#متن_شب
🍃بنده متواضع خدا
من از کبر میترسم.
وای اگر روزی بفهمم گرفتار تکبّر بودهام و خودم نمیفهمیدم.
هر چه در میان گناهان میگردم
خطرناکتر از کبر پیدا نمیکنم.
تو گناهی بزرگتر از کبر سراغ داری؟
من از کبر میترسم
گناهی که شیطان به آن آلوده شد
و از درگاه الهی رانده شد.
سجدههای طولانی و عبادتهای شش هزار سالهاش
هیچ فایدهای به حالش نبخشید.
من از کبر میترسم.
وقتی که یک ذرّهاش میآید
سیر انسان رو به بهشت را
به سوی جهنّم تغییر میدهد.
متکبّر، نجاتبخشی ندارد
و خدا و فرشتهها همه با او دشمناند.
من از کبر میترسم.
متکبّر، خودش را ملاک حق و باطل میداند.
دلخواه او هر چه باشد، حق است
و آنچه دوست ندارد، میشود باطل.
کیست که این گونه حق و باطل را بشناسد و راه نجات را بیابد؟
من از کبر میترسم.
باید کسی با من دوست شود
که در وجودش به اندازۀ ذرّۀ غباری، تکبّر نباشد.
جز تو کسی را نمیشناسم.
آقا! خدا با متکبّر، سرِ جنگ دارد.
من از جنگ با خدا میترسم.
بیا با من دوست شو تا هیچ گاه خیال خودبزرگبینی به سرم نیفتد.
کاش همین امشب میگفتی که آیا با من دوست میشوی یا نه؟
شبت بخیر بندۀ متواضع خدا!
#شب_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🆔️ @shamim_news_karkevand
🏴مادرانهها
ما هر چهقدر هم که بزرگ میشویم
باز هم نازکشیدنهای مادرانه را دوست داریم.
نازکشیدنهای مادرانه مثل آب است؛ آب گوارا
هر چهقدر هم که آن را میچشیم
تکرار ندارد برایمان.
هر روز تازه و شاید تازهتر از دیروز.
آقا!
امشب داری به چه فکر میکنی؟
به این که مادرت رخت بربسته و پر کشیده؟
به این که مادرترین زن روی زمین مادر تو بود
که امشب زمین محروم شد از مادرانههایش؟
به این که نازکشیدنهای مادرانه
با رفتن مادرت غریب شدند؟
و به دلتنگی ایتام مادرت
برای دلبرانهترین مادرانهها؟
امشب دلت گرفته، میدانم.
قلبت تیر میکشد، معلوم است.
اشکهایت بنای خشکیدن ندارند، چه کار باید کرد؟
کسی کمک حالت در این غم بزرگ هست؟
نمیدانم.
خاک بر سر من
که چیزی در چنتهام برای آرام کردنت ندارم.
شاید سکوتم برای تو
بهتر از تسلا دادنم باشد.
پس تمام میکنم سخن را
با همین یک کلام
شبت بخیر در غم مادر نشستهام!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
🆔️ @shamim_news_karkevand