🔰 روزی در محضر مرحوم علامه طباطبایی بودیم که یکی از دوستان حاضر در آن جلسه این بیت عارف شیراز را زمزمه کرد:
🔰 «کاروان رفت و تو در خواب بیابان در پیش
کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟»
🔰 یک باره مرحوم علامه، دست در مقابل صورت گرفت و سخت گریست و در حالی که شانههایش به شدت تکان میخورد، با خود زمزمه فرمود: «کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟»
🔰 گویا آن کس که در بیابان از کاروان بازمانده و راه را نمیداند، خود اوست. آن گریه قلب حضار را چنان به آتش کشید که هرگز شعله آن در جانشان به سردی نمی گراید.
📚 شهود و شناخت، آیت الله ممدوحی، ج١، ص۶٠۴
#علامه_طباطبایی
@shaliheydary
🔺مغز 700 ساله
▫️نجمه سادات طباطبایی؛ فرزند علامه و همسر شهید قدوسی:
🔹 #علامه_طباطبایی شبها خیلی کم میخوابید. این اواخر چشمانش بسیار کمسو شده بود؛ اما تلاش میکرد مطالعه کند دستانش میلرزید و دیگر نمیتوانست قلم در دست نگه دارد.
🔸 با این حال هیچ نمیخورد آنقدر که به حالت ضعف میافتاد و برایش پزشک خبر میکردند. سرم به دستانش وصل میکردند، به هوش که میآمد بلند میشد تا به کارهایش برسد، مدام ذکر میگفت و نماز میخواند.
⚡️ حالات عجیب عرفانی داشت تا حدی که اطرافیانش حدس میزدند که احتمالا حضرات معصومین(ع) را میبیند اما خودش هرگز بروز نمیداد و تنها در این حالات سلام میداد و زیر لب چیزهایی میگفت.
🔅این اواخر که برای مداوا به خارج رفته بود پزشکان گفته بودند که این مغز به اندازه 700 سال کار کرده و تمام چروکهایش باز شده است. دیگر هیچ علاجی برای آن نیست! با این حال تا زمانی که به کما رفت حواسشان سر جا بود.