eitaa logo
اندیشه مطهر (عمومی)
1.6هزار دنبال‌کننده
34 عکس
205 ویدیو
10 فایل
🟢رهبر معظم انقلاب : علما و فضلا و جوان‌ها - بخصوص طلاب جوان ما - بايد يك دوره كتاب‌هاي شهيد مطهري را خوانده باشند...(پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار ایه الله خامنه ای دامت برکاته ) ارتباط با مدیر کانال @Andishe2019
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️توضیحی در باره کلیپ ارسالی⬆️ 🔸سخنان شهید مطهری در این کلیپ ارسالی ، مربوط به تفسیر آیات ۱۱ تا ۲۰ سوره مبارکه نور (معروف به آیات «افک») است ؛ دروغ و تهمتی که جمعی از منافقین برای هتک حیثیت پیامبر اکرم «ص» نسبت به همسر آن حضرت در جامعه جعل و شایعه نمودند و متاسفانه برخی مسلمانان هم ناخواسته بلند گوی دشمن شده و آن را مرتب بین خودشان نقل می کردند : إِنَّ الَّذِينَ جاؤُ بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظِيمٌ(۱۱) لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَيْراً وَ قالُوا هذا إِفْكٌ مُبِينٌ(۱۲) لَوْلَا جَاؤُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاء فَأُوْلَئِكَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ ﴿۱۳﴾ ...إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُم مَّا لَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمٌ ﴿۱۵﴾ وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا يَكُونُ لَنَا أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ ﴿۱۶﴾ 🔸تاکید شهید مطهری این است که پیام تربیتی آیات مذکور بخصوص نص آیه ۱۲و ۱۳ و ۱۶- که متاسفانه مورد غفلت بسیاری از مسلمانان می باشد - این است که : مومنان موظفند هر گاه تهمتى نسبت به يك مسلمان شنيدند ما دام كه بيّنه شرعى اقامه نشده است بگويند دروغ است، یعنی در نزد خدا دروغ است: ...فَأُوْلَئِكَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ ﴿۱۳﴾ 🔹مقصود از جمله «در نزد خدا دروغ است» اين است كه در قانون الهى دروغ است. والسلام https://t.me/motahar_1340
♦️چرا داستان «افك» خير بود؟ِ انَّ الَّذِينَ جاؤُ بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ(احزاب /11) : آنان كه «افك» را ساختند و خلق كردند، بدانيد يك دسته متشكّل و يك عده افراد بهم وابسته از خود شما هستند. قرآن به اين وسيله مؤمنين و مسلمين را بيدار مى ‏كند كه توجه داشته باشيد در داخل خود شما، از متظاهران به اسلام، افراد و دستجاتى هستند كه دنبال مقصدها و هدفهاى خطرناك مى ‏باشند و دسته ‏بندى وجود دارد؛ اما گمان نكنيد كه اين يك حادثه سوء و شكستى براى شما مسلمانان بود؛ خير، اين داستان با همه تلخى آن، به سود جامعه اسلامى بود. 🔹حال چرا قرآن اين داستان را خير مى‏داند نه شر و حال آن كه داستان بسيار تلخى بود؛ داستانى براى مفتضح كردن پيغمبر اكرم ساخته بودند و روزهاى متوالى (حدود چهل روز) گذشت تا اين كه وحى نازل شد و تدريجاً اوضاع روشن گرديد. خدا مى‏داند [در اين مدت‏] بر پيغمبر اكرم و نزديكان آن حضرت چه گذشت! 🔸اين را به دو دليل قرآن مى ‏گويد خير است: 1️⃣ يك دليل اين كه اين گروهِ منافق شناخته شدند در هر جامعه ‏اى يكى از بزرگترين خطرها اين است كه صفوفْ مشخص نباشد، افراد مؤمن و افراد منافق همه در يك صف باشند. تا وقتى كه اوضاع آرام است خطرى ندارد؛ يك تكان كه به اجتماع بخورد، اجتماع از ناحيه منافقينِ خودش بزرگترين صدمه ‏ها را مى ‏بيند. لهذا مطلقِ حوادثى كه براى جامعه رخ مى ‏دهد كه در نتيجه آزمايش پيش مى ‏آيد و باطنها آشكار مى ‏شود، مؤمنها در صف مؤمنين قرار مى ‏گيرند و منافق ها پرده نفاقشان دريده مى ‏شود و در صفى كه شايسته آن هستند قرار مى ‏گيرند، يك خير بزرگ براى جامعه است. آن منافقينى كه اين داستان را جعل كرده بودند، آنچه برايشان- به تعبير قرآن- ماند «اثم» بود (اثم يعنى داغ گناه). داغ گناه روى اينها ماند و تا زنده بودند، ديگر اعتبار پيدا نكردند [و همه مى ‏گفتند:] شما همان منافق هايى هستيد كه آن داستان را جعل كرديد. اين يك فايده. 2️⃣ فايده دوم: سازندگان داستان، اين داستان را آگاهانه جعل كردند نه ناآگاهانه، ولى عامّه مسلمين ناآگاهانه ابزار اين «عُصبه» قرار گرفتند. اكثريت مسلمين با اين كه مسلمان بودند، با ايمان و مخلص بودند و غرض و مرضى نداشتند، بلندگوى اين «عصبه» قرار گرفتند ولى از روى عدم آگاهى و عدم توجه، كه خود قرآن مطلب را خوب تشريح مى ‏كند. اين يك خطر بزرگ است براى يك اجتماع كه افرادش ناآگاه باشند. دشمن اگر زيرك باشد خودِ اينها را ابزار عليه خودشان قرار مى ‏دهد: يك داستان جعل مى ‏كند، بعد اين داستان را به زبان خود اينها مى ‏اندازد تا خودشان قصه و حرف و سخنى را كه دشمن شان عليه خودشان جعل كرده بازگو كنند. اين علتش ناآگاهى است و نبايد مردمى اين‏قدر ناآگاه باشند كه حرفى را كه دشمن ساخته، ندانسته بازگو كنند؛ اين يكى مى ‏گويد چنين حرفى را شنيده ‏ام، ديگرى مى ‏گويد من هم شنيده ‏ام، و همينطور. اينها نمى‏دانند حرفى كه دشمن جعل مى ‏كند وظيفه شما اين است كه همان جا زير پايتان دفنش كنيد. اصلًا دشمن مى ‏خواهد اين حرف بين مردم پخش بشود. شما بايد دفنش كنيد و به يك نفر هم نگوييد، تا به اين وسيله با توطئه‏ سكوتْ نقشه دشمن را نقش بر آب كنيد. فايده دوم اين داستان اين بود كه اشتباهى كه مسلمين كردند [موجب بيدارى آنها شد.] اين داستان «افك» كه پيدا شد يك بيدار باش عجيبى بود. همه، چشمها را به هم ماليدند و گفتند نه تنها آنها را شناختيم، خودمان را هم شناختيم، ما چرا چنين اشتباه بزرگى را مرتكب شديم، چرا ابزار دست و بلندگوى اينها شديم؟! ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(1 - 5))، ج‏26، ص: 405-408- با تلخیص و ویرایش - https://t.me/motahar_1340
