eitaa logo
شمیم معارف
48 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
486 ویدیو
66 فایل
حکمت و عرفان، فلسفه، علوم غریبه و روانشناسی
مشاهده در ایتا
دانلود
✅صالح بن سعید می گوید: خدمت امام علی النقی علیه السّلام رسیدم و عرض کردم: فدایت شوم! در هر موردی تصمیم دارند پرتو درخشان شما را خاموش کنند و به شما اهانت نمایند، حتی در این مورد که شما را در این گداخانه جا داده اند. فرمود: پسر سعید! تو همین قدر نسبت به ما معرفت داری؟ ناگاه با دست اشاره نموده و فرمود: نگاه کن! چشم انداختم، باغ های بسیار زیبا و سبز و خرم و حوریه ها و غلمانی را دیدم که پیکر آنها از صفا همچون در شاهوار می درخشید. پرندگان و نهرهای جاری و آهوان چشم مرا خیره کرده بود و حیران در تماشای آنها بودم. فرمود: ✨عیْنِی فَقَالَ حَیْثُ کُنَّا فَهَذَا لَنَا عَتِیدٌ وَ لَسْنَا فِی خَانِ الصَّعَالِیکِ ما هر کجا باشیم چنین چیزهایی برای ما آماده است. ما در گداخانه نیستیم. 📘بصائر الدرجات: 406 ✅ابو هاشم جعفری می گوید: خدمت حضرت هادی علیه السلام رسیدم و حضرت به زبان هندی با من صحبت کرد ولی من نمی توانستم جواب بدهم! جلوی امام یک ظرف پر از ریگ بود یک ریگ از میان آنها برداشت و در دهان خود گذاشت، مدتی مکید سپس آن را به طرف من انداخت. من نیز در دهان گذاشتم؛ به خدا سوگند از خدمت امام مرخص نشده بودم که می توانستم به هفتاد و سه زبان صحبت کنم؛ اولی آنها زبان هندی بود 📘مناقب آل ابی طالب 4 : 408 ✅متوکل یا واثق یا غیر این دو، به سپاهیانی که تعداد آنها نود هزار سواره از ترک های ساکن سامرا بودند دستور داد، هر کدام توبره اسب خود را از خاک قرمز پر کنند و بیاورند در وسط بیابانی روی هم بریزند؛ این کار را کردند. وقتی مثل یک تپه بلند شد، نام آن را تل المخالی نامید. بالای تپه رفت و حضرت هادی علیه السلام را نیز خواست. به آن جناب گفت: شما را خواستم تا تعداد سپاه مرا مشاهده کنی. او دستور داده بود، سپاهیان غرق در اسلحه، با کلاهخود و زره، به عالی ترین صورت و با کمال هیبت و اهمیت از کنار تپه عبور کنند و منظورش ترسانیدن کسانی بود که احتمال می داد بر او بشورند. از همه بیشتر از امام هادی علیه السّلام ترس داشت که مبادا یکی از خویشاوندان را امر کند که بر او قیام نمایند. ✨فقَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام وَ هَلْ أَعْرِضُ عَلَیْکَ عَسْکَرِی قَالَ نَعَمْ فَدَعَا اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَإِذَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ مِنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ مَلَائِکَهٌ مُدَجَّجُونَ فَغُشِیَ عَلَی الْخَلِیفَهِ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ علیه السلام نَحْنُ لَا نُنَاقِشُکُمْ فِی الدُّنْیَا نَحْنُ مُشْتَغِلُونَ بِأَمْرِ الْآخِرَهِ فَلَا عَلَیْکَ شَیْ ءٌ مِمَّا تَظُنُّ. امام ابو الحسن هادی علیه السّلام فرمود: میل داری من هم سپاه خود را به تو نشان دهم؟ گفت: آری. امام علیه السّلام دعا کرد؛ ناگهان متوکل دید، در میان آسمان و زمین، از مشرق تا مغرب، فوج هایی از ملائکه غرق در سلاح پر کرده اند. بر روی زمین افتاد و بیهوش شد! وقتی به هوش آمد، امام علیه السّلام فرمود: ما در دنیا با تو سر ستیز نداریم. ما مشغول به امر آخرت هستیم. از گمانی که برایت پیدا شده نترس. 📘الخرائج و الجرائح 1: 413