eitaa logo
صبح حسینی
454 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
گیسو به خاک می کشی ای مصطفای من پای تنت به لرزه فتاده ست پای من قرآن من ورق ورق افتاده ای به خاک ذبح عظیم من شده ای در مِنای من در خون جاری از تن خود دست و پا مزن ای وسعت ضریح تنت کربلای من از بس صدا زدم ولدی حنجرم گرفت شاید محل دهی تو به سوز صدای من هرگز مجال نیست سخن با دهان پُر خون لخته مانع است بخوانی برای من آئینه بودی آینه بندان شدی علی زهرا و حیدر و نبی، مجتبای من از بس که نیزه خورده، تنت وا شده ز هم ای پیکر سوا شده و جابجای من خون محاسنم همه بر گردنت پسر از بس که بوسه ات زدم این شد حنای من حسین قربانچه علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
تو میان طشت جاخوش کرده ای بابا - ولی من برای دیدنت بالا و پایین می پرم من تقلا کردن ام بی فایده ست پاشو ببین حال دیگر گشته ام مانند زهرا مادرم یاد داری آمدم من پابه پای نیزه ات یاد داری تو کبودی های روی پیکرم هرچه من اصرار کردم تازیانه می زدند ناگزیر از چادر عمه گرفتم بر  سرم در میان کوچه و بازار شهر شام بود بر سرش میکرد طفلی شاد و خندان معجرم هرچه بوده مطرب و رقاصه اینجا آمده شادمانی میکنند در پیش چشمان ترم در میان بزم عیش و نوش جای تو نبود خیزران- دندان تو - هرگز نمیشد باورم بی حیایی داد میزد با اجازه یا امیر باخودم آن دختر شیرین زبان را می برم علیرضا خاکساری سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
آبی نبود اگر که تو سقا نمی شدی مشکی نبود اگر که تو دریا نمی شدی از سمت خانواده زهرا به سمت ما فیضی نبود اگر که تو آقا نمی شدی حالا که مثل نور شدی و قمر شدی ای کاش هیچ وقت تو پیدا نمی شدی این تیر با نگاش نظر می زند تو را حالا نمی شد این همه زیبا نمی شدی می خواستی که تیر نگیرد تن تو را کاری نداشت، خوش قد و بالا نمی شدی تو جمع خیمه بودی و تقسیم کردنت ورنه در این مزار کمت جا نمی شدی پیش قد حسین، تمامت شکسته بود تقصیر تو نبود اگر پا نمی شدی علی اکبر لطیفیان علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
شب اگر بی روح اگر تاریک بود صبح دیدار خدا نزدیک بود آسمان محو تماشای زمین با چه ذوقی آمده روح الامین با خودش بیت الغزل آورده است عطری از روز ازل آورده است سوره ای آورده که منهاج ماست صبح میلادش شب معراج ماست جلوه‌ای از ذات ممدوح آمده از نفخت فیه من روح آمده وحی چون باران شد و بر خاک ریخت کوثری در ظرف ما ادراک ریخت کوثر است و عز و مجد آورده است وه که قرآن را به وجد آورده است قصه ی شیرین اعطیناست او قاب قوسین است او ادنی ست او او کجا و مرزهای فهم ما؟ غیر حیرت چیست از او سهم ما؟ دست شاعر را پر از مضمون کند اهل بیت شعر را موزون کند استعاره از حضورش یاس بود عقل کل در جامه‌ی احساس بود او نبوت را دلیل خاتمه است قصه‌ی خلقت به نام فاطمه (س) است آیه ی تطهیر عین ذات اوست عشق از ذریه سادات اوست هل اتی و نور و قدر و کوثر است دخترِ... نه مادر پیغمبر است چیست دوزخ؟ شعله ای از قهر او چیست جنت؟ کوچه ای در شهر او در قیامت هم قیامت می کند او به لبخندی شفاعت می کند پیش او تکلیف فردا روشن است آرمان آفرینش یک زن است نور عصمت، جلوه‌ی تابنده‌اش زن اگر که اوست، مردان بنده‌اش او به نام زن اصالت می دهد چادرش عطر نجابت می دهد خلقت از دامان زن آغاز شد در مدینه زن تمدن ساز شد در حقوق زن طلبکاریم ما آی دنیا فاطمه (س) داریم ما کیستی ای ماه! ای بدر علی (ع)؟ کیستی ای لیله القدر علی (ع؟ دست هایت تکیه گاه حیدر (ع) است لاله زار بوسه‌ی پیغمبر است از بهشت آمد جهاز ساده ات قبله مایل بود بر سجاده ات ما فقیریم و اسیریم و یتیم خانه ای داری، صراط المستقیم خانه ای که شد خدا معمار آن گرم تسبیحش در و دیوار آن خانه ای که هم شهادت پرور است هم در آن هر روز، روز مادر است خانه‌‌ای کوچک هزاران راز داشت وصله‌های چادرت اعجاز داشت در دل تاریخ نورت جاری است انقلابت نهضت بیداری است تو ولایت را دژ عصمت شدی یک نفر بودی و یک امت شدی ذوالفقار عشق را صاحب تویی پس علی بن ابی طالب تویی ای مزارت قاصد پیغام تو آخرین ذکر شهیدان نام تو ای شروع خوشترین فرجام‌ها فاطمه (س) ای مادر گمنام‌ها با تو همراه رهایی می شوم خواب دیدم کربلایی می شوم چاوشی پر سوز می خواند مرا کربلا هر روز می خواند مرا کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست خاک او تلفیق عشق و رنج بود کربلا در کربلای پنج بود از یمن پیچیده بوی کربلا تا گرفت آیینه سوی کربلا محور حق با یمن همسو شده است کربلا دریای سرخ او شده است صبح را تا مرز شب آورده ایم کربلا را تا حلب آورده ایم می کشاند تا فراتش نیل را غرق خواهد کرد اسرائیل را کربلا شهری کنار رود نیست کربلا در مرزها محدود نیست کربلا گاهی میان غزه است سرگذشت کودکان غزه است کربلا در قلب های مردم است غزه آه! این کربلا چندم است سیلی طوفان بر این کابوس باش در میان شعله ها ققنوس باش سنگ این آوار را سجیل کن نقطه ی پایان اسراییل کن زخم تو آغاز فتحی دیگر است خون غزه از همه رنگین تر است صبح آزادی هوایت عالی است حیف، جای حاج قاسم خالی است بعد او ما هم در آتش زنده ایم هم چنان با خاطراتش زنده ایم یادتان می آید او اینجا نشست؟ ساحلی در محضر دریا نشست او همین جا، او همین جا گریه کرد با نوای کاروان را گریه کرد هرکه دید او را به حالش رشک برد تا شهادت محملش را اشک برد آشنا با گریه و درد است او با شهادت زندگی کرده است او السلام ای محور هنگامه اش ای همه حرف وصیت نامه اش دید آرامی، نشد آشفته او ای ستون خیمه ای که گفته او یارت ای یار خراسانی چه شد؟ ای صبا! دست سلیمانی چه شد؟ ای نگین حلقه ی یکرنگ ها رفتی ای فرمانده دلتنگ ها در شکوه چشم تو دریای ما ای فراتر از دو قطبی های ما چشم هایت، مردم بیداری ات ای فدای رسم مردم داری ات ظلم را تشویش ناکامی تویی روح جمهوی اسلامی تویی! نام تو از قبل پر آوازه‌تر داغ تو این روزها شد تازه‌تر دشمن از اسمت پریشان می‌شود از مزارت هم هراسان می‌شود غرق خون شد زائر دیدار تو لاله روییده است در گلزار تو آه از دی ماه! از این آه سرد آه از دی ماه! از این ماه درد آه از بغضی که دارد مثنوی آه از سید رضی موسوی باز پروانه فدای شمع شد بار دیگر جمع یاران جمع شد جانفدا! با عشق جان دادی به ما راهِ رفتن را نشان دادی به ما ضرب در اخلاص، بی پایان شدی تو فدای پرچم ایران شدی این حرم گفتی بهشت مردم است دست مردم سرنوشت مردم است فهم ما این است از فردای نور قله باشد استعاره از ظهور سرنوشت حق و باطل روشن است قله‌ی انسان کامل روشن است اوج مقصود رسالت دیدنی است قله ی حق و عدالت دیدنی است قله را دیدیم، آنجا می رویم ما ز بالاییم و بالا می‌روم محمد رسولی https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
