eitaa logo
خبرگزاری شلمچه چهاربرج
384 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.5هزار ویدیو
4 فایل
گفتیـم در دنیایی کـه از هر طـرف بــه ارزشهـایــمـان میتـازنـد شـاید بتـوانیم قـطـره ای بـاران باشیم، در این شوره زار مردمان آخرآلزمان، و مــا هــم مــدل زنــدگـیـمـان، روش بودنمـان و زیبـایـی آرمـانهـا، و دانسته هایمان را زمزمه کنیم...
مشاهده در ایتا
دانلود
حماسه رزمندگان چهاربرج وقتی راه کمک ها از هر طرف به پایگاه محاصره شده مسدود بود، سپاه به فکر راه چاره گشت، دنبال رسول موسوی از کشاورز رفت، ایشان در مرخصی و عضو پایگاه سراب بود بهترین نیروی ادوات آن موقع سپاه بود. ایشان با سه تا خمپاره ۱۲۰ از راه دور موقعیت دشمن در سراب را هدف قرار داد. تقریبا گلوله ها به نزدیکی دشمن و در آخر بر سر دشمن زده شد. از طرف مدرسه بدجوری بچه ها تحت فشار بودند وقتی رسول موسوی از راه دور بر بالای پشت بام مدرسه خمپاره ای زد، دیگر صدای از آن طرف نیامد و فشار از آن سمت کمتر شد. یکی دیگر از بچه های چهاربرج بود. او در جای سنگر گرفته بود که دشمن فکرش را نمی کرد. درست جلو درب ورودی پایگاه که نزدیک ترین شخص به دشمن بود. از دشمن چندین نفر را زخمی و یا به هلاکت رساند. درگیری بر شدت خود می افزود که خبر شهادت از بچه های چهاربرج به گوش می رسد، شهید نمیتواند شهادت او را باور کند و برای انتقام بلند می‌شود و کسی که پرویز را زده او را به درک واصل می کند و یکی دیگر را زخمی می کند، اما دیگر عظیم هم باید با دوست و همسنگر خود پرویز به دیار حق می شتاب و او هم در کنار پرویز شربت شهادت را می نوشد و شهید می شود. بچه ها از شنیدن شهادت دو نفر از بهترین های پایگاه ناراحت و تقریبا بر روحیه شان تاثیر منفی می گذارد، در این هنگام حاج عبدی فرمانده پیر چهاربرجی به بچه ها روحیه می دهد از وقایای کربلا می گوید، و در وسط پایگاه اقدام به شبیح خوانی می کند و نمیگذارد، روحیه رزمندگان خراب شود. در این پایگاه که تقریبا کمتر از ۴۰ نفر حضور داشت ۱۷ نفر از جمله شهید و جوانترین شخص آن زمان پایگاه از چهاربرج و سه نفر هم از روستای چهاربرج بنام های ، ، به همراه از روستای چهاربرج حضور داشتند. باید بنام رزمندگان چهاربرج نوشته شود، چون دو سوم نیروهای پایگاه از جمله فرمانده پایگاه، از چهاربرج و قپچاق بوند. در روز دوم درگیری دشمن با تراکتور از جاهای دیگر نیرو می آورد تا پایگاه را به تصرف در بیاورد، خیلی فشار آوردند، چون دشمن فقط یک هدف داشت، آن هم سقوط پایگاه بود و بس، در اثر بی خوابی و خستگی بچه ها دشمن، نزدیک بود از طرف مدرسه، وارد پایگاه شود، که یکی دیگر از چهاربرجی ها بنام با دفاع غیرتمندانه خود مانع ورود دشمن به داخل پایگاه شد. اما واقعا با اینکه بچه ها بی خوابی و گرسنگی بهشون فشار می آورد، جانانه دفاع کردند. یکی از نیروهای جوان و شوخ طب آن زمان، خیلی هم چالاک و سور بود. او به سنگرهای بچه ها می رفت و به بچه ها ضمن شوخی و روحیه دادن، بیسکویت پرتاپ می کرد. در حین درگیری زخمی می شود و او نیز به همراه زخمی ها و شهدا به سنگری منتقل می شود. بچه ها از نیروهای کمکی ناامید شده بودند و گلوله ها هم رو به پایان بود که ناگهان خبر آمد نیروهای سپاه شاهین دژ برای کمک به حاج عبدی و یارانش راه شکست محاصره را پیدا کرده اند، نیروهای رزمنده شاهین دژ بعد از یک عملیات خوب، پایگاه را از محاصره در می آورند. بعد از دو شهید و یک زخمی از چهاربرج، هفت شهید دیگر هم در این درگیری بود. جمع شهدا به ۹ نفر رسید و ۱۱ زخمی، که واقعا فرماندهی بی نظیر عزیزالله عبدی و مقاومت جانانه و کم نقص بچه ها کار خودش را کرد و از یک امتحان بزرگ سربلند بیرون آمدند. روح شهدا شاد و راهشان پر رهرو باد... خبرگزاری به اولین و قدیمی ترین رسانه شهرستان چهاربرج، بپیوندید. 👇👇👇👇👇👇👇 @shalmchachaharborj