#همسرداری
📿 از وقتی ازدواج کردم، به مستحبات نمی رسم
👨🏻 🏫 شما در باغ ازدواج، به انواع مستحبات مشغول هستید اما متوجه آن نیستید. فقط لازم است با بازنگری و ذهنیت دیگری به امور خانه و خانواده برسید. خانه داری، شوهرداری و فرزندپروری در اسلام، مستحبات حائز اهمیتی اند که به دید روزمرگی به آن ها نگاه می کنیم. این امور را روزانه می شود با تجدید نیت زیبا و دل نشین انجام داد که نه موجب دوری و مشغولیات آزاردهنده، بلکه نردبانی برای تقرب و کسب رضایت خدا قرار گیرد.
🆔️ @shamim_news_karkevand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلیل زندگی من تویی ... ♥️
🆔️ @shamim_news_karkevand
35.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭐️پویش ستارههای زمین⭐️
🔸سر سفره افطار همراه با خانواده سوره «قدر» رو بخونید و فیلم و عکس این جلسه صمیمی و خودمونی رو برای ما ارسال کنید.
🔰روز عید فطر بین همه افرادی که توی پویش شرکت کردند قرعه کشی میشه و ۱۱۴ سفر زیارتی خانوادگی هدیه داده میشه.
🔸پویش #ستارههای_زمین امسال برای سومین سال پیاپی اجرا میشه. قراره تو این پویش خانوادههای ایرانی سر سفره افطار، به صورت جمعی سوره «قدر» بخونند.
یه جلسه خانگی قرآن که در نهایت سادگی، همدلی، شیرینی، راحتی، آسانی و با صمیمیت برگزار میشه.
🔸برای شرکت در مسابقه عدد ۱ رو به ۳۰۰۰۱۴۴۲ پیامک کنید و عکس و فیلم هاتون رو به آیدی زیر در پیامرسان ایتا ارسال کنید👇
@setare114_admin
راستی برای اینکه به صورت خانوادگی در قرعهکشی شرکت کنید وارد سایتمون به نشانی setare114.ir بشید و در تجربه ها و چالشها شرکت کنید.
•┈•✾•☘️🌸🍀•✾•┈•
#ستاره_های_زمین
🔰جشن بزرگ روزه اولی ها
✳️برگزاری جشن بزرگ روزه اولی ها ویژه دختران و پسران به همت قرارگاه فرهنگی در محل مسجد جامع شهر کرکوند با حضور امام جمعه محترم، فرماندهی محترم سپاه ناحیه مبارکه ، فرمانده حوزه مقاومت بسیج امام محمد باقر علیه السلام ، روابط عمومی شهرداری ، دانش آموزان عزیز ، والدین محترم ، معلمان مدرسه شهادت و مهدی موعود و مسئولین شهر برگزار گردید.
🗓دوشنبه ۲۰ فروردین ۱۴۰۳
🆔️ @shamim_news_karkevand
🌹🌱
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_چهلونهم
لبخند زدم و سر به زیر انداختم.
نمی دانست با این حرف ها چه غوغایی در دلم به راه انداخته است.
برای دقیقه ای اتاق در سکوت فرو رفت.
سکوتی که برای من سرشار از عشق و آرامش بود.
عشقی که نمی توانستم به زبان بیاورم.
کاش من هم می توانستم محبتم را نسبت به او به زبان بیاورم.
فقط در دلم هر لحظه به او وابسته تر می شدم.
حیا و خجالتم مانع می شد علاقه ام را نسبت به او به زبان بیاورم در حالی که همه وجودم دوست داشتن او را فریاد می زد.
احمد به ساعتش نگاه کرد و گفت:
اذان نزدیکه نمیخوای بری وضو بگیری؟.
سر تکان دادم و گفتم:
چرا الان آماده میشم.
چادرم را پوشیدم و همراه احمد از اتاق بیرون آمدم.
احمد مرا به سمت دستشویی راهنمایی کرد.
دستشویی شان روشویی هم داشت و راحت می توانستم همان جا وضو بگیرم.
جوراب هایم را از پایم در آوردم و وضو گرفتم.
از پوشیدن جوراب هایم صرف نظر کردم چون هم پوشیدن دوباره جوراب ها سخت بود هم می خواستم لباس های خودم را بپوشم که بعد از نماز به خانه خودمان برگردم.
چادرم را دورم گرفتم و با قدم های کوتاه راه رفتم که زیاد چادرم تکان نخورد و اگر کسی به حیاط آمد ساق پایم معلوم نشود.
وارد اتاق که شدن دیدم احمد لباس پوشیده است.
چادر سفیدی را به سمتم گرفت و گفت:
بیا با این نماز بخون از مادر برات گرفتم.
به سختی دستم را از زیر چادر بیرون آوردم و در حالی که مواظب بودم پایم معلوم نشود چادر را از دستش گرفتم و تشکر کردم
کتش را پوشید و گفت:
من میرم مسجد حدود یه ربع دیگه بر می گردم.
قبل از این که بخواهم چیزی بگویم از اتاق بیرون رفت.
در اتاق را بعد از رفتن او بستم و سریع لباس عوض کردم.
موهایم را شانه زدم که صدای اذان بلند شد.
کم کم انگار همه خانواده اش از خواب بیدار شدند.
نمازم را در همان جا و همان سمتی که احمد نماز می خواند خواندم.
کمی سر جا نماز نشستم و ذکر گفتم.
صدای پا و رفت و آمد از پشت در اتاق شنیده می شد اما جرات نکردم ببینم چه کسی است.
مطمئن بودم کسی جز احمد به داخل اتاق نمی آید.
کمی بعد صدای احمد آمد که با کسی سلام و احوالپرسی کرد.
رختخواب را جمع و اتاق را هم مرتب کرده بودم و لباس پوشیده منتظر بودم احمد بیاید و مرا به خانه مان ببرد.
احمد در اتاق را باز کرد اما پرده را کنار نزد و صدا زد:
رقیه جان ... خانومم
گویا منتظر بود تا جوابی بدهم.
آهسته گفتم:
بله ... بفرمایید تو
پرده را کنار زد و با لبخند سلام کرد.
کتش را به میخ روی دیوار آویزان کرد.
قرآنش را برداشت. کنارم نشست و گفت:
چه زود آماده شدی
دست گلت درد نکنه اتاقو چرا جمع کردی خودم می اومدم مرتب می کردم
گفتم:
کاری نکردم که
_بازم دستت درد نکنه زحمت افتادی
قرآنش را بوسید، باز کرد و مشغول تلاوت شد
چند صفحه ای تلاوت کرد و بعد از جا برخاست.
جلوی آینه رفت و موهایش را شانه زد، عطر زد و خواست کراواتش را ببندد.
آهسته پرسیدم:
برای چی کراوات می بندین؟
به سمتم برگشت و کمی نگاهم کرد. پرسید:
شما دوست نداری؟
سر به زیر انداختم.
آهسته گفتم:
راستش ... نه ... خیلی دوست ندارم.
هنوز جمله ام تمام نشده بود که دیدم کراواتش را که دور گردنش انداخته بود برداشت و روی طاقچه گذاشت و گفت:
دیگه نمی بندم
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
🆔️ @shamim_news_karkevand
🌹🌱
•• #عشقینه ••
#یکسالونیمباتو
#قسمت_پنجاهم
_ببخشید من فقط نظرمو گفتم. اگه خودتون دوست دارید کراوات بزنید مختارید من قصد ...
وسط حرفم پرید و گفت:
من دیگه مرد مجرد نیستم که هر طور دلم خواست لباس بپوشم.
من دیگه متاهلم. باید طوری لباس بپوشم که شما می پسندی.
نباید ظاهرم شما رو آزار بده.
از این به بعد باید همه چی ام، ظاهرم، رفتارم، گفتارم طوری باشه که ذره ای شما رو ناراحت نکنه.
با من راحت و رو راست باش.
هر چیزی از رفتارم، گفتارم یا هر چیزی که آزارت میداد یا ذهنت رو مشغول کرد بگو من سعی می کنم برطرفش کنم یا حداقل اگر در توانم نبود اونو برطرف یا اصلاحش کنم حداقل علتش رو برات توضیح بدم و تو رو قانع کنم.
کسی او را صدا زد.
پشت پنجره رفت و گفت:
بله مهتاب خانم؟
کلفت شان بود.
با صدای بلند گفت:
سفره صبحانه تو اتاق خانم پهنه.
آقا و خانم منتظر شمان که با هم صبحانه بخورید.
احمد در جوابش گفت:
دست شما درد نکنه مهتاب خانم الان می آییم.
احمد به سمتم چرخید و پرسید:
آماده ای بریم؟
از حایم برخاستم.
خواستم چادر مشکی ام را بپوشم که احمد گفت:
با اون چادر سفیده بیا
بی حرف چادر مشکی ام را گذاشتم و چادر سفید را پوشیدم.
با احمد از اتاق خارج شدیم.
آقا حیدر داشت جارو می کرد.
تا ما را دید از همان جا سلام و احوالپرسی کرد.
اتاق مادر احمد در آن سمت حیاط و سمت خوش نشین بود.
اتاق نسبتا بزرگی بود.
اتاق با سه فرش مفروش شده بود و در طاقچه های اتاق شمعدان های زیبایی چیده بودند و یکی از طاقچه ها هم پر از کتاب بود.
به پدر و مادر احمد که کنار هم نشسته بودند سلام کردم.
مادرش روسری بر سر نداشت و این که او روسری نمی پوشید برایم به شدت عجیب بود.
من هیچ وقت مادرم یا خانباجی را بدون چارقد و روسری ندیده بودم.
بین احمد و پدرش نشستم.
زینب و حمید خواهر برادر احمد هم بعد از ما به اتاق آمدند و کنار مادرشان نشستند.
مادر احمد رو به من گفت:
روسری و چادرت رو در بیار دخترم راحت باش.
یک لحظه جا خوردم.
من همیشه جلوی آقاجان و برادرهایم روسری سرم بود.
به احمد نگاهی کردم.
او به مادرش نگاهی کرد و در حالی که به حمید اشاره می کرد گفت:
همین طوری راحته مامان جان. ممنون.
حاج علی از احمد پرسبد:
کی راه می افتی بابا جان؟
احمد در حالی که در استکانم چای می ریخت گفت:
خانمم رو ببرم خونه شون میرم دنبال اسماعیل که بریم.
مادرش پرسید:
با هم برین با هم برمی گردین دیگه؟ درسته؟
احمد گفت:
معلوم نیست.
حاجی معصومی بارش آماده است. برسیم تبریز اسماعیل تحویل میگیره بر می گرده
ولی من کلی کار دارم حداقل دو هفته ای باید بمونم که هم سفارشای جدید حاضر بشه هم به بقیه کارها برسم.
مادرش گفت:
ان شاء الله که زود برگردی.
حمید هم گفت:
داداش سوغاتی هم یادت نشه
احمد با لبخند گفت:
چشم داداش شما امر بفرما چی دوست داری برات بیارم.
حمید با شیطنت گفت؛
همه چی خوراکی بخر بیار
شکلات تسبیحی، باقلوا، راحت الحلقوم، قرابیه، پنیر، چوروتمه و ... همه چی بیار دیگه
احمد گفت:
چشم داداش. همه چی برات میارم ان شاء الله
•🖌• بہقلم: #ز_سعدی
🆔️ @shamim_news_karkevand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینین از توش چی درومد😍🤤
🆔️ @shamim_news_karkevand
44.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماه رمضان امسال هم دیگه رو به اتمامه. 😔
التماس دعا 🤲
🆔️ @shamim_news_karkevand
💠 دعای روز بیست و نهم ماه #رمضان
🔹 اللّهُمَّ غَشِّنِی فِیهِ بِالرَّحْمَةِ وَ ارْزُقْنِی فِیهِ التَّوْفِیقَ وَ الْعِصْمَةَ وَ طَهِّرْ قَلْبِی مِنْ غَیاهِبِ التُّهَمَةِ یا رَحِیما بِعِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ.
🔸 خدایا در این ماه مرا با رحمتت بپوشان و توفیق و خود نگهداری را نصیبم کن و از تیرگیهای تهمت دلم را پاک گردان، ای مهربان به بندگان با ایمان.
🆔️ @shamim_news_karkevand
#ماه_مبارک_رمضان
#ماه_مهمانی_خدا
🌱🌸راهکارهای زندگی موفق در #جزء_بیست_ونهم قرآن
🆔️ @shamim_news_karkevand
⬅️ امروز روز دیگریست. فردا خیلی دیر است. باید از همین لحظه شروع کنم. نباید بگذارم عقربهها مرا دور بزنند.
⬅️ میخواهم دست ببرم در ذهنم، و هرچه افکار منفی دارد خالی کنم. باید جا را برای احساسات خوب باز کنم.
⬅️ خاطرات مُردهی زیادی روی دستم باد کرده. تمام کهنگیها، دلتنگیها، و ناامیدیها را باید خاک کنم.
⬅️ پروانههای زیادی در من سر از پیله در آوردهاند. وقت آن است که از خودم آزاد شوم. من هنوز هم به پرواز با بالهای شکسته ایمان دارم.
😍خدای قشنگم هزاران بار شکرت برای فرصت دوباره زندگی 😍
🆔️ @shamim_news_karkevand
#زکات_فطره
#زمان_پرداخت_فطریه
📚 زمان ادای زکات فطره
💠 سؤال: چه زمانی باید برای ادای فطریه اقدام کرد؟
✅ جواب: از غروب شب عید فطر می تواند فطریه را بپردازد یا کنار بگذارد و بنابر احتیاط واجب، مکلف باید فطریه را پیش از نماز عید بپردازد، ولی اگر نماز عید نمی خواند، می تواند دادن فطریه را تا ظهر به تأخیر بیندازد و در صورتی که آن را از مال خود جدا کرده و کنار گذاشته، تأخیر در پرداخت چنانچه برای غرض عقلایی باشد و سهل انگاری محسوب نشود، اشکال ندارد و اگر کنار نگذاشته باشد نیز بنا بر احتیاط واجب ساقط نمی شود و باید با قصد قربت و بدون نیت ادا و قضا، فطریه را بپردازد.
🆔️ @shamim_news_karkevand
#احکام_زکات_فطره
#کارت_به_کارت
📚 کارت به کارت کردن زکات فطره
💠 سؤال: آیا می توان فطریه را کارت به کارت کرد؟
✅ جواب: کارت به کارت کردن زکات فطره مانعی ندارد ولی اگر در شهر خود دسترسی به فقیر دارد، بنابر احتیاط نباید به شهر دیگر منتقل کند.
🆔️ @shamim_news_karkevand
#خبر
♦️وزارت کشور: امکان پذیرش افغانستانیها در کشور وجود ندارد
این وزارتخانه در بیانیهای اعلام کرد:
🔹تلاش برخی سایتها برای ایجاد افغانستان ستیزی، مطرود است.
🔹مهاجرین افغانستانی باید به سرزمین خود برگردند و افغانستان را آباد سازند
🔹امکان پذیرش افغانستانیها در کشور وجود ندارد
🔹افراد (اتباع خارجی) بدون مجوز، توسط کارگزاران مربوطه به کشورشان بازگشت داده خواهند شد
🔹ساماندهی آن دسته از افغانستانیهایی که مجاز به حضور موقت در کشور شدهاند، ضروری است./جماران
🆔️ @shamim_news_karkevand
#ایران_زیباست
مخمل کوه لرستان، زیبایی بی حد و حصر در میان کوهها
🆔️ @shamim_news_karkevand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راهنمای حذف بدافزار از گوشی هوشمند:
در صورت آلوده شدن گوشی شما به بد افزار از طریق لینک های جعلی مراحل زیر را انجام دهید:
1. ابتدا گوشی خود را در حالت هواپیما قرار دهید تا اینترنت گوشی قطع گردد.
2. بدافزار را حذف کنید.
-برای حذف بدافزار ابتدا وارد تنظیمات موبایل شوید.
-در قسمت "مدیریت برنامه ها" تمامی برنامههای نصبی وجود دارد. بدافزار را انتخاب و لغو نصب کنید.
3- یک آنتی ویروس قوی فعال کنید.
4- به دوستان و آشنایان اطلاع رسانی کنید.
5- اطلاعات مهم تلفن همراه را خارج نموده و تلفن همراه را فلش (بازگشت به تنظیمات کارخانه) نمایید.
#پلیس_فتا_شهرستان_مبارکه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید
🌸جشن بزرگ روزه اولی ها به روایت رسانه خبری شمیم کرکوند
🆔️ @shamim_news_karkevand
#خبر
🔴 گسترش سامانه بارشی در استان اصفهان
👤 رئیس مرکز ملی پیشبینی و مدیریت بحران مخاطرات وضع هوا:
🔹چهارشنبه با گسترش و تشدید فعالیت سامانه بارشی، در استانهای اردبیل، گیلان، مازندران، قزوین، البرز، تهران، مرکزی، قم، خوزستان، شمال بوشهر، #چهارمحال_و_بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، #اصفهان، شمال غرب فارس و ارتفاعات سمنان و گلستان، بارش پیشبینی میشود که در مناطق مستعد، احتمال رخداد تگرگ و در ارتفاعات رشته کوه البرز و مناطق سردسیر شمال غرب کشور، بارش به صورت برف خواهدبود.
🆔️ @shamim_news_karkevand
#خبر
🕋 زمان اعزام نخستین کاروان عمره قطعی شد....
🔹با تلاش و پیگیریهای وزارت خارجه و اعلام شرکت هواپیمایی ایرانایر مبنی بر موافقت با مجوزهای پروازی، اعزام زائران عمره از ۳ اردیبهشت آغاز میشود.
🔹رئیس سازمان حج گفته هزینهٔ این سفر ۱۰ روزه با توجه به گروه قیمتی ۴۰ میلیون و ۶۰۰ تا ۴۲ میلیون و ۹۰۰ هزار تومان است
🆔️ @shamim_news_karkevand
#خبر
سهمیه بنزین اسنپ و تپسی امسال قطع میشود
عربعامری درباره قطع سهمیه سوخت خودروهای اینترنتی (اسنپ ، تپسی) در سال ۱۴۰۳ گفت:
🔹طبق مصوبههای جدید اعلام شده است که این سهمیه امسال اختصاص پیدا نکند که شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی در این باره مجری بوده و تصمیمگیر نیست.
🆔️ @shamim_news_karkevand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌱
دعای پدر مادرتو اینجوری بدزد😂
🆔️ @shamim_news_karkevand
این عکس از محمدامین انصاری جز ١٠ عکس برتر ورزشی سال در جهان شد🥴😂
🆔️ @shamim_news_karkevand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صرفا_جهت_خنده
دعای عید فطرو بلدی😂😂
🆔️ @shamim_news_karkevand
#عجایب
🌍کبوتری که دو چشمش سمت راست است و سمت چپ چشم ندارد.
🆔️ @shamim_news_karkevand
#امام_زمان
#ماه_رمضان
🌱سفرهی میهمانیات آرام جمع میشود و ما هنوز منتظر صاحبخانهایم
کجایی گل نرگسم
🌺اللهم عجل لولیک الفرج
🆔️ @shamim_news_karkevand