى افراد صيّت (خوش صوت )هستند و مى ‏توانند خوب اذان بگويند اما اگر به آنها بگويى آقا برو يك اذان بلند بگو، نمى‏ گويد. چرا؟ چون خيال مى‏ كنند اين كسر شأنش است؛ من اين‏قدر پايين هستم كه مؤذّن باشم؟! 🔻آقا! بايد افتخار كنى كه يك مؤذّن باشى. على بن ابى طالب مؤذّن بود، در همان وقتى كه خليفه بود هم مؤذّن بود. 🔻اين استخفاف به اذان است كه يك نفر ننگش بكند كه مؤذّن باشد يا مؤذّن بودن را بسته به شأن اشخاص بداند و بگويد: من كه از اعيان و اشراف هستم، از رجال و شخصيتها هستم، من ديگر چرا مؤذّن باشم؟ ♦️اينها همه استخفاف است. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آزادى معنوى)، ج‏۲۳، ص: ۵۱۴-۵۱۳- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️وظیفه شرعی ما نسبت به اخباری که می شنویم : حق تحقیق ، آری اما حق انتشار آنها خیر⬆️
🟡مسلمان قرانی 🔹۰۰۰قرنهاست ما مسلمين اين مسئله را كه قرآن متكى بر حقايق است نه بر تخيلات و اوهام و انتسابات ظاهرى [فراموش كرده‏ ايم.] ✅ مسلمان قرآن يعنى مسلمان واقعى: «اسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ» ‏ تسليم خدا بودن، داراى اخلاق و عمل اسلامى بودن، ✅ اجتماع او اجتماع اسلامى بودن، نه فقط شعارها شعار اسلامى باشد. ✅ شعار البته اثر دارد اما اثر شعار غير از اين است كه انسان واقعاً مسلمان باشد. ✅ شيعه بودن يك حقيقت و يك واقعيت است 🔸يعنى شيعه آنوقت شيعه است كه وقتى او را در مقابل يك سنى بگذارند ✅ فكرش از او بهتر باشد، ✅ تصورش درباره خدا و قيامت از او بالاتر و برتر باشد، ✅خدا را بهتر بشناسد، ✅ به راهنمايى ائمه‏ اش اخلاق اسلامى و انسانى‏ اش از او بهتر باشد، ✅ عملش از او بهتر باشد ✅ و خلاصه همه چيزش از او بهتر باشد؛ ✳️ يعنى نمونه‏ اى از على بن ابى‏ طالب باشد. ▪️مجموعه‏ آثار استادشهيدمطهرى(آشنایی با قرآن (۱-۵)) ، ج‏۲۶، ص: ۲۹۳-۲۹۲- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️بازگشت به قرآن 🔻رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره قرآن فرمود: « انَّهُ شافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ ماحِلٌ مُصَدَّقٌ‏ » (کافی ج ۲ص ۵۹۹) يعنى قرآن در نزد خدا و در پيشگاه حقيقت وساطت مى ‏كند و پذيرفته مى ‏شود و نسبت به بعضى كه به او جفا كرده ‏اند سعايت مى‏ كند و مورد قبول واقع مى‏ شود. 🔻هم نسل قديم و هم نسل جديد به قرآن جفا كردند و مى ‏كنند. اول نسل قديم جفا كرد كه حالا نسل جديد جفا مى‏ كند. 🔻در رهبرى نسل جوان، بيش از هر چيز دو كار بايد انجام شود: 1️⃣ يكى بايد درد اين نسل را شناخت و آنگاه در فكر درمان و چاره شد. بدون شناختن درد اين نسل هرگونه اقدامى بى‏ مورد است. 2️⃣ ديگر اينكه نسل كهن بايد اول خود را اصلاح كند. 🔻نسل كهن از بزرگترين گناه خود بايد توبه كند و آن مهجور قرار دادن قرآن است. 🔻همه بايد به قرآن بازگرديم و قرآن را پيشاپيش خود قرار دهيم و در زير سايه قرآن به سوى سعادت و كمال حركت كنيم.(ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(ده گفتار) ؛ ج‏24 ص384 (با تلخیص و ویرایش جزئی https://eitaa.com/shakhes1340