شهر آبستن غم هاست، خدا رحم کند شهر این بار چه غوغاست… خدا رحم کند بوی دود است که پیچیده، کجا میسوزد؟ نکند خانه ی مولاست؟ خدا رحم کند همه ی شهر به این سمت سرازیر شدند در میان کوچه دعواست… خدا رحم کند هیزم آورده که آتش بزنند این در را پشت در حضرت زهراست… خدا رحم کند همه جمعند و موافق که علی را ببرند و علی یکه و تنهاست…. خدا رحم کند بین این قوم که از بغض لبالب هستند قنفذ و مغیره پیداست… خدا رحم کند مادر افتاد و پسر رفت زدست، درد این است چشم زینب به تماشاست… خدا رحم کند مو پریشان کند و دست به نفرین ببرد در زمین زلزله برپاست… خدا رحم کند ماجرا کاش همان روز به آخر می شد تازه آغاز بلاهاست…. خدا رحم کند غزلم سوخت، دلم سوخت، دل آقا سوخت روضه ی ام ابیهاست… خدا رحم کند …. یاسر مسافر سلام الله علیها https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
دل به دریا زد و دریای دعا پشت سرش یارب او را به سلامت برسان از سفرش ماه اگر رفت کواکب همه سرگردان اند ماه رفت از حرم و اهل حرم منتظرش عهد کرده ست و مهم نیست اگر در میدان لشکری عهد شکن صف بکشد دور و برش چه ترک ها که عیان بود به روی لب او چه شررها که نهان شعله کشید از جگرش آسمان تیره شد از تیر به آنی، اما این علمدار حسین است، چه باک از خطرش؟ دست عباس در آخر گره از کار گشود که یدالله علی بوده و این هم پسرش   دست در آب فرو برد و خنک بودن آن آتش بیشتری زد به دل شعله ورش خاک هم خاک به سر ریخت از آهی که کشید آب هم آب شد از دیدن چشمان ترش آمد از علقمه با دست پر اما افسوس چه امید ست به دنیا و قضا و قدرش؟ رفت از دست دو دستش، مگر از پا افتاد؟ گفت ای نفس غمی نیست به دندان ببرش   از چه خم شد؟ به گمانم که کمی چشمانش... ناگهان آه‌...نگویم که چه آمد به سرش حکم جان داشت در آن غائله آن مشک، چه سود گر سر و چشم و دوتا دست نباشد سپرش؟   چه غریبانه زمین خورد به یاری حسین چه دلیرانه وفا کرد به عهد پدرش   آسمان تاب نیاورد و ز غم خون بارید چون که می دید چه ها کرده زمین با قمرش   آبرو را اگر از مادر اباالفضل گرفت بر جهان فخر کند ام بنین با پسرش ناگهان از کف شاعر قلم افتاد و شکست به گمانم که حسین آمده، اما کمرش... سید جعفر حیدری علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
گر چه ای یار، اسیر کف اغیار توام نی گرفتار عدو بلکه گرفتار توام نام تو وِردِ زبانم به سر دار شده ست تو علی هستی و من میثم تمّار توام می زند خصم مرا طعنه ولی غافل از آن بر سرم نیست هوایی که هوادار توام دستم از پشت اگر بسته، دگر قطع نشد فکر انگشت تو و دست علمدار توام گر شکافی لب من خورده دگر چوب نخورد در غم چوب یزید و لب خونبار توام دشمنم آب دهد لیک ننوشم هرگز گرچه لب تشنه ولی تشنۀ دیدار توام علی انسانی https://eitaa.com/sobhehoseini