#سلام_امام_زمانم😍✋
صاحب عزاترين عزادارها بيا
تا بر دلم نگاه کنے اين دو ماه را
تا اندڪے شبيه تو باشيم اين دو ماه
بر تن نموده ايم لباس سياه را
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
🖤🖤
#قاسم_ابن_الحسن💚
تویی که از همه خوبان جدایی
چرا چون نخلِ باغِ مجتبایی
پدر را گر کنارِ خود ندیدی
ولی دامانِ نجمه پروریدی
فدای سایه ی لطفِ عمویت
چو نوری بعدِ بابا بوده رویت
#روز_ششم #محرم💔🥀
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان_عج😭😭
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
🖤🖤
#قاسم_ابن_الحسن💚
قاسمم را به روی زین بگذار عبّاسم
قمری را به روی دست گرفته قمری
نوعروست که نشد موی تو را شانه کند
عاقبت گیسویت افتاد به دست دگری
#روز_ششم #محرم💔🥀
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
🖤🖤
4_5922629956948461581.mp3
6.65M
🔳 #زمینه #روز_ششم #محرم
🌴صبرم سر رسیده
🌴دل طاقت نداره
🎤 #جوادمقدم
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
🖤🖤
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
#رمان_دختر_شینا 🌷🍃
✫⇠ #قسمت_سیزدهم
🔵 چند روز از آن ماجرا گذشت. صبح یک روز بهاری بود. توی حیاط ایستاده بودم. حیاطمان خیلی بزرگ بود. دورتادورش اتاق بود. دو تا در داشت؛ یک درش به کوچه باز می شد و آن یکی درش به باغی که ما به آن می گفتیم باغچه.
باغچه پر از درخت آلبالو بود. به سرم زد بروم آنجا. باغچه سرسبز و قشنگ شده بود. درخت ها جوانه زده بودند و برگ های کوچکشان زیر آفتاب دلچسب بهاری می درخشید. بعد از پشت سر گذاشتن زمستانی سرد، حالا دیدن این طبیعت سرسبز و هوای مطبوع و دلنشین، لذت بخش بود. یک دفعه صدایی شنیدم. انگار کسی از پشت درخت ها صدایم می کرد. اول ترسیدم و جا خوردم، کمی که گوش تیز کردم، صدا واضح تر شد و بعد هم یک نفر از دیوار کوتاهی که پشت درخت ها بود پرید توی باغچه. تا خواستم حرکتی بکنم، سایه ای از روی دیوار دوید و آمد روبه رویم ایستاد. باورم نمی شد. صمد بود. با شادی سلام داد. دستپاچه شدم. چادرم را روی سرم جابه جا کردم. سرم را پایین انداختم و بدون اینکه حرفی بزنم یا حتی جواب سلامش را بدهم، دو پا داشتم، دو تا هم قرض کردم و دویدم توی حیاط و پله ها را دو تا یکی کردم و رفتم توی اتاق و در را از تو قفل کردم.
صمد کمی منتظر ایستاده بود. وقتی دیده بود خبری از من نیست، با اوقات تلخی یک راست رفته بود سراغ زن برادرم و از من شکایت کرده بود و گفته بود: " انگار قدم اصلاً مرا دوست ندارد. "
💟ادامه دارد...✒️
نویسنده: #بهناز_ضرابی_زاده
#دختر_شینا
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫ #رمان_دختر_شینا 🌷
✫⇠ #قسمت_چهاردهم
🔵 من با هزار مکافات از پایگاه مرخصی گرفته ام، فقط به این خاطر که بیایم قدم را ببینم و دو سه کلمه با او حرف بزنم. چند ساعت پشت باغچه خانه شان کشیک دادم تا او را تنهایی پیدا کردم. بی انصاف او حتی جواب سلامم را هم نداد. تا مرا دید، فرار کرد و رفت."
نزدیک ظهر دیدم خدیجه آمد خانه ما و گفت: «قدم! عصر بیا کمکم. مهمان دارم، دست تنهام.»