.⭕️قرآن ، معیار سنجش همه منابع دینی 🔻قرآن مقياس و معيار همه منابع ديگر است.ما حديث و سنت را بايد با معيار قرآن بسنجيم تا اگر با قرآن مطابق بود بپذيريم و اگرنه نپذيريم. 🔻معتبرترين و مقدس‏ترين منابع ما، بعد از قرآن، در حديث : كتب اربعه است، يعنى‏ : كافى، من لا يحضره الفقيه، تهذيب، استبصار، و در خطب: نهج البلاغه‏ و در ادعيه : صحيفه سجاديه‏ است. 🔻اما همه اينها فرع بر قرآنند و به اندازه قرآن قطعيت صدور ندارند؛ 🔻يعنى حديث«‏ كافى »آن قدر مى ‏تواند معتبر باشد كه با قرآن منطبق باشد و با تعليمات آن - موافق بوده - و اختلاف نداشته باشد. 🔻رسول اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه اطهار مى ‏گفتند: احاديث ما را بر قرآن عرضه بداريد، اگر بر قرآن منطبق نبود بدانيد كه ساختگى و جعلى است و آن را به ما بسته‏ اند؛ ما چيزى خلاف قرآن نمى‏ گوييم. 🔹مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(1 - 5))، ج‏26، ص: 26-25- با تلخیص و ویرایش - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️شرح کوتاه از حدیث امام حسن مجتبی علیه السلام 🔻از سخنان حضرت امام حسن مجتبى‏ عليه السلام است كه مى‏ فرمايد: 🔸عجب است از كسانى كه درباره مأكولات و خوردنيهاى خود فكر مى‏ كنند اما درباره معقولات و ياد گرفتنى‏ هاى خود هيچ گونه زحمتِ انديشه‏ اى به خود راه نمى‏ دهند. 🔻علم و فكر غذاى روح است. 🔻آدمى بايد به همان اندازه كه درباره معاش خود فكر مى‏ كند درباره غذاى روح خود نيز بينديشد و همان مقدار مراقبتى كه در غذاهاى جسمى لازم و ضرورى است، در غذاهاى روحى نيز لازم و ضرورى است. 🔻همان طورى كه غذاهاى جسمانى بعضى مقوّى و بعضى ضعف‏ آور است، بعضى نشاط انگيز و بعضى سستى‏ آور و بى‏ حال كننده است، بعضى موجب سلامت و بعضى مسموم كننده است، غذاهاى فكرى نيز همين‏طور است. 🔻تعليماتى كه آدمى فرا مى‏ گيرد و كتابهايى كه مطالعه مى‏ كند و مقالاتى كه مى‏ خواند و سخنرانيهايى كه گوش مى‏ كند از لحاظ اثر همه يكسان نيستند؛ 🔻بعضى‏ها راستى فكر و اراده را قوّت مى‏ بخشد و بعضى يأس و نوميدى مى‏ بخشد. 🔻بعضى از تعليمات است كه آدمى را به حيات و زندگى و نظام آفرينش خوشبين مى‏ كند. 🔻...و اما بعضى تعليمات ديگر است كه حيات و زندگى را در نظر انسان بيهوده و بى‏ هدف و خلقت را عبث معرفى مى‏ كند، روحيه آدمى را نسبت به همه چيز و همه كس حتى نسبت به خودش بدبين مى‏نمايد. 🔻تعليمات بسيارى از افرادى كه خودشان روحيه ضد دينى دارند همين اثر را دارد. 🔻۰۰۰چه بسيار اشخاص كه كتابهاى مسمومى را مى‏ خوانند و آن كتابها روحيه آنها را فلج و بى‏ حس مى‏ كند ولى نه خود آنها و نه مقامات مسئول متوجه نمى‏ گردند كه چنين ضايعه‏ اى رخ داده است. 🔸آرى، امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود: 🔻عجبا كه مردم درباره مأكولات خود مى‏ انديشند كه مثلًا غذاى مسموم نخورند و اگر كسى غذاى مسموم به خورد آنها بدهد او را تحت تعقيب قرار مى‏ دهند 🔻اما درباره افكار و معلومات و معقولاتى كه به مغز خود فرو مى‏ كنند هيچ نمى‏ انديشند 🔻و توجه ندارند، و بسا هست كه تا زنده هستند نسبت به آن شخص مسموم كننده علاقه مند هم هستند و به او ارادت مى‏ ورزند. 🔻عجب‏تر و مهم‏تر اين است كه فكر مسموم و خطرناكى رنگ دينى و صبغه مذهبى هم داشته باشد؛ ديگر خطر او صد بار مهم‏تر است. 🔻در تاريخ گذشته ما متأسفانه چقدر زياد افكار مسمومى با رنگ و شكل دينى وارد بازار شده و خريداران زياد پيدا كرده و كمتر كسى هم متوجه شده كه اين متاع تقلّبى است. ♦️آيا باور مى‏ كنيد كه اين روحيه تنبل و جامد و سرد و خشك ما(جوامع اسلامی) معلول همان متاعهاى تقلّبى روحى است؟! ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حكمتها و اندرزها(۱ و ۲))، ج‏۲۲، ص: ۱۹۵-۱۹۲-با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️شیوه تدبر در قرآن(1) 🔻بايد كوشش كنيم طرز استنباطمان از قرآن صحيح باشد. 🔻قرآن آنگاه راهنما و هادى است كه مورد تدبر صحيح واقع شود، عالمانه تفسير شود، از راهنمايي هاى اهل قرآن- كه راسخين در علم قرآنند - بهره گرفته شود. 🔻تا طرز استنباط ما از قرآن صحيح نباشد و تا راه و رسم استفاده از قرآن را نياموزيم، از آن بهره‏ مند نخواهيم گشت. 🔻سودجويان و يا نادانان گاهى قرآن را مى‏ خوانند و احتمال باطل را دنبال مى‏ كنند. 🔻همچنان كه- امام علی در توصیف خوارج فرمود -: آنها (خوارج ) كلمه حق را مى‏ گويند و از آن باطل را اراده مى‏ كنند. اين ، عمل به قرآن و احياى آن نيست بلكه اماته قرآن است. 🔻عمل به قرآن آنگاه است كه درک از آن دركى صحيح باشد. (ادامه دارد ) مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (جاذبه و دافعه على عليه السلام)، ج‏16، ص: 337-334- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️چگونه از قرآن کریم در تشخیص حق از باطل بهره گیریم ؟ 🔸شیوه تدبر در قرآن(۲) 🔻قرآن همواره مسائل را به صورت كلى و اصولى طرح مى‏ كند ولى استنباط و تطبيق كلى بر جزئى ، بسته به فهم و درك صحيح ماست. 🔻 مثلًا در قرآن ننوشته در جنگى كه در فلان روز بين على و معاويه در مى‏ گيرد حق با على است. 🔻در قرآن همين قدر آمده است كه: «اگر دو گروه از مؤمنان كارزار كردند، آشتى دهيد آنان را و اگر يكى بر ديگرى سركشى و ستمگرى كند، با آن كه ستمگر است نبرد كنيد تا به سوى فرمان خدا برگردد.»(حجرات: 9) اين قرآن و طرز بيان قرآن. 🔻 اما قرآن نمى ‏گويد در فلان جنگ فلان شخص حق است و ديگرى باطل. قرآن يكى يكى اسم نمى ‏برد، نمى‏ گويد بعد از چهل سال يا كمتر و يا بيشتر مردى به نام معاويه پيدا مى‏ شود و با على جنگ مى‏ كند، شما به نفع على وارد جنگ شويد.و نبايد هم وارد جزئيات بشود. 🔻قرآن نبايد موضوعات را شماره كند و انگشت روى حق و باطل بگذارد. چنين چيزى ممكن نيست. 🔻قرآن آمده است تا جاودانه بماند. پس بايد اصول و كليات را روشن كند تا در هر عصرى باطلى رو در روى حق قرار مى‏ گيرد، مردم با معيار آن كليات عمل كنند. 🔻اين ديگر وظيفه خود مردم است كه با ارائه اصل‏ «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا ...» چشمشان را باز كنند و فرقه طاغى را از فرقه غير طاغى تشخيص دهند. ♦️قرآن مى‏ خواهد مسلمانان رشد عقلى و اجتماعى داشته باشند و به موجب همان رشد عقلى، مرد حق را از غير مرد حق تميز دهند. 🔻قرآن نيامده است كه براى هميشه با مردم مانند ولىّ صغير با صغير عمل كند، جزئيات زندگى آنها را با قيموميت شخصى انجام دهد و هر مورد خاص را با علامت و نشانه حسى تعيين نمايد. 🔻اساساً شناخت اشخاص و ميزان صلاحيت آنها و حدود شايستگى و وابستگى آنها به اسلام و حقايق اسلامى، خود يك وظيفه است و غالباً ما از اين وظيفه خطير غافليم. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (جاذبه و دافعه على عليه السلام)، ج‏16، ص: 337-334- با تلخیص و ویرایش جزئی https://eitaa.com/shakhes1340
