•𓆩⚜𓆪•
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_دهم
نجمه با ذوق نگاهم می کرد و مدام می گفت خاله چه قدر قشنگ شدی و به لباسم دست می کشید.
ریحانه او را از من جدا کرد و به سمت حیاط هدایتش کرد و گفت:
حالا بدو برو با بچه ها بازی کن.
نجمه را بیرون فرستاد. در را بست و آمد کنارم نشست.
حمیده هم آن طرف اتاق روی طاقچه کنار پنجره نشست.
ریحانه گفت:
شرمنده آبجی حرفایی رو که الان میخوام بهت بزنم رو باید مادر یا خانباجی بهت می زدن ولی چون کار داشتن منو فرستادن
ریحانه شروع به صحبت کرد.
حرف هایش طولانی بود و من که تا به حال از این همه ریزکاری ازدواج خبر نداشتم هراسی در دلم نشست.
یعنی واقعا می توانستم از پس این مسئولیت بر بیایم؟
سرم سنگین شد و ترس تمام وجودم را فراگرفت.
تمام بدنم گر گرفته بود.
ریحانه که حال مرا دید با خنده گفت:
چته دختر؟ نترس چیزی نیست که ...
زندگی همینه پر از مسئولیت
پر از مشکلات
تو باید قوی باشی
مطیع همسرت و به دلش باشی مشکلی پیش نمیاد
یک کتاب هست بعدا برات میارم بخونی تا بفهمی چقدر از پیامبر و ائمه در مورد زندگی مشترک و این که وظیفه ات چیه و چه باید بکنی حدیث هست.
صدای یا الله از بیرون شنیده شد و پشت سرش صدای آقاجان که از دم در می گفت:
عاقد آمد.
دقیقه نگذشته بود که مادر و خانباجی سریع وارد اتاق شدند.
مادر جلو آمدو مرا بغل کرد و چادر سفیدی را روی سرم انداخت
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
🆔️ @shamim_news_karkevand
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان_نامه_های_ناریه
#قسمت_دهم
کلیپ داستانی معرفی امام حسین(ع) و کربلا برای کودکان
🆔️ @shamim_news_karkevand
شمیم کرکوند
🌹🌱 •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_هشتم استاد میپرسد: بچه ها، آقای فریدی زنگ زد گفت چند دقیقه د
🌹🌱
•• #عشقینه ••
#مسیحای_عشق
#قسمت_دهم
لبخند میزنم: چی بگم؟
:_نیکی من از فضولی دارم میمیرم، تو روز اول که چادر نداشتی، حجابت کامل بودا، ولی خب...
خنده ام را می خورم، شاید بهتر است این بغض سرخورده را اینجا باز کنم،حتم دارم اینجا، امن ترین جای دنیاست..
:_فاطمه،راستش... نمیدونم چطوری شروع کنم.. اصلا نمیدونم چجوری باید بگم..
دستم را میگیرد: نیکی، من نمیخواستم ناراحتت کنم، اگه دوس نداری نگو
:_نه،اتفاقا دلم میخواد بگم... فقط یه کم گفتنش سخته... راستش فاطمه، من قایمکی چادر سر میکنم، مامان و بابای من با چادر سر کردن من مخالفن، یعنی کلا با همه چی مخالفن، با نماز خوندن، روزه گرفتن...
منم اول،عین اونا بودم... ولی بعد یه عمر تازه فهمیدم زندگی یعنی چی؟ خدا یعنی
چی، پیامبر، امام یعنی چی.. من امسال چهارمین سالیه که توبه کردم!
:_یعنی فقط تویی که مذهبی هستی؟هیچکس شبیه تو نیست؟
:_هیچکس که نه، به عمــو دارم، شبیه منه. مثل من فکر میکنه
:_نیکی کارتو خیلی سخته، ولی من به حالت غبطه میخورم، خوش به حالت دختر، تو... تو واقعا مومنی.
:_مومن؟ میدونی من بعد از چند سال گناه کردن به خودم اومدم؟
:_چطور شد؟ یعنی چی شد که...
َ:_ اول دبیرستان که بودم روزای محرم بود ،یعنی من که نمیدونستم محرم چیه، چیه؟ فقط یه اول اسم ازش تو تقویم دیده بودم.. وقتی در و دیوار شهر مشکی میشد، میفهمیدیم محرمه، ولی اصلا
نمیدونستم محرم چیه..
ندونسته همه ی عزادارا رو هم مسخره می کردم...
یه شب جلو تلویزیون نشسته بودم، تنظیمات ماهوارمون یه دفعه خراب شد، منم داشتم یه مستند از زندگی مانکن های معروف میدیدم، یعنی روز و شبم همین بود. دنبال کردن زندگی مانکن ها و بازیگرای هالیوود، همه ی فکر و ذکر و افتخارم این بود مدل موهام شبیه فلانیه، لباسم شبیه لباس فلان بازیگر تو ردکارپت فلان جشنواره است... خالصه.... یه خرده با تلویزیون ور رفتم، ولی درست نشد، حوصلم سر رفته بود، مامان و بابام هم طبق معمول نبودن، مجبور شدم بزنم شبکه های ایران. همین جوری این کانال، اون کانال میرفتم، یه دفعه دیدم یه مداح شروع کرد به خوندن، من... اولین بار بود داشتم مداحی میشنیدم فاطمه (اشکهایم ناخودآگاه سرازیر میشوند) داشت روضه وداع میخوند، دلم شکست... گریه کردم، دست خودم نبود، بلند بلند گریه میکردم...
یه جاش مداح به جای حضرت زینب میگفت:
تویی کـه َمحرم منی،بمون کنار من/
بری تو،پای لشکری به خیمه وا میشه
دلم خیلی شکست فاطمه...
اشک هایم برای ریختن از هم سبقت می گیرند.
چند نفر از افرادی که دور میزهای اطراف نشسته اند، با تعجب نگاهم میکنند، اشکهایم را پاک میکنم.
:_موافقی بریم؟
فاطمه با نگرانی نگاهم میکند و سر تکان میدهد.
پول را روی صورت حساب میگذارم و بلند میشوم،فاطمه هم.
از کافیشاپ خارج میشویم.
:_نیکی حالت خوبه؟
:_آره،خوبم.. خیلی خوب، بریم اون پارکه؟یه نیم ساعتی تا کلاس وقت هست
:_آره بریم
روی یکی از نیمکت ها مینشینیم.
:_نیکی، من دوست دارم بقیشو بشنوم ولی اگه حالت خوب نیس، بمونه واسه بعد
:_نه،من خوبم
:_بعدش چی شد؟
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/shamim_news_karkevand/16538
•🖌• بہقلم: #فاطمه_نظری
🆔️ @shamim_news_karkevand