عصر رفتم خانه شان. داشت شام می پخت. رفتم کمکش. غافل از اینکه خدیجه برایم نقشه کشیده بود. همین که اذان مغرب را دادند و هوا تاریک شد، دیدم در باز شد و صمد آمد. از دست خدیجه کفری شدم. گفتم: «اگر مامان و حاج آقا بفهمند، هر دویمان را می کشند.»
خدیجه خندید و گفت: «اگر تو دهانت سفت باشد، هیچ کس نمی فهمد. داداشت هم امشب خانه نیست. رفته سر زمین، آبیاری.»
بعد از اینکه کمی خیالم راحت شد، زیر چشمی نگاهش کردم. چرا این شکلی بود؟! کچل بود. خدیجه تعارفش کرد و آمد توی اتاقی که من بودم. سلام داد. باز هم نتوانستم جوابش را بدهم. بدون هیچ حرفی بلند شدم و رفتم آن یکی اتاق. خدیجه صدایم کرد. جواب ندادم. کمی بعد با صمد آمدند توی اتاقی که من بودم. خدیجه با اشاره چشم و ابرو بهم فهماند کار درستی نمی کنم. بعد هم از اتاق بیرون رفت. من ماندم و صمد.
💟ادامه دارد...✒️
نویسنده: #بهناز_ضرابی_زاده
#دختر_شینا
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
┄✦۞✦✺🌏✺✦۞✦┄
❣﷽❣
⚫️ #دانستنیهای_آخرالزمان
⛔️ دوازده سید خلافکار! یاران شیطان مدعیان دروغین
📝اگه ما رجوع کنیم به کلام اهل بیت علیهم السلام در #آخرالزمان و به آنها عمل کنیم خیلی راحت از شر فتنه ها و مدعیان دروغین در امان خواهیم بود مو به مو همه چیز را گفتند !
《 امام صادق -علیه السلام- فرمودند:
🗞"لا یقوم القائم حتى يقوم اثناعشر رجلا كلهم يجمع على قول أنهم قد رأوه فيكذبهم:
⬅️ #قائم قیام نمی کند تا این که #دوازده مرد قیام کنند که همگی #ادعا می کنند حضرت را دیده اند، ولی قائم همه آن ها را تکذیب می کند."
📙 غیبت نعمانی، باب۱۴ حدیث۵۸
📝 امام صادق -علیه السلام- در ضمن حدیثی درباره دوران غیبت فرمودند:
🗞"و لترفعن اثناعشرة راية مشتبهة ﻻيدرى أى من أى:
⬅️دوازده #پرچم بر افراشته می شود که مشتبه بوده و هیچکدام قابل تشخیص نیست."
📙غیبت شیخ طوسی، حدیث۲۸۵
《 امام صادق -علیه السلام- فرمودند:
🗞"ﻻ يخرج القائم حتى يخرج اثناعشر من بنى هاشم كلهم يدعو إلى نفسه:
⬅️قائم خروج نمی کند مگر بعد از آن که دوازده نفر از #بنی هاشم (سادات) خروج کرده و هر کدام، مردم را به #اطاعت از خود #دعوت کنند."
📙غیبت شیخ طوسی، حدیث۴۲۸
⬅️این کلمات نورانی را فرموده اند تا شیعیان از هر پرچمی و حرکتی و ادعایی دوری کرده و دین و دنیای خود را نبازند.تعجب از افرادی است که با وجود این روایات، دنباله روی #احمد #بصری ها علی یعقوبی ها شده و حرکت و ادعاهای آنان را بر #حق #تصور می کنند.!
⛔️#بیعت کردن قبل از ظهور امام مهدی عج حتی با امام حسین علیه السلام بیعت کفر نفاق و نیرنگ میباشد !
#حرکتهای_طاغوتی
#دوازده_سید_خلاف_کار
#مدعیان_دروغین
👈 #ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313
┄✦۞✦✺🌏✺✦۞✦┄
14.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #تصویری #کلیپ
🔷 باید امام حسین علیهالسلام را از دریچه سوره فجر دید...
#امام_حسین
#کربلا
#محرم
#طاغوت
https://eitaa.com/shamim_gol_narges313