غربت نهج البلاغه و امام علی علیه السلام❗️ 🔻شيخ محمد عبده، مفتى اسبق مصر كه نهج البلاغه را با شرح‏ مختصرى در مصر چاپ كرد و منتشر ساخت و براى اولين بار به توده مصرى معرفى كرد، مدعى است كه اصلًا نهج البلاغه را نمى‏ شناخته و نسبت به آن آگاهى نداشته است، 🔻تا اينكه در يك حالت دورى از وطن اين كتاب را مطالعه مى‏ كند و سخت در شگفت مى‏ ماند؛ احساس مى‏ كند كه به گنجينه ‏اى گرانبها دست يافته است. همان وقت تصميم مى‏ گيرد آن را چاپ كند و به توده عرب معرفى نمايد. 🔻بيگانگى يك عالم سنى با نهج البلاغه چندان عجيب نيست. عجيب اين است كه نهج البلاغه در ديار خودش، در ميان شيعيان على، در حوزه‏ هاى علميه شيعه «غريب» و «تنها» است همچنان كه خود على غريب و تنهاست. 🔻بديهى است كه اگر محتويات كتابى و يا انديشه‏ ها و احساسات و عواطف شخصى با دنياى روحى مردمى سازگار نباشد، اين كتاب و يا آن شخص عملًا تنها و بيگانه مى‏ ماند هرچند نامشان با هزاران تجليل و تعظيم برده شود. 🔻ما طلاب بايد اعتراف كنيم كه با نهج البلاغه بيگانه‏ ايم؛ دنياى روحى‏ اى كه براى خود ساخته ‏ايم دنياى ديگرى است غير از دنياى نهج البلاغه. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (سيرى در نهج البلاغه)، ج‏16، ص: 347-346- با ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️شب قدر بهتر است از هزار ماه 🔻قرآن به طور اجمال و سربسته اين مطلب را براى ما بيان كرده: «قرآن را در شب قدر نازل كرديم و تو چه مى ‏دانى شب قدر چيست!»...يعنى انسان چه مى‏ داند كه شب قدر چيست! 🔻ما در نماز مى‏ خوانيم: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ‏». عبادت وقتى با حالت جمعى باشد بيشتر بالا مى ‏رود. وقتى روحهاى ديگر حالت عِلوى پيدا كرده ‏اند، بر روحهاى تاريك مثل روحهاى ما هم اثر مى‏ گذارد. 🔻اينكه سحرها براى عبادت بهتر است و روح انسان در سحر براى عبادت آماده ‏تر است و بيشتر حضور قلب دارد، يك مقدار براى اين است كه در آن وقت پاكانى و روحهاى بزرگ و قويّى هستند (قدر متيّقنش وجود مقدس حضرت حجت) كه در حال عبادتند. 🔻امروز درباره عالم ماده ثابت شده كه وقتى كسى «فكر» مى‏ كند موج فكرى‏ اش به آن سر دنيا مى‏ رسد، تا چه رسد به امواج روحى، كه ما نمى ‏توانيم درك كنيم.شعاع روح آنها بر ديگران هم اثر مى‏ گذارد. 🔻حال اگر «شب» ، شب قدر باشد، شبى باشد كه امام در چنين هيجانى و در چنين حالت قربى است و جوّ روحى عالم به گونه ‏اى است كه درهاى زمين و آسمان به روى يكديگر باز شده، در آن شب افرادى مثل ما هم اگر و لو ذره ‏اى هماهنگى نشان بدهيم، فيضى كه مى ‏توانيم ببريم برابر است با هزار -ماه - شب ديگر كه بخواهيم عبادت كنيم؛ 🔻يعنى آن جوّ روحى كه در آن شب به وجود مى‏ آيد آن‏قدر بالابرنده است و براى احياء و زنده داشتن شب مناسب است كه برترى دارد بر هزار ماهى كه شبهاى ساده ‏اى داشته باشد و اين وضع در آن شبها وجود نداشته باشد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(10 - 14))، ج‏28، ص: 696-695- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️"شیعه بودن" یک حقیقت نه یک اسم یا عنوان! 🔻"شيعه بودن" يك حقيقت و يك واقعيت است 🔻يعنى شيعه آنوقت شيعه است كه وقتى او را در مقابل يك غيرشيعي بگذارند فكرش از او بهتر باشد، تصورش درباره خدا و قيامت از او بالاتر و برتر باشد، خدا را بهتر بشناسد، به راهنمايى ائمه‏ اش اخلاق اسلامى و انسانى‏ اش از او بهتر باشد، عملش از او بهتر باشد و خلاصه همه چيزش از او بهتر باشد؛ يعنى نمونه ‏اى از على بن ابى طالب باشد. 