eitaa logo
🌼 واحد خواهران مسجد حضرت مهدی منتظر(عج) 🌼
202 دنبال‌کننده
222 عکس
83 ویدیو
2 فایل
واحد خواهران مسجد حضرت مهدی منتظر«عج» ▪️منطقه کیانپارس اهواز 🌿 ارسال نظرات و پیشنهادات: @golee_narges313
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🌹🌼🌹🌼🌹🌼🌹 پسرکی نوجوان با پشت لب‌هایی تازه سبز شده، هم قد و قواره ی خودم وارد غرفه شد و پرسید: خاله به منم آبنبات میدی؟😍🍭 با چاشنی خنده و شوخی، دستم را از بالا تا پایین قد و بالایش حرکت دادم و گفتم: آبنبات؟!! خنده اش گرفت: پس چی به من میدین؟🤔 ریسه ای دستش دادم و شرایط مسابقه را توضیح... بهش گفتم: جایزه‌ی این ریسه از آبنبات خیلی بهتره. با لبخند از غرفه خارج شد...😊 🪴این راه ارتباطی با ماست! خوشحال میشیم همراهمون باشی ... https://eitaa.com/shamim_gole_narges313
🌼🌹🌼🌹🌼🌹🌼🌹 از اول خیابون دیدمش دختری با موهایی به رنگ قرمز خودنمایی میکردن و شاید ۱۹ ساله بود و منتظر بودم که بیاد جلوی موکبمون. وقتی رسید نیم نگاهی کرد و داشت رد میشد که صداش کردم: +خانوم... -با منی؟!😳 +بله با شما هستم. بفرمایید رزق تون رو بردارید 😊 -باید برم عجله دارم +رزق رو بردارید و دعای امام زمان بدرقه ی راهتون برید بسلامت. -..... +اگه دوست داری میتونی همینجا بخونی راستی یه حرف خصوصی هم بابا مهدی باهات داره وقتی رسیدی به یه مکان خلوت بارکد رو بزن و خوب گوش کن... -من اصلا نمیخواستم بایستم ولی الان نمیدونم چرا دلم نمیخواد برم...🥺 +چون تو انتخاب شدی! ببین اون سمت خیابون رو، نه اصلا همین پشت سر خودت رو ببین بعضی از خانم ها حتی با دعوت، تحت هیچ شرایطی وارد نمیشن. ولی تو وارد شد، تو مهمان پدرتی. یه پدر که دخترش رو خیلی دوست داره..😍❤️ -نمیدونم، نمیدونم... +میخوام بهت بگم من به عنوان یه همشهری، یه هموطن به بودنت افتخار میکنم تو وجودت با ارزشه 🥰 -ولی خودم همچین حسی رو ندارم +میای با هم یه روسری انتخاب کنیم یه امشب رو با دل امام زمانت یعنی بابا مهدی بریم جلو، حاضری؟ -روسری همراهم نیست! +فدای سرت اینجا روسری هست _خنده دار میشم😄 +واقعا اینجور فکر میکنی؟ بنظرم اره دل شاد کن شدی ها ولی نه دل هر کسی رو تو دل حضرت مهدی رو توی شب تولدش شاد کردی -(اشک شوق)😭😍 +حالا هم برو غرفه ی آتلیه و عکس یادگاری شب تولد بگیر 📸 -حتما رفت و برگشت گفت فردا شب هم اینجا هستید؟ گفتم بله فردا شب هم موکب برقراره -پس میام🤩 +به امید خدا 🪴این راه ارتباطی با ماست! خوشحال میشیم همراهمون باشی ... https://eitaa.com/shamim_gole_narges313
🌼🌹🌼🌹🌼🌹🌼🌹 شب دوم هم آمد، با موهای بافته شده، دست در دست مادرش... از دیدنش خوشحال شدم و دعوتش کردم که نقاشی بکشد.😊🎨 مثل دیشب بود، با این تفاوت که اجازه داد مادرش کمی ازش فاصله بگیرید، قبول کرد که رنگ انگشتی بزند و روی صورتش نقاشی بکشند. مادرش میگفت از صبح منتظر بوده که شب بیاوردش جشن؛ از دختر کم‌رو و خجالتی مقابلم بعید بود ولی خوشحالم کرد.☺️ هم‌قدش شدم و پرسیدم: خوش گذشت؟ دوست داشتی؟ سر تکان داد که یعنی: آره...🤩 همین برای من کافی بود که بچه ها راضی و خوشحال بیرون بروند... این راه ارتباطی با ماست! خوشحال میشیم همراهمون باشی ... منتظرتیم🌼 https://eitaa.com/shamim_gole_narges313