♦️احیای دین در عصر امام مهدی علیه السلام 🔶تحریف در دین (۱) 🔻... ما كه شيعه هستيم و به وجود مقدس حضرت حجة بن الحسن اعتقاد داريم، مى ‏گوييم ايشان كه مى ‏آيند: «يَأْتى بِدينٍ جَديدٍ» 🔻تفسيرش اين است كه آن‏قدر تغييرات و اضافات در اسلام پيدا شده كه وقتى او مى ‏آيد و حقيقت دين جدّش را مى ‏گويد، به نظر مردم مى ‏رسد كه اين دين غير از دينى است كه داشته ‏اند و حال اينكه اسلام حقيقى همان است كه آن حضرت مى ‏آورد. 🔻در اخبار و روايات آمده است كه وقتى ايشان مى ‏آيد خانه ‏هايى و مساجدى را خراب مى ‏كند، كارهايى مى ‏كند كه مردم فكر مى ‏كنند دين جديدى آمده است‏! 🔻شاعر در آن شعر معروف - خطاب به پیامبر«ص» - مى ‏گويد: دين تو را در پى آرايشند در پى آرايش و پيرايشند بس كه ببستند بر او برگ و ساز گر تو ببينى نشناسيش باز (ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(اسلام و نیازهای زمان( 1و2)) ؛ ج‏21 ؛ ص246- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️برداشت انحرافی از امر به معروف و نهی از منکر ، راز انقراض خوارج 🔸دو نوع مسئولیت دینی (۴) 🔻در فقه خوارج، امر به معروف و نهى از منكر يك تعبّد محض است؛ يعنى انسان حق ندارد حساب و منطق را در آن وارد كند. او بايد كوركورانه‏ و چشم بسته، امر به معروف و نهى از منكر كند و لو يقين دارد كه در اينجا سرمايه را مصرف مى‏كند و سودى هم نمى‏برد. مى‏گويد به ما مربوط نيست، خدا گفته تو بايد به هر حال امر به معروف و نهى از منكر كنى. 🔻ائمّه ما به ما گفتند اين اشتباه است؛ خدا اين‏جور امر به معروف و نهى از منكر را دستور نداده است. 🔻در امر به معروف و نهى از منكر قطعاً بايد حساب، تدبير، فكر و منطق به كار برده شود. 🔻علمايى كه در مسائل اجتماعى مطالعه كرده ‏اند، گفته ‏اند كه راز انقراض خوارج همين بود كه در امر به معروف و نهى از منكر، منكِر منطق بودند - و آن را امر تعبدی محض همانند نماز می دانستند- (ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج‏17، ص: 303-با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️ نمونه ای از نهی از منکر هاى جاهلانه! 🔻يكى از آقايان خطبا نقل مى‏ كرد كه : مردى در مشهد اصلًا با دين پيوندى نداشت؛ نه تنها نماز نمى‏ خواند و روزه نمى‏ گرفت، بلكه به چيزى اعتقاد نداشت، يك آدم ضد دين بود. 🔻ما مدت زيادى با اين آدم صحبت كرديم تا اينكه نرم و ملايم و واقعاً معتقد و مؤمن شد و روش خود را بكلى تغيير داد؛ نمازش را مى‏ خواند، روزه ‏اش را مى‏ گرفت، 🔻كارش به جايى كشيد كه با اينكه ادارى بود و پست حساسى هم در خراسان داشت، مقيّد شده بود كه نمازش را با جماعت بخواند. مى ‏رفت مسجد گوهرشاد پشت سر مرحوم آقاى نهاوندى، لباسهايش را مى‏ كَند، عبايى هم مى‏ پوشيد. در جلسات ما هم شركت مى‏ كرد. 🔻مدتى ما ديديم كه اين آقا پيدايش نيست. گفتيم لا بد رفته است مسافرت. رفقا گفتند: نه، او اينجاست و نمى ‏آيد؛ حالا چطور شده است كه در جلسات ما شركت نمى‏ كند، نمى ‏دانيم. 🔻بعد كاشف به عمل آمد كه ديگر نماز جماعت هم نمى ‏رود. تحقيق كرديم ببينيم كه علت چيست. اين مردى كه آن‏طور به دين و مذهب رو آورده بود، چطور يك مرتبه از دين و مذهب رو برگرداند؟ 🔻رفتيم سراغش، معلوم شد قضيه از اين قرار بوده است: اين آقا چند روز متوالى كه رفته نماز جماعت و در صف چهارم پنجم مى ‏ايستاده، يك روز يكى از مقدس‏ مآب هايى كه در صف اول پشت سر امام مى ‏نشينند و تحت الحنك مى‏ اندازند و نمى‏ دانم مسواك چه جورى مى ‏زنند و هميشه خودشان را از خدا طلبكار مى‏ دانند، در ميان جمعيت، در موقع نماز، از آن صف اول بلند مى ‏شود مى ‏آيد تا اين آدم را پيدا مى‏ كند روبرويش مى ‏نشيند و مى ‏گويد: آقا! مى‏ گويد: بله. يك سؤالى از شما دارم. بفرماييد: شما مسلمان هستيد يا نه؟ 🔻اين بيچاره درمى‏ ماند كه چه جواب بدهد. مى‏ گويد: اين چه سؤالى است كه شما از من مى‏ كنيد؟ 🔻مى‏ گويد: نه، خواهش مى‏ كنم بفرماييد شما مسلمان هستيد يا مسلمان نيستيد؟ 🔻اين بدبخت ناراحت مى ‏شود، مى‏ گويد من مسلمانم؛ اگر مسلمان نباشم، در مسجد گوهرشاد در صف جماعت چکار مى ‏كنم؟ 🔻مى‏ گويد: اگر مسلمانى، چرا ريشت را اين‏طور كرده‏ اى؟ 🔻از همان‏جا سجاده را برمى ‏دارد و مى ‏گويد: اين مسجد و اين نماز جماعت و اين دين و مذهب مال خودتان. رفت كه رفت. 🔻اين هم يك جور به اصطلاح نهى از منكر كردن است، يعنى فراراندن‏ و بيزار كردن مردم از دين. براى مخالف‏ تراشى، براى دشمن ‏تراشى، چيزى از اين بالاتر نيست. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(حماسه حسینی ۱و۲)) ؛ ج‏17 ؛ ص249-با ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️سیره امام باقر «علیه السلام» در برابر اهانت کنندگان ✅امام باقر، محمد بن على بن الحسين عليه السلام، لقبش «باقر» است. باقر يعنى شكافنده. به آن حضرت «باقر العلوم» مى‏ گفتند، يعنى شكافنده دانشها. ✅مردى مسيحى، به صورت سخريه و استهزاء، كلمه «باقر» را تصحيف كرد به كلمه «بقر» يعنى گاو، به آن حضرت گفت: «انت بقر» يعنى تو گاوى‏. ✅امام بدون آنكه از خود ناراحتى نشان بدهد و اظهار عصبانيت كند، با كمال سادگى گفت: «نه، من بقر نيستم، من باقرم.». ✅مسيحى: تو پسر زنى هستى كه آشپز بود. امام : شغلش اين بود، عار و ننگى محسوب نمى ‏شود. ✅مسیحی : مادرت سياه و بى ‏شرم و بدزبان بود. امام : اگر اين نسبتها كه به مادرم مى ‏دهى راست است خداوند او را بيامرزد و از گناهش بگذرد، و اگر دروغ است از گناه تو بگذرد كه دروغ و افترا بستى. ✅مشاهده اين‏همه حلم از مردى كه قادر بود همه گونه موجبات آزار يك مرد خارج از دين اسلام را فراهم آورد، كافى بود كه انقلابى در روحيه مرد مسيحى ايجاد نمايد و او را به سوى اسلام بكشاند. مرد مسيحى بعداً مسلمان شد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (داستان راستان(1 و 2))، ج‏18، ص: 208-207- با ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
🔸نمونه ای از نهی از منکر در سیره معصومین (علیهم‌السلام) 🔻صداى ساز و آواز بلند بود. هركس كه از نزديك آن خانه مى‏ گذشت، مى ‏توانست حدس بزند كه در درون خانه چه خبرهاست؟ بساط عشرت و مى‏گسارى پهن بود و جام «مى» بود كه پياپى نوشيده مى ‏شد. 🔻كنيزك خدمتكار درون خانه را جاروب زده و خاكروبه‏ ها را در دست گرفته از خانه بيرون آمده بود تا آنها را در كنارى بريزد. در همين لحظه مردى كه آثار عبادت زياد از چهره‏ اش نمايان بود و پيشانى‏ اش از سجده ‏هاى طولانى حكايت مى‏ كرد از آنجا مى‏ گذشت، از آن كنيزك پرسيد: «صاحب اين خانه بنده است يا آزاد؟» - آزاد 🔻معلوم است كه آزاد است. اگر بنده مى ‏بود پرواى صاحب و مالك و خداوندگار خويش را مى‏ داشت و اين بساط را پهن نمى‏ كرد. 🔻ردوبدل شدن اين سخنان بين كنيزك و آن مرد موجب شد كه كنيزك مكث زيادترى در بيرون خانه بكند. هنگامى كه به خانه برگشت اربابش پرسيد: «چرا اين قدر دير آمدى؟» 🔻كنيزك ماجرا را تعريف كرد و گفت: «مردى با چنين وضع و هيئت مى‏ گذشت و چنان پرسشى كرد و من چنين پاسخى دادم.» 🔻شنيدن اين ماجرا او را چند لحظه در انديشه فرو برد. مخصوصا آن جمله (اگر بنده مى‏ بود از صاحب اختيار خود پروا مى ‏كرد) مثل تير بر قلبش نشست. 🔻بى اختيار از جا جست و به خود مهلت كفش پوشيدن نداد. با پاى برهنه به دنبال گوينده سخن رفت. دويد تا خود را به صاحب سخن كه جز امام هفتم حضرت موسى بن جعفر عليه السلام نبود رساند. 🔻به دست آن حضرت به شرف توبه نائل شد، و ديگر به افتخار آن روز كه با پاى برهنه به شرف توبه نائل آمده بود كفش به پا نكرد. او كه تا آن روز به «بشر بن حارث بن عبد الرحمن مروزى» معروف بود، از آن به بعد لقب «الحافى‏» يعنى «پابرهنه» يافت و به «بشر حافى» معروف و مشهور گشت. تا زنده بود به پيمان خويش وفادار ماند، ديگر گرد گناه نگشت. تا آن روز در سلك اشراف زادگان و عياشان بود، از آن به بعد در سلك مردان پرهيزكار و خداپرست درآمد ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (داستان راستان(1 و 2))، ج‏18، ص: 286-285- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️جایگاه «تبلیغ» در نهضت حسینی 🔻شما ببينيد اهل بيت امام حسين عليه السلام چه ماهرانه تبليغ كرده ‏اند! 🔻كار أبا عبد اللَّه حساب شده بود، يعنى اين سفر را به دست دشمن درست كرد. دشمن، اين سفر را به وجود آورد. 🔻دشمن به خيال خودش اسير حمل مى ‏كند اما در حقيقت دارد مبلّغ مى ‏فرستد! ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج‏17، ص: 422-421 - با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
♦️روحیه «نقّادی و انتقادگری» در امور دینی(۱) 🔸انسان بايد در هر چيزى كه از ديگران مى‏ شنود نقّاد باشد، يعنى آن را بررسى و تجزيه و تحليل كند. 🔹صرف اينكه يك حرفى در ميان مردم شهرت پيدا مى‏ كند خصوصاً كه با يك بيان زيبا و قشنگ باشد، دليل بر اين نيست كه انسان حتماً بايد آن را بپذيرد و قبول كند. بويژه در امر دين و آنچه كه مربوط به دين است، انسان بايد نقّاد باشد. 🔸اینکه پيامبر (ص) فرمود: آنچه را از من مى‏ شنويد به قرآن عرضه بداريد، اگر موافق است بپذيريد و اگر مخالف است نه، نوعى نقّادى- و توصیه به داشتن روحیه نقادی و تحلیل گری - است. (ادامه دارد ) ▪️مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏22 ، ص 539، ج‏21،ص 191-190- با تلخیص و ویرایش - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️ رفع یک ابهام 🔹پاسخ به سوال یکی از اعضای محترم کانال اندیشه مطهر سلام علیکم وقت بخیر بنده سوالی داشتم : آیا حقیقت دارد که شهید مطهری وجود حضرت رقیه(س) را به عنوان یکی از فرزندان امام حسین(ع) انکار نموده است ؟ آیا چنین نسبتی حقیقت دارد؟ علیکم السلام 🔹قبل از پاسخ به سوال حضرتعالی، نکته مهمی را خدمتتان متذکر می شوم که می توانید در موارد دیگر نیز نسبت به آثار شهید مطهری از آن بهره گرفته و پاسخ اینگونه سوالات یا شبهات را دریابید: 🔻آن نکته این است که : مجموعه آثار شهید مطهری که توسط مرکز نشر آثار ایشان منتشر گردیده است مرکب از دو بخش می باشد : 1️⃣ مجموعه کتبی که در زمان ایشان منتشر شده ویا مجموعه سخنرانی های ایشان که در زمان حیات یا بعد از شهادت ایشان بصورت کتاب منتشر شده است. شکی نیست که تمام مباحث مطرح شده در این نوع آثار را می توان بصورت قطعی به ایشان نسبت داده و دیدگاه نهائی او دانست. 2️⃣ مجموعه ۱۵ جلدی از یادداشتهای شخصی شهید مطهری که صرفا از مکتوبات و فیش های تحقیقاتی ایشان بوده تا بعد از بررسی و تحقیق بیشتر در صورت لزوم آنها را منتشر سازند . 🔻این یادداشتها که بعد از شهادت شهید مطهری منتشر شده است احیانا مشتمل بر مسائلی است که ابهاماتی نسبت به صحت محتوای آنها وجود دارد از جمله ابهام در وجود تاریخی حضرت رقیه (س ) که این مطلب فقط در یادداشتهای شخصی ایشان ذکر شده است (يادداشتهاى استاد مطهرى، ج‏۲، ص۸۰) 🔻در این یادداشت شخصی شهید مطهری آمده است که : ادعای مذکور( وجود فرزندی به نام رقیه « س» ) برای امام حسین(ع) از جمله تحریفات عاشوراست و منبع معتبر تاریخی برای آن ذکر نشده است . 🔻اما باید دانست که: اولاً یادداشتها و فیش های تحقیقاتی شخصی هیچکس را نمی توان بدون اذن او منتشر ساخت؛ ثانیا همانطور که گفته شد نمی توان آنرا بعنوان دیدگاه نهائی نویسنده آن یادداشتها دانست . 🔻بطور کلی شهید مطهری معتقد است در واقعه عظیم کربلا ، تحریفات زیادی از جنبه لفظی و معنوی و شکلی صورت گرفته است که جهت آگاهی بیشتر از آن می توانید به کتاب تحریفات عاشورای ایشان مراجعه فرمایید . موفق باشید .
🔸كونوا نُقّادَ الْكَلامِ ♦️روحیه «نقّادی و انتقادگری» در مسائل دینی(۲) 🔹حديثى است كه ائمه ما آن را از حضرت «عيساى مسيح» نقل كرده‏ اند و تقريباً مضمونش اين است: شما كه علم را فرا مى‏ گيريد، اساس كار اين است كه نقّاد باشيد؛ 🔸يعنى قدرت انتقاد در شما باشد، كوركورانه تسليم نشويد، خواه گوينده صالح باشد و خواه ناصالح. در بين حديث دارد: كونوا نُقّادَ الْكَلامِ 🔹نیز فرموده‏ اند: در اين نسبت كه گفته‏ اند اصحاب کهف صراف طلا و نقره بوده‏ اند، اشتباه شده است؛ «كانوا صَيارِفَةُ الْكَلامِ‏» : صراف سخن بودند نه صراف طلا و نقره. (ادامه دارد ) ▪️مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏22 ، ص 539، ج‏21،ص 191-190- با تلخیص و ویرایش - https://eitaa.com/shakhes1340
❇️ درسی از مکتب امام کاظم «علیه السلام» 🔸اکثریت ، معیار حقیقت نیست ✅ امام عليه السلام در حدیثی - خطاب به هشام - مى‏فرمايد: قرآن كثرت را مذمت كرده است آنجا كه مى‏فرمايد: «وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ»(انعام/ 116) : اگر اكثر مردم را پيروى كنى تو را گمراه مى‏كنند؛ چون اكثر مردم تابع عقل نيستند، تابع گمان و تخمين‏اند، همين كه چيزى در خيالشان پيدا مى‏شود دنبالش مى‏روند. ✅ چون اكثر مردم اينگونه هستند، پس به اكثریت اعتماد نكن. 🔹اين هم خودش نوعى ديگر استقلال بخشيدن به عقل است و دعوت به اينكه عقل بايد معيار باشد. ✅ امام عليه السلام در - ادامه خطاب به هشام - مى‏فرمايد كه: هشام! به حرف مردم اعتنا نكن، به تشخيص مردم اعتنا نكن؛ تشخيص، تشخيص خودت باشد. ✅ اى هشام! اگر در دست تو يك گردو باشد و هركس به تو برسد بگويد: به به! چه گوهر عاليى! در هيچ خزانه‏اى پيدا نمى‏شود، تو كه مى‏بينى گوهر نيست نبايد گول آنها را بخورى. نقطه مقابلش: اگر در دست تو گوهرى باشد و هركس به تو برسد بگويد: اين گردو را از كجا آورده‏اى؟ تو نبايد اعتنا كنى. اگر همه مردم به اين گوهر گفتند گردو، تو تابع تشخيص و عقل و فكر خودت باش و عقل را راهنماى خود قرار بده. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (تعليم و تربيت در اسلام)، ج‏22، ص: 867- 866- با تلخیص و ویرایش - https://eitaa.com/shakhes1340
🟢 زیارت «امين اللّه» ✅ در ميان زياراتى كه ما براى ائمه داريم، زيارت امين اللّه شايد- و بعيد هم نيست- معتبرترين زيارات‏ باشد، هم از نظر سند و هم از نظر مضمون كه از اين نظر هم جزء عالى‏ترين زيارات‏ است و شايد عالى‏ ترين زيارات‏ باشد. زيارت كوتاهى است. ✅ هر امامى را با اين زيارت مى‏ توان زيارت كرد با اين تفاوت كه آن يك كلمه «السّلام عليك يا امير المؤمنين» در زيارت غير امير المؤمنين برداشته مى‏شود [و بجاى آن، عبارت مناسب گذاشته مى ‏شود.] ✅سيزده جمله دارد كه اين سيزده جمله دعاست؛ يعنى بعد از اينكه امام را زيارت مى‏ كنيم، در حضور و در مشهد امام از خداى متعال اين چيزها را مى‏ خواهيم ❇️ شاهد من، دو جمله - از سيزده جمله این دعاست - که مى‏ خوانيم: ✅ فاجْعَلْ نَفْسى ... مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ اوْلِيائِكَ، مَحْبوبَةً فى ارْضِكَ وَ سَمائِكَ، : خدايا من مى‏ خواهم هم محبّ باشم هم محبوب؛ هم دوست بدارم، هم مرا دوست بدارند. 🔹اما چه كسى را دوست بدارم؟ ✅ «مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ اوْلِيائِكَ» : دوستدار آن برگزيدگانِ از اولياى تو باشم، خُلَّص اولياى تو. محبت خُلَّص اولياست كه مثل مغناطيس، انسان را مى‏ كِشد. ✅اين غير از مسئله تفكر و محاسبه النفس است. اينها يك كارهاى فكرى است و البته لازم هم هست [اما تأثير محبت اولياء به مراتب بيشتر است.] ✅ اگر انسان بخواهد فقط با تكيه به تفكر و تذكر و محاسبه النفس و مراقبه و غيره، اخلاق سوء را يك يك با سر انگشت فكر و حساب از خود بزدايد و خود را اصلاح نمايد، البته عملى است اما مثل - این- است كه انسان بخواهد براده‏ هاى آهن را يك‏ يك جمع كند. ✅ ولى اگر انسان اين توفيق را پيدا كند كه - فرد -كاملى پيدا بشود و او شيفته آن كامل گردد، مى ‏بيند كارى كه او در ظرف چند سال انجام مى‏ داد، اين در ظرف يك روز انجام مى‏ دهد. 🔸«مَحْبوبَةً فى ارْضِكَ وَ سَمائِكَ» : خودم نيز، هم در زمين محبوب باشم و هم در آسمان؛ در زمين محبوب باشم [به اينكه‏] مردم مرا دوست داشته باشند. ✅ اين از قدس و تقوا نيست كه من جورى باشم كه مردم مرا دشمن داشته باشند. ✅ نه، مَحْبوبَةً فى ارْضِكَ وَ سَمائِكَ. : خدايا كارى بكن كه در زمين (يعنى پيش خلق تو) و در آسمان محبوب باشم، هر دو جا (اگر انسان در زمين محبوب باشد و در آسمان ملعون كه ديگر خيلى بد مى‏ شود، مى‏ شود يك آدم رياكار و متظاهر)، 🔸با حقيقت باشم كه تو مرا دوست داشته باشى، و حقيقت داشتن من را مردم هم بشناسند كه مردم نيز مرا دوست داشته باشند. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (تعليم و تربيت در اسلام)، ج‏22، ص: 941-937-با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
⚫️ درسی از محضر امام حسن مجتبی علیه السلام 🔸امام حسن مجتبى عليه السلام فرمود: عجبا كه برخی از مردم درباره مأكولات خود مى‏ انديشند كه مثلًا غذاى مسموم نخورند و اگر كسى غذاى مسموم به خورد آنها بدهد او را تحت تعقيب قرار مى‏ دهند اما درباره افكار و معلومات و معقولاتى كه به مغز خود فرو مى‏كنند هيچ نمى ‏انديشند و توجه ندارند. 🔹چه بسا هست کسانی كه تا زنده هستند نسبت به آن شخص مسموم كننده علاقه‏ مند هم هستند و به او ارادت مى‏ ورزند. 🔸عجیب‏تر و مهمتر اين است كه فكر مسموم و خطرناكى رنگ دينى و صبغه مذهبى هم داشته باشد؛ ديگر خطر او صدبار مهمتر ▪️مجموعه‏ آثاراستاد شهيد مطهرى(حکمتها و اندرزها(۱و۲))، ج‏22، ص:-196-195- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️ خاطره ای تلخ و عبرت آموز از برخی بد اخلاقی ها و رفتارهای جنون آمیز (شناخت مسائل «گذشته» در پرتو شناخت «حال») 🔻در سال ۱۳۲۵ كه مرحوم آقا سيد ابوالحسن‏ فوت كرد و آقاى بروجردى مرجع شد من در فاصله چند روز گفتم : تمام مشكلات من در باب خلافت حل شد، يعنى گذشته را در پرتو حال شناختم. 🔻آقاى آقا سيد ابوالحسن‏ بود و مرجع كل فى الكل و من حدود هشت سال بود كه در قم بودم و افراد زيادى را مى‏ شناختم كه آدمهاى خوبى بودند. يكمرتبه مى‏ خواست يك قدرت بزرگ روحانى - مرجعیت- از مقامى به مقام ديگر منتقل شود، يك امتحان بسيار بزرگ. 🔻من يكمرتبه ديدم مثل اينكه حوزه قم زيرورو شد. يك حالت هول عجيبى به افراد افتاد. حال، هر فردی گرايشى به يك آقا داشت. در راه گرايش به اين آقا و كوبيدن بقيه آقايان همه چيز فراموش شده بود. 🔻مثل اينكه موقتاً همه، همه چيز را فراموش كرده بودند. يك حالت جنون آميزى به وجود آمده بود. اين آن را تعديل مى‏ كرد و آن يكى را تفسيق، و ديگرى بعكس. 🔻گفتم سبحان اللَّه! بشر چه موجودى است! پس اگر روزى پيغمبرى بخواهد بميرد و يك خلافت به آن عظمت بخواهد منتقل شود، مى‏ بيند آن عادلترين عادلها تبديل مى‏شود به فاسق‏ترين فاسقها. 🔻از امتحانهايى كه در زمان حاضر براى بشر پيش مى‏ آيد انسان مى‏ تواند طبيعت بشر در گذشته را بفهمد، كه مى‏ فهمد. 🔻همين ماها هم اگر بوديم از همين كارها مى‏ كرديم. چيز عجيبى نيست كه انسان فكر مى‏ كند آدمهاى خيلى استثنايى آمدند خلافت على عليه السلام را غصب كردند. نه، اگر ماها هم بوديم همين كارها را مى‏ كرديم. 🔻اين است كه همان‏طور كه انسان مسائل حال را در پرتو گذشته مى‏ شناسد، مسائل گذشته را نيز در پرتو حال مى ‏توان شناخت. اين، سخن اساسى و درستى است. ▪️مجموعه‏ آثاراستادشهيدمطهرى(فلسفه تاریخ 1-4 ) ج‏15 ص171 - با ویرایش - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️فلسفه حجاب در اسلام (۱) 1️⃣ حجاب در اسلام از يك مسأله كلى‏ تر و اساسى ترى ريشه مى‏ گيرد و آن اين است كه: اسلام - برخلاف سيستم غربى عصر حاضر كه كار و فعاليت را با لذت جوييهاى جنسى به هم مى‏ آميزد - مى‏ خواهد انواع التذاذهاى جنسی، چه بصرى و لمسى و چه نوع ديگر، به محيط خانوادگى و در كادر ازدواج قانونى اختصاص يابد، اجتماع منحصراً براى كار و فعاليت باشد. 2️⃣ وظيفه پوشش كه اسلام براى زنان مقرر كرده است بدين معنى نيست كه از خانه بيرون نروند. 🔻پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان ، بدن خود را بپوشاند و به جلوه‏ گرى و خودنمايى نپردازد. 🔻آيات مربوطه همين معنى را ذكر مى‏ كند و فتواى فقها هم مؤيد همين مطلب است . 