🔻شخصى آمد خدمت امير المؤمنين على عليه السلام؛ يك لبخندى زد، عرض كرد: «يا اميرَ المؤمنين! انّى احِبُّكَ» من تو را دوست دارم. 🔻امام فرمود: وَ لكِنّى ابْغِضُكَ‏ : اما من تو را دشمن دارم. (نفرمود دروغ مى‏ گويى، چون راست مى‏ گفت، دوست هم داشت.) گفت: چرا؟ فرمود: براى فلان كارت. فلان‏ شخص احتياج داشت به تعليم قرآن و بر تو واجب بود كه آن را به او ياد بدهى، از او پول گرفتى. 🔹بنابراين هيچ منافاتى نيست كه ما على را دوست داشته باشيم اما عمل ما طورى باشد كه على ما را دشمن داشته باشد. ▪️مجموعه اثار شهید مطهری (آشنايى با قرآن(1 - 5))ج‏26ص 293؛ - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️الهام از سیره عدالتخواهی امام علی علیه السلام(۱) 🔻 واقعا نبايد در دولت اسلامى ظلمى واقع شود، واقعا نبايد اجحافى به حق كسى بشود. به حق يك مجرم هم نبايد اجحاف شود و لو يك مجرم مستحق اعدام. 🔻از نظر اسلام مجرمى كه هزارها نفر را كشته و هزارها جنايت كرده است كه اگر بناى اعدام بخواهد باشد صد بار بايد اعدام شود در عين حال همان هم حقوقى دارد و حق او نبايد ناديده گرفته شود. 🔻ما هزار و سيصد سال است از مكتب على ، اين درس را مى‏ آموزيم كه: ابن ملجم‏ مرادى ضارب امام على بن ابي طالب [مورد توجه على عليه السلام بود كه با او بدرفتارى نشود.] ارزش «على» چقدر بود؟ 🔻واقعا از نظر ما اگر به قصاص قتل حضرت امير المؤمنين ، هزار نفر جنايتكار- آن كسى كه ضارب بوده، آن كسى كه مسبب بوده، آن كسى كه آمر بوده، آن كسى كه راضى بوده- كشته مى‏ شد زياد كشته شده بود؟ نه 🔻ما هزار و سيصد سال است كه مى‏ گوييم- و اينهاست كه اين مكتب را حفظ كرده و نگه داشته- كاسه شير را در لحظه آخر براى على عليه السلام مى ‏آورند، مى‏ خواهد ميل بفرمايد، مى ‏فرمايد باقى‏ اش را به اسيرتان بدهيد، مبادا اسيرتان گرسنه بماند: ارْفَقوا بِاسيرِكُمْ‏ : با اسيرتان با رفق و مدارا رفتار كنيد. 🔻در مدتى كه ابن ملجم در خانه على زنده بود، هیچكس كوچك‏ترين شكنجه‏ اى به او نداد و اين افتخار اسلام است. 🔻 اين است كه آينده انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ، جز اين كه بر پايه همان عدالت اسلامى و ارزشهاى اسلامى باشد قابل بقا نيست. (ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى ؛ ج‏24 ؛ ص177-179-با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
🟢شبهای احیاء(۱) 🔻كلمه «احياء» يعنى زنده كردن، و احياء اين شبها يعنى اين شبها را زنده نگهدارى كردن و شب‏ زنده ‏دارى كردن... نقطه مقابل «اماته» كه به معنى ميراندن است. 🔻اين كلمه چنين مى‏ رساند كه شب- كه قسمتى از وقت انسان است- دو حالت دارد : 🔻ممكن است شبِ كسى زنده باشد و ممكن است شبِ او مرده باشد. شبِ زنده آن شبى است كه انسان تمام يا لااقل پاسى از آن شب را با ياد خدا و با مناجات و راز و نياز با ذات پروردگار به سر ببرد، و شب مُرده آن شبى است كه انسان تمام آن شب را با غفلت و فراموشى ذات مقدس پروردگار بسر ببرد. 🔻ممكن است كسى خيال كند كه اين تعبير يك تعبير مجازى است، يك نوع تعارف است: شب كه زنده و مرده ندارد، شب بالاخره شب است، زمان است. مقدارى از زمان كه اين نيمكره زمين كه ما در روى آن زندگى مى‏ كنيم مواجه با خورشيد نيست و نور خورشيد نمى‏ تابد، به آن مى‏ گويند «شب» به هر حال شب است؛ شب نه زندگى دارد و نه مردگى. 