🌼🌹🌼🌹🌼🌹🌼🌹 کوچک ترین مهمان به سمت خانمی ،کودک در آغوش رفتم. درحال رد شدن از کنار غرفه بود دست روی شانه اش کشیدم و گفتم این کوچولو رو نمیارید برای کشیدن نقاشی روی صورتش؟ 🖌😊 آخر سنش کوچکتر از آن بود که به رنگ کردن کاربرگ برسد . مادر رویش را به طرفم برگرداند دودل بود که وارد غرفه شود یا نه ؟ سریعا صورت دختر کوچولویش را نوازش کردم و گفتم خاله جان خوبی ؟ کوچولو خندید و مادر رضایت به قلبش آمد .🥰 وارد غرفه شد اما اجازه رنگ صورت را به کودک ندادند ، صورت مثل ماه کودک خود نقاشی خدایی بود و پوستش حساس تر از این کارها .. لبخند من و مادرش به هم گره خورد و سریعا گفتم ان شالله سال بعد که دختر زیبا روی ما بزرگتر شد و این گونه، آسمان قلب ستاره ها نورانی تر شد ...💚 این راه ارتباطی با ماست! خوشحال میشیم همراهمون باشی ... منتظرتیم🌼 https://eitaa.com/shamim_gole_narges313
🌼🌹🌼🌹🌼🌹🌼🌹 دو خواهر مادر وقتی داشت رزق بر میداشت به دو دختر جوان همراهش گفت بچه ها بردارید فقط لحظه ای شنیدم که یکی از دخترا گفت مگه فال حافظه!🤨 رزق رو که باز کرد با یه حالتی محزون سرش رو بالا اورد بهش گفتم +خوش اومدی مهمان ویژه ی آقا!😍 -اصلا باورم نمیشه انگار برای خود من نوشته ...🥺 +چون تو دخترشی میدونه حرفاتو! -کاش میشد بهش تبریک بگم تولدش رو .. +خب بگو چرا میگی کاش؟ بابا مهدی همیشه منتظر ماست 💔 -دلمو شکستن ولی الان اینو خوندم حالم خوبه +عزیزم! دوست داری با این حال خوبت باهمدیگه شالت رو ببندیم بری پیش عکاس مهربونمون یه عکس یادگاری بگیری ؟!📸 -واقعا میشه؟! با چه ذوقی وقتی که شالش رو بستم رفت غرفه ی عکاسی و خواهر کوچکترش که اول مایل نبود برای بستن اومد کنارم و گفت -ببخشید میشه مثل خواهرم روسری من رو هم ببندید؟ +حتما چرا که نه! -فقط خوشگل ببندیا🥰 +چشم! اجازه هست که موهای پشت سرت رو بیارم زیر شال؟! -آخه خراب میشه +باشه عزیزم میشه یه سوال بپرسم؟ -بله +الان دعوت شدی و انتخاب شدی به بهترین تولد دنیا !💚 میدونی الان هممون خیلی شادیم چون تولد پدرمون بابا مهدی هست اما به این که فکر کنیم که صاحب تولد خودش کنارمون نیست خیلی غم داره نه؟!😔 -اره خیلی مثل باباجونم که مرده و ما هرسال روز تولدش رو جشن میگیریم +دقیقا ولی درد داره پدر ما زنده است و چشم به ما دوخته نه اینکه محتاج ما باشه ها نه فقط دلش میخواد ما بهترینه خودمون باشیم -مثلا چی کار کنم من حالا؟! +حاضری امشب رو بخاطرش از مرتبی موهای پشت سرت بگذری؟! -اگر با همین کار اون میاد اره حتما😌 +هرکدوم از ما باید یه قدم هایی رو برداریم تا این پازل تکمیل بشه و اینو بدون تو الان قدم بزرگی رو توی این پازل برداشتی ... حالا شال شما درست شد و میتونی بری کنار خواهرت عکس بگیری ...🌷 همینجور که داشتم برمیگشتم کنار دوستان توی غرفه مادرشون صدام زد با حرفش دلم لرزید...😭 گفت درسته من خودم حجابم کامل نیست ولی با این کارتون من مدیون شما شدم آرزو داشتم یکبار دخترامو با حجاب ببینم ولی هیچوقت به من گوش نکردن .... ________ آقای من میدونم و میدونی که این همه عنایت فقط از سمت خودته وگرنه ما کجا و شما کجا .... این راه ارتباطی با ماست! خوشحال میشیم همراهمون باشی ... منتظرتیم🌼 https://eitaa.com/shamim_gole_narges313