3️⃣ درست است كه صورت ظاهر مسأله اين است كه زن چه بكند؟ پوشيده بيرون بيايد يا عريان؟ يعنى آن كس كه مسأله به نام او عنوان مى‏ شود زن است 🔻اما روح سخن اين است كه: آيا زن و تمتعات مرد از زن بايد رايگان باشد؟ آيا مرد بايد حق داشته باشد كه از هر زنى در هر محفلى حداكثر تمتعات را به استثناى زنا ببرد يا نه؟ 4️⃣ اسلام كه به روح مسائل مى‏ نگرد جواب مى ‏دهد: خير، 🔻مردان فقط در محيط خانوادگى و در كادر قانون ازدواج و همراه با يك سلسله تعهدات سنگين مى‏ توانند از زنان به عنوان همسران قانونى كامجويى كنند، اما در محيط اجتماع ، استفاده از زنان‏ بيگانه ممنوع است. 🔻زنان نيز از اينكه مردان را در خارج از كانون خانوادگى كامياب سازند به هر صورت و به هر شكل ممنوع مى ‏باشند. 5️⃣ فلسفه پوشش اسلامى به نظر ما چند چيز است: بعضى از آنها جنبه روانى دارد بعضى جنبه خانه و خانوادگى، بعضى ديگر جنبه اجتماعى، و بعضى مربوط است به بالابردن احترام زن و جلوگيرى از ابتذال او (ادامه دارد ) ▪️مجموعه‏ آثاراستادشهيد مطهرى (مساله حجاب) ، ج‏19،صفحات434-427 – با تلخیص و ویرایش – https://eitaa.com/shakhes1340
♦️فلسفه حجاب در اسلام (۲) 1️⃣ آرامش روانى : 🔻نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادى معاشرتهاى بى‏ بند و بار ، هيجانها و التهابهاى جنسى را فزونى مى‏ بخشد و تقاضاى سكس را به صورت يك عطش روحى و يك خواست اشباع نشدنى درمى‏ آورد. 🔻غريزه جنسى غريزه ‏اى نيرومند، عميق و «دريا صفت» است، هرچه بيشتر اطاعت شود سركش ‏تر مى‏ گردد، همچون آتش كه هرچه به آن بيشتر خوراك بدهند شعله‏ ورتر مى‏ شود. 🔻همين قدر كافى است كه بدانيم توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نيست كه با سير شدن شكم اقناع شود، بلكه يا به صورت حرص و آز و تنوع پرستى درمى‏ آيد و يا به صورت عشق و غزل. 🔻اسلام به قدرت شگرف اين غريزه آتشين توجه كامل كرده است ؛ و تدابيرى براى تعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است 🔻در اين زمينه، هم براى زنان و هم براى مردان تكليف معين كرده است. يك وظيفه مشترك كه براى زن و مرد هر دو مقرر فرموده مربوط به نگاه كردن است: «قل للمؤمنين يغضوا من أبصارهم و يحفظوا فروجهم ... قل للمؤمنات يغضضن من أبصارهن و يحفظن فروجهن.»(سوره نور : 31-30) 🔻خلاصه اين دستور اين است كه زن و مرد نبايد به يكديگر خيره شوند، نبايد چشم‏ چرانى كنند، نبايد نگاههاى مملو از شهوت به يكديگر بدوزند، نبايد به قصد لذت بردن به يكديگر نگاه كنند. 🔻يك وظيفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن اين است كه بدن خود را از مردان بيگانه پوشيده دارند و در اجتماع به جلوه ‏گرى و دلربايى نپردازند، به هيچ وجه و هيچ صورت و با هيچ شكل و رنگ و بهانه‏ اى كارى نكنند كه موجبات تحريك مردان بيگانه را فراهم كنند. 🔻روح بشر فوق‏ العاده تحريك پذير است. اشتباه است كه گمان كنيم تحريك پذيرى روح بشر محدود به حد خاصى است و از آن پس آرام مى‏ گيرد. 🔻همان‏طور كه بشر- اعم از مرد و زن- در ناحيه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملك جاه و مقام سير نمى‏ شود و اشباع نمى‏ گردد، در ناحيه جنسى نيز چنين است. 🔻 هيچ مردى از تصاحب زيبارويان و هيچ زنى از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالأخره هيچ دلى از هوس سير نمى‏ شود. 🔻از طرفى تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنى است و هميشه مقرون است به نوعى احساس محروميت. 🔻دست نيافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحى و بيماريهاى روانى مى ‏گردد. 🔻چرا در دنياى غرب اين‏همه بيمارى روانى زياد شده است؟ علتش آزادى اخلاقى جنسى و تحريكات فراوان سكسى است كه به وسيله جرايد و مجلات و سينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمى و غير رسمى و حتى خيابانها و كوچه ‏ها انجام مى‏ شود. (ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (مسأله حجاب)، ج‏19، ص: 437-433 - با تلخیص و ویرایش - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️فلسفه حجاب در اسلام (۳) 2️⃣ استحكام پيوند خانوادگى : 🔻 شك نيست كه هر چيزى كه موجب تحكيم پيوند خانوادگى و سبب صميميت رابطه زوجين گردد براى كانون خانواده مفيد است و در ايجاد آن بايد حد اكثر كوشش مبذول شود، 🔻و بالعكس هر چيزى كه باعث سستى روابط زوجين و دلسردى آنان گردد به حال زندگى خانوادگى زيانمند است و بايد با آن مبارزه كرد. 🔻اختصاص يافتن استمتاعات و التذاذهاى جنسى به محيط خانوادگى و در كادر ازدواج مشروع، پيوند زن و شوهرى را محكم مى‏ سازد و موجب اتصال بيشتر زوجين به يكديگر مى ‏شود. 🔻فلسفه پوشش و منع كاميابى جنسى از غير همسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگى اين است كه : همسر قانونى شخص از لحاظ روانى عامل خوشبخت كردن او به شمار برود؛ 🔻در حالى كه در سيستم آزادى كاميابى، همسر قانونى از لحاظ روانى يك نفر رقيب و مزاحم و زندانبان به شمار مى ‏رود و در نتيجه كانون خانوادگى براساس دشمنى و نفرت پايه گذارى مى ‏شود. 🔻در سيستم روابط آزاد جنسى ، پيمان ازدواج به دوران آزادى دختر و پسر خاتمه مى ‏دهد و آنها را ملزم مى ‏سازد كه به يكديگر وفادار باشند و در سيستم اسلامى به محروميت و انتظار آنان پايان مى ‏بخشد. 🔻 سيستم روابط آزاد : 🔸اولا موجب مى‏ شود كه پسران تا جايى كه ممكن است از ازدواج و تشكيل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامى كه نيروهاى جوانى و شور و نشاط آنها رو به ضعف و سستى مى‏نهد اقدام به ازدواج كنند و در اين موقع زن را فقط براى فرزند زادن و احيانا براى خدمتكارى و كلفتى بخواهند، 🔸و ثانيا پيوند ازدواجهاى موجود را سست مى ‏كند و سبب مى‏ گردد به جاى اينكه خانواده بر پايه يك عشق خالص و محبت عميق استوار باشد و هر يك از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند برعكس به چشم رقيب و عامل سلب آزادى و محدوديت ببيند و چنانكه اصطلاح شده است يكديگر را «زندانبان» بنامند. 🔻واضح است كه روابط خانواده در چنين سيستمى تا چه اندازه سرد و سست و غير قابل اطمينان است. (ادامه دارد) ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (مسأله حجاب)، ج‏19، ص: 439-437- با تلخیص و ویرایش- https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️فلسفه حجاب در اسلام (۴) 3️⃣ استوارى اجتماع: 🔻برعكس آنچه كه مخالفين حجاب خرده گيرى كرده‏ اند و گفته‏اند: «حجاب موجب فلج كردن نيروى نيمى از افراد اجتماع است» بى حجابى و ترويج روابط آزاد جنسى موجب فلج كردن نيروى اجتماع است. 🔻 آنچه موجب فلج كردن نيروى زن و حبس استعدادهاى اوست حجاب به صورت زندانى كردن زن و محروم ساختن او از فعاليتهاى فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى است و در اسلام چنين چيزى وجود ندارد. 🔻 اسلام نه مى‏ گويد كه زن از خانه بيرون نرود و نه مى‏گويد حق تحصيل علم و دانش ندارد و نه فعاليت اقتصادى خاصى را براى زن تحريم مى‏ كند. 🔻پوشانيدن بدن به استثناى وجه و كفين مانع هيچ گونه فعاليت فرهنگى يا اجتماعى يا اقتصادى نيست. 🔻 آنچه موجب فلج كردن نيروى اجتماع است آلوده كردن محيط كار به لذت‏جويي هاى شهوانى است. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (مسأله حجاب)، ج‏19، ص: 442-440- با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
⭕️فلسفه حجاب در اسلام (۵) 4️⃣ ارزش و احترام زن(۱) : 🔽... مرد بطور قطع از نظر جسمانى بر زن تفوق دارد. از نظر مغز و فكر نيز تفوق مرد لااقل قابل بحث است. 🔽 زن در اين دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد، ولى زن از طريق عاطفى و قلبى هميشه تفوق خود را بر مرد ثابت كرده است. 🔽 حريم نگه داشتن زن ميان خود و مرد يكى از وسائل مرموزى بوده است كه زن براى حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده كرده است. 🔽 اسلام زن را تشويق كرده است كه از اين وسيله استفاده كند. اسلام مخصوصا تأكيد كرده است كه زن هر اندازه متين‏ تر و باوقارتر و عفيف تر حركت كند و خود را در معرض نمايش براى مرد نگذارد بر احترامش افزوده مى‏ شود. 🔽 قرآن کریم در سوره احزاب (آیه ۵۹) پس از آنكه توصيه مى‏كند زنان خود را بپوشانند مى‏ فرمايد: «ذلك أدنى أن يعرفن فلا يؤذين‏» يعنى : اين كار براى اينكه به «عفاف» شناخته شوند و معلوم شود «خود را در اختيار مردان قرار نمى ‏دهند» بهتر است و در نتيجه دور باش و حشمت آنها ، مانع مزاحمت افراد سبكسر مى‏ گردد. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (مسأله حجاب)، ج‏19، ص: 442-با تلخیص و ویرایش جزئی - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️اگر نهضت حسینی نبود... 🔻نهضت امام حسين يك نقطه عطف در تاريخ اسلام است. از آن روز، ديگر مسئله خلافت و اولياى امورى كه بر اوضاع مسلمين مسلطند با خود اسلام كاملًا دو مسئله است [و اين يك‏] مسئله جدى در عالم اسلام است. 🔻از آن پس نهضتهايى در درون دنياى اسلام پيدا مى ‏شد عليه دستگاه خلافت و به نفع اسلام. خلافت در يك طرف قرار گرفت و اسلام در طرف ديگر. 🔻اين ماسك از چهره خلافت دور شد، مردم فهميدند كه اسلام را با خلافت نبايد يكى بدانند؛ حقيقت اسلام جاى ديگر است، بلكه «الدّ خصام» و دشمن‏ترين دشمنان اسلام همينهايى هستند كه در لباس خلافت اسلامى دارند به نام اسلام حكومت مى‏ كنند. 🔻اگر اين حادثه نبود، ملتهايى كه به اسلام گرايش پيدا كرده بودند وقتى كه خلفاى پيغمبر اسلام را به اين شكل مى‏ ديدند، عقيده آنها اين مى ‏شد كه ما چه مى‏ دانيم، شايد خود پيغمبر- العياذباللَّه- از همين رديف بوده؛ خليفه‏ هايش را كه ما مى‏ بينيم از همين رديف ا‏ند. 🔻ولى وقتى كه آل پيغمبر، اولاد پيغمبر در مقابل اينها قيام كردند و اينها را نفى كردند، مسلمين فهميدند كه بايد ميان اسلام و خلافت اسلامى تفكيك كنند. اين تفكيك را حسين بن على با ريختن خونش در راه اسلام كرد. ▪️مجموعه ‏آثاراستاد شهيد مطهرى، ج‏25، ص: 297-295- با تلخیص و ویرایش - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ ◾️فرارسیدن اربعین حسینی را به ساحت مقدس حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفدا ، پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام و همه مسلمانان و آزادگان جهان تسلیت می گوئیم!
♦️دو جریان مهم در «اربعین حسینی» 🔻در اين روز - اربعین - واقعاً دو موضوع مهم داريم كه بسيار شايسته اهميت است: 1️⃣ آمدن جابر [به كربلا براى زيارت ابا عبد اللَّه عليه السلام‏] كه آمدنش يك تابلوى بزرگ است، 2️⃣ زيارت اربعين-... و اين سنّتى كه از دور، از هرجا كه هستيد حسين بن على عليه السلام را در اين روز زيارت كنيد. اينها دو جريان واقعى است. 🔻- اما - اربعين -که -‏ مى ‏رسد، همه مردم اين روضه را گوش مى ‏كنند كه اسرا از شام كه برمى‏ گشتند، آمدند به كربلا و در آنجا با جابر ملاقات كردند، امام زين العابدين با جابر ملاقات كرد. 🔻بعد چه شعرها، چه مرثيه ‏ها، چه سينه‏ زنى ‏ها، همه بر اساس دروغ! اين، علامت جامعه مرده است. دروغ را مى ‏پذيرد اما راست را هرگز حاضر نيست بپذيرد! 🔻در صورتى كه اين مطلب - بازگشت اسرا از شام به کربلا - جز در كتاب «لهوف» كه آن هم خود سيد بن طاووس در كتابهاى ديگرش آن را تكذيب كرده و لااقل تأييد نكرده است، در هيچ كتابى نيست و هيچ دليل عقلى هم قبول نمى‏ كند. ولى مگر مى ‏شود اين را از مردم گرفت. 🔻در اربعين‏ تنها موضوعى كه مطرح است موضوع زيارت امام حسين است چون اولين زائرش جابر بوده است و در اين روز زيارت امام حسين سنت شده است. 🔻اربعين‏ جز موضوع زيارت امام حسين هيچ چيز ديگرى ندارد، موضوع تجديد عزاى اهل بيت نيست، موضوع آمدن اهل بيت به كربلا نيست، اصلًا راه شام - به مدینه - از كربلا نيست، راه شام به مدينه از خود شام جدا مى ‏شود. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج‏25 ؛ ص 431؛ ج‏17، ص79- 78- ؛با تلخیص و ویرایش جزئی https://eitaa.com/shakhes1340
♦️تبیین فرازی از زیارت اربعین 🔻...يكى از علل و يا مهم‏ترين علت شهادت امام حسين و يا مهم‏ترين علت گرويدن مردم به امويان، جهالت مردم بود. 🔻در حقيقت امام حسين با ظلم مبارزه مى‏ كرد و با جهل، چنانكه در زيارت اربعين آمده است: «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ» 🔻...مقصود از جهالت مردم اين نبود كه چون مردم بى‏ سواد بودند و درس نخوانده بودند، مرتكب چنين عملى شدند و اگر درس خوانده و تحصيل كرده مى‏ بودند نمى‏ كردند. 🔻نه، در اصطلاح دين ، «جهالت» بيشتر در مقابل «عقل» گفته مى‏ شود و مقصود آن تنبّه عقلى است كه مردم بايد داشته باشند، و به عبارت ديگر قوّه تجزيه و تحليل قضاياى مشهود و تطبيق كليات بر جزئيات است و اين چندان ربطى به سواد و بى‏ سوادى ندارد. 🔻علم، حفظ و ضبط كليات است و عقل قوّه تحليل است. به عبارت ديگر امام حسين شهيدِ فراموشكارى مردم شد، 🔻زيرا مردم اگر در تاريخ پنجاه شصت ساله خودشان فكر مى ‏كردند و قوّه تنبّه و استنتاج و عبرت‏ گيرى در آنها مى‏ بود و به تعبير سيد الشّهداء كه فرمود: «ارْجِعوا الى‏ عُقولِكُمْ» اگر به عقل و تجربه پنجاه شصت ساله خود رجوع مى‏ كردند و جنايتهاى ابو سفيان و معاويه و زياد در كوفه و خاندان اموى را اصولًا فراموش نمى ‏كردند و گول ظاهر فعلى معاويه را - كه دم زدن از دين به خاطر منافع شخصى است - نمى‏ خوردند و عميق فكر مى‏ كردند، هرگز چنين جنايتى واقع نمى ‏شد. 🔻يعنى نتوانستند پشت پرده نفاق را ببينند. ظواهر شعائر اسلامى را محفوظ مى‏ ديدند و توجه به اصول و معانىِ از بين رفته نداشتند. 🔻 البته در اين حادثه ، رعب و ترس و استسباع از يك طرف، و فساد اخلاق رؤسا و رشوه‏ خوارى آنها و طمع آنها و اطاعت كوركورانه - به حسب خوى قبيله ‏اى عربى - كوچكترها از رؤساى قبائل از طرف ديگر، نيز از عوامل مهم وقوع اين حادثه بود. ▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حماسه حسينى(1 و 2))، ج‏17، ص: 451-450- با تلخیص و ویرایش - https://eitaa.com/shakhes1340
♦️حضور زن در اجتماع (۱) 🔸نه حبس ، نه اختلاط بلکه «حريم» 🔻آنچه اسلام مى‏گويد نه آن چيزى است كه مخالفان اسلام اسلام را بدان متهم مى‏كنند، يعنى محبوسيت زن در خانه، 🔻و نه نظامى است كه دنياى جديد آن را پذيرفته است و عواقب شوم آن را مى‏بيند، يعنى اختلاط زن و مرد در مجامع. 🔻حبس كلى زن در خانه، نوعى مجازات بود كه به‏طور موقت در اسلام براى زنان بدكار مقرر شد(نساء/۵) 🔻مقصود اين است كه اسلام با اختلاط مخالف است نه با شركت زن در مجامع ولو با حفظ حريم. 🔻اسلام مى‏گويد: نه حبس و نه اختلاط بلكه حريم. 🔻سنت جارى مسلمين از زمان رسول خدا همين بوده است كه زنان از شركت در مجالس و مجامع منع نمى‏شده‏اند ولى همواره اصل «حريم» رعايت شده است. 🔻در مساجد و مجامع، حتى در كوچه و معبر، زن با مرد مختلط نبوده است. 🔻شركت مختلط زن و مرد در برخى مجامع، مانند برخى مشاهد مشرّفه كه در زمان ما محل ازدحام فوق العاده است، برخلاف مرضىّ شارع مقدس اسلام است. (ادامه دارد) ▪️مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى(مسأله حجاب)، ج‏19، ص: 550-552- با تلخیص و ویرایش جزئی- https://eitaa.com/shakhes1340