🔻اين سخن راست است ولى آن كسى كه مى‏ گويد احياء، شب را زنده نگه داشتن، مقصودش اين نيست كه اين قطعه زمان را شما زنده نگه داريد؛ مقصود زنده نگه داشتن خود شماست در اين قطعه از زمان 🔻يعنى زمان خودمان را زنده نگه داريم، هر كداممان آن زمانى را كه در درون ماست زنده نگه داريم. 🔻 آن زمانى كه در درون ماست چيست؟ آن همان خود ما هستيم، از حقيقتِ ما جدا نيست. 🔻پس زمان خودمان را، شب خودمان را زنده نگه داريم يعنى خودمان يك شب واقعاً زنده باشيم، واقعاً زنده زندگى كنيم نه اينكه مرده زندگى كنيم. (در پست بعدی نکته فوق تبیین خواهد شد) 🔻مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آزادى معنوى)، ج‏۲۳، ص: ۴۶۵-۴۶۴- با تلخیص و ویرایش- https://eitaa.com/shakhes1340
🔴الهام از سیره عدالتخواهی امام علی علیه السلام (۲) ♦️‏در مدت چهار سال و چند ماه خلافت على(ع)، به علت حساسيتى كه حضرت در امر عدالت داشت، دائما در حال مبارزه بود و آنى راحتش نمى‏ گذاشتند. ♦️او حكومت را براى اجراى عدالت مى‏ خواست و همين شدت عدالتخواهى بالاخره منجر به شهادتش در محراب شد. ♦️دوره خلافت براى على عليه السلام از تلخ‏ترين ايام زندگى او به حساب مى‏ آيد، اما از نظر مكتبش او موفق شد بذر عدالت را در جامعه اسلامى بكارد. ♦️اگر على عليه السلام به جاى آن دوره كوتاه ، بيست سال خلافت مى‏ كرد در حالى كه نظام زمان عثمان همچنان باقى مى‏ ماند، امروز نه اسلام باقى مانده بود نه على عليه السلام، نه‏ نهج البلاغه‏ و نه اسمى از عدالت اسلامى؛على هم خليفه‏ اى مى‏ شد در رديف معاويه ♦️روش على عليه السلام به وضوح به ما مى‏ آموزد كه: تغيير رژيم سياسى و تغيير و تعويض پستها و برداشتن افراد ناصالح و گذاشتن افراد صالح به جاى آنها بدون دست زدن به‏ بنيادهاى‏ اجتماع از نظر نظامات اقتصادى و عدالت اجتماعى ، فايده‏ اى ندارد و اثربخش نخواهد بود. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آينده انقلاب اسلامى ايران)، ج‏۲۴، ص: ۲۳۰-۲۲۹- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️پرسش : آیا امام علی علیه السلام در حکمرانی به هدف عالی خود رسید؟ 🔻پاسخ : على عليه السلام به مقصد و هدف عالى خود رسيد. هدف على( ع ) حكمرانى و عيش و لذت نبود كه بگوييم با شهادت او از ميان رفت، هدفش ، اعلاى كلمه حق و زنده كردن نام عدالت بود كه كرد. 🔻معاويه دستور مى‏ دهد كه بى‏ گناهان را به خاطر مصالح سياسى بكشيد، اموال را غارت كنيد، ولى على در همان حال كه ضربت شمشير فرقش را شكافته، وقتى كه فرزندان عبد المطّلب يعنى خويشان و اقرباى نزديك خود را آنجا مى ‏بيند و در قيافه خشمناك اينها مى‏ خواند كه ممكن است شهادت او و مرگ او سبب شود كه آنها به عنوان مسبّب و شريك جرم، خون عده ‏اى را بريزند خطاب به آنها مى‏ فرمايد: 🔸«يا بَنى عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لا الْفِيَنَّكُمْ تَخوضونَ دِماءَ الْمُسْلِمينَ خَوْضاً تَقولونَ قُتِلَ أَميرُ الْمُؤْمِنينَ قُتِل أَميرُ الْمُؤْمِنينَ، الا لا يُقْتَلُنَّ بى الّا قاتِلى. انْظُروا اذا أَنا مُتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ‏ هذِهِ فَاضْرِبوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ .(نهج البلاغه نامه ۴۶) 🔸: نكند بعد از من در خون مردم وارد شويد و قتل امير المؤمنين را شعار خود قرار دهيد. من اگر با اين ضربت مُردم، شما فقط يك ضربت به او بزنيد نه بيشتر. 🔻امير المؤمنين ، سياست و هدفش همان احكام اسلام بود. در بستر هم كه افتاده بود، همان سياست و همان هدف ورد زبانش بود. به حسنين (عليهما السلام) مى‏ فرمايد: 🔸تو را و جميع خاندان و فرزندانم و هركس از امروز تا پايان جهان كه اين نوشته به او مى‏ رسد سفارش مى‏ كنم به تقوا و اينكه كوشش كنيد اسلام را تا دم آخر براى خود حفظ كنيد. همگى به ريسمان الهى چنگ بزنيد و متفرق نشويد. 🔸از پيغمبر شنيدم كه «اصلاح ميان مردم از اينكه هميشه نماز بخوانيد و روزه بگيريد بافضيلت‏تر است و چيزى كه اين امت را هلاك مى ‏كند فساد كردن و دوبهم زدن است.» 🔸امر به معروف و نهى از منكر را ترك نكنيد كه [ترك آن‏] موجب مى ‏شود ظلم بر شما مسلط شود و آن وقت دعا كنيد و دعاى شما مستجاب نگردد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حكمتها و اندرزها(۱ و ۲))، ج‏۲۲، ص: ۲۶۸-۲۶۶-با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️ بیماری جهالت و جمود 🔻در آدمى حسى هست كه گاهى به خيال خود مى‏ خواهد در برابر امور دينى زياد خضوع كند، آنوقت به صورتى خضوع مى‏ كند كه برخلاف اجازه خود دين است يعنى چراغ عقل را دور مى‏ اندازد و در نتيجه راه دين را هم گم مى‏ كند. 🔻از رسول اكرم روايت شده: قَصَمَ ظَهْرى رَجُلانِ: جاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ وَ عالِمٌ مُتَهَتِّكٌ دو نفر پشت مرا و پشت دين مرا شكستند: نادان متعصب و زاهد(خشکه مقدس)، و ديگر عالم لاابالى 🔻درست است كه «وَ قُتِلَ فى مِحْرابِهِ لِشِدَّةِ عَدْلِه‏ » آن تصلّب و انعطاف‏ ناپذيرى امام علی علیه السلام در امر عدالت برايش دشمنها درست كرد، جنگ جمل و جنگ صفّين بپا كرد، اما در نهايت، دست جهالت و جمود و ركود فكرى از آستين مردمى كه به نام خوارج ناميده مى‏ شدند بيرون آمد و على عليه السلام را شهيد كرد. 🔻تاريخ خوارج، عجيب و عبرت ‏انگيز است، از اين نظر كه وقتى عقيده دينى با جهالت و نادانى و تعصب خشك آميخته شود چه مى‏ كند! ▪️مجموعه‏ آثاراستادشهيد مطهرى(اصل عدل در اسلام )، ج‏4، ص 820-819- با تلخیص و ویرایش - https://eitaa.com/shakhes1340
🟢لیلة القدر خیر من الف شهر 🔻قرآن به طور اجمال و سربسته اين مطلب را براى ما بيان كرده: «قرآن را در شب قدر نازل كرديم و تو چه مى ‏دانى شب قدر چيست!»...يعنى انسان چه مى‏ داند كه شب قدر چيست! 🔻ما در نماز مى‏ خوانيم: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ‏». عبادت وقتى با حالت جمعى باشد بيشتر بالا مى ‏رود. وقتى روحهاى ديگر حالت عِلوى پيدا كرده ‏اند، بر روحهاى تاريك مثل روحهاى ما هم اثر مى‏ گذارد. 🔻اينكه سحرها براى عبادت بهتر است و روح انسان در سحر براى عبادت آماده ‏تر است و بيشتر حضور قلب دارد، يك مقدار براى اين است كه در آن وقت پاكانى و روحهاى بزرگ و قويّى هستند (قدر متيّقنش وجود مقدس حضرت حجت) كه در حال عبادتند. 🔻امروز درباره عالم ماده ثابت شده كه وقتى كسى «فكر» مى‏ كند موج فكرى‏ اش به آن سر دنيا مى‏ رسد، تا چه رسد به امواج روحى، كه ما نمى ‏توانيم درك كنيم. شعاع روح آنها بر ديگران هم اثر مى‏ گذارد. 