15.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 با ما سخن از جنگ مگو ما که نمردیم .... ✊
شلمچه (شَلَم) کجا بودی؟
بعدِ یکی از عملیاتها کمی ۰۲۱ ام گل کرده بود. (این یک اصطلاح در زمان جنگ بود که وقتی یکی دلتنگ خانو
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
اصلا خاطرات گاهی عجیب با زمان، هماهنگ می شود
مثل خاطره ای که دیروز در کانال قرار گرفت و سعید شنبه صبح گفت عملیات در پیش است و کلی اصرار و تلاش کردند واسه اعزام گرفتن...
دیروز خیلی از شهدا اعزام گرفتند تا خودشونو به عملیات دیشب برسونند.
#یادداشت
@shalamchekojaboodi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم سلیمانی
قدس امکان ندارد آزاد بشود جز با پرچمداری شیعه...
به شیعه بودن خودتون افتخار کنید.
🌹اینجامعراجشهداست 👇
@tafahoseshohada
این عکس صادق که چند ماه پس از شهادت پدرش در محل شهادت آنها، گرفته شده، با آن دستی که روی میز زده و آن چهرهی ابرو درهمکشیده، ما را به یاد واژه انتقام سخت میانداخت...
حالا که عملیات موشکی ایران به اسرائیل با نام «وعده صادق» انجام شده و درابتدای بیانیه سپاه پاسداران عبارت « إنا من المجرمین منتقمون » نقش بسته است، باز این تصویر صادق است که در ذهنمان پررنگ تر میشود؛ #انتقام_سخت ... #وعده_صادق ...
این وعده ی صادق الهی ست که انتقام فرزندانی که تحت ظلم مستکبرین عالم، پدر و مادر از دست دادند و پدران و مادرانی که فرزند از دست دادند را می گیرد...
الیوم یوم الانتقام
#یادداشت
@shalamchekojaboodi
من به دفعات و جاهای مختلف با آقای شاهدی بیرون رفتم. به حالش فرقی نمی كرد كجای این مملكت باشیم، تو كدام محله باشیم، فرق نمی كرد با ماشین یا موتور، تو هر زمانی، تو هر مكانی رد می شدیم، اگر صدای اذان را می شنید می زد بغل.
لفظش هم این بود؛ راضی هستم بریم نماز رو بخونیم. می رفت وضوش رو می گرفت، نمازش هم می خوند. بعد می رفت هركاری داشت انجام می داد.
بسیار به نماز اول وقت حساسیت داشت و مداومت داشت. حالا دو دفعه بخونه سه دفعه بخونه، اینطور نبود.
آشنا شدن من با ایشان از زمانی بود كه برای نماز می آمد مسجد. معمولا نمازهای ظهر و عصر افراد كمتری را به مسجد می كشه، چون بیشتر آدما مشغول کار هستند ولی ایشان اگر سرکار نبود نماز ظهر و عصرش را هم به مسجد می آمد، نماز مغرب و عشا را هم می آمد.
راوی: آقای علیرضا #مسلم_خانی
#خاطرات_سعید
______
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
بعد از آشناییام با ایشون، شاید به كرات پیش آمد که ما شبها را هم با هم بودیم و اردویی جایی می رفتیم، ایشان برای نماز صبح آنقدر با هول و خوف ناك از خواب بلند می شد كه من فكر می كردم اتفاقی افتاده، دزدی آمده، زلزله ای شده...
بسیار هول بلند می شد، وضو می گرفت نمازش را می خواند و من مطمئن هستم آن جاده ای كه رسیدن آقا سعید به وصال معبودش را هموار ساخت، فقط نماز بود. ایشان با نماز عجین شد، با نماز هم محشور شد و به آن چیزی كه می خواست رسید.
راوی؛ آقای علیرضا #مسلم_خانی
#خاطرات_سعید
______
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدیه به روح شهید وحید زمانی نیا، محافظ حاج قاسم #صلوات
بر زانو آمده پسرش را صدا كند
شايد جراحت جگرش را دوا كند
گرچه جگر نداشت نگاهش كند ولی
بالين او نشسته پسر را صدا كند
لكنت گرفته پيرِ جوانمُرده حق بده
سخت است واژهی پسرم را ادا كند
آمد به پا بلند شود، خورد بر زمين
مجبور شد كه خواهر خود را صدا كند
كارش به التماس كشيده، ولی چه سود
بايد حسين چند عبا دست و پا كند
مثل انارِ دانه شده ريخت بر زمين
وقتی ز خاک خواست تنش را جدا كند
تا خيمهگاه جمع جوانان به خط شدند
شايد كه تكه تكه تنش جابهجا كند
تا ديد خواهر آمده شد غصهاش دوتا
حالا عزا گرفته چه سازد چهها كند
كم نيست چشم خيرهسر و شوم و بد نظر
ایكاش ميشد اينهمه لشکر حيا كند
میكوشد از ميانِ تبرها و دشنهها
حتي ز روی تيغ، علی را سوا كند
درگير بود ساقهی نيزه به سينهاش
راهي نبود تا گرهی بسته وا كند
كتفش ز جای ضربِ تبر باز مانده است
هر ضربه آمده كه يكي را دوتا كند
بدجور دوختهاند سرش را به روی خاک
بايد شروع به كَندَنِ سر نيزهها كند
مانند خاک روی زمين پخش شد تنش
طوري زدند آرزوی بوريا كند
شاعر؛ حسن لطفی
مرثیه #حضرت_علی_اکبر علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
یه بار دهه اول ایام فاطمیه رفتیم هیئت و به محض اینکه هیئت تموم شد، سعید توی اون حالی که حسابی گریه و عزاداری کرده بودیم، خیلی جدی گفت پاشو میخوایم بریم خونه حضرت زهرا(س)...⬇️⬇️
@shalamchekojaboodi