eitaa logo
ز.موسوی (شمیم رحمت الهی)
248 دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
6.8هزار ویدیو
93 فایل
صفحه از قرآن، تفسیر، پاسخ به شبهات، نکته ناب، تلنگر، قند و پند، نوجوانانه، زندگی به سبک شهدا، سخنرانی کوتاه، کلیپ، احکام شرعی ... ارتباط با مدیر @Shamim_rahmat_admin https://eitaa.com/joinchat/3754491954C2162614bc6 لینک کوتاه
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🔴زود جوش می‌آورد. آن صبری که بقیه داشتند او نداشت. همیشه هم می‌گفت، «شهدا نشانه دارند که من ندارم. پس شهید نمی‌شوم!» 🌷دو ماه پیش از شهادتش به طور غیر منتظره‌ای صبور شده بود، آن‌قدر که من سر به سر او می‌گذاشتم تا فریادش را بشنوم، اما هیچ فریادی نمی‌زد. دلم می‌خواست فریاد بزند تا آن نشانه‌ای که می‌گفت را هنوز هم نداشته باشد. ⚡به پدرش هم گفتم، «اگر اجازه بدهید ابوالفضل به سوریه برود، شهید می‌شود.» حاج آقا گفت، «به دلت بد راه نده، او رفقای خود را دیده که شهید می‌شوند، عرفانی شده است. بعدا خوب می‌شود.» ☁مرتبه آخر به مادرش هم گفتم، او هم قبول داشت. به ابوالفضل گفت، «چگونه این‌قدر صبور شده‌ای؟ چرا به مهدی چیزی نمی‌گویی؟» ابوالفضل گفت، «بگذار بچه خوشحال باشد و این روز‌های آخر از پدرش خاطره بدی در ذهن نداشته باشد.» 🔸راوی: همسر شهید 📚 کتاب یک تیر و چهارده نشان https://eitaa.com/joinchat/3754491954C2162614bc6
۲ 🌷شهید عبدالمهدی مغفوری 🔸در یکی از روزهای اعزامِ نیرو از پادگان امام حسین علیه السلام که هوا هم بشدت بارانی بود ؛ دیدم شهید مغفوری خم شد و پیشانی بندی را از میان گل‌ولای برداشت! روی پیشانی بند عبارت « یا مهدی عجل الله» نوشته شده بود گفتم حاج آقا از این پیشانی بند ها زیاد داریم![خب غافل بودم و نمی‌دانستم] چنان نگاهی به من کرد که جا خوردم! گفت:« مغفوری زنده باشد و نام امام زمان زیر پا و میان گل‌ولای افتاده باشد؟!» فوری رفت و پیشانی بند را شست و نزد خود نگه داشت. هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷 ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─ https://eitaa.com/joinchat/3754491954C2162614bc6 ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─