🔻حال اگر «شب» ، شب قدر باشد، شبى باشد كه امام در چنين هيجانى و در چنين حالت قربى است و جوّ روحى عالم به گونه ‏اى است كه درهاى زمين و آسمان به روى يكديگر باز شده، در آن شب افرادى مثل ما هم اگر و لو ذره ‏اى هماهنگى نشان بدهيم، فيضى كه مى ‏توانيم ببريم برابر است با هزار -ماه - شب ديگر كه بخواهيم عبادت كنيم؛ 🔻يعنى آن جوّ روحى كه در آن شب به وجود مى‏ آيد آن‏قدر بالابرنده است و براى احياء و زنده داشتن شب مناسب است كه برترى دارد بر هزار ماهى كه شبهاى ساده ‏اى داشته باشد و اين وضع در آن شبها وجود نداشته باشد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(۱۰ - ۱۴))، ج‏۲۸، ص: ۶۹۶-۶۹۵- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️مذهب خوارج روحاً نمرده است❗️ 🔻مذهب خوارج هر چند منقرض شده است اما روحاً نمرده است؛ 🔻 روح «خارجيگرى» در پيكر بسيارى از ما حلول كرده است. 🔻يكى از بارزترين مميّزات خوارج جهالت و نادانى‏ شان بود. 🔻از مظاهر جهالتشان، عدم تفكيك ميان ظاهر يعنى خط و جلد قرآن و معنى قرآن بود لذا فريب نيرنگ ساده معاويه و عمرو عاص را خوردند. 🔻در اين مردم جهالت و عبادت توأم بود. على مى ‏خواست با جهالت آنها بجنگد. اما چگونه ممكن بود جنبه زهد و تقوا و عبادت اينها را از جنبه جهالتشان تفكيك كرد، بلكه عبادتشان عين جهالت بود. 🔻عبادت توأم با جهالت از نظر على- كه اسلام شناس درجه اول است- ارزشى نداشت لذا آنها را كوبيد و وجهه زهد و تقوا و عبادتشان نتوانست سپرى در مقابل على قرار گيرد. 🔻خطر جهالت اين گونه افراد و جمعيتها بيشتر از اين ناحيه است كه ابزار و آلت دست زيركها قرار مى ‏گيرند و سد راه مصالح عاليه اسلامى واقع مى ‏شوند. ♦️هميشه منافقان بى‏ دين، مقدسان احمق را عليه مصالح اسلامى برمى ‏انگيزند؛ اينها شمشيرى مى ‏گردند در دست آنها و تيرى در كمان آنها. ♦️چقدر عالى و لطيف على عليه السلام اين وضع اينها را بيان مى ‏كند، مى ‏فرمايد: «ثُمَّ انْتُمْ شِرارُ النّاسِ وَ مَنْ رَمى‏ بِهِ الشَّيْطانُ مَرامِيَهُ وَ ضَرَبَ بِهِ تيهَهُ»(نهج البلاغه، خطبه 125) 🔻همانا -شما - بدترين مردم هستيد. شما تيرهايى هستيد در دست شيطان كه از وجود پليد شما براى زدن نشانه خود استفاده مى ‏كند و به وسيله شما مردم را در حيرت و ترديد و گمراهى مى ‏افكند. ▪️مجموعه ‏آثاراستادشهيدمطهرى(جاذبه و دافعه علی علیه السلام) ج‏16 ص 323 ؛و ص 305- با تلخیص و ویرایش- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️دو درس بسیار مهم از امام علی (ع ) 🔸سراسر وجود على، تاريخ و سيرت على، خلق و خوى على، رنگ و بوى على، سخن و گفتگوى على درس است و سرمشق است و تعليم است و رهبرى است. همچنان كه جذبهاى على براى ما آموزنده و درس است، دفعهاى او نيز چنين است. 🔸ما معمولًا در زيارتهاى على و ساير اظهار ادب‏ها مدعى مى‏ شويم كه ما دوستِ دوست تو و دشمنِ دشمن تو هستيم. 🔸تعبير ديگر اين جمله اين است كه ما به سوى آن نقطه مى‏ رويم كه در جوّ جاذبى تو قرار دارد و تو جذب مى‏كنى و از آن نقاط دورى مى‏ گزينيم كه تو آنها را دفع مى‏ كنى. ♦️ على دو طبقه را سخت دفع كرده است: 1. منافقان زيرك. 2. زاهدان احمق. ♦️همين دو درس براى مدعيان تشيع او كافى است كه چشم باز كنند و فريب منافقان را نخورند، تيزبين باشند و ظاهربينى را رها نمايند، كه جامعه تشيع در حال حاضر سخت به اين دو درد مبتلاست. مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(جاذبه و دافعه علی علیه السلام) ؛ ج‏16 ؛ ص341 https://eitaa.com